به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 47
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    sorena_arman گرامی اینطور نیست که شما فکر میکنی. ما که منظورمون آرامش نیست. نیت ما، هدف کلی_ .
    نوشته ی یکی از لینکها که مقاله ای در رابطه با ازدواج_«ازدواج راهی به سوی تعامل ،تبادل احساسات وهمدردی محسوب میشود.واین فرایند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن با هم میشود»؟!
    نظر بدین .لطفا"
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    سلام
    جوانهای عزیز به خدا ازدواج اینقدر خوببببببببببببببببببببببب بببببببببببببه!که ارزش همه ی درد سرها و مسئولیتها و بالا و پایین هاش رو داره .
    ارامش داره ،رشد و بالندگی داره ،تکامل داره و...............
    پس به خود اصل ازدواج کار نداریم به نوع و نحوه و شرایطش کار داریم .
    الهی شکر !در این زمانه منابع زیادی برای اموزش مهارتها برای قبل و بعد از ازدواج وجود داره فقط باید جوانها مون به جای اینکه ساده ترین و کوتاه ترین راه رو بپیمایند کمی همت کنن و از فرعیها و پیچ و خمهای راه خارج بشن و با امید و توکل یه همراه و همدل به تناسب خودشون پیدا کنن و راه اصلی را،که اونها رو به مقصدی معلوم و مشخص می رسونه را بپیمایند.مطمئنا دراین مسیر وقتی به مقصد می رسند تمام ثمره ی شیرینش را می چشند و تمام ناملایمات اون رو فراموش می کنند.
    متاسفانه جوان امروز نسبت به این امر مایوس و بی رغبت شده و به مسکنهای متنوعی پناه می بره و در نهایت به طور کامل و معقول ارضاءنمی گردد شاید تا مدتی سرگرمیها و شیرینهایی برایش با خود داشته باشد اما ....
    به نظر من ازدواج انرژی دهنده ، ارامش بخش است ورشد و بالندگی ،تکامل ،تداوم نسل را به ارمغان می اورد (البته با تدبیرودقت ،مثبت اندیشی ،امید و توکل)
    الهی همتون سفید بخت بشید!

  3. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 آبان 89 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-19
    نوشته ها
    315
    امتیاز
    4,432
    سطح
    42
    Points: 4,432, Level: 42
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 94 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    درود بر همه دوستان
    بنده یک چیزی را متوجه نمی شوم؟! . . .چرا بیشتر یاران و البته درصد بالاتری از خانمهای تالار هی مدام از خوبی،آرامش بخشی،سبب کامل شدن و . . . ازدواج سخن می گویند؟من براستی نمی فهمم؟آخر دوستان،عزیزان و جوانان تازه نامزد کرده یا عروس و داماد شده چرا تنها جلوی پای خود را نگاه می کنید؟؟؟؟مگر زندگی مشترک همین چند روز نامزدبازی و ماه عسل است؟؟!!!
    یعنی دوستان جوانم شما براستی از سختیها،تلخیها و رنجهایی که در ادامه و پس از سرد شدن از رابطه جنسی و دل و قلوه گرفتن که فوقش یکی دوسال است خبر ندارید؟الابته باید دیدن فیلمها و سربال ها و خواندن رمانهایی عشقی را نیز یادآوری کنم؟خوب است که همه شما یک گیر و گرفتی در ارتباط با خودتان یا شریک زندگیتان دارید که همان اول به این تالار آمده اید!تندی نگویید که همه مشکل دارند و زندگی حل مسئله است و از این حرفهایی که نان برخی زرنگها را می سازد،منظور من باز کردن چشمهای شماست که زندگی مشترک در زمان حاضر بسیار سخت و دارای مشکلات فراوان است.
    مگر ازدواج سبب شادی،خرسندی یا راحتی و آرامش است؟!!یعنی شماها واقعاً همچین فکری می کنید؟یعنی چی که هی از این حرفها می زنید؟!!مثل اینکه مشکلات روانی،اجتماعی و رفتاری خودتان و نامزد یا هسرتان را فراموش کرده اید؟کودکی خود را که سرشار از مشاهده و درک ناملایمات ریز و درشت است که در زندگی ما بوده و در ناخودآگاه ما جای گرفته و حتما در زندگی بزرگسالی ما تأثیر می گذارند.آیا مهارتهای رفتاری را بلدید؟؟؟اصلاً چقدر تا همین الان همسر یا نامزدتان را می شناسید؟؟؟مگر نمی دانید که تنها پنج درصد ازدواج ها موجب خوشبختی و احساس رضایت مدام و دیرینه و ژرف زن و مرد می شوند و 95% بقیه فی المعطلند؟نکند دارید به زندگی موفق برخی از نسل های پیش مانند والدین خود می نگرید-که آنها نیز تنها گذران وقت می کنند و طلاق عاطفی دارند بیشترشان-یعنی براستی آگاه نیستید که ما در این مملکت در حال گذار هستیم و همه فرهنگ و باورها و شئون ما دارد مدام دگرگون می شود؟
    من با اطمینان قلبی و عقلی این را می گویم که ازدواج در حال حاضر با هر روشی و با هر درجه از یقین به شناخت متابل یک ریسک بزرگ و به رایگان خریدن انبوه مشکلات است.ازدواج می کنید تا اجتماع بپذیردتان؟تا تشخص پیدا کنید؟به عشقتان برسید!!!آرامش داشته باشید؟مثل اینکه از سگ دو زدن و کل کل و مرافعه و اجاره خانه و قهر و آشتی و و و و . . . . خبر ندارید؟؟!کامل شوید؟!!اصلاً بیایید این کامل شدن را تعریف کنید:چی چیه شماها ناقص است و این نقصان را آیا با جنس مخالفتان که همسرتان است می خواهید جبران کنید!!!!حکایت آن والدینی است که برای پسر معتاد یا علافشان زن می گیرندد تا طرف آدم شود؟مگر امکان دارد؟
    توجه کنید من دارم درباره ازدواج در یک محیط شهری و نه روستایی که فرهنگ آنها متعلق به فرون پیش است سخن می گویم و نه ازدواجی که زن خود را مال شوهرش و اسیر خودخواسته در کف او می بیند و نه ازدواج های کاملاً سنتی که زن موجوی فروتر از مرد است.
    به هر حال دوستان جوانم بچه بازی و حرفهای الکی قشنگ فشنگ زدن را درباره ازدواج که سخت ترین و پر مسئولیت ترین و خطرناکترین و رنچ اورترین امر زندگی تمام کنید.می دانم که دستکم سیل انتقادات نرم به سویم سرازیر شده یا بایکوت شده یا متهم به بدبینی یا داشتن تجربیات تلخ می شوم،اما حاضرم سر هر چی شرط ببندم که همه شما،یکی دو سال بعد احساس خوبی نخواهید داشت یا در سالیان بعد.
    از شما می خواهم به اندازه یک سر سوزن واقع بین باشید،تنها یک سر سوزن . . . .
    گردافرید عزیز بسیار ممنونم
    بنده نیز کاملا به مشکلاتی که اشاره میکنید واقفم و انها را از نزدیک حتی مشاهده کرده رم
    من در ابتدای هیچ رابطه ای هم نیستم
    تنها دلم را به این خوش کرده ام که شاید در اینده زندگی من بتواند یکی از ان 1 درصد ایده ال ها باشد
    تا کنار کسی که مخصوصا از نظر فکری به هم نزدیک باشیم به ارامش برسم
    این تنها تقاضای من از پروردگارم هست
    اگر این تصور و ارزو را نکنم ادامه زندگی برایم دردناک خواهد شد
    و اگر به تمام این زندگی های پوچ اطرافیانم بنگرم قطعا به پوچی خواهم رسید

  4. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 آبان 89 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-19
    نوشته ها
    315
    امتیاز
    4,432
    سطح
    42
    Points: 4,432, Level: 42
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 94 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    در ضمن من هم کاملا موافقم که یک ازدواج اشتباه حتی میتواند انسان را بهتباهی کامل برساند
    اما دوستی که اشاره میکنی دوستی از ازدواج بهتره چرا چون:
    چون در دوستی مسئولیتی نیست
    چون توقع پایین است
    فکر نمیکنید اگر بخاهیم وارد دوستی جایگزین ازدواج بشویم این 2 موردی که اشاره کردم پررنگتر میشود
    ایا فکر نمیکنید مشکل تماما به فرهنگ ما برمیگردد
    چگونه در فرهنگی که سکس قبل از ازدواج برای دختر مشکل افرین خواهد بود کسی به خود اجازه میدهد از دوستی جایگزین ازدواج سخن براند
    حتما در اینجا هم طبق روال نادیده گرفتن دختران در جامعه ایرانی سخن میگویید
    اگر ما مثل اروپا بودیم اری ولی دوستان اینجا ایرانه...
    همون جایی که هنوز دخترانی برای نرفتن ابروی خویش به پرده دوزی روی می اورند
    هنوز فرهنگ ما عوض نشده پس در راه حلها به این چیزها هم دقت فرمایید
    ازدواج ارامش و خوشبختی میاره
    وقتی خودمان را از یکسری فرهنگهای پوچ بیرون بیاوریم
    زمانی که کاملا بزرگ شویم
    عقایدمان را کاملا پیدا کنیم
    از خود خواهیمان کم کنیم
    و با کسی که همفکر ماست ازدواج کنیم

    در این زمان به خوشبختی وارامش خواهیم رسید

  5. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    اصولا در ازدواج مهم ترین ملاک از نظر من انگیزه ازدواج است.
    این خیلی مهم و حیاتی است که شما بدانید برای چه ازدواج می کنید.
    ادامه نسل...... تنهایی.....بالا رفتن سن..... مسایل جنسی...و غیره
    اما نکته که باید به آن توجه ویژه ای شود این است که فرد با هر انگیزه ای ازدواج کند دیر یا زود آن انگیزه یکنواخت می شود و تازگی خود را از دست می دهد. پس چگونه می توانیم ازدواج موفقی داشته باشیم. نتها دو عامل می تواند تازگی خود را حفظ کرده و کهنه نشود و آن دو عامل..............
    "عشق و ایجاد آرامش در زندگی هست که تنها از راه صبر بدست می آید.
    پس هر ازدواجی در اول دچار مشکلات زیادی است اما زمانی می توانیم مشکلات را به حداقل برسانیم که با آرامش و صبوری مشکلات و موانع را از راه برداشت.

  6. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-9-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,196
    سطح
    34
    Points: 3,196, Level: 34
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    سلام بر همگی
    من تازه واردم یعنی داشتم در مورد ازدواج تحقیقات می کردم که با این سایت آشنا شدم که البته از نوع نگاهش به ازدواج که تو اسم سایت هست تعجب کردم، به عنوان یه درد که تو این سایت به درد مندان گرفتار این درد کمک میشه شاید اگه همیاری بود بهتر بود حالا کاری با این موضوع نداریم.
    راجع به موضوع مورد بحث با عذر خواهی فراوان باید بگم برخی از دوستان نسبت به ازدواج دیدگاه خیلی خودخواهانه و تاجر مسلکانه ی دارند و مثل هر معامله عادی به دنبال منافع می گردند.
    من 27 سال دارم و در موقعیت اقتصادی و اجتماعی مناسبی قرار دارم و آرامش نسبی دارم چند وقت پیش(با توجه به فشار خانواده برای ازدواج) از خودم پرسیدم برای چه باید ریسک کنم و با ازدواج این آرامش نسبی رو بهم بزنم که معلوم نیست به تعبیر دوستان جزء اون پنج درصد زوج موفق باشم اما کمی دقت بما برای حل این مسئله کمک میکنه
    1- این آرامش نسبی و با عوض شدن شرایط معلوم نیست پا برجا بماند به دلایل مختلف که اگه کمی روش فکر کنید سریع دلایل و رو پیدا می کنید و باید به کسانی که فکرمی کنند از بین بد(مجرد بودن) و بدتر(متاهل شدن) زندگی با مشکلات کمتر رو انتخاب می کنند گفت هیچ تضمینی وجود نداره که برعکس نشود برای روشن تر شدن اونایی رو که با همین احساس آرامش نسبی فرصتها رو از دست دادن نگاهی(نه ظاهری بلکه کمی عمیق) بکنید ببینید بعد از گذشت چند سال دچار خلا، بحران و مشکلات روحی نشدند.
    2-دوستان از مشکلات صحبت می کنند من پشت سرم رو نگاه کردم دیدم درسته که الان آرامش دارم ولی این آرامش حاصل نبودن مشکلات نبوده بلکه حاصل پاسخهای صحیح و به موقع من به مشکلات و لذت بردن از حل اونها بوده به عبارت بهتر شما زمانی احساس آرامش میکنید که بدونید همه مسائل شما (حتا مشکل ترین آنها) تحت کنترل شما هستند. با اطمینان می تونم بگم که هیچ پیشبینی دقیقی (تاحدودی میتوان تخمین زد فقط تخمین) راجع به مشکلات آینده تان نمی توانید بکنید اما نکته مهم در این مطلب است که چه کاری می توان کرد. برای حصول آرامش (یا خوشبختی یا هر عبارت دیگر) یا تحت کنترل در آوردن مسائل و مشکلات تنها راه تلاش برای افزایش توانمندی های خود در جنبه های مختلف است (آیا برای اینکار برنامه منظم و مدونی داشته اید؟) اینجاست که نقش محیط پر رنگ تر می شود چون بسیاری از این توانمندی ها از سنین پایین و از محیط زندگی در انسان ایجاد می گردد حال هرچه انسان زود تر به این موضوع پی ببرد و در جهت بهبود آن تلاش کند زودتر در مسیر صحیح و کوتاه تر قرار میگرد و آمادگی برای تحت کنترل در آوردن مشکلات را پیدا می کند.
    3-به خودم گفتم این انتخاب من است من تا امروز در حل مشکلاتم هر جا که قبلا خودم را آماده کرده بودم موفق شدم امروز هم می توانم زندگی مجردی را انتخاب کنم و با حل مشکلات آن لذت ببرم و یا زندگی متاهلی را انتخاب و به دور از خود خواهی و منفعت طلبی با کمک شخص دیگری مشکلات را حل کرده و همه با هم لذت ببریم.
    من تاهل را انتخاب می کنم به این دلیل که باید در این مرحله از زندگی بین زندگی مجردی و متاهلی انتخاب کنم خوب در نگاه اول حفظ آرامش نسبی کنونی ساده تر است اما بازهم تضمینی وجود ندارد که آرامش باقی بماند(اگر توانایی اش را کسب نکرده باشید) دوم اینکه لذت تاهل و حل مسائل آن قابل مقایسه با تجرد نیست و سوم اینکه با کمی تلاش و استفاده از تجربیات دیگران و افزایش تواناییها آرامش در تاهل هم دستنیافتنی نیست چهارم اینکه اگه تا این مرحله از زندگی موفق بودم دلیلی برای ترس از شکست نیست
    البته این انتخاب شماست با تشکر فراوان
    وقتی برای کسی کار انجام میدی به این فکر نکن که به اون شخص کمک کردی بلکه اینطوری فکر کن که اون داره به تو کمک میکنه که خدا بیشتر دوستت داشته باشه اینطوری منتی سرش نمی زاری که هیچ تازه باید ازش ممنون هم باشی

  7. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    شما داستانهای عاشقانه زیاد می خونید. نمی تونید افراد رو با این کلمات قلمبه سلمبه "کمک به دیگری-رضای خدا-خدا بیشتر دوست داشته باشه و..." راضی به ازدواج کنید. منفعت طلبی نه به معنای بد اون که به معنای طلب نمودن اون چیزی که برای تو مفیده مهمترین و اصلی ترین حس افراده. حب الذات بسیار در درجه بندی ها قوی تر از سایر حس ها قرار می گیره.
    در ضمن کی می گه لذت زندگی بعد از تاهل بیشتره؟ می خواید دوستانی از اطرافیان خودم رو معرفی کنم که 35-6 سالشونه و بسیار از زندگیشون راضی هستند. مجرد هم هستند. کسی هم بهشون نمی گه شما ساعت 9:21:45 کجا بودی؟
    نمی دونم این تعاریفی که شما از لذت رنج کشیدن و مسئولیت آوردید برای جماعت مازوخیست شاید بهتر جواب بده!!

  8. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    درود بر همه دوستان
    بنده یک چیزی را متوجه نمی شوم؟! . . .چرا بیشتر یاران و البته درصد بالاتری از خانمهای تالار هی مدام از خوبی،آرامش بخشی،سبب کامل شدن و . . . ازدواج سخن می گویند؟من براستی نمی فهمم؟آخر دوستان،عزیزان و جوانان تازه نامزد کرده یا عروس و داماد شده چرا تنها جلوی پای خود را نگاه می کنید؟؟؟؟مگر زندگی مشترک همین چند روز نامزدبازی و ماه عسل است؟؟!!!
    یعنی دوستان جوانم شما براستی از سختیها،تلخیها و رنجهایی که در ادامه و پس از سرد شدن از رابطه جنسی و دل و قلوه گرفتن که فوقش یکی دوسال است خبر ندارید؟الابته باید دیدن فیلمها و سربال ها و خواندن رمانهایی عشقی را نیز یادآوری کنم؟خوب است که همه شما یک گیر و گرفتی در ارتباط با خودتان یا شریک زندگیتان دارید که همان اول به این تالار آمده اید!تندی نگویید که همه مشکل دارند و زندگی حل مسئله است و از این حرفهایی که نان برخی زرنگها را می سازد،منظور من باز کردن چشمهای شماست که زندگی مشترک در زمان حاضر بسیار سخت و دارای مشکلات فراوان است.
    مگر ازدواج سبب شادی،خرسندی یا راحتی و آرامش است؟!!یعنی شماها واقعاً همچین فکری می کنید؟یعنی چی که هی از این حرفها می زنید؟!!مثل اینکه مشکلات روانی،اجتماعی و رفتاری خودتان و نامزد یا هسرتان را فراموش کرده اید؟کودکی خود را که سرشار از مشاهده و درک ناملایمات ریز و درشت است که در زندگی ما بوده و در ناخودآگاه ما جای گرفته و حتما در زندگی بزرگسالی ما تأثیر می گذارند.آیا مهارتهای رفتاری را بلدید؟؟؟اصلاً چقدر تا همین الان همسر یا نامزدتان را می شناسید؟؟؟مگر نمی دانید که تنها پنج درصد ازدواج ها موجب خوشبختی و احساس رضایت مدام و دیرینه و ژرف زن و مرد می شوند و 95% بقیه فی المعطلند؟نکند دارید به زندگی موفق برخی از نسل های پیش مانند والدین خود می نگرید-که آنها نیز تنها گذران وقت می کنند و طلاق عاطفی دارند بیشترشان-یعنی براستی آگاه نیستید که ما در این مملکت در حال گذار هستیم و همه فرهنگ و باورها و شئون ما دارد مدام دگرگون می شود؟
    من با اطمینان قلبی و عقلی این را می گویم که ازدواج در حال حاضر با هر روشی و با هر درجه از یقین به شناخت متابل یک ریسک بزرگ و به رایگان خریدن انبوه مشکلات است.ازدواج می کنید تا اجتماع بپذیردتان؟تا تشخص پیدا کنید؟به عشقتان برسید!!!آرامش داشته باشید؟مثل اینکه از سگ دو زدن و کل کل و مرافعه و اجاره خانه و قهر و آشتی و و و و . . . . خبر ندارید؟؟!کامل شوید؟!!اصلاً بیایید این کامل شدن را تعریف کنید:چی چیه شماها ناقص است و این نقصان را آیا با جنس مخالفتان که همسرتان است می خواهید جبران کنید!!!!حکایت آن والدینی است که برای پسر معتاد یا علافشان زن می گیرندد تا طرف آدم شود؟مگر امکان دارد؟
    توجه کنید من دارم درباره ازدواج در یک محیط شهری و نه روستایی که فرهنگ آنها متعلق به فرون پیش است سخن می گویم و نه ازدواجی که زن خود را مال شوهرش و اسیر خودخواسته در کف او می بیند و نه ازدواج های کاملاً سنتی که زن موجوی فروتر از مرد است.
    به هر حال دوستان جوانم بچه بازی و حرفهای الکی قشنگ فشنگ زدن را درباره ازدواج که سخت ترین و پر مسئولیت ترین و خطرناکترین و رنچ اورترین امر زندگی تمام کنید.می دانم که دستکم سیل انتقادات نرم به سویم سرازیر شده یا بایکوت شده یا متهم به بدبینی یا داشتن تجربیات تلخ می شوم،اما حاضرم سر هر چی شرط ببندم که همه شما،یکی دو سال بعد احساس خوبی نخواهید داشت یا در سالیان بعد.
    از شما می خواهم به اندازه یک سر سوزن واقع بین باشید،تنها یک سر سوزن . . . .
    سلام به همه و گردآفرید
    وقتی پست شما رو خوندم یاد جملاتی از دکتر گری چاپمن افتادم.
    گردآفرید شما درست میگی بعد از یکی دوسال در بیشتر ازدواج ها این اتفاق میفتد ،من هم قبول دارم.
    گری چاپمن در این زمینه میگوید که از ابتدای شروع رابطه زوجین تا حدود 2 سال در نظر هم زیبا، بی نقص و خلاصه کامل هستند.ولی بعد از این دوران که دوران عاشقی نام گذاری کرده اند چه بر سر عشق می آید؟
    دیگر همه ی آ ن رفتارهایی که درطی این مدت از طرف مقابل برایمان لذت بخش بود دیگر جلوه ای ندارد، حتی در بسیاری از موارد به قول گردآفرید بحث و جدل مداوم پیش میاید و هر دو طرف خسته و آزرده میشوند.(حتی این مشکل در بعضی مواقع برای افرادی که با آگاهی کامل ازدواج کردند و از انتخابشان مطمئنند پیش می آید)
    ما باید از دوران عاشقی لذت بریم و اگر بدانیم که دیدن بدی ها و نقص ها بعد از دوران عاشقی طبیعی است دیگه اینقدر مظطرب نمیشویم و ازدواج را امری شوم نمیخوانیم.
    خوب حالا باید بعد از اون 2 سال دوران عاشقی چه کار کنیم؟با پدید آمدن مشکلات جدید و اختلا ف نظر ها و دیدن صفات ناخوشایند در طرف مقابل چه کار کنیم؟مام با هم درگیر شویم؟به جدایی عاطفی اکتفا کنیم؟یا رسما جدا شویم؟ یا.... یک راه بهتر!
    اگر ما بتوانیم زبان عشق طرف مقابل را پیدا کنیم و به آن زبان سخن بگوییم 99%از مشکلات حل میشود. البته باید در نظر بگیریم که در ابتدا انتخاب درست انجام گرفته باشد(وحدت فکری،عاطفی،اعتقادی،فرهنگی و..)
    دوست داشتن و عشق یعنی رفع نیازهای طرف مقابل،پس وقتی که زبان عشق او را دریافتیم و به آن با او سخن گفتیم، این یعنی عشق واقعی.وگرنه اون 2سال عاشقی بدون صرف هیچ انرژی میشه که عاشق همسرمون باشیم ،اون هنر نیست موقعی میتونی بگی عاشقم که بعد از 2 سال دوران بی دردسر و بدون تلاش برای حفظ عشق بتونی بازم طرفتو راضی و خوشحال نگه داری در اون موقع پیوند عشق به وجود میاد که حاضر نیستی با هیچ چیزی عوضش کنی. او موقع دیگه گفته نمیشه که ازدواج خطرناکترین راهه و...
    به نظر من یاد گرفتن زبان عشق همسر کار راحتی نیست و باید وقت گذاشت ولی می ارزد. من کتاب 5 زبان عشق همسران (چگونه به او بگویم دوستت دارم )نوشته ی دکتر گری چا پمن،نشر ویدا ،را به شما پیشنهاد میکنم.با راهکارها یی که ارائه داده است میتوان به این مهم دست یافت.
    باورکنید که خیلی خیلی کمک میکنه .من به چند نفر که واقعا بعد از 1-2 سال مشکلات جدی پیدا کردند پیشنهاد کردم( حتی یکیشون تصمیم به طلاق گرفته بود) و زوجین خواندند و اجرا کردند.من با چشمام معجزه ی این راهکار ها رو دیدم ...
    [align=justify][align=center]
    [size=large]عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد
    این ترازو سنگ و گوهر را برابر می کشد[/size][/align]
    [/align]

  9. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-9-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,196
    سطح
    34
    Points: 3,196, Level: 34
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorena_arman
    شما داستانهای عاشقانه زیاد می خونید. نمی تونید افراد رو با این کلمات قلمبه سلمبه "کمک به دیگری-رضای خدا-خدا بیشتر دوست داشته باشه و..." راضی به ازدواج کنید. منفعت طلبی نه به معنای بد اون که به معنای طلب نمودن اون چیزی که برای تو مفیده مهمترین و اصلی ترین حس افراده. حب الذات بسیار در درجه بندی ها قوی تر از سایر حس ها قرار می گیره.
    در ضمن کی می گه لذت زندگی بعد از تاهل بیشتره؟ می خواید دوستانی از اطرافیان خودم رو معرفی کنم که 35-6 سالشونه و بسیار از زندگیشون راضی هستند. مجرد هم هستند. کسی هم بهشون نمی گه شما ساعت 9:21:45 کجا بودی؟
    نمی دونم این تعاریفی که شما از لذت رنج کشیدن و مسئولیت آوردید برای جماعت مازوخیست شاید بهتر جواب بده!!
    با تشکر از شما راستش از لحن پاسخ شما یکم متعجب شدم که البته میتونه نشان دهنده شدت اهمیت موضوع برای شما باشه یا اینکه چون من تازه واردم نمی دونم به هر حال راجعه به مطالبی که فرمودید باید بگم هر چی فکر کردم کجای مطلب قلمبه سلبه بود متوجه نشدم. حالا اگه بخوام خلاصه تر و ساده تر بگم میشه گفت زندگی بدون مشکل وجود نداره چه مجرد باشی چه متاهل، اینکه بگیم مشکلات مجردی کمتر یا متاهلی اصلا فابل پیشبینی نیست و بستگی زیادی به شرایط داره و اگر شما مثال های مختلفی از مجردهای خوشبخت بیارین مثال نقض های فراوانی هم وجود دارند من عقیده دارم شما باید توانایی های خودتون رو برای حل صحیح مشکلات زیاد کنید و با حل مشکلات و کنترل اوتها به آرامش برسید(چه مجرد باشی چه متاهل) و اگه نگاهی به اطراف خود بکنید و آدم های موفق رو ببینید به این نتیجه می رسید که اونها تونستن مشکلات شون رو حل کنند نکه مشکل نداشتند به عنوان مثال برای اینکه به ذهن شما هم نزدیکتر باشه همان مجردهای خوشبختی که شما می فرمایید بر مشکل تنهایی خودشون غلبه کردن و راهی براش پیدا کردن ولی شما نتونستین راهی برای سیم جیم نشدن توسط خانومتون پیدا کنین که اگه شما هم بتونین طعم آرامش و احساس می کنین جالبه که دوستمون یه کتاب پیشنهاد کردن این همون افزایش توانایی که من بهش اشاره کردم و شما در پست قبلی اصلا بهش توجه نکردید.

    همانطور که در انتهای پست قبلی اشاره کردم و باز شما توجه نکردید قرار نیست من کسی رو برای ازدواج راضی کنم و این انتخاب شماست اینکه ایا شما حاضر هستی در این جهت از زندگی تلاش کنی یا نه این کاملا بستگی به خود شما و تواناییها و قابلیتهای شما داره اگه واقعا فکر میکنید از پس مشکلات مجردی راحت تر بر می آیید آن مسیر رو انتخاب کنید ولی من اصلا نمی تونم قبول کنم که بگید صد درصد مشکلات مجردی کمتره بازم میگم هیچ تضمینی وجود نداره.

    یه مطلب دیگه که دوباره مجبورم بهش اشاره کنم اینه که همانطور که اشاره کردید مازوخیست ها از داشتن مشکل لذت می برند نه از حل اونها و من گفتم حل مشکلات به شما آرامش میده نه زیاد کردن مشکلات و هرچی این مشکلات بزرگتر باشند حل اونها لذت بخش تره درست مثل حل یک مسئله ریاضی پیچیده برای یک ریاضی دان حالا اگه شما نمی تونی مشکلات رو حل کنی یعنی تواناییت کمه و باید توانمندتر بشی. منفعتی که شما از زندگی میبری همین لذت بردن از حل مشکلاتشه (همونطور که میبینی با حب ذات هم تعارض نداره و اینم یه جور طلب نفعه) و یا به تعبیر دیگه سوار بر زندگی شدن نه اینکه زیر مشکلاتش له شدن.

    اون مطلبی هم که انتهای پستم راجع به کمک به دیگران نوشتم معمولا به عنوان امضا تو وبلاگ ها استفاده می کنم و تفکر موسس آسایشگاه کهریزکه که همیشه ذکر میکردم که این سری فراموش کردم و ربطی هم به موضوع نداره ولی ظاهرا شما قضاوت تون بر اون اساس بوده و واقعا اگه می تونستم اونجوری باشم خیلی خوب بود ولی حیف.
    راجع به داستانهای عاشقانه هم باید بگم اولین و آخرین بارم در دوران دبیرستان یک رمان خواندم و همیشه هم از طرف اطرافیان به بی احساس بودن متهم می شوم که البته درست نیست حداقل شما به من ثابت کردی البته چیزی که مشخصه جهان بینی من با شما صد در صد متفاوته.

    با تشکر فراوان و به امید ارتباطات سازنده تر

  10. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: مهمترين دلايل ازدواج

    درود
    ببينيد اينكه من به زندگي وارد شم كه مشكلات رو حل كنم و از حل اونها لذت ببرم وبه آرامش برسم(حالا اگر نتونستم حل كنم ممكنه از فشار روحي ديوونه بشم!!) دليل قانع كننده اي براي عمده افراد محسوب نمي شه.مي تونيد اين رو از افراد واقع بين هم بپرسيد. جماعت دنيا بيشتر دوست دارند به رفاه و آرامش از يك مسير ساده تر و كم خطر تر برسند. البته غير از انسانهاي والا كه من و امثال من جزشون نيستيم. يعني من هم اگر صبح تا شب مشكلات مخالف جلوي پام بذارن كه حل كنم از زندگيم اونقدرا لذت نمي برم.شما غير اين يه سري دلايل ديگه هم مي شه لطف كنيد؟ اينكه از موسس كهريزك كه يك فرد مسلما عادي نيست و يقينا رويكردهاي ويژه اي براي زندگي داشته مثال بزنيم و...راهكار خوبي نيست. شما مثالهاي نرمال و در سطح جامعه رو بزن. جامعه ايران مشكلاتش بسيار بيشتر از جامعه آلمان و نروژه. كدوم آرامش بيشتري دارند. مي شه به جاي اينكه ازدواج رو دور بزنيم و راه حلي براي افزايش مشكلات و درارتباط با اون افزايش تاب و توان در برابر مشكلات تو جامعه پيدا كنيم مشكلات رو كاهش بديم؟!!!


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.