درود بر همه دوستان
این امر در رابطه مستقیم و تنگاتنگ با باورهای دو طرف و خانواده هایشان،سطح رشد فرهنگی و اهداف آنها از رابطه برقرار کردن قرار دارد.از دید من داشتن رابطه حتی بدون شرط ازدواج با رضایت طرفین هیچ عیبی ندارد و از نظر دیگری این گناه است،پس برمی گردد به باورهای متفاوت ما.(به درستی یا نادرستی هرکدام کاری نباید داشت و هر باوری نیز تنها باور درست نیست.)
در مورد اینکه رابطه برای ازدواج باشد،چه با و چه بدون خانواده ها،در هردو حال وابستگی احساسی پدید می آید و سخن از وابسته نشدن بی معناست.درست مانند اینکه شما در استخر شیرجه بزنید و توقع خیس شدن نداشه باشید.بنابرین بکار بردن کنترل وابستگی سخن بهتری است.
در این میان پرسشی پیش می آید و آن اینکه اگر رابطه ای برای شناخت دو طرف جهت ازدواج باشد و پس از مدت معلومی-مثلاً شش ماه یا یک سال- دوطرف دیدند که از بیشتر جهات با هم یکسو نبوده و به درد هم نمی خورند با توجه به این مهم که هدف از این مدت رابطه برای همین امر،یعنی شناخت روحیات و خواسته های یکدیگر بوده است،آن وقت تکلیف چیست؟
نیک می دانید که همه فرض را بر ازدواج قطعی دختر و پسر می گذارند و فکر اینکه دو طرف به نتیجه نرسند را هم نمی کنند؛واکنش خانواده دختر که ناشی از حرف مردم بیکار و نیز منبعث از غیرت ورزی سنتی است،چیست و تبعات پس از قطع رابطه؟آخر این مسخره بازی است که دو طرف را بدون شناخت و همان اول با هم محرم کرده و عقدشان کنند و لاجرم مسئول و متصل به هم،هم قانونی و هم شرعی،و آنگاه بگویند که:اکنون بروید و همدیگر را برای زندگی بهتر در آینده بشناسید!!!این نقض قرض است.
برای بنده علامت سؤال بزرگی است که:چگونه می توان از طرف مقابل پیش از ازدواج شناخت درستی بدست آورد،بدون رابطه ای انسانی در سطح اجتماع و نه در فضای بسته و با تعارفات کذایی و ماسک زدن های مرسوم ناشی از انگیزه ازدواج قطعی یا خود را خوب جلوه دادن یا بالا رفتن سن یا انگیزه های مادی و . . .؟؟؟؟؟؟؟؟و چرا باید دو طرف را نخست قانوناً و شرعاً به هم مسئول نموده و سپس آنها درصدد شناخت هم بر بیایند!!؟
از دید ینده رابطه پیش از ازدواج بدون الزامات قانونی و شرعی و با یا بدون آگاهی خانواده ها و بهتر با آگاهی آنها و رعایت برخی حریم ها،شرط لازم و کافی برای ازدواجی موفق است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)