به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 41
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    دوست عزيز
    خوش اومدي
    اما براي طرح مشكلت از تاپيك جداگانه استفاده كن و منتظر نظرات دوستان باش...البته بعد از توضيح مفيد و مختصر مشكلاتت...

  2. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 31 تیر 90 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,164
    سطح
    18
    Points: 1,164, Level: 18
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Cool RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام به همه دوستان عزیز
    من خیلی خیلی تازه واردم.

    متاسفانه منم خیلی با مادر شوهر گرام مشکل دارم.حدود 8 ماهه که ازدواج کردم.روز به روزم وضعیتم بدتر میشه...

    مشکل من از اینجا شروع میشه که مادر شوهرم قویترین نقطه اتکاش شوهر من بوده یعنی پسرش و بعد از ازدواج ما و جدایی شوهرم....همه چی به کل تغییر کرد....

    وقتی پای من به اون خونه باز شد.... اون حس جدایی و به دنبالش حس حسادت مادر شوهرم به من شروع شد..

    داستان درازیه...شرایط سختی خونه مادر شوهرم داشتم...کم محلی های شوهرم به من به خاطر حضور مادرش و خجالتی که میکشید و تیکه کنایه هایی که از مادر شوهرم میشنیدم...

    حالا هم که ....همه کاسه کوزه ها سر من خراب شده که من باعث جدایی بودمو من باعث شدم که اخلاق شوهرم با مادرش عوض بشه.هنوزم توقع داره که پسرش مثل گذشته بره حرفاشو به بون بزنه......

    خیلی راهارو امتحان کردم.مادر شوهرم ناراحتیه اعصاب داره...با خیلی حرف زدم..بیشترین حقو به من میدنو اونو مقصر میدونن.ولی از اونجایی خیلی غرور داره حرف هیچ کسیو قبول نمیکنه......

    دیگه نمیدونم باید چیکار کنم...رفتاراش باعث شده که دیگه نتونم بپذیرمش!...درمونده شدم..

    هر دفعه همه حرفاش باعث جنگ و جدل بین منو شوهرم شد.متاسفانه شوهرمم نمیتونه کاری کنه چون مادرشه...
    و اینکه طفلی خیلی بی تجربه و بی سیاسته....

    ....حرف واسه گفتن خیلی زیاده...اینم بگه به عنوان حرف اخرم همه چی در ظاهر خیلی خوب داشت پیش میرفت بین منو مادر شوهرم...اما دیروز با زنگشو اینه متوجه نشده بود گوشی رفته رو پیغام گیر.......

    حرفاش شنیدنی بود.....

  3. کاربر روبرو از پست مفید مریممم تشکرکرده است .

    مریممم (یکشنبه 16 مرداد 90)

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 شهریور 90 [ 11:02]
    تاریخ عضویت
    1390-4-29
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,162
    سطح
    18
    Points: 1,162, Level: 18
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام دوستان عزیز....نمیدونم چکارکنم.7ساله ازدواج کردیم ولی خانواده شوهرم هنوزم که هنوزه برام مثل یه کابوسن با اینکه مستقل زندگی میکنیم ولی شبی نیست که ازدستشون خواب خوش داشته باشم بااینکه وضع مالیشون توپه ولی چپ و راست از شوهر ساده من پول میگیرن به هربهانه ای شروع میکنن به سرکوفت من و شوهرم با اینکه اونا روستایی و بی سوادن اما ما دوتامون تحصیلات عالی داریم اما من که حریفشون نمیشم دلم خوووووووووووونننننننننننن نهههههههه از دستشون............
    همه اش میگن باید هرکاری میکنید قبلش از ما اجازه بگیرین شوهر ساده ام که همه اش میگه اخه ادم نباید افففففففففففففف!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به پدر مادرش بگه وگرنههههههه!!!!
    الان داریم میریم یه شهردیگه باز نمیگن اینا درس میخونن میگن اشکال نداره زود زود میایم بهتون سر میزنیم با اینکه اون شهر 300 کیلومتر از اینجا دوره.
    تورو خدا بگین جیکار کنم دارم از دستشون دق میکنم........

    من به آمار زمین مشکوکم.......

    اگر این شهر پر از آدمهاست.
    چرا این
    همه دلها تنهاست.؟؟

    اگه یه کم دیر به مراسم یا عیادتشون برم همون جلوی در بهم حمله میکنن منم میلرزم دستام اونقد میلرزن که زیر لباسم قایمشون میکنم .... ولی من پاسال عمل شدم روزای اخر بعد گلایه شوهرم و بعد مرخصی از بیمارستان فقط یکی از خواهرشوهرام تلفنی احوالمو پرسید..... اونا تو خونشون ادم کارمند با تحصیلات شوهرم نداشتن واسه همین چشم ندارن ببینن من مثل اونا روستا نیستم..

  5. کاربر روبرو از پست مفید silya تشکرکرده است .

    silya (یکشنبه 16 مرداد 90)

  6. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آبان 90 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1390-5-15
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام
    [/size]

  7. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آبان 90 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1390-5-15
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام
    [/size]

  8. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 آبان 90 [ 02:07]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,051
    سطح
    17
    Points: 1,051, Level: 17
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام. امروز از بس كه دلم پر بود از مامان شوهر, اومدم تو گوگل سرچ كردم: اختيارداري هاي مادرشوهر. كه جشمم به اين تالار همدردي خورد. خيلي برام جالب بود. انگار همه مشكل منو داشتن. انگاري همه از زبون من داشتن حرف ميزدن. بخدا خيلي سخته. اين مادر شوهر چطور به خودش اجازه ميده اينطور دخالت داشته باشه. ديروز رك و پوست كنده تو چشم من نگاه كرد و گفت شوهرت نه تنها اختيار اموالشو نداره اختيار شوهرتم دست منه. فقط ديوانه نشدم كه كم كم به جنون هم ميرسم. دو ساله دارم تحمل ميكنم. تورو خدا كمكم كنيد.

  9. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 91 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1390-6-16
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,242
    سطح
    19
    Points: 1,242, Level: 19
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 113 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام من کامنت اول حرف ستاره را قبول ندارم .
    چون مردها خیلی دیر مرد می شوند و با این کار ما اونها دیر و دیر تر مرد می شوند.
    هفته اول ازدواجم بود.
    تو خیابون بودیم.رفته بودیم سینما دم در سینما بودیم و مادر شوهرم زنگ زد که بیایید خونه ما.
    همون موقع شوهر گفت که باشه برویم خونه مامانم اینا و من هم گفتم بابا ما خودمون برنامه ریزی کردیم. شخصیت ئاریم. و تو باید می گفتی که الآن نمی تونیم بیاییم.
    ولی شوهرم دست من را می کشید و در خیابان داد می زد که باید برویم.
    اونشب من روسری سفید و کفش سفید عروسیم به پایم بود و کیف سفید عروسی ام را هم در دست داشتم.
    بهترین چادرم را هم پوشیده بودم و لی شوهرم کارهایی کرد که من اصلا توقع نداشتم و فکر هم نمی کردم بدترین شب زندگی را در هفته اول زندگی بسازد.
    مادرش آنها را بیش از اندازه لوس کرده و آنها فکر می کنند هرچه مادر بگوید درست است. مادر شوهر من از سمت شوهرش بسیار زجر کشیده است و این برای پسرانش بسیار درد آور است و این باعث شده که آنها برای مادر بیش از اندازه دلسوزی کنند.
    خواهش می کنم یک نفر هم به من جواب دهد که با این مادر شوهر که پیش بچه هایش مظلوم نمایی می کند و می خواهد آنها را به سمت خودش بکشاند چه رفتاری داشته باشم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید هامون تشکرکرده است .

    هامون (چهارشنبه 23 شهریور 90)

  11. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام هامون
    به تالار همدردی خوش آمدی
    حق با تو هست مردا همیشه بچه باقی می مونند خصوصا برا مادرانشون .و این تضاد اندیشیدن مادر شوهر و عروس (مادر شوهر که تاآخر عمر هنوز به فرزندش به چشم بچه نگاه می کنه و عروس هم میخواد یه شبه و خیلی سریع و فست فودی شوهرش رو بپزه و یه مرد پخته و .......)گاهی اوقات باعث کنتاک هایی بین عروس و مادر شوهر میشه و شوهر بیچاره هم که هر دوتا شون رو دوست داره گاهی این طرفی میاد گاهی اون طرف و گاهی هم اون میون رها می شه و ....

    با بکش و بکش و رقابت و بحث و اینا علاوه بر این که این پسر بزرگ و مرد نمی شه بلکه در این میدان جنگ و این احساس نا امنی همچنان مانند بچه ها گاهی به آغوش مادر و گاهی در آغوش همسر پناه خواهد برد و چه بسا برای همیشه خواهد خسبید


    جالبه یه عروسی می گفت .مادر شوهرم میاد در خونه مون رو می زنه میگه ببینم بچه ام کم و کسری نداره . شبا عادت داره پتو رو از رو خودش پس می زنه تو مواظب باش هر وقت پتوش پس رفت روش رو بکش !
    فکر می کنید این عروس باید چه مدت صبوری و تدبیر کنه تا هم این پسر بزرگ بشه هم این مادر متوجه بزرگ شدن بچه اش بشه ؟

    و اون طرف :
    متاسفانه دیدگاه دخترای ما به مادر شوهرگاهی تا اونجا پیش می ره که :
    یه جایی شنیدم عروسی این طور می گفت :
    به نظرمن مادر شوهر مثل ساندویچ می مونه باید چند وقت یه بار ,یه گاز بهش زد . اگر بخواهی شوهرت و زندگیت رو استقلالت رو حفظ کنی باید چند وقت یه بار صداش رو در بیاری و .....

    یعنی بعضی عروسا می خوان با ورودشون مادر کلا بره کنار و به بهونه ی استقلال و این حرفا کلا تصاحب و......
    نه جانم ! مال باد آورده رو باد می بره .برای هر چیزی باید زحمت کشید و هزینه پرداخت .

    آیا می شه رفت یه شاخه رو از درخت کند و برداشت آورد و توقع داشت یه شبه یه درخت تنومند بشه تازه سایه و میوه هم بهت بده ؟یا نه باید صبوری کرد باید قلمه زد .گاهی لازمه این شاخه رو به آرومی کنار خاک بخوابونی و کم کم ریشه بگیره بعدا مستقلش کنی ؟

    باید سعی کرد جدای همسر به عنوان عروس خانواده با تک تک اعضای خانواده همسر ارتباط گرفت وپیوند خورد .و دانست که هر کسی جایگاه خودش رو داره و نقش ها و حد و حدود ها و مرزها روگاهی با صحبت و گاهی با عمل مشخص و شفاف کرد.

    یادمه یه خانم تازه عروسی دائما شکایت داشت که شوهرم هرجا بخواهیم بریم باید اول بره با مامانش مشورت کنه . مسافرت تنهایی نباید رفت .همه گزارشات لااقل هفته ای یه بار باید ارسال بشه و.........از اینکه شوهرش مقتدر و مستقل وخلاصه تریپ مردونه نداره واین حرفا شکایت داشت می گفت کلی حرص می خورم هنوز از مامانش اجازه می گیره .من بهش می گفتم چرا این جوری نگاه نمی کنی که شوهرت مادرش رو قبول داره .شوهرت اهل دوست و رفیقی نیست با مادرش نزدیک و ارتباطات کلامی زیادی دارن و....و کم کم و با صبور و حوصله این پیوند و صمصمیت جاش رو به تو می ده و همینا رو تا چند سال آینده با تو خواهد داشت و اون موقع خوشحال خواهی بود که شوهر کله شق و خود مختاری نداری. شوهر درونگرا یا خود محوری نداری . بهش می گفتم این میوه ها که ثمره دسترنج و زحمات مادرشوهرت هست برای تو هم شیرین خواهد بود اگر نخواهی همه رو یه شبه بدزدی و با خودت ببری.اگر صبر کنی !نهال پیوند خودتون کم کم جون می گیره تنومند میشه و روزی میوه هایی شیرین تر و آبدار تر خواهد داد .بذار مادر شوهرت میوه هاش به درختش باشه .تو و شوهرت هم از اونها بهره ببرید و اون رو قدر بدونید تشکر کنید و شادش کنید.
    اون موقع بهم می گفت چه حرفایی! من الان جوونم و همه حسرتا و آرزوهام رو بذارم تا یه زمانی !
    می گفتم شوهرت وابسته است و تو نمی تونی یه دفعه بکنیش . باید حوصله کنی . کم کم نور محبت تو .خاک حاصل خیز عشقت و آب روان و زلال دلت اون رو به سمت تو می کشونه .حواست به جنبه های دیگه زندگیت باشه که اونها خراب نشه چون برای مستقل شدن به مواد اولیه و اساسی نیاز دارید پس اونها رو به دست بیار و مواظب باش اونها آفت نزنه .
    و الان بعد از چند سال میگه واقعا باورم نمی شد این همه تغییر رو .حالا که به اون موقع ها نگاه می کنم میبینم خیلی از چیزها فقط یه نگرانی بود وگرنه چیزی از من نمی کاست


    وهمینطور از زاویه مادر شوهر .متاسفانه اونقدر بچه هامون رو نازپرودره وبی مهارت بار میاریم که فکر می کنیم تا ابد بچه خواهند موند .دلسوزی ها و نگرانی ها و وابستگی هامون رو تحت کنترل در نمیاریم .گاهی بعضی مادرها همه ی وقت و هزینه و جوونی خودشون رو فقط صرف بچه ها می کنند که اندوخته و سرمایه دیگه ای جز اونا ندارن. و براشون خیلی سخت میشه که این امانت رو حالا به کس دیگه ای بسپارن و اونقدر به این بچه ها میدون و فرصت ندادن که بعضیا شون واقعا توانایی رو پا وایسادن رو ندارن .
    پس ای عروس و مادر شوهر گل
    آتش بس!
    بکش بکش ممنوع!
    من یا مامانت, کات!
    یا من یا زنت ,کات!

    به جایگاه ها و نقش ها احترام بگذارید و عجله نکنید.مرزها رو بشناسید وابسته گی رو به دلبستگی تبدیل کنید وقدر لحظه لحظه زندگی رو بدونید.
    درخت صبر تلخه اما میوه اش شیرینه
    !

  12. 2 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (پنجشنبه 31 شهریور 90)

  13. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مهر 90 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1390-6-31
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,034
    سطح
    17
    Points: 1,034, Level: 17
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    salam
    man ali hastam
    man va hamsaram 6 sale ke ezdevaj kardim amma moteasefane hamishe sare khanevadeye man moshkel darim
    man 2 khahar daram yekishoun motallaghe ast va 1 dokhtar dare va oon yeki daneshjost
    hamsare man nesbat be anha va madaram khieli hasase yani agar ye chizi migan sarian be khdesh migire va ba man dava mikone va mige chera vaghti ke in harfo zadand beheshoun chizi nagofti ?mige chera to mesle dadasham nisti ke hich kas jorat nadare esme zanesho biare?akhe dadashesh age kasi be zanesh chizi bege har chi az dahanesh dar biad mige
    ta in ke 2 mahe pish madar va hamsare man ba ham davashoun shod akbate telefoni
    bad az 1 hafte man ba madaram dava kardam be tarafdari az hamsaram va oom ham goft ke man baraye mazerat khahi miam khoonatoon
    amad va harchi he zanam goft madaram goft hagh bato ast ,akharesh ham ma ro boosid va raft
    amma zane man har vaght ke ba khanevadeye man harf mizane az tamame loghatashoun irad migire va mige ba manzour in harfaro zadand
    alan ham mige man dige anja nemiam
    komakam konid

    be man mige to yavashaki door az cheshma man ba madaret harf mizani ke aslan intor nist

    midonid man hamishe rajebe pedar va madare khodesh behesh migam akhe ba anha ham mishkel dare
    migam ma be onvane farzand vazayefi darim ke bayad baraye anha anjam bedim
    oon mige pedar va madare to ke barat kari nakardan
    be zazare shoma hata agar kari ham nakarde bashan man nabayad be anha komak konam

    komakam konid
    nemidoonam che kar konam rastesh man hich kaso baraye darde del nadaram

  14. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 خرداد 92 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1390-3-26
    نوشته ها
    244
    امتیاز
    2,982
    سطح
    33
    Points: 2,982, Level: 33
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    452

    تشکرشده 458 در 140 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: +روابط عروس و مادر شوهر

    سلام علی آقا
    لطفا مشکل خود را در یک تاپیک جداگانه و با حروف فارسی تایپ کنید تا بهش جواب داده بشه.


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.