به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 48 , از مجموع 48
  1. #41
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 بهمن 87 [ 02:39]
    تاریخ عضویت
    1387-10-30
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    2,991
    سطح
    33
    Points: 2,991, Level: 33
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    یه چیزی یادم رفت دیگه نگید نامادری

    باهاشون دوست باشید، بگید که دوستشونید.

    برید بیرون باهاشون ، گاهی باهاشون شیطونی کنید ، باهاشون همراهی کنید

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 شهریور 88 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,820
    سطح
    39
    Points: 3,820, Level: 39
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    سلام دوسته عزيز
    شما تا به حال کار درست را انجام دادهيد از اين به بد به اين حرفها و افکا رتن توجه نکنيد بچه ها هم می دا نند
    اين همه تقصير شما نيست جا مه مريض ايران است و را ه مبا رز ه با ان بيشتر کردن تهملتا ن است و افزن شدن اين مهبتها
    حتماً حال ميشود

  3. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 21:15]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,814
    سطح
    39
    Points: 3,814, Level: 39
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 34 در 22 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زهرا*
    سلام من تازه 28 ساله شدم و الان چهار ساله که نامادری شدم واضح تر بگم با مردی ازدواج کردم که دودختر یکی ده ساله و یکی پنج ساله دارد البته الان دختر ها چهارده و نه ساله هستند من با مردی ازدواج کردم که تمام معیارهای من را برای ازدواج دارد (ایمان,اخلاق,موقعیت اجتماعی و تحصیلی و درامد مناسب برای امور گذران زندگی) ولی خب گل بی عیب خداست هر کسی ممکنه که ناخواسته شرایط زندگی سختی داشته باشه من شوهرم راخیلی دوست دارم و برای خودش و شخصیتش ارزش خاصی قائلم و در کنارش واقعا احساس خوشبختی میکنم چون خیلی صمیمی و صادقانه می تونم باهاش صحبت کنم و تمام احساساتم را براش بیان کنم در عین اینکه شوهر متعصب و غیرتی دارم می تونم باهاش در هر مسئله ای راحت باشم و اون صبورانه به من گوش می کنه و سعی می کنه که طوری رفتار کنه که من ناراحت نشم
    من بدون پدر و با حضور مادری دلسوز و زحمت کش بزرگ شدم و ازخدا میخوام که حقش را گردنم ادا کنه چون قدر و جایگاه همه مادرها والاست و ستودنی ولی مادر من هم پدر بود و هم مادر وهم دوست با همه وجود برای رفع مایحتاج زندگی من و برادرهام و خواهرم تلاش می کند و واقعا شمع شده تا به زندگی ما روشنی بده((امیدوارم همیشه این چراغ فروزان باشه و روشنی بخش دل و خانه ما ))
    من سرپرستی دو دختر را صمیمانه و بدون کم و کاستی پذیرفتم و با اینکه تابه حال مادر نبودم ولی مادری را آموختم تا که کوتاهی نکرده باشم از مادرم از مشاور از کتاب و از بزرگترانم کمک گرفتم تا رفتای صمیمی و ساده داشته باشم با بچه ها بازی میکردم کتاب می خواندم به کلاسهای مختلف ورزشی و آموزشی میبردم تفریح پارک میهمانی و هر کاری که می توانستم بچه ها راشاد کنم و درست تربیت کنم
    ولی بزرگترین مسئله این است که خانواده شوهرم هیچ کدام از محبتهای مرا باور نمی کنند و فکر می کنند که فقط در حضور آنهاست و در گوشه و کنار از من به بدی با بچه ها حرف میزنند و هر نکته اخلاقی یا تربیتی را که من به بچه ها بگویم و یا گوشزد کنم عینا عکس آن را انجام میدهند طوری که دیگر بچه ها از من حرف شنوی ندارند و جلوی دیگران مظلوم نمایی می کنند
    و از من به عنوان زندان بان و نه زن بابا یا مادر یاد میکنند خوبی این مسئله این هست که شوهرم متوجه همه این مسائل و عملکردها هست و این را میدانم که بعدها بچه ها متوجه اشتباهشون میشوند
    من الان باردارم و از داشتن مادر و شوهر خوبی که خدا قسمتم کرده راضیم و قصد ادامه تحصیل دارم و شبانه روز خدا را شاکرم.
    سلام زهرا
    مهم نیست که کی چه فکری می کنه
    هیچکس مهم نیست بجز خدا، شوهرت، دخترات و مسافری که توی راهه.
    با خیال راحت زندگی کن. و مراقب اون مسافره باش. امیدوارم سالم و خوش قدم برسه.
    من به جز اونائی که اسم بردم، دیگه کسیو نمی بینم توی فامیل شوهرت.
    همدردیا! شما کسی دیگه رو می بینین؟

    پیروز باشید

  4. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 88 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1387-9-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,455
    سطح
    36
    Points: 3,455, Level: 36
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    سلام زهرا جون
    راستشو بخوای یه ذره از خوندن حرفات تعجب کردم ادم چه چیزا که نمی شنوه فکر می کنم مشکل اصلی اینه که دخترت نمی تونه تورو در کنار پدرش بپذیره برای همینه که باهات لجبازی می کنه ومحبتاتو پس می زنه می خواد خودش قهرمان باشه وتو نذاشتی می خواد خونه و زندگی واز همه مهم تر پدرش در تصرف باشه اما دردست تو می بینه وگرنه کی از این همه محبت بدش می یاد؟به نظر من رفتارت رو ادامه بده سرد ومایوس نشو این طور که پیداست از زندگیت راضی هستی خدا رو شکر پس عقب نکش نه به خاطر دخترت به خاطر خودت برای اینکه احساس خوبی به خودت داشته باشی برای اینکه تو خلوتت فکر نکنی کم گذاشتی واز همه مهمتر به خاطر خدا وهمسرت دخترت ممکنه حالا حالا ها به رفتارش ادامه بده اما مهم نیست بلاخره با خودش کنار می یاد فقط یه چیزی نباید تا این مشکل دست کم بهتر نشده بچه دار می شدی با اومدن کوچولوت مشکل بیشتر می شه
    خیلی هم بیشتر به نظر من به جای کمتر شدن محبتت نوعش رو عوض کن مثلا از دختر بزرگت کمک بگیر باهاش توی مسایل مهم مشورت کن ونظرش رو بخواه سعی نکن مادرش باشی چون موفق نخوهی شد اون 14سالشه و بهترین ها هم نمی تونه به جای مادرش ببینه براش دوست باش عزیزم نه مادر بذار احساس کنه وجودش موثر ومهمه نه قابل ترحم صبر هم اگر داشته باشی حتما موفق می شی.

  5. #45
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 88 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1388-9-21
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,454
    سطح
    30
    Points: 2,454, Level: 30
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    زهرای خوبم سلام
    من امروز بنا به پیشنهاد یکی از دوستان تاپیک شما را خواندم واقعا تحت تاثیر روح بزرگ و افکار مثبت شما قرار گرفتم، راستی کوچولوی نازت به دنیا آمد؟ دختر بزرگت دست از پرخاشگری برداشت ؟ درست است که آخرین ارسال شما برای سال گذشته است ولی امیدوارم به تاپیک مراجعه کرده و نوشته ام را بخوانی و مرا از اوضاعت باخبر کنی چرا که من در حال حاضر در موقعیت انتخاب فردی قرار گرفته ام که تقریبا مشابه همسر شماست خوشحال می شوم اگر تاپیک زیر را مطالعه کرده و از نظر فکری کمکم کنی،
    http://www.hamdardi.net/thread-9636-post-93885.html#pid93885

  6. #46
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    oranoos گرامی؛
    لطفا" قبل از ارسال در هر تاپیک به تاریخ آن توجه کنید؛ و اینکه ایجاد کننده تاپیک چند وقت است به تالار مراجعه نکرده؛

    خانم زهرا
    از 11 اسفند سال گذشته تا کنون هیچ مراجعه ای نداشته اند

  7. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 89 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    2,230
    سطح
    28
    Points: 2,230, Level: 28
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 57 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    سلام دوست خوب و مهربون. من الان 28 سالمه اما درست موقعی که فقط 10 سال داشتم مادرم به رحمت خدا رفت و پدرم بعد از 1 سال ازدواج کرد خواهر کوچیکم 8 ساله بود خیلی راحتر از من با نامادری کنار اومد اما من اصلا نمی تونستم وجودش و بپذریم بیشتر در مورد زندگی خودم نمیگم چون نامادری من به معنای واقعا نامادری بود دست بزن و فحش و ....... می خوام از حالات خودم بگم من خیلی عاطفی بودم و زود رنج حس می کردم باید تمام بار زندگی و مشکلات خواهر و پدرم و من به دوش بکشم حس می کردم ما سالها با هم بودیم اما اون خانم به تازگی وارد زندگی ما شده و داره همه چیز و تصاحب می کنه. بهترین کار اینه که همسر شما وارد عمل بشه نه شما اول از همه پیش بچه ها با شما رفتار خوبی داشته باشه و پیش شما رفتار خوبی با بچه هاو اگر تاثیر نداشت با دختر بزرگش به شدت وارد عمل بشه نه اینکه دعواش کنه یا شخصیتش و خورد کنه جایی بدون شما باهاش صحبت کنه محبت کنه دعوا کنه هر کاری که به عنوان پدری که بیشتر از شما با روحیات دخترش اشناس انجام بده و اگه نتیجه نداد بهتر این دختر حتما تحت نظر یه روانشناس باشه و حتی اگه لازم باشه دارو مصرف کنه به خاطر اینکه رفتارش با دیگران هم طبق نوشته شما بده پس این یعنی اینکه این دختر مشکل روحی داره و باید درمان بشه با صبوری شما چیزی درست نمی شه جز اینکه این دختر با همین رفتار ها بزرگ می شه و حالا برای ازدواجش دچار مشکل می شه و شاید بارها و بارها شکست عاطفی بخوره زود تر دست به کار بشید و برای درمانش راهی بجویید که هر چی بزرگتر بشه سخت تر می شه . اما بخشی از رفتارش تاکید می کنم فقط بخشی از رفتارش با شما طبیعیه شما در واقع جای مادر اون اومدید پس خود شما هم باید بپذیرید که شما باید 100 تا محبت کنید و فقط شاید 10 تا پس بگیرید شاید هم اوایلش اصلا محبتی نگیرید سرد نشید ادامه بدید در جهت درمانش از همسرتون کمک بخواید. و خواهشا خواهشا وقتی فرزند دلبند خودوتون به دنیا اومد چه بسا بیشتر از اون به دو دخترتون توجه کنید از دخترا بخواید که کمکتون کنن البته به جا و کم که به درسشون لطمه نخوره اون بچه خیلی کوچیکه تازه بخشی از وجود شماس خیالتون راحت باشه که اون دچار کمبود عاطفه نخواهد شد اما این دو تا دختر با کوچکترین بی توجهی شما دچار کمبود محبت و عوارض بعدی خواهند شد. گاهی بهشون بگید بچه ها بیاید 4 تایی هم و بغل کنیم که اونا متوجه بشن برای شما با کوچولوی از راه رسیده فرقی ندارن سختیتون زیاده اما انشاء ا.. خدا کمکتون می کنه توکل به خدا کنید چکمه های اهنی پاتون کنید و وارد این راه بشید مطمئن باشید که همه چیز درست می شه و زود دلسر نشید. خدا توفیقتون بده .

  8. کاربر روبرو از پست مفید yas bano تشکرکرده است .

    yas bano (پنجشنبه 31 شهریور 90)

  9. #48
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من یک نامادری هستم

    با سلام،
    همانطور كه در ارسال قبلي اشاره كرده ام، كاربران عزيز قبل از ارسال پست در تاپيكهاي مشابه اين تاپيك؛ به تاريخ آخرين ارسال توجه كنند.

    ناگفته نماند بالا آمدن برخي تاپيكها مفيد نيز هست، اما بهتر آن است كه اعضاء محترم تمركز بيشتري رو تاپيكهاي جديد داشته باشند

    اين تاپيك به دلايل بالا بسته شد.


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.