سلامي دوباره
خانم من در دوران مجردي بسيار آزاد و خودراي بوده چون فرزند آخر و همه خانوادهاش ازدواج كرده بودند.
تشکرشده 60 در 42 پست
سلامي دوباره
خانم من در دوران مجردي بسيار آزاد و خودراي بوده چون فرزند آخر و همه خانوادهاش ازدواج كرده بودند.
تشکرشده 60 در 42 پست
سلام بر شما فاطيما
من از راهنمايي شما بسيار خرسند شدم و دلسوزانه بنده را راهنمايي ميكنيد
ميخواهم با نوشتههايم تصويري از خانم بنده تجسم كنيد و بگويد بنده بايد چكار كنم در ضمن شما راهنماييهاي بسيار زيبا و ظريفي انجام دادهايد و من آنها را جديدا ميشنوم و بسيار تحسين آور است
به خواست خدا شما خوشبخت باشيد چون گوهري با ارزشتر از ياري به ديگران نيست خدا قضا و قدر خود را با همياري و همراهي برميگرداند
من از شما خواهش ميكنم كه تصويري از خانم بنده با توجه به نوشتههايم ايجاد كنيد و رفتار مرا هم پيشبيني نماييد ميدانم زحمت بزرگي است ولي انشاء اله خداوند به شما جزاي خير دهد.
تشکرشده 691 در 187 پست
سلام
بهترین روش برای لذت بردن از زندگی گذشته رو رها کردن و زمان اکنون را دریافتن است....
همانطور که شرایط در حال تغیره و وظایف جدید تکالیف جدید رو میطلبه انشالله به زودی نظر شما تامین خواهد شد...شما خوشبختید ...وموقیعت خوبی دارید....این بار شما به داشته ها تون فکر کن..کمی تامل....
1
2
3
.
.
.
فقط با همسرت دوست باش....برای هم وقت بذارید و سرمایه....
این بدین معناست که برای رسیدن به سود واقعی و ماندگار چاره ای جز هزینه کردن و با مدیریت به پیش رفتن نیست...
شما خیلی حساسید...دلتان دریا باشد ولی خود را شبنمی بیش ندان...
راههای جدید رو همیشه شما عنوان کنید ,حس میکنم خانم شما خیلی باهوشند:D...خودتو براش جذاب کن....
موفق باشید
psy133 (یکشنبه 07 بهمن 86)
تشکرشده 496 در 278 پست
سلام دوست عزيز من هم حدود يك سال است كه ازدواج كرده ام شوهر من هم مثل شما وقتي من به خانواده ام توجه مي كنم خيلي زود مي رنجد و حسودي مي كند من اسمش را حسودي گذاشته ام چون غير اين نيست زيرا كه شايد من او را از همه بيشتر دوست داشته باشم او خود نيز اين راهم مي داند ولي اگر ببيند من دارم به خانواده خود مهرباني مي كنم مخصوصا خواهرم سريع حالت حسادت به خود مي گيرد و بعدا وقتي كه تنها هستيم گله مند مي شود ولي اين دليل اين نسيت كه من او را دوست ندارم شايد زن شما هم به همين شكل باشد شايد او شما را از هر كس ديگه اي بيشتر دوست داشته باشد ولي در بيان ان يا عمل ان مشكل داشته باشد مي تونم بپرسم زن شما متولد چه ماهي هستند ؟ اخه من خودم كمي در بيان احساسات نسبت به همسرم مغرور هستم و با اينكه مي دانم اين اشتباه است ولي باز نمي توانم اصلاح شوم در ثاني بايد اين نكته را بداني كه خانمها از بيان بيش از حد احساسات مردها دلسرد مي شوند يعني اگر بدانند مردي خيلي انها را دوست دارد و قربون صدقه او مي رود سريع خودشان را لوس مي كنند و سعي مي كنند با شوهر بدبخت بد رفتاري كنند نمي دونم من خودم با اينكه زن هستم ولي به اين نتيجه رسيدم نمي دونم درسته يا نه ولي مي توني امتحان كني و كمي خودتو عقب بكشي نه اينكه خدايي نكرده بخواهي از زندگي كنار بكشي نه فقط كمي كمتر به او محبت كن يا قربونش برو شايد اينجوري به خودش بياد و متوجه تو هم بشه البته مي گم خيلي زياد نه هميشه حد تعادل و داشته باش چون ارتباط زناشويي خيلي حساسه اگه خيلي سرد شي مي رنجه اگه خيلي مهربون باشي و دوستش داشته باشي لوس و پرو مي شه نمي دونم ولي اينو مطمئنم كه اگه خانومت دوست نداشت باهات ازوداج نمي كرد به خصوص كه مي گي در دوران نامزدي هم اينجوري بوده پس چيزي نيست كه بعد از ازدواج بهش رسيده باشه و مي تونسته باهات ازدواج نكنه در ضمن سعي كن هميشه خودتو بالا ببري و خودتو كوچيك نكني و از شغلت بگي يا از سرخورگيهايي كه در كارت ايجاد مي شه بگي چون باعث مي شه كه در نظر او هم كوچيك به نظر برسي و اين صحصح نيست و باعث مي شه كه نسبت بهت رفته رفته سردتر بشه ولي اگه خودتو خوب جلوه بدي و نكات مثبت خودتو پرنگ تر كني در نظرش بزرگ به نظر مي ايي و بهت اعتماد مي كنه و فكر مي كنه كه مي تونه بهت تكه كنه و بهت احترام مي زاره در ضمت سعي كن كه به علايقش احترام بگذاري حالا گيريم كه عكس پسر خواهرشو مي زاره روي موبالش خوي مگه چي مي شه بزار بزاره وقتي همچين چيز به اين كوچيك مي تونه اونو شاد كنه چرا مي خواي ازش دريغ كني خدايي نكرده عكس نامحرم كه نزاشته عكس پسر خواهرشه چيز مشكل داري كه نيست در اين مورد تو داري خيلي حساسيت نشون مي دي و سخت مي گيري چرا كه با اين حساسيت ها شايد او را بيشتر مصر كني يعني شايد اگر چيزي نمي گفتي و حساسيت نشون نمي دادي چيزي نمي گذشت و عكس را بر مي داشت ولي حالا كه مي بينه تو حساسيت نشون مي دي دوست داره تورو اذيت كنه و بيشتر بزاره بمونه يا شايد هم اينجوري حسادت تو رو مي بينه خوشحال مي شه چون منم بعضي اوقات كه حسادت شوهرم را نسبت به محبت من به خواهرم مي بنيم كيف مي كنم نمي دونم چرا ولي لذتي داره شايد براي خانم شما هم هيمن حالت و داره پس سعي كن اگر چيزي رو يك بار بهش مي گي و مخالفت خودتو بيان مي كني ديگه بهش نگو ببين چي جوري ترك مي كنه به امتحانش مي ارزه يا همين رفت و امد هاي او با خانواده اش . بزار به كارايي كه دوست داره يك مدت عمل كنه بدون اينكه تو مخالفت كني چو ن تو مخالفت خودتو كردي اگر مي خواست گوش كنه مي كرد پس بزار كار خودشو بكنه شايد اينجوري زودتر دست بكشه من در بعضي موارد اينجوري هستم يعني اگه به شوهرم بگم كه ميخوام به مادرم زنگ بزنم و او بي دليل مخالفت كنه زود جبهه مي گيرم و مي خوام كه زودتر زنگ بزنم ولي اگه ببينم كه اون زود كوتاه مي اد و كاري نداره سريع منم كنار مي كشم . البته ادمها با ادمها فرق مي كنند ولي تو هم مقصري يكي به دليل اينكه انتظار محبت و توجه بيش از حد داري به همين دليل حركات و رفتارهاي خانومت بيشتر به نظرت مي ياد و بيشتر حس مي كني كه داره به خانوادش محبت مي كنه و چرا به تو نمي كنه چرا كه اگه انتظار بيش از حد نداشتي اوضاع خيلي معمولي و راحت بود . دوم اينكه كارايي كه مي كنه را زير ذره بين گذاشتي و مي خواي كه دقيقا همونايي كه تو مي خواي را انجام بده و اين خودخواهيه چون به هر حال هر انساني با ازدواج كردن مي خواد كه دامنه ارتباطات خودش و گسترش بده نه اينكه فقط بچسبه به شوهرشو ديگه بقيه رو كار نداشته باشده بالاخره بقيه هم ( پدر مادر خواهر ) از او سهمي دارن و او هم از بقيه سهمي داره و شما نمي توني منكر اين سهم بشي .
امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم
honarmand (سه شنبه 02 بهمن 86)
تشکرشده 60 در 42 پست
سلام
ياس
از شما تشكر ميكنم كه نظر خود را ابراز كردهايد
به نظر من چگونه از حساسيت خودم كمتر كنم و حد اعتدال را در زندگي رعايت كنم الان خانم من سوار بر من است چگونه زندگي را به حالت نرمال درآورم
متشكرم
تشکرشده 496 در 278 پست
سلام و بدرود بر شما دوست عزيز كه خود در تلاش بهبود زندگي خويش مي باشيد
به نظر من شما نبايد هنچين تصوري داشته باشيد و فكر كنيد كه خانم شما بر شما سوار است اگر ديد شما چنين باشد در زندگي موفق نخواهيد بود بايد ديد خود را تغيير دهيد با مثبت بنگريد و پيش خود بگوييد كه هر كاري كه مي كنم و هر تصميمي كه مي گيرم براي ثبات زندگي خودم هست . البته من مي دانم كه شما تلاش خود را مي كنيد و نمي شه گفت كه خانم شما بي تقصيره ولي بهرحال ما در اينجا به شما دسترسي داريم و مي تونيم با شما صحبت كنيم . راستي امكانش هست كه اين سايت به خانومتون معرفي كنين ؟ فكر مي كنيد استقبال كنه ؟ البته نبايد بدونه شما توي اين سايت هستيد و نبايد بفهمه . نمي دونم هيمن الان يك ان به ذهنم رسيد كه اگه ايشون هم توي سايت بود شايد حرفهايي براي گفتن داشت كه شما هم از شنيدنش به خيلي چيزها پي مي بردين و شايد ايشان هم از شما گلگي هايي داشته باشد كه بد نباشد شما هم بدانيد .
حالا بهرحال فعلا كه با شما در ارتباط هستيم ولي همانطور كه گفتم سعي كن كمي از حساسيت هايت كم كني و يك مدت به حال خويش رهايش كني بزار اونجوري كه دوست داره رفتار كنه فقط براي يك بار بهش بگو من زياد از اين كارت راضي نيستم و يا دوست ندارم تو همچين كاري رو بكني . فقط در همين حد ديگه نمي خواد هي بهش گير بدي و بگي كه نكن و بكن . خيلي هم بيش از حد قوربون صدقه نرو نمي دونم چه جوري بگم ولي بعضي مردها در بيان احساساتشون خيلي بد عمل مي كنند كه دخترها بدشون مي ياد مي دونيد چيه دخترها دوست دارن يك مرد در عين حال كه غرورشو داره و مردونه هست بهشون ابراز احساسات كنه يعني دوست ندارن ببين كه مردي خيلي خودشو پيششون كوچيك مي كنه مي خوان كه مرد غرورشو حفظ كنه و با جذبه باشه منم مي گم كه شما هم خيلي خودتو براي بيان احساسات كوچيك نكن سعي كن يك جور ديگه بهش بگي دوسش داري يا فقط عملي بهش نشون بده يعني نيازي نيست كه حتما بيان بشه گاهي اوقات توي عمل قشنگتر مي شه دوست داشتن و نشون داد مثلا هي بهش مستقيم نگو دوست دارم يا فدات شم يا چه مي دونم از اين جمله هاي عاشقونه اصلا اگه از اين جمله ها استفاده نكن چون مي گم خانومها زياد بيان كردن اينجوري رو دوست ندارن يعني اولاش دوست دارن و استقبال مي كنن ولي زود زده مي شن خودت بايد قلقشو در بياري .
سعي كن يك مدت ظاهري از خانم فاصله بگيري يعني به ظاهر نشون بدي كه بي تفاوت تر شدي و ديگه مثل سابق خيلي چيزها برات اونقدر اهميت نداره فقط سعي كن در ظاهرت باشه و به قلبت نفوذ نكنه مثل يك نمايش ، از جمله هاي عاشقونه كم كن كمي بي تفاوت تر و سردتر ، طوري كه خانومت احساس خطر كنه و زنگ خطر و هوشياري براش باشه
امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم
honarmand (یکشنبه 07 بهمن 86)
تشکرشده 109 در 49 پست
با سلام
نمی دونم نوشتن این حرف ها درست است یا نه .
تمام مطالبی را که نوشته بودید کاملاً درک کردم ، زیرا به نکته ای اشاره کرده اید که با خواندن آن علت همه چیز را دریافتم ، شما ترک هستید و همسرتان فارس .
شاید باور نکنید که این مسئله تاثیر گذار است و چون خودم وهمسرم مثل شما و همسرتان از دو نژاد ترک و فارس هستیم ، کاملاً شما را درک می کنم .
هیچ کس تااین تجربه را نداشته باشد ، شما را عمیق درک نمی کند .
ترک ها بسیار با محبت ، گرم و بی ریا و حساس هستند و احساساتشان را بروز می دهند، بسیار دقیق ، تیز بین و در مقابل رفتارهای محبت آمیزشان، انتظار رفتاری با محبت دارند ، و در مقابل اتفاقات روزمره و یا امور کلی و جزئی بسیار پر حرارت و انرژی برخورد می کنند ،به جزئیات مسائل نیز اهمیت می دهند . ولی به نسبت ترک ها ، فارس ها ، بسیار خونسرد ، کلی نگر ، دارای محبتی عمیق هستند ، اگر با ترک ها مقایسه کنیم ، خیلی کمتر احساساتشان را بروز می دهند و در مقابل اتفاقات روزمره و امور زندگی دید کلی تری دارند و راحتتر از کنار مسائل می گذرند .
می تونم هزار مثال مشابه مواردی که نوشته بودید برایتان بنویسم ، که همه انها این را می رساند که از نظر شما ، همسرتان بی توجه به شما و زندگی مشترکتان است ولی باید بگویم که اینطور نیست ، همسرتان دارای عشقی عمیق است ولی قدرت او در بیان عشقش به اندازه شما نیست و حتی می تونم بگم گاهی اصلاً احساسی نشان نمی ده و شما احساس تنهایی می کنید .
یک سوال : گاهی اوقات سکوت همسرتان ، شما را کلافه نمی کند ؟
گاهی به خود نمی گوئید که چرا اینقدر نسبت به همه اتفاقات بی فکر است ؟
چرا اینقدر بی احساس است ؟
وقتی با هم تلویزیون تماشا می کنید ، یا وقتی به گردش می روید احساس می کنید خیلی سرد و بی روح و خشک است ،
همسرتان به اندازه شما حرف نمی زند ! مگه نه .
همسرتان در مقابل خیلی اتفاقات عکس العمل نشان نمی ده .مگه نه .
تمام مواردی که بالا نوشتم اگر در مورد شما هم صادق باشد نشان می دهد که علت یابی ام درست بوده و جای شکر کردن دارد ، زیرا خیلی راحتتر از آنچه فکر کنید حل می شود .
تمام چیزهایی که شما در مورد بی توجهی و سردی همسرتان فکر می کنید ، از نظر قلب ، احساس و ذهن و روح وانچه که آمیخته وجودتان است ، درست است ، اما کاملاٌ هم درست نیست . چون شخصیت همسرتان با توجه به نژادش همین طور است ، باید این موضوع را بپذیرید .
او شما را بسیار عمیق تر از شما دوست دارد . عشق او بسیار عمیق تر است ولی قدرت ابرازش در مقایسه با ابراز شما کمتر است .
قبل از اینکه ادامه حرف هایم را بنویسم می خواهم بدونم حرفام درست بوده یا نه؟
کیمیا (پنجشنبه 11 بهمن 86)
تشکرشده 60 در 42 پست
سلام بر شما كيميا جان
از اينكه شما اين موارد را بيان كرديد بسيار متشكرم
بله همينطور است من هيچ مشكلي با او ندارم و تمام مشكلاتم از عدم ابراز احساساتش است من فكر ميكنم اصلا مرا دوست ندارد.
حتي من ماشين خريدم او بيتفاوت از اين مسئله گذشت
با اينكه من براي نشان دادن ماشينم به ايشان لحظه شماري ميكردم
با تشكر
تشکرشده 38 در 30 پست
سلام
گاهی انسانها از یخ سرد تر میشن
گاهی از خورشید گرمتر
به نظر من شانس هم بی تاثیر نست
من هم شانس نداشتم......
تشکرشده 37,082 در 7,004 پست
سلام hamed
نظرت در مورد شانس را نمی پذیرم.
قبول این نظریه ما را منفعل می کنه از همه بدتر مایوس، بی انگیزه و بی انرژی
خمودگی نتیجه تفکیک ناپذیر پذیرفتن این عقیده است که ما بی اختیاریم و باید منتظر شانس باشیم.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)