سلام من سه ساله که ازدواج کردم
اما هنوز مادر شوهرم نتونسته با حضور من کنار بیاد
توقعات و انتظارات بی جایی داره که اگه انجامشون ندیم به بهانه های مختلف اذیتمون میکنه
مثلا از اول گفت که باید جلوی ماشین بشینه و وقتی من مخالفت کردم دو سال وقتی من تو ماشین بودم سوار نمی شد و می رفت تو ماشین خواهر شوهرم مینشست (البته جلو)
من هم وقتی دیدم شوهرم اذیت میشه قبول کردم که بیاد جلو
به بهانه های مختلف با ما دعوا می افته و تحت تاثیر حرفهای خواهر شوهرام اذیتمون میکنه
مثلا میگه پسرم تنها باید بیاد به من سر بزنه چون ما می خواهیم خصوصی با هم حرف بزنیم و وقتی من می پرسم چه حرفی؟ میگه پس تو نمیزاری پسرم تنهایی بیاد پیش من
یا توقع نداره که ما یریم مسافرت اگر بفهمه که ما قصد مسافرت داریم دنیا رو رو سر خودش و ما خراب میکنه و میگه شما باید مسافرتی برید که ما رو هم همراتون ببرید و میگه شما میرید مسافرت خارج تا ما همراتون نباشیم و بابت این چیزا و مضوعات دیگه وقتی شوهرم سر کاره روزی یکی دو ساعت زنگ میزنه و جر و بحث میکنه
وقتی خونشون میریم خشک و بی روح برخورد مکنند و یه گوشه ساکت می شینند و اخم میکنند
واقعا" نمیدونم چیکار کنم[/size]