به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 93
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,458 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    دوست عزیزم می خوام خیلی رک حرف بزنم. ببینید دلیل اینکه خانواده دوست پسر شما مخالفت می کند این نیست که قیافه شما بد است یا اینکه سن شما از او زیاد است بنظر من تنها دلیل مخالفت کم بودن سن دوست پسر شما برای ازدواج و باور غلط خانواده پسر از شماست که شما را به عنوان دختر های خیابانی می بینند(برداشت بد نکنید ها از نظر اونا).
    اما در مورد دوست پسر شما از کجا کاملا اطمینان دارید که او همه تلاش خود را برای راضی کردن خانواده و رسیدن به شما می کند و آیا این ها را بهانه ای برای خود قرار نمی دهد؟
    و اینکه مواظب باشید تفکر و عقاید جوانان بخصوص پسر ها به دلیل اینکه با افراد مختلف آشنا می شوند و رفته رفته شخصیت آنها شکل می گیرد به مرور زمان تغییرات زیادی می کند و احتمال ابنکه فردا زیر همه چیز بزند زیاد است.
    دوست عزیز شما نباید در این فکر باشید که با خانواده ها مبارزه کنید و اینکه دوست پسر خود را تحریک کرده و او را وادار به مقاومت کنید چون آنوقت دید دوست پسرتان نسبت به شما تغییر می کند چون پسر هستم و مشکلی همچون مشکل شما داشتم می گویم.
    آیا با حرف هایم موافقید؟

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقاي sorena_arman
    مشكل اينه كه ايشون ميترسه از مواجه شدن با خانواده اش به چند دليل كه الان واستون ذكر ميكنم :

    1) تك پسر خانواده است و فرزند دوم و آخر خانواده و در حال حاضر يكي يك دونه ي مادر پدرش كه اونها هزار تا آرزو واسه دردونه شون دارن ، و فكر ميكنن كه اين منم كه نميذارم دردونه شون به بهترين ها دست پيدا كنه ، منم كه گاهي چلوي درس خوندنش رو ميگيرم ، يا منم كه باعث ميشم هزينه ي موبايلش ماهي 150000 تومان بياد!!!!!

    2) پدرش مهندس برقه و حقوقش ماهي 1 ميليونه كه حقوق كمي نيست و علاوه بر اون يك كار ديگه هم داره ولي اين دوست من نميتونه از پولي كه در اختيارش قرار ميگيره درست استفاده كنه و دائما توي مشكلات مالي گير ميوفته كه نميتونه حلشون كنه ، مثلا اون توي هر ترم تحصيلي حد اكثر 3 بار و حد اقل 2 بار مياد خونه شون و هر بار هم با هواپيما مياد ، شما حساب كنين كه ايشون توي يك ترم تحصيلي ، فقط حداقل 160000 و احداكثر 240000 تومان خرج هواپيماشون ميشه كه بيان خونه ، 500000 تومان هزينه ي دانشگاه ، 180000 هزينه ي خوابگاه ، 150000 هزينه ي تلفن همراه ( فقط 20000 تومان هزينه ي جا به جايي ميوفته واسش ) هزينه ي خورد و خوراكم كه به كنار، به خدا هر پدر و مادري كه بود در مقابل اين خرجها كم ميوورد ، بهش ميگم كه با هواپيما نياي چي ميشه ؟ ميگه فرق هواپيما و قطار در هر بار بيشتر از 20000 تومان نيست و من هر موقع با قطار ميام عذاب ميكشم چون بايد 16-17 ساعت توي قطار باشم و خسته ميشم و تازه واسه رفت و برگشتم دو روز رو از دست ميدم( يعني همش توي راهه ) و هنوز نيومده بايد برگردم ولي با هواپيما يك ساعت هم طول نميكشه ، تازه توي قطار همش بايد مواظب وسايلم هم باشم و در ضمن حوصله ي سرو كله زدن با 5 تا آدم ديگه رو ندارم ، من هم تا حدودي دركش ميكنم ولي بهش حق نميدم كه ترمي سه بار بخواد بياد خونه ، تازه من الان خودم 300000 تومان بهش كمك كردم ( كه كي بتونه اين پول رو پسم بده ، خدا ميدونه) ، مشكل ديگه اينه كه تنهايي با قطار نميتونه بره و همش به يه دوست بيكار علافش ميگه كه باهاش بياد تا اونجا تنها نباشه و همين دوستشه كه اون رو گاهي از درس خوندن ميندازه ، مثلا ترم پيش دوستش باهاش بود و با كارهاش باعث شد كه اين دوستم شيمي عمومي اش رو بيوفته ،‌ در حالي كه ساير درسها نمره اش خوب بود و شاگرد زرنگي توي كلاسشون هستش !!!!
    حالا ببينين كه ايشون سر يك مسئله ي مالي ، دور از جون مثل .... توي گل گير ميكنه و اوني كه نجاتش ميده منم ، حالا چه برسه به مشكلات بزرگتر

    3) پدرش بهش گفته كه اگه بخواد بدون اجازه ي اون يا خودسرانه عمل كنه ،‌ديگه كمكش نميكنه و ديگه حمايتش نميكنه ، يعني خونه پر ! ماشين پر ! كار پر ! خواستگاري و رضايت خانواده پر ! و تنها چيزي كه باقي ميمونه ،‌يك پسر بيكار ، سر بازي نرفته كه خانواده اش هم راضي نيستن ، تازه نه خونه اي داره كه بريم توش زندگي كنيم و نه حتي پول اجاره ي خونه رو داره!!!! مادر و پدر من هم اينجوري كه اصلا راضي نميشن ، تازه اگه خانواده اش راضي باشن ، شايد خانواده ي من راضي بشن ولي باز هم اون 100 % نيست . تازه چرا راه دور بريم ، نه تنها خانواده ي من راضي نميشن ، بلكه خودش هم عمرا اين جوري نمياد خواستگاري و به نظر من حتي حاضره از من بگذره ولي اينجوري نياد خواستگاري من

    4) طاقت نداره كه مشكلاتش رو حل كنه و هر اتفاقي بيوفته فكر ميكنه كه ديگه آخر كاره و حل شدني نيست!!! همش منم كه بهش دلداري ميدم وگرنه خودش كه به حالت اغما ميره ! ميگه من واسم زوده كه توي اين مشكلات مالي گير بيوفتم ، ميگه همه دوستام عين خيالشون هم نيست ، راست ميرن ، راست ميان و هي درسهاشون رو ميوفتن و هي خرج ميكنن و ككشون هم نميگزه ولي من همش نگراني دارم .... من هم هي ميخوام بهش بگم كه تقصير كار خودتي ،‌ولي خوب چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است ، نميگم واسه اينكه ميدونم بهش بر ميخوره و غرورش ميشكنه ....گاهي فكر ميكنم كه اون همچين فكري داره كه ازدواج واسش زوده و الان وقتش نيست كه تازه در اوايل جواني اينهمه مشكل بياد سراغش ، البته همچين حرفي نميزنه ولي من حس ميكنم كه گاهي از همه چيز خسته ميشه ...


    5) جديدا كه يه كم به خودش ميرسه كم كم داره به اين حس ميرسه كه از من سر تره !! گرچه هر كي مارو ببينه ميفهمه كه كي سر تره ، ولي خوب من به اين كاري ندارم ، ، كلا مستقيم بهم اين حرف رو نميزنه ، ولي گاهي به شوخي اين حرف رو ميگه ... مسئله ام اينه كه يعني چي اين حرفها ؟؟ يعني جديدا يك حس خود بزرگ بيني بهش دست داده و اونقدر دخترها ي بي حيا زياد شدن و همش بهش توجه ميكنن كه هركي جاي اون بود يه كم منحرف ميشد ... ولي ميگه كه من فقط با تو ام و تورو براي زندگيم ميخوام و تا دلت بخواد دختر هست ولي كسي كه براي من بهترينه و در كنارش احساس خوشبختي ميكنم ، تو هستي و من فقط تورو براي زندگيم ميخوام ... يعني دوستم داره و به نظرش من برا اون بهترينم ولي توانايي و طاقت كمي داره
    من چه جوري بايد اين توانايي رو توش بالا ببرم ؟؟؟ بي مهابا خرج ميكنه و همش توي دردسر ميوفته ، نميدونم كمكش كنم يا نكنم ، گاهي ميگم كمكش نكنم تا مرد بشه ولي وقتي ميبينم كه خيلي گير افتاده دلم نمياد كه تنهاش بذارم
    400000 توي حسابم داشتم كه در حال حاضر به صفر رسيده ... ديگه نميدونم كه حالا كه من رو نداره چه جوري ميخواد از پس مشكلاتش بربياد؟؟؟؟

    ميدونين ؟ گاهي دلم براش ميسوزه كه توي اوايل جووني ( يعني 20 سالگي ) يعني زماني كه همه ي دوستاش پي خوشي هاشونن ! محبوره كه فكر زندگي و راضي كردن خانواده و پذيرش مسئوليت باشه ! ولي از اون طرف دلم براي خودم ميسوزه كه بي خيالش بشم و هيچي بهش نگم و از زندگيم بگذرم و به اميد درست شدنش صبر كنم و آخر سر بعد از 5-6 سال بفهمم كه به هم نميرسيم و صبرو مقاومتم بي خود بوده !!!

    منم مشكل دارم ولي مقاومت ميكنم ... ولي اون نميتونه
    خواهش ميكنم بگين من چه جوري ميتونم كمكش كنم تا روي پاي خودش بايسته و مرد تر بشه ؟؟؟؟
    خانودده من از يك طرف ،‌خانواده اون از يك طرف ، ولي خودش مشكل بزرگتريه واسه من !!!!!

    بنده حاضرم قسم بخورم ، خودش هم همينطور ، كه هيچ كس مثل من واسه اون زندگيش رو نگذاشت و كمكش نكرد و هيچ كس مثل من دوستش نداره و هميشه كنارش نيست !!!
    مگه من چه ايرادي دارم كه حالا بايد اين سرنوشتم باشه ؟

  3. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    شما ایرادی ندارید. سن ازدواجش نیست. قصد ازدواج هم نداره. به نظر من هم شروع و ادامه این رابطه پر از مشکله.
    من پسر 26 ساله با درآمد ماهی 1میلیون و خورده ای و سربازی رفتم تو دانشگاه تدریس می کنم مستقل هستم هنوز برای ازدواج شرایط خودم رو درست نمی بینم که مگه تامین نیازهای عاطفی و مالی یک زن امروزی و خونواده امروزی به همین راحتیه!!! چطور شما به ایشون با همچین شرایطی دل بستی و انتظار داری ازش مرد( به همون مفهومی که تو ذهنتون هست) دربیاد خدا می دونه.
    خونواده اون منطقی نگاه می کنه و می دونه پسرشون بیشتر به یک پسربچه شبیه تا به یک مرد!
    خود خونواده شما هم ایشون رو با شرایط ازدواجشون می خواد. پس اگر اون پولی که از خونوادش بهش می رسه نرسه خونواده شما هم ناراضی می شن!! به نظر من خونواده اون حق دارند مخالفت کنند و این طبیعیه که اونها لااقل به این رسیده باشند که پسرشون هنوز بهتره جوونیشو کنه و نه اینکه در گیر مسئولیتی بشه که فردا از پسش بر نیاد و هم خودش و هم همسرش رو بدبخت کنه. متوجه شدید چرا نظرات خونواده ها مهمه؟

  4. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    اصولا برای شرایط شما مقاومت بی معنیه و اشتباهه (از هر دو طرف). رابطه رو خیلی کم رنگ کنید (اگر می خواهید به هم برسید ) و بهش( به رابطه) زمان بدید. اگر که نه رابطه رو کلا قطع کنید. زندگی های امروزی همینطوریش 30درصد طلاق توشه و 40-50درصد طلاق عاطفی!!!

  5. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    maji جان بنظر من کلا بیخیال این پسر واسه زندگی شو . هنوز واسش خیلی زوده . یکی دو ماه به خودت سختی بده و تحمل کن تا فراموشش کنی. بنظر من رابطه شما زیر 10% احتمال داره که به ازدواج موفق منجر بشه .

  6. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقاي نقاب
    دوست عزيز
    خيلي ممنون از حرفهاي قشنگتون و من حرفهاتون رو قبول دارم
    ميدونم كه شايد ( به احتمال 70% ) مادرش فكر ميكنه كه من از اون دخترهاي خيابوني هستم .... ميدونم كه به خاطر كم بودن سن پسرشون هم اين حرفها رو ميزنن و دليل ديگر بزرگتر بودن سن من از پسرشون هستش
    ولي خوب حقيقت اين نيست ... من يك دختر خيابوني نيستم ! من اون رو دوستش دارم و واسه كمك به اون از چيزي دريغ نكردم .... بيشترين خرج رو من در حق اون كردم و نميتونن تهمت بزنن كه به خاطر پول با پسرشون موندم ....
    آدم الافي نبودم كه با 100 نفر دوست باشم
    خانواده ام برام مهمن و اونقدر بي حيا نشدم كه بخوام جلوي مادر پدرم با دوست پسرم صحبت كنم يا علنا باهاشون مخالفت كنم و ...
    از نظر تحصيلات وضعيت بهتري دارم ، هم رتبه كنكورم خوب شده ، هم دارم توي دانشگاه دولتي و توي تهران درس ميخونم ، هم رشته ام خوبه و هم معدلم بالاست
    از نظر وضعيت مالي هم وضعيت مالي خوبي داريم و در حد متوسط رو به بالا هستيم
    پدرم ديپلم فني داره ولي خيلي اهل ادبيات و شعر و بحث هاي فلسقي هستش و هركي باهاش حرف بزنه فكر ميكنه استاد دانشگاهه !!!!
    مادرم هم ديپلمه است.
    خودمم درسم اونقدر خوب هست كه بتونم حتي كارشناسي ارشد و دكترا قبول بشم .
    سطح فرهنگي خانواده مون هم پايين نيست.

    من عيب و ايرادي هم ندارم و خدارو شكر از نظر ظاهري خيلي خوبم .( گرچه هيچ كس بي عيب نيست)
    و در ضمن تا دلتون بخواد اين دوست پسر من ايراد داره ولي من واسم مهم نيست ، من دوستش دارم و ميخوام كه بهش برسم ، ويژگي هايي داره كه اون رو از ديكران متمايزش كرده ، ولي ويژگيهاي بد هم زياد داره

    مسئله سنمون اين وسط مشكل سازه ! و يك سري مشكلات ديگه كه بر ميگرده به گذشتمون( كه براي خانواده ي من مشكل ساز هستش و توي نظر اونها تاثير منفي داره ، نه خانواده ي اونها )

    اونجوري كه من ميدوم ، خانواده ي اون اين مسائل براشون مطرحه :
    1) تفاوت سني مون كه من بزرگتر از اونم
    2) راجع به من طرز تفكر غلط دارن و فكر ميكنن من خيابوني ام و به اصطلاح پسرشون رو گول زدم و دارم روي مخش كار ميكنم


    آقاي نقاب گفتي كه بهش كاري نداشته باشم و اصرار نكنم ، ولي اين خودشه كه اين رو از من خواسته !
    قضيه اش طولانيه ، ولي من آخر ش رو ميگم كه بهم اس ام اس داد كه اگه خانواده ام راضي نشن ، چي كار كنيم ؟ ولي گفت الان جوابم رو نده
    قرار شد كه ما روي اين موضوع فكر كنيم و هفته ي ديگه ، يعني پنج شنبه با هم حضورا صحبت كنيم ،‌ اين قضيه ام كه اون در مقابل مشكلات طاقت نداره رو هم خودم فهميدم و هم خودش بهم گفته !

    گفتين كه از كجا ميدونين كه اون داره همه ي تلاشش رو ميكنه ، منم ميگم اون الان تلاشي نميكنه ، همه ي تلاشش رو بايد زماني انجام بده كه درسش تموم شده باشه و نه حالا ، الان نميتونه تلاش كنه ، چون به خاطر سن كمش خانواده اش روي حرفهاش حساب نميكنن و ميخواد بذاره هر موقع كه موقع اش شد بهشون بگه و تازه خانواده اش الان حساس شدن و هر اتفاي بيوفته ، خانواده اش از چشم من ميبينن!! مثلا پول موبايلش اگه زياد بياد ميندازن تقصير من ، يعني هر اتفاق بدي بيوفته ، تقصير كار منم !!!
    خودش گفت موقع اش كه شد ، من با پدرم صحبت ميكنم و از محاسن تو براش ميگم و بهشون ميگم كه من آدم چشم و گوش بسته اي نيستم ، توي اجتماع بودم و دختر ها رو ديدم و به نظرم اين دختر بهترينه و من روش شناخت دارم و .... ولي نميدونم چرا دوباره دو سه روز پيش اين اس ام اس رو بهم داد كه اگه خانواده ام مخالفت كنن ،‌چيكار كنيم ؟
    من فعلا نميدونم ، ولي شايد قضيه ي ديگري هم در ميون باشه ولي تا پنج شنبه ي هفته ي ديگه بايد صبر كنم تا بفهمم آيا غير از اين مشكلات مشكل ديگه اي هم هست ؟


    من هم فقط دنبال راه حلم ، ان شا الله بتونم به كمك شما دوستان يك راه حلي پيدا كنم تا مشكلاتمون حل بشه

    پس از همه تون خواهش ميكنم كمكم كنين

  7. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقايان sorena_arman و digitalman عزيز
    ببينيد ، درسته كه شايد اين پسر براي ازدواجش زود باشه ، ولي من كه الان نميخوام ازدواج كنم !!
    قرار ازدواجمون براي حدودا 3 سال ديگه است كه اولا درسش و مخارج دانشگاهش از روي دوش خودش و خانواده اش برداشته شده و دوما در حال گذراندن دوران سربازي هستش !البته اون موقع هم كه ازدواج نميكنيم ،‌اون موقع خواستگاري هستش كه اگه موافقت بشه ، بعد از پايان سربازي و پيدا كردن كار براي ايشون ، (اگه كار گيرنيوورد متناسب با رشته اش ، ميتونه به صورت موقت در شركت باباش كار كنه و بي كار علاف كه نيست!!!) بعد از اين ما ازدواج ميكنيم

    ببينين ، خود من هم ميدونم كه اون الان شرايطش براي ازدواج مناسب نيست و بچه است ، ولي آيا تا آخر عمرش همينجوري ميمونه ؟؟
    اون پسر بدي نيست ، ولي مشكلاتش زياده !! خودش هم نميتونه كه حلشون كنه !
    گاهي هم كه سعي ميكنه خودش رو از من سرتر نشون بده واسه اينه كه به نظرم ميخواد غرورش رو حفظ كنه واسه اينكه مرد اگه ببينه زنش ازش سر تره ، غرورش ميشكنه !!
    ببينين ، اون پسر الافي نيست ، به درسش اهميت ميده ، من رو دوستم داره ، مهربونه ،‌ صبرش در مقابل دشنام و تحقير كردن زياده ، و .....
    ايراد هاي زيادي هم داره ، ولي من چي ؟
    من روابط زن و مرد رو مثل خريد كردن و جنس و كالا نميبينم .
    مگه عروسكه كه به يكي دل ببندي و بعدش ببيني خوب نيست و بري سراغ يكي ديگه ؟
    اون پسر منزوي اي هستش و با همه كس سازشش نميشه ، اين منم كه تونستم باهاش بسازم
    از نظر عاطفي هم كلا در سطح بالايي هستش ، يعني هركي ميبنتش همين نظر رو ميده ، خود دوست من ميگفت من فكر ميكردم شما با اين مشكلاتي كه داشتين بايد تا الان 100 بار ديگه از هم جدا ميشدين و تعجب ميكنم چه جوري هنوز با همين و با هم موندين
    ميگين 2 ماه ؟ من امتحان كردم ، نميشه !!!
    تازه دلم نمياد كه بخوام فراموشش كنم .
    من زندگي رو با اون ميخوام ، نه با كس ديگه !
    ولي خانواده ام هم برام مهمه !!
    گفتين به رابطه فرصت بدم ؟ چشم . ولي چه جوري ؟ حد اقل بگين 5 شنبه كه رفتم پيشش ، چي بگم ؟

  8. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    ببینید سن ایشون و رفتار ایشون نشون دهنده اینه که ایشون بعد از مدت کوتاهی شخص دیگری رو به جای شما در زندگیش وارد خواهد کرد!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط نقاب
    احتمال ابنکه فردا زیر همه چیز بزند زیاد است.

    رفتار یک نفر پخته(مثل طرف عاطفی bloom) رو با شخصی که با شما در ارتباطه مقایسه کنید متوجه منظور من می شید.راهنمایی گرفتن در مورد زندگی از طرف هر کسی باشه مشکلی نداره. مشکل اینجاست که ایشون خودش هم می دونه که سنش برای این رابطه و این نوع زندگی خیلی پایینه. اینکه کی سره و کی سر نیست از الان نباید بوجود بیاد. "من واسم مهم نیست که ایراد داره" شما الان واستون مهم نیست. روزی رو می بینم که داخل همین تالار اومدید و می گید " من همسرم رو دوست داشتم ولی رفتارهای بدش باعث شده هیچ احساسی نسبت بهش نداشته باشم." خواهر عزیز من بذار بعد از ازدواج چشماتو رو مشکلات ببند نه الان. ایشون حالا حالا ها به سن و شرایط عقلانی ازدواج نمی رسه.چیزهایی براش مهمه که برای یک مرد نباید مهم باشه و...
    اینکه شما نمی تونید از ایشون دل بکنید نشونه یک مشکله که باید حل بشه. نیازی هم نیست به سرعت دل بکنید ولی باید این کار رو انجام بدین. قضیه سر یک زندگیه. سر سالهای با هم بودن چند ده سال با هم بودن. تو را به خدا چشماتون رو باز کنید و بعد مرتب فرداش نیاید بگید فریب خوردیم . همه پسرا الن. همه پسرا فلانند. ..
    شما روز پنج شنبه رابطه رو قطع کنید. دقیقا همین کار رو!!

    اینکه ایشون به سن ازدواج نرسیدند و خونوادشون نمی خواد ایشون گرفتار همچین قضیه بغرنج و پیچیده ای بشن نشونه ضعف شماست؟ یا نشونه ایراد شما؟ خونواده ایشون که شما رو نمی شناسه. پس طبق سادگی و خامی بچه خودش و اینکه یک دختر زودتر پخته می شه فرض رو بر این گذاشته که شما اون رو فریب می دین! تا قیام قیامت هم صحبت کنید نظرشون عوض نخواهد شد. مگر اینکه از پسرشون پختگی لازم رو ببیند.
    به هر حال امیدوارم ختم به خیر بشه زندگیتون
    یا حق

  9. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 87 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    4,417
    سطح
    42
    Points: 4,417, Level: 42
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    آقاي سورنا
    شما به من ميگي رابطه ام رو قطع كنم ؟
    به چه بهونه اي ؟ به بهونه اي كه ايشون لان موقعيت ازدواج رو نداره ؟
    جوابش به من اينه كه خوب معلومه كه من الان ندارم ، ولي بعدا به دست ميارم چون الان موقع ازدواج من نيست ولي بعدا ميتونم ... ميپرسه مگه تو الان ميخواي با من ازدواج كني ؟ قرارمون واسه سه سال ديگه است و اگه اون موقع اون شرايط رو نداشتم تو اون موقع به من بگو !!
    دومين مطلب اينه كه من آدم خودخواهي نيستم ، اون خودش ميگه من بدم ولي تو خوب ، هميشه به خاطر كارهاي اشتباهش از من عذر خواهي ميكنه ... ميدونه كه من خوبم ... آره من هم ميدونم كه چيزهايي كه واسه اون مهمه در نظر يك مرد مهم نيست ... ولي با اين دلم چيكار كنم ؟ خوب شما هم يه زماني توي اون سن بودي ولي الان نيستي ... فرض كنين يك دختر اون زمان شما رو ميخواسته ولي ديده كه شما مناسب نيستي و رهاتون كرده . ولي الان چي ؟ الان بعد ا ز 6 سال باز هم همون نظر رو داره ؟
    من هم دلم به خاطر اين راضي نميشه .... اگه ايشون خواستگارم بودن و من هم فقط به ايشون به چشم يك خواستگار نگاه ميكردم ، دلم نميسوخت ، ولي ايشون عشق منه ! توي قلب منه ! دوستش دارم !
    به نظر شما آيا نبايد به كسي كه دوستش دارم فرصت بدم تا بزرگ شه ؟
    اين نهايت نا مردي نيست كه الان رو ببينم ؟ مگه ما تا ابد توي اين سن زندگي ميكنيم ؟
    آيا من اگه ازدواج كنم و 6 سال ديگه عشقم رو ببينم كه مرد شده و آقا ! از اعماق وجودم دلم نميسوزه كه چرا رهاش كردم ؟ چرا خودم رو به خاطر 6 سال ، از 60 سال زندگي با عشقم محروم كردم
    شما احساس رو در نظر نميگيرين ؟
    يعني عشقم رو زير پا بذارم ؟

  10. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك

    نه فرصت ندید!! چون در زندگی فرصت نفس کشیدنو ازش می گیرید اگر اونی نباشه که شما می خواید!! سری به تالار بزنید. پستهای مختلف رو بخونید تا مطمئن شید واقعیت چیز دیگریست و عشق واقعا اولویت اول نیست.به خصوص برای خانومها!!! این قضیه دقیقا برای خانومها و آقایون برعکس می شه. یعنی مردها بهتره با کسایی ازدواج کنند که دوستشون دارند هرچند همه اولویتهاشون رو نداشته باشه چون هیچ چیز به اندازه دوست داشتن و علاقه نمی تونه مرد رو متعهد نگه داره. ولی خانومها بهتره با کسی ازدواج کنند که ملاکهای عقلانی اونها روهم بتونه تامین کنه.وگرنه خودشون رو فریب خورده می دونند و فرض رو بر این می ذارن که ای کاش چشماشون رو باز می کردند و.... چون امکان بوجود اومدن علاقه برای یک زن حین رابطه مشترک بیشتر از مرده.در ضمن من حتی مردد هستم که ایشون بعد از یکی دوسال شما رو باز هم بخواد. البته من آخرین مطلب رو گفتم. انتخاب با خودتونه.
    من با دختری در ارتباط بودم که به گفته خودشون من رو می پرستید. دلایل هم کافی بود براش . وقتی کنارم می اومد افسرده بود و وقتی داشتیم بعد یکی دو ساعت قدم می زدیم تو پارک اون می خندید و یک دفعه شروع به دویدن و ابراز احساسات از روی شادمانی می کرد . این حرفهایی بود که خودش به من می گفت.از عطر من حرف می زد!اینکه وقتی دستم رو می گرفت تو پارک وقتی به خونه می رسید دستاش بوی عطر دستای منو می داد. تصور نمی کنم این خانوم الان که با یک رزیدنت نامزد کردند زندگی بدی رو داشته باشند.من هم چون می دونم زندگیش شاده مزاحمش نمی شم.


 
صفحه 2 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پسری رو به زور نگه داشتم که نمیدونم ته رابطه چی میخواد بشه چیکار کنممممم
    توسط فانوس شب در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 اسفند 92, 01:24
  2. بي انگيزه ام
    توسط new folder در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آبان 91, 18:30
  3. تردید در ازدواچ با پسری که مشکل زود انزالی دارن
    توسط سیمین91 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 فروردین 91, 07:31
  4. پسرم خیلی قلدر و خرابکار و شیطون شده زودم میزنه زیر گریه
    توسط مادر در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 تیر 90, 16:02
  5. +عجب ( یا دوست نمی شوند، یا زود پسر خاله می شوند!!)
    توسط شبنم در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 فروردین 87, 20:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.