موضوع: جملاتی زیبا و پر محتوا

هيچ زمستاني ماندني نيست حتی اگر تمامي شبهايش يلدا باشد

سعی کنیم که بجای این که چیزی را خراب کنیم ، چیزی را بسازیم **

با تشکر

برای سخن گفتن تنها دانستن کافی نیست ...توانستن نیز می خواهد .چه بسیارند کسانی که می دانند چه بگویند اما هیچ نگفته اند .چرا که نمی دانستنه اند که چگونه باید گفت

سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دستهای نویسندگان می نویسند و اگر بدانی خودت می توانی نوشت

یک حرف یک جا حقیقت است و همان حرف در جایی دیگر باطل است

تنها فضیلتی که انسان بر همه ی موجودات عالم دارد"اراده"اوست

بشر یک "بودن" است ...در صورتیکه انسان یک "شدن "است

دکتر علی شریعتی

اطمینان:
روزی اهل روستاتصمیم گرفتند که برای بارش باران دعاکنند.
درروزمقرر همه گردهم آمدندوفقط یک پسربچه همراه خود چترآورده بود.به این می گویند اطمینان!
ایمان:
ایمان همچون کودکی یک ساله است،که وقتی شمااورابه هوامی اندازید می خندد........چون می داند که شمااورا خواهیدگرفت.
امید:
هرشب به رختخواب می رویم،بدون هیچ تضمینی برای اینکه فرداازخواب بیدارشویم..........بااین وجودکلی برنامه ریزی برای روز آینده داریم.
اطمینان کنید،به خداوندایمان داشته باشیدوهیچ وقت امید خود را ازدست ندهید.
موفق وپیروزباشید

بنـام عقـل کـل عـالم هستـی
1- روح آدمـی عنصـری لطيـف و سيــال و نـامـرئی اســت و در اصـــل روح بشـر اســت که بـر تمـام ملکـات عقلـی ( فهـم . درک . شعـور . احسـاس . عـاطفـه . محبـت و ..... ) تسلـط دارد و تمـام کنـش
و يـا واکنـش هـای محيـط را از طـريـق عقـل به مغـز انتقـال ميـدهـد .
2- اگـر می خواهی که تـو را خـوش اخـلاق بـداننـد . هـرگـز احسـاسـات کسـی را جـريحه دار مکـن و به
تنـدی و تـرش رويـی سخـن مـگو و پـر حـرف مبـا ش
3- شخصيت فـردی . اجتمـاعی و خـانـوادگی افـراد را از آراستـگی و نظـافت محيـط . لبـاس چهـره و بدن
آنهـا هـم می شـود تشخيـص داد .
4- عـده ای در وقت ازدواج به دنبـال اصـالـت خـانواده ای هستنـد که قصـد ازدواج با فـرزنـد آنهـا را دارند
چـون اخـلاق خـوش با اصـالـت همـراه اسـت .
5- هـرگـز انتظـار طـرز تفکـر خـود را از ديگـران حتـی زن و فـرزنـد و شـوهـر خـود نـداشتـه باشيـد .
6- در مقـابـل متجـاوز هميشـه متهـور وشجـاع بـاش ولی مشـروط بر اينکه خونسردی خـود را از دست ندهی .
7- يـک فـرد عـالـم و عـاقـل خـود را بــرای هـر گـونه تغييـر و تحـول مـادی . معنـوی . اجتمـاعی .
خـانـوادگی و ... آمـاده می کنـد و زمـانی که بـروز کرد نـاراحت نمی شـود .
8- عقـل در روح اسـت نـه جسـم لـذا افـراد عـاقـل را می تـوان روح هـر جـامعـه ای دانسـت .
9- افـرادی کـه از عقـل متـابعت می کننـد در هـر زمـان بـه هـر جهتـی که خـواسته باشنـد حـرکت ميکنند
و نيـازی به روشنـايی و تـاريکی نـدارنـد ولی افـراد نـادان و جـاهـل در روز روشن هم در چـاه می افتد .
10- عقيـده ای را که کسی از تـرس جـان خـويش بپـذيرد در زمـان آزادی هـم آنـرا فـرامـوش می کنـد .
11- بـا زور و ششمير ممکـن است روح را از تـن جـدا کرد ولـی هـرگـز نمی شـود ايمـان و اعتقـاد قلبــی را از
او گـرفت حتـی اگـر سـرش بـه بـاد فنـا رود .
12-کسـی که دو دوسـت حقيقـی و صميمـی دارد بهتـر از آنست که ده بـرادر جـاهـل و نـادان داشتـه باشـد .
13-بـرای رسيـدن بـه هـدف نهـايی بـايـد از بسيـاری آرزوهـا چشـم پوشيـد تـا مـوفـق شـد .
14-اسـرار و افکار شخصی خود را هرگز به دوستان خويش مگو چون همان ها روزی موجب گرفتاری تو خواهند شد .
15-هـر کـس بـرای بيـان علـت شـکسـت خـود بهـانـه ای دارد کـه ديگـران را قـانـع کند نـه خــود را
چـون خـود می دانـد که اظهـاراتش غـلـط اسـت .
16- اگـر در مقـابل عملـی پشيمـان شده و متـاسـف هستـی بـه چشمان طـرف نـگاه کـن و آنـگاه جمـله خود
را اظهـار کـن تـا اثـر بيشتـری در او داشتـه باشـد و بـاور کنـد .
17- بسيـار ی از مـردم حـرف می زننـد ولـی عمـل نمی کننـد سعـی کـن جـزو آنهـا نبـاشی بخصــوص در
مقـابـل دوست داشتـن چـون اگـر گفتـی بـايـد عمـلا نشـان دهـی .
18- اگـر فـردی گنـاه را بشنـاسـد و سپس از انجـام آن دوری کـن بتـدريج به خـدای خـود نزديکتر می شـود .
19- هـرگـز نمی شـود کسـی را وادار کـرد که عـاشـق کسـی شـود .
20- افـراد صـديـق و راستگـو معمـولا قسـم يـاد نمی کنـد ولی ورد زبـان دروغگـويان قسـم خـوردن است.

آنان که نمی توانندخود اراده کنند،ناچار ازاطاعت دیگرانند.(ویکتورهوگو)
لغت "غیرممکن"رابایدازقاموس ها محو کرد.(ناپلئون بناپارت)
اگرامیدنبود،مادری فرزندنمی زاد وکسی درختی نمی نشاند.
آرزو،حسادتورقابت،هرسه به ترتیب به دنبال یکدیگرند.(آگاتاکریستی)
تلخ ترین اشکهایی که برمزار رفتگان ریخته می شود به خاطرکلمات ناگفته وکارهای انجام نشده است.

((مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است))

اگر آن قدر شجاع باشیم که دوست بداریم.آن قدرقوی باشیم که ببخشیم.آن قدر سخاوتمند باشیم که از شادی دیگران شاد باشیم وآنقدر عاقل باشیم که بدانیم برای همه در جهان عشق به اندازه کافی هست که دوست بداریم ودوستمان بدارند ( آن وقت است که میتوانیم دوباره پا در بهشت گذاریم)