به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 93
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    مرسي آقاي سورنا
    شما هم تجربه ي خودتون رو دارين
    ولي اي كاش حد اقل اين رو ميفهميدم كه ايا اين پسر مرد بشو هست يا نه ؟
    فكر ميكنين من از اين وضعيت خوشحالم و چشمام رو به بدي هاش بستم ؟ اگه مشكل نداشتم كه اصلا مطرحش نميكردم و تا سه سال ديگه همچنان به باور هاي خودم ادامه ميدادم ...
    ميگم من جدايي رو از ايشون تجربه كردم و اون هم دوبار
    نميتونم چشمام رو ببندم ، نميتونم از ذهنم پاكش كنم . دلم ميخواد بهش فرصت بدم در حالي كه خودم فرصت زيادي ندارم
    ميدونم كه حد اقل ميزان دوست داشتن من بيشتر از اونه !! به چه زبوني بگم كه نميخوام نا مردي كنم !
    بچه نيستم ، عقلم هم ميرسه ، اونقدر هم مشكلات ديگران رو ديدم كه نخوام كوركورانه عمل كنم و از روي احساس تصميم بگيرم
    ولي به نظرم اين درست نيست كه توي اين شرايط تصميم بگيرم ...
    كاش حد اقل ميمردم و كارم به اينجا نميكشيد ... حال من مثل زني ميمونه كه بهش ميگن كه فرزندت توي بيمارستان عوض شده و حالا بيا بچه ي اصلي خودت رو بگير!!
    كسي كه دو سال باهاش بودم و عاشقانه هم رو ميخواستيم و هنوز هم حداقل من ميخوامش رو به چه بهونه اي تركش كنم ؟به بهونه ي اينكه بچه است؟ اينجوري من زجر ميكشم ، شديدا زجر ميكشم !
    مگه دل بچه بازيه !! مگه دوست داشتن الكيه ؟
    خيلي ها اگه توي موقعيت هاي خوب تر قرار بگيرن شايد با بي رحمي عشقشون رو فراموش كنن
    ولي من نه !! نميخوام !
    حتي نميخوام فكر خيانت رو هم داشته باشم ، چه برسه به عملش
    از خدا هم هميشه ميخوام كه هيچ كس رو سر راه من قرار نده كه حتي بخوام يك لحظه اون رو جاي عشقم بذارمش و به زندگي با اون فكر كنم
    من اين عشقم رو دوست دارم ... اين احساسم رو دوست دارم ... اين آدم رو دوست دارم ...
    زندگي با اون رو هم دوست دارم !
    اي كاش فقط بزرگ ميشد ! كاش فقط يك ذره از درك من رو داشت و اي كاش اينقدر افكار بچه گانه نداشت!!!
    خيلي سخته ببيني كه هيچ كس با افكار و نظراتت موافق نيست و تنها كسي كه با اين كار موافقه فقط خودتي و خودت
    ممنون از راهنماييهاتون

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    ببینید خواهر عزیز من زندگی برای انسانهای عادی رو اینجا من مثال میارم. شما اگر توانایی خلاف آب شنا کردن رو بلد باشید به یک نابغه تبدیل می شید و اسمتون همیشه می مونه و لااقل زندگیتون جذابیتهایی رو پیدا می کنه که زندگی دیگران نداره.
    شما با خودتون خلوت کنید. اگر یقین دارید چیزهایی که برای عمده زنها دردسر ساز می شه(مثل درک نشدن- گاهی اوقات محبت ندیدن- طلب آزادی شاید به دید شما غیر منطقی یک مرد و...) برای شما در برابر عشقتون قابل صرف نظره و اگر از این مطمئن هستید که ایشون در حین فرآیند مرد شدنش سمت کسی دیگه نمی ره من بهتون می گم بله زمان بدین تا اون مرد شه. که می شه.
    باید بدونید چی از زندگی می خواید و بعدا خدا رو بابتش شماتت نکنید!! شمایی که الان می گی "خيلي سخته ببيني كه هيچ كس با افكار و نظراتت موافق نيست و تنها كسي كه با اين كار موافقه فقط خودتي و خودت" یک روز نیای بگی خدایا من که طلب عشق می کردم چرا اینطوری جوابم رو دادی که خدا نشانه هایی رو گذاشت بر سر راهتون وشما نخواستید ببینی.چون به عشق دل خوش بودید. شهامت عاشق شدن رو دارید . شهامت عاشق موندن رو هم داشته باشید. هر کس که بود و هر چی که بود. این مسیریه که شما انتخاب می کنی. راه رسیدن به معشوق بی خطر نیست و برای زندگی عاشقانه تا حدی باید از مسائل منطقی چشم پوشی کرد. اگر اون رو دوست دارید در درون زندگی مشترک هم باید خطاهاشو کمتر ببینید و همین الان بفهمید که شاید برخی از رفتارهاش تصحیح نشه. و فردا نیای بابت اینکه اون به طور مثال به خونوادش توجه می کنه اینجا شکواییه تنظیم کنی و بد بگی از انتخابت!! که شهامت انتخاب کردن وپذیرفتن اشتباهات رو هم باید داشته باشی.
    مشکل اینجاست که عمده خانومهایی که مثل شما نگاه می کنند خدا (یعنی عاطفه و عشق رو) قبل از ازدواج طلب می کنند و خرما(یعنی مسائل منطقی رو) بعد ازدواج!!
    اگر همه این موارد بالا رو لحاظ کردی بهش فرصت بده. سه چهار سال دیگه اون مرد می شه و اگر هر دو هم رو بخواید ایشالله که زندگی خوبی خواهید داشت.

  3. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,458 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    سلام دوست عزیزم. سورنا جان فردی با تجربه هست و حرف هایی خوبی هم زد که جایی برای حرف ما نیست.اما...........
    خواهر مهربانم شما گفتید ما که الان نمی خواهیم ازدواج کنیم و بعد از تمام شدن درس و سایر کارهای او و فراهم شدن امکانات ازدواج می کنیم. این حرف شما بدنم را به لرزه انداخت چون اطمینان پیدا کردم شما کمی احساسی برخورد می کنید و این طبیعی ولی مواظب باشید. اگر فردا او نتوانست درسش را تمام کند اگر او فردا گفت که هنوز توانایی ازدواج را ندارد شما چند سال باید صبر کنید 10سال... اگر فردا نظرش عوض شد(این را با اطمینان کامل عرض می کنم که نظرش نسبت به شما وزندگی عوض می شود بخصوص اگر سربازی رفت). عزیزم بخدا ما این راه ها را رفته ایم و می دانیم آخرش چیست.
    خواهرم به قول "سورنا" به او فرصت بده و اگر تا سه چهار سال دیگر او توانست با شما ازدواج کند که هیچ و گرنه...... در ضمن ارتباط خود را با او کاهش بده ... بذار کمی خودش فکر کنه به آینده به زندگی......و بدونه که تصمیمی که می گیره خیلی مهمه و زندگی یه نفر دیگه هم در میونه.
    اگر هم او با اصرار خواست که رابطه بیشتری با شما داشته باشد قبول نکنید .
    فقط بگذلرید کمی زمان بگذرد..... و زیاد فکر خود را مشغول او نسازید. خواهر عزیزم برایت آرزوی موفقیت می کنم.

  4. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    maji گرامی سورنا نظرات خیلی خوب و جامعی در مورد مشکلات شما دادند . بنظر من در یک فرصت دیگه یکبار دیگه اونها رو بخونید .
    خواهر گرامی اینکه گفته میشه قبل از ازدواج وارد رابطه عاطفی ( اونهم به این شدت ) نشید برای همین هست که اگر منطق حکم کرد که جدا بشید ؛ براتون زجر آور نباشه . الان شما در یک وضعیت حساس قرار دارید . الان موقع منطقی فکر کردن هست . بنظر من شرایط رو بسنجید و طوری جدا بشید که هر دوتون کمترین ضربه رو ببینید .

  5. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    تست

  6. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 88 [ 12:54]
    تاریخ عضویت
    1387-6-07
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,197
    سطح
    41
    Points: 4,197, Level: 41
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 33 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    سلام عسییم منم این مشکل رو دارم و ولی پدرش مخالفه

    من توکل کردم به خداااااااااااا

  7. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    خيلي ممنون آقاي سورنا
    ممنون كه وقتتون رو براي من گذاشتين
    من زندگي با عشق رو ميخوام ، با كسي كه دوستش دارم و اون هم من رو دوست داره ، ميدونم كه هيچ كس توي زندگيش با كس ديگه تفاهم 100% نداره و در بعضي موارد بايد كوتاه بياد ...
    من قبل از آشنايي با عشقم از اون دخترهايي بودم كه اهل ناز بودم... و وظيفه ي مرد رو ناز كشيدن و منت كشيدن ميدونستم ، ولي الان ديگه اون حس رو ندارم
    حتي يك ساله ي اول دوستيمون اينجوري بود ولي اين چندماهه ي اخيرش اينجوري شده كه ناز از اونه و ناز كشيدن از من ميتونم بگم كاملا كاملا و 99.99% جاي من و اون عوض شده گاهي حس ميكنم زمانهايي كه اون نياز به من داشت كه باهام صحبت كنه و درد و دل كنه و من خوابم ميومد و ناراحت ميشد ، دركش نميكردم و ميگفتم زيادي حساسه ولي الان خودم دقيقا همينطوري شدم
    يه جورايي انگار همه ي بلاهايي كه من سرش آوردم داره سرم مياره ولي با شدت خيلي خيلي بيشتر!!!

    واسم خيلي سخته ! خيلي سخت ، ولي تحمل ميكنم !
    فكر ميكنين كه تا حالا به سمت كسان ديگه نرفته ؟ رفته ، حتي به من هم گفته كه رفته !!
    فكر ميكنين كه واسه يك پسر سخته كه يك دختر رو رها كنه و بره سراغ ديگري ؟ ولي رهام نكرده ،‌با اينكه از من هيچي به اون نميرسيد ( گرچه الان دارم از نظر مالي كمكش ميكنم ولي اون موقع ها هيچ كمك مالي اي در كار نبود ) باز با من موند و رهام نكرد !!
    آره ! سراغ كس ديگه هم رفته ،‌ همه رو هم بهم گفته !! فكر نميكنم كه هيچ زني جنبه ي اين رو داشته باشه كه همسرش بياد و از خيانت هاش براش بگه ولي من داشتم !! به سختي تحمل كردم ، بد ترين بلا ها به سرم اومد ، بد ترين توهين ها در حقم شد ، بد ترين خيانت ها در حقم شد ، بيچاره شدم ، از نظر روحي داغون شدم ! ولي نتونستم ازش متنفر بشم ! نتونستم ! نميخواستم رهاش كنم
    و عقيده ي من اينه كه اون ذاتش خوبه ولي بچه است!! هنوز اونقدر عقلش كامل نشده و هنوز اونقدر روي جوانب زندگي شناخت نداره !!

    ولي تحمل كردم ، كمكش كردم ، حتي خودش اومد بهم گفت كه نميتونه هوسش رو كنترل كنه ! از من خواست كه كمكش كنم ! و منم كمكش كردم !! همه اتفاقهايي كه افتاده و كارهايي كه كرده رو بهم گفته ، منم فقط تحمل ميكنم به اميد اينكه شايد يك روزي درك كنه !!!

    به خدا قسم به خانواده اش حق ميدم كه با ازدواجش مخالفت كنن ولي بهشون حق نميدم كه به خاطر من مخالفت كنن !! آره پسرشون هنوز توانايي اداره ي يك زندگي رو نداره و هنوز خودش رو نشناخته
    تنها اميدم به اينه كه خودش رو بشناسه و هدفش رو مشخص كنه !! اميدم به اينه كه به قول شما پخته بشه و خانواده اش موافقت كنن!!
    اونقدر سعي كردم كه در برابرش خوب رفتار كنم كه متاسفانه همه ي ناراحتي هامو سر خانواده ام خالي ميكنم و عصبي شدم
    ولي همه ي اينها رو فقط به يك اميد دارم تحمل ميكنم و اون هم زندگي با عشقم و كسي كه دوستش دارمه

    ببينين ، من شرايط ازدواجم رو بهش گفتم :

    1) وفاداري و عدم خيانت : بسيار مهمه و اگه اين شرط رو نداشته باشه و خيانت به هر صورت عشقي ، عاطفي يا جنسي داشته باشه من 100% طلاق ميگيرم .
    2) صداقت : حتي اگه به ضررش هم باشه راستش رو بگه و مطمئن باشه كه اينجوري به نفعشه 100% و مشكلاتمون از زماني كه بخواد دروغ بگه 50-60% كاهش پيدا ميكنه !!! (اگه دروغ بگه عدم اعتماد پيش مياد كه واقعا غير قابل تحمله )
    3) احترام به خودم و خانوادم : يعني توي جمع يا حتي توي خونه خودمون و وقتي دو نفري هستيم ، تحقيرم نكنه و كوچيكم نكنه و در مورد خانواده ام هم همينطوري باشه و مطمئن باشه اگه اينجوري نباشه من هم باهاش برخورد ميكنم !!!
    4) مهرباني و دلسوزي و كنترل عصبانت در حد امكان
    5) در صورت اشتباه كردن معذرت خواهي كنه
    6)خودخواه نباشه : يعني خوب من هم وجود دارم و بايد منافع من رو هم در نظر بگيره و فقط خودش نباشه
    7)توي خونه بگه و بخنده و شوخي كنه ولي در معاشرت با ديگران (خصوصا غريبه ها ) سر سنگين باشه و جلف نباشه
    8)در خرج كردن پولهاش برنامه ريزي داشته باشه : يعني اولويت هارو در نظر بگيره و نه خسيس باشه و نه بيش از حد دست و دلباز
    9)اگر مشكلي داره ( با من يا با هر كس ديگه ) ، به من بگه و روي هم جمع نكنه : كه در غير اينصورت يا بعدا يا فوران ميكنه يا اينكه يه جاي ديگه و به صورت غير معقول يا غير شرعي مجبوره كه حلشون كنه
    10) غرورش رو حفظ كنه : ولي نه در برابر من و نه در داخل خونه ، بلكه در خارج خونه و در مقابل ديگران
    11) بادوستان مجردش نگرده و از بين دوستان متاهلش هم با اون خانواده دوستهاش معاشرت كنه
    12) پاي درد و دلم بشينه : به حرفام گوش بده و دركم كنه ، البته هر گوش دادني به معناي عمل كردن نيست ولي به اون واجبهاش عمل كنه و يه گوش در نباشه و ديگري دروازه
    13)توي كارهاش با من مشورت كنه
    14)به من اعتماد داشته باشه : يعني حتي اگه دلش خواست امتحانم كنه ولي به من گير بيخود نده و بدبين نباشه!!
    15) اهل مواد مخدر و مشروب نباشه : يعني كلا اهل خوش گذروني هاي مجردي و غير مشروع و دور از عقل نباشه (خيلي مهمه)
    16) پشتيبانم باشه و منافع مشترك با من داشته باشه
    17) نميگم هميشه با من باشه ( چون خيلي خسته كننده است) : ولي اگر هم ميخواد با دوستهاش به گردش و تفريح بره ، نهايتا ماهي دوبار و در ضمن در مكانهاي تفريحي و ورزشي و سالم بره و با دوستان سالم و اهل زندگيش بره!!! و در ضمن به موقع خونه باشه ( نه ساعت 3 صبح ) و قبلش هم به من بگه كه كجا ميره و وقتي رفت موبايلشو خاموش نكنه!!!!
    18)هفته اي حد اقل يك بار بايد خونه ي مادر زنش بياد : يعني اينكه با من و به صورت مهموني ، منظورم اين نيست كه تنهايي بياد 10 دقيقه سر بزنه و بره!!!
    19) در بعضي موارد بايد كوتاه بياد : مطمئنا انسان با هيچ فردي 100% تفاهم نداره ، پس گاهي بايد در برابر برخي مسائل اون هم كوتاه بياد و اينجوري نباشه كه هردفعه يك نفر كوتاه بياد ، چون اينجوري يكي توي زندگي فدا ميشه و اين ظلمه !!
    20) من رو محرم راز خودش بدونه : يعني حرفها و مشكلاتش رو به من بگه و توي خودش نريزه كه بعدا عصبانيتش رو سرم خالي كنه ! اگه توي غم و ناراحتي هم شريك بشيم خيلي بهتر از اينه كه غم ناشي از داد زدن اون رو بخوام تحمل كنم !!!!
    21) زياد تحت سلطه ي خانواده اش نباشه : يعني اينكه زياد به حرفهاي اونها گوش نده و نگذاره كه اونها به من بي احترامي كنن و در همه حال از من حمايت كنه و نگذاره كه پيششون كوچيك بشم ، ولي نه با بي احترامي كردن به اونها!!!!!
    22) مسائل و مشكلات زندگي رو جدي بگيره : يعني سرسري ازشون رد نشه و به فكر باشه و توانايي حلشون رو داشته باشه و زود جا نزنه و فكر نكنه كه حل نميشه ، و اگه نيازي به همفكري داشت ، من هستم يا اينكه از افراد خاص كمك بگيره!!
    23) سياست داشته باشه و همه چيز زندگي رو بروز نده: يعني اگر باهم مشكلي داريم يا قهر هستيم ، جوري رفتار نكنه كه بقيه بفهمن و دستمون بندازن يا بخوان از آب گل آلود ماهي بگيرن و رابطمون رو به هم بريزن
    24) به هيچ كس اجازه ي دخالت در زندگيمون رو نده : نه به اين معني كه اجازه ي اظهار نظر نده ، ولي فقط بشنوه و لازم نيست كه به همه ي اون حرفها عمل كنه ، و اون ها رو در حد يك پيشنهاد بپذيره ، و در آخر دو نفري بهتر از بقيه افرادي كه توي زندگي ما نيستن ، بهتر ميتونيم مشكلمون رو حل كنيم .
    25) اهل مشاوره باشه : يعني اگه مشكل خاصي توي زندگيمون پيش اومد كه ما دو نفري نتونستيم روي يك راه حل توافق نظر داشته باشيم ، با هم پيش يك مشاور خانواده بريم و به كمك اون مشكل رو حل كنيم ، و براي اومدن به مشاوره بهونه نياره و كلا اهل مشاوره باشه.
    و در آخر مطمئن باشه اگه اين ويژگي هارو داشته باشه ، من هم دارم ولي اگه بهشون عمل نكنه ، من تا يه حدي ميتونم كوتاه بيام و فداكاري كنم ،‌ ولي اگه بيش از حد بشه ، من هم ميشم مثل خودش ،‌چون فداكاري بايد دو طرفه باشه و در غير اين صورت كسي كه بهش ظلم ميشه ، منم !!! و بنده ديگه حاضر نيستم از منافعم كوتاه بيام ، چون من هم آدمم و از زندگي انتظاراتي دارم كه حق انسانيمه و به هيچ كس اجازه نميدم اين حق انسانيم رو ازم بگيره!!!
    والسلام



    بهش اينها رو گفتم و تنها با مورد 22 مشكل جدي داشت و گفت كه همه ي مواردي كه ذكر كردي رو من قبول دارم

    با مورد 8 يعني خرج كردن پولها هم كمي مشكل داشت ولي گفت رفعش ميكنم و مورد 12 هم به من گفت كه شايد تو نتوني اين كار رو انجام بدي و اگه من فقط به حرفت گوش بدم تو ناراحت ميشي و انتظار عمل داري كه اين مورد هم با صحبت كردم و حل شد
    گفت به موارد خوبي اشاره كردي كه واسه زندگي لازمه و من قبولشون دارم و انجام ميدم و به نظرم موارد خوبيه ولي صادقانه بگم كه مورد 22 در مورد من صدق نميكنه ، من در مورد مشكلات زود افسرده ميشم و ......
    از شرايط من فقط با 22 مشكل داشت و من دلم ميخواد مورد 22 رو رفعش كنم ،‌درسته كه در خيلي موارد با من صداقت رو رعايت نكرد و دروغ گفت ولي باز هم جاي شكرش باقيه كه در اينجور موارد دروغ نميگه

    حتي به خاطر اينكه از خانواده اش ممكنه كه مخالف باشن از من خواست كه يك سري چيز ها رو بهش نگم يا ازش نخوام يا انجام نديم!!!
    مثلا بهش گفتم همسرم !! گفت لطفا ديگه به من نگو همسرم چون من همسرت نيستم و ميخوام همسرت بشم ! يا مثلا اين كار رو نكنم چون ما هنوز با هم ازدواج نكرديم و اينجوري نيست !!!

    باز هم ازتون ممنون آقاي سورنا
    من تصميم رو گرفتم و براش سه سال صبر ميكنم تا مرد بشه !!!
    حالا از همه ميخوام كه كمكم كنن كه بتونم اين حس مقاومت در برابر مشكلات رو در اون بالا ببرم و بگين چه طور ميتونم خانواده اش رو راضي كنم

  8. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    خواهش می کنم. امیدوارم موفق باشید.
    درمورد اینکه چطور می تونید کمکش کنید من نمی دونم. ایشالله بقیه دوستان کمکتون کنند.

  9. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقاي نقاب خيلي ممنونم از حرفهاتون
    اون قراره نهايت سعيش رو بكنه كه هفت ترمه تموم كنه و اگر كه نتونست حد اكثر هشت ترمه و الان اواخر ترم 3 هستش !!!
    بهم گفت كه درسش كه تموم شد و اوايل سربازيشو رفت مياد خواستگاري !!!
    من هم قبول كردم و گفتم باشه و مطمئن باشين كه اونقدر احمق نيستم كه تا 10 سال براش صبر كنم كه بياد خواستگاريم ، من گفتم تا همه چيزش مرتب نشه ما سر خونه و زندگيمون نميريم ، وگرنه كه خواستگاري بايد توي همون زمان مقرر صورت بگيره !! نقاب جان از اين نظر مطمئن باش كه من بيشتر از 4 سال به اون فرصت نميدم كه بخواد بياد خواستگاريم يا براي خواستگاري اقدام كنه !!!
    ميدونم كه پسرا كه ميرن سربازي نظرشون به همه چيز تغيير ميكنه ولي به نظر شما آيا توي كليات هم تغيير پيدا ميكنه ؟
    ديگه اين نيست كه نظر طرف معكوس بشه !!! هست ؟؟؟
    من از خودم تعريف نميكنم ولي ويژگيهاي خوبي دارم و فكر نميكنم كه سربازي اون رو به حدي عوض كنه كه كلا ويژگيهاي خوب رو بد ببينه و ويژگيهاي بد رو خوب ببينه !!! نميدونم منظورم رو فهميدين يا نه ؟؟؟ يعني ميگم طلا ، طلاست و چه طرف بره سربازي چه نره سربازي ، و تا آخر عمرش متوجه ي ارزشمندي طلا ميشه !!!
    البته من خودم رو طلا نميبينم ولي خواستم مثالي زده باشم كه منظورم رو درك كنين ، به نظر شما اينطور نيست ؟؟؟!!!
    باز هم از شما دوست عزيز خيلي ممنونم كه به ياد من و به فكرم هستي
    اميدوارم شما هم موفق باشي دوست عزيز

  10. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقاي ديجيتال من
    ممنونم از اينكه دلسوزانه سعي ميكنين كه كمكم كنين
    ولي من راه جدايي رو انتخاب كردم ولي جوابي نگرفتم
    باز هم ممنونم از راهنماييهاتون


 
صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پسری رو به زور نگه داشتم که نمیدونم ته رابطه چی میخواد بشه چیکار کنممممم
    توسط فانوس شب در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 اسفند 92, 01:24
  2. بي انگيزه ام
    توسط new folder در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آبان 91, 18:30
  3. تردید در ازدواچ با پسری که مشکل زود انزالی دارن
    توسط سیمین91 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 فروردین 91, 07:31
  4. پسرم خیلی قلدر و خرابکار و شیطون شده زودم میزنه زیر گریه
    توسط مادر در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 تیر 90, 16:02
  5. +عجب ( یا دوست نمی شوند، یا زود پسر خاله می شوند!!)
    توسط شبنم در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 فروردین 87, 20:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.