یا لطیف
همه روزا برامون مثل هم نیستند.
یه روز سالگرد ازدواج هست و مهم
یه روز روز تولد همسرمان و فرزندمون هست.
یه روز هم روز والنتاین هست.
هر کس یه روز براش از روزا دیگه با ارزشتر هست.
اما این روزها را من و تو بهشون اعتبار می دهیم. در دل خودشون هیچ فرقی با روزای دیگه نداره.
هر کس به یه روز اعتبار می ده.
من به امروز شما به فردا و دیگری به پس فردا
اما بعضی روزها هست که اعتبارشون ذاتی هست و اعتباری نیست.
و خالق روز می داند که آنروز کدامست؟
جواد من دنبال چنین روزهایی بود.
روزهایی که آنقدر میمنت و برکت دارد که آدم ممکن است یکسال منتظر بماند تا بیاید
عرفه از اون روزهاست.
روزی که خدا خودش فضیلت بخشیده و ما را دعوت کرده که بخوانیمش و نجوایش کنیم و دلدادگی کنیم.
عشقبازی با خدا
ما چه میدانیم که روزها چیستند و در دل خود چی دارند؟
خدایا سپاس تو را که ما را از جهل در آوردی و ارزشهای مجعول روزانه ما را با ارزشهای واقعی روزها کامل کردی
خدایا تو را شاکریم که به ما یاد دادی که چگونه با تو صحبت کنیم و چگونه ادب بگذاریم و چگونه مناجات کنیم و چه بخواهیم؟
اگر یادمان نمی دادی که از تو چه بخواهیم ، آنگاه چه کودکانه از تو طلب می کردیم
و عرفه می آید.
روزی متفاوت در ذات خود
و با دعاهایی عمیق
جواد ای وقت شناس، ای مناجات کننده بی ریا، باز هم کمکمان کن تا با امامانمان هم صدا شویم و یاد بگیریم که چگونه باید با خدایمان گپ بزنیم.
دلم برای مناجاتهایت تنگ شده است.
مناجاتهای عرفانی و روحانی که از زبان امامان داشتی
نوشته اصلی توسط
baby
امروز روز عرفه است ، فرصت گفتگو با خدای مهربانمان رو با کلام دلنشین سرورمان حسین(علیه السلام) مغتنم بدونیم - به یاد همه دوستان و آشنایانمان باشیم ، اول از همه به یاد آقای فرید و طرید حجت بن الحسن (علیه السلام) باشیم و برای رفع گرفتاری او دعا کنیم به برکت دعای بر اون حضرت خداوند رفع گرفتاری از همه ما خواهند نمود.
خدايا!
به كه واگذارم مي كني؟
به سوي كه مي فرستي ام؟
به سوي آشنايان و نزديكان؟تا از من ببرند و روي برگردانند.
يا به سوي غريبان و غريبه گان تا گره در ابرو بيافكنند و مرا از خويش برانند؟
يا به سوي آنان كه ضعف مرا مي خواهند و خواري ام را طلب مي كنند؟
من به سوي ديگران دست دراز كنم؟در حالي كه خداي من تويي و تويي كارساز و زمامدار من.
اي توشه و توان سختي هايم!
اي همدم تنهايي هايم!
اي فرياد رس غم وغصه هايم!
اي ولي نعمت هايم!
اي پشت و پناهم در هجوم بي رحم مشكلات!
اي مونس و مامن و ياورم در كنج عزلت و تنهايي و بي كسي!
اي تنها اميد و پناهگاهم در محاصره ي اندوه و غربت و خستگي!
اي كسي كه هر چه دارم از توست و از كرامت بي انتهاي تو!
تو پناهگاه مني!
تو كهف مني!
تو مامن مني!
اي آنكه :
با خوبي و احسانش خود را به من نشان داد.
و من با بدي ها و عصيانم در مقابلش ظاهر شدم.
اي آنكه:
در بيماري خواندمش و شفايم داد.
در جهل خواندمش و شناختم عنايت كرد.
در تنهايي صدايش كردم و جمعيتم بخشيد.
در غربت طلبيدمش و به وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش و غنايم بخشيد.
من آنم كه بدي كردم ، من آنم كه گناه كردم.
من آنم كه به بدي همت گماشتم.
من آنم كه در جهالت غوطه ور شدم.
من آنم كه غفلت كردم.
من آنم كه پيمان بستم و شكستم.
من آنم كه بد عهدي كردم…..
و ……. اكنون باز گشته ام.
باز آمده ام با كوله باري از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر اي خداي من!
ببخش اي آنكه گناه بندگان به او زيان نمي رساند.
اي آنكه از طاعت خلايق بي نياز است و با ياري و پشتيباني و رحمتش مردمان را به انجام كارها ي خوب توفيق مي دهد.
معبود من!
اينك من پيش روي توام و در ميان دست هاي تو.
آقاي من!
بال گسترده و پر شكسته و خوار و دلتنگ و حقير.
نه عذري دارم كه بياورم نه تواني كه ياري بطلبم.
نه ريسماني كه بدان بياويزم.
و نه دليل و برهاني كه بدان متوسل شوم.
چه مي توانم بكنم؟ وقتي كه اين كوله بار زشتي و گناه با من است ؟!
انكار؟!
چگونه و از كجا ممكن است و چه نفعي دارد وقتي كه همه ي اعضا و جوارحم به آنچه كرده ام گواهي مي دهند؟
خداي من!
خواندمت پاسخم گفتي.
از تو خواستم عطايم كردي.
به سوي تو آمدم آغوش رحمت گشودي.
به تو تكيه كردم نجاتم دادي.
به تو پناه آوردم كفايتم كردي.
خدايا!
از خيمه گاه رحمتت بيرونمان مكن.
از آستان مهرت نوميدمان مساز.
آرزوها و انتظارهايمان را به حرمان مكشان.
از درگاه خويشت ما را مران.
اي خداي مهربان!
بر من روزي حلالت را وسعت ببخش.
و جسم و دينم را سلامت بدار.
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنيت مبدل كن.
و از آتش جهنم رهايم ساز.
خداي من!
اگر آنچه از تو خواسته ام عنايتم فرمايي , محروميت از غير از آن زيان ندارد.
و اگر عطا نكني هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.
يا رب! يا رب! يا رب!
خداي من!
اين منم و پستي و فرو مايگي ام.
و اين تويي با بزرگي و كرامتت.
از من اين مي سزد و از تو آن ....
" چگونه ممكن است به ورطه ي نوميدي بيافتم در حالي كه تو مهربان و صميمي جوياي حال مني."
خداي من!
تو چقدر با من مهرباني با اين جهالت عظيمي كه من بدان مبتلايم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده اي با اين همه كار بد كه من مي كنم و اين همه زشتي كردار كه من دارم.
خداي من!
تو چقدر به من نزديكي با اين همه فاصله اي كه من از تو گرفته ام.
تو كه اينقدر دلسوز مني! .....
خدايا تو كي نبودي كه بودنت دليل بخواهد؟
تو كي غايب بوده اي كه حضورت نشانه بخواهد؟
تو كي پنهان بوده اي كه ظهورت محتاج آيه باشد؟
كور باد چشمي كه تو را ناظر خويش نبيند.
كور باد نگاهي كه ديده باني نگاه تو را درنيابد.
بسته باد پنجره اي كه رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زيانكار باد سوداي بنده اي كه از عشق تو نصيب ندارد.
خداي من!
مرا از سيطره ي ذلت بار نفس نجات ده و پيش ازآنكه خاك گور بر اندامم بنشيند از شك وشرك رهايي ام بخش.
خداي من!
چگونه نا اميد باشم در حالي كه تو اميد مني!
چگونه سستي بگيرم ,چگونه خواري پذيرم كه تو تكيه گاه مني!
اي آنكه با كمال زيبايي و نورانيت خويش چنان تجلي كرده اي كه عظمتت بر تمامي ما سايه افكنده.
يا رب! يا رب! يا رب!
برگرفته از دعای عرفه مولایمان امام حسین (ع)
علاقه مندی ها (Bookmarks)