به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 31 نخستنخست 12345678910111213141516171828 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 306
  1. #71
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    طاهره نوشته :
    سلام سمیه جونم ،
    اول می خوام بهت تبریک بگم که تونستی اهمیت این موضوع رو درک کنی چرا که
    وارد شدن به مقوله شناخت و آگاهی که اولین قدمش خودشناسیه ، اونقدر مهمه و اونقدر جسارت می خواد که شاید بشه گفت علیرغم ضرورت بی چون و چرای اون برای هر انسانی ، کمتر کسی توان ، جرات و استقامت ورود به اون رو داره .

    چرا؟ چون باید بتونی اون چیزایی رو که ظاهرا مهمند اما در واقع بی اهمیت ، پشت سر بذاری . چون باید بتونی میزان اهمیت مسائل رو از هم تشخیص بدی . چون باید به خیلی از چیزای جامعه ای که درش زندگی می کنی و بواسطه اونا ارزشگزاری می شی بی اعتنایی بکنی . ... و چون متفاوت می شی و تنها ...

    چرا گرفته دلت ؟
    مثل آنکه تنهایی
    _ چه قدر هم تنها _
    خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی .
    دچار ، یعنی عاشق!
    و فکر کن چه تنهاست ،
    اگر ماهی کوچک ،
    دچار آبی دریای بیکران باشد .
    چه فکر نازک غمناکی!
    "دچار" باید بود!
    «محزون»

    اما کافیه تو واردش بشه ، اونوقت دیگه عاشقش می شی و دیگه تنهایی برات جذاب می شه و دیگه چیزی نمی تونه مانع جلو رفتن تو بشه .

    اگه مدام از جایگاه باارزش خودشناسی برات حرف زدن واسه اینه که به تو ارزش
    می ده ، به افکار تو ، به احساس تو ، به تمایلات تو ، به همه خواستها و نیازهای تو و....

    این راهیه که به تو یاد می ده به خودت ارزش بدی ، بهت جسارت سوال کردن می ده ، بهت جرات می ده بگی: چرا ؟ یه چرای بزرگ جلوی همه چیز .
    اونوقت می تونی بپرسی : تو کی هستی ؟ تو این دنیا دنبال چی هستی ؟ به چی می خوای برسی ؟ الان کجایی ؟ کجا می خوای بری ؟ چطوری می خوای ادامه بدی ، آخرش که چی ؟ ...
    و اونوقت دیگه حرفای معمولی ( چرا فلانی این حرفو زد؟ اینا منظورشون چیه ؟ حالا باید چی بخوریم ؟ این خوشکله ، اون زشته ، این راسته ، این کجه و... ) برات پیش پا افتاده می شه . نه ، یه جورایی بی اهمیت می شه .... و اونوقت دیگه تو می تونی بزرگی خودت رو در چیزهای دیگه ای به تصویر بکشی که شاید برای همه قابل درک نباشه ...

    می بینی ؟ به همین سادگیه .

    و این دریا اونقدر وسیع و زیبا و پر از جاذبه های تازه و تمام نشدنیه که خودت متحیر می مونی و می گی : پس تا حالا کجا بودم ؟

    آره ، حق با توئه . برای خودشناسی منابع کمه ، راهها نامشخصه ، تجربیات نامفهومه و ....
    می دونی چرا ؟ چون برای هر فردی یک مسیر و یک راه منحصر بفرد وجود داره . مهم اینه که بخوای بهش وارد بشی.
    اونوقت دیگه راهت رو پیدا می کنی .... مثل الان . تو راهت رو پیدا کردی . و ناخوداگاه می ری به سمتی که بدستش بیاری ...

    برای خودشناسی اولین قدم فهمیدن علایق ، خواستها ، نیاز ها ، احساسات و .... هست .
    لازمه بدونی چی دوست داری ؟ چی می خوای ؟ چی غمگینت می کنه ؟ چی خوشحالت می کنه ؟ چی برات آزاردهنده هست ؟ آرزوهات چی هستن ؟
    و ای بابا ... اونقدر سوال ریز و درشت و البته مهم....

    و بعد تازه کنجکاو می شی بدونی چرا اینجوری هستی و چرا جور دیگه ای نیستی ؟ راستی چرا ؟

    و اونوقت ، تازه می دونی کجایی ؟ اونجا که بفهمی تعاریف و اصولی که تاحالا مسیر زندگیت رو تعیین می کرده چیا هستن ؟ و ریشه تمام گذشته ات از کدوم خاک سر درآورده ؟ حالا دیگه باید بفهمی :
    خوبی از نظر تو چیه ؟ بدی رو چطور معنا می کنی ؟ درست چیه ؟ غلط کدومه ؟ معیارهای ارزشگزاریت چی هستن ؟
    و........ آخر آخرش ختم می شه به این که بگی راستی چرا ؟چرا اینجوری فکر می کنی و چرا جور دیگه ای نه ؟

    وبعد می خوای همه چیزو عوض کنی و همه رو از نو بسازی ....

    و خدای من ... چه راه قشنگی ... حالا دیگه تو سازنده ای و از این به بعد هیچ راه مشخص و از پیش تعیین شده ای وجود نداره ...
    از این به بعد هست که یکی می شه حافظ ، یکی می شه مولانا ، یکی می شه انیشتین ، یکی می شه دکتر حسابی ، یکی می شه شریعتی ، یکی می شه بیل گیتس و ...

    **************************
    به دنیا پا نهاده ای
    درست مانند :
    کتابی باز ، ساده و نانوشته.
    باید سرنوشت خود را رقم بزنی ،
    خود ، و نه ، کس دیگر
    چه کسی می تواند چنین کند ؟
    چگونه؟
    چرا؟
    بدنیا آمده ای !
    همچون یک بذر زاده شده ای ،
    می توانی همان بذر بمانی و بمیری ،
    اما ، می توانی گل باشی و بشکفی ،
    می توانی؛
    درخت باشی و ببالی ! « اشو »

    ************************

    بزرگی و شان انسان ،
    در بزرگی و شان رویاهایش ،
    در عظمت عشقش ،
    در والایی ارزشهایش ،
    و در شادی و سرور تقسیم شده اش نهفته است .

    بزرگی و شان انسان ،
    در بزرگی و شان افکارش ،
    در ارزش تجسم یافته اش ،
    در چشمه هایی که روحش از آن سیراب می گردد،
    و در بینشی که بدان دست یافته ، نهفته است .

    بزرگی و شان انسان ،
    در بزرگی و شان حقیقتی ست که بر لبان جاری می سازد ،
    در یاری و مساعدتی ست که بذل می کند ،
    در مقصدی که می جوید ،
    و در چگونه زیستن او نهفته است .
    « سی.ای.فلین »
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=53&pid=155#pid155

  2. کاربر روبرو از پست مفید setareh تشکرکرده است .

    setareh (سه شنبه 02 تیر 88)

  3. #72
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    مدیر همدردی نوشته :

    سلام عزیزان مقاله ای پرمحتوا و غنی از استاد محترم خانم وجیهه زحمتکش را که مرتبط با این موضوع مخصوصا از بعد عملی هست ، را در ذیل می آورم امیدوارم مدخلی کاربردی به خودشناسی برای همه ما باشد:

    تمرین های خودشناسی


    شخصیت شامل ویژگی ها و مختصاتی است كه هر فرد را از سایرین متمایز می كند. شخصیت، سبك زندگی هر فرد را می سازد، مجموعه باورها و اعتقادات، احساسات و رفتار هر فرد را شكل می دهد و نحوه برقراری ارتباط او را با خود، دیگران و هستی تعیین می كند. شیوه ادراك، تجربه اندوزی، تفاهم، ارزیابی، نحوه واكنش و برخورد با مسائل و مشكلات، اجزاء شخصیت افراد را روشن می كند. شخصیت دو وجه دارد: یك وجه آن درونی است و یك وجه بیرونی كه از آن محافظت می كند(مانند جمجمه كه از مغز در برابر آسیب ها و لطمات و صدمات خارجی محافظت می كند.) شخصیت ظاهری (بیرونی) پوششی است برای شخصیت باطنی(درونی) از ضربه های روحی و روانی. هر فرد دارای سه مركز یا غریزه است كه به وی كمك می كند تا به زندگی خود ادامه دهد:
    1 - غریزه صیانت ذات: در ناحیه شكم واقع شده است. كار اساسی آن آگاه ساختن ما از نیازهایمان است. هنگامی كه این غریزه بیمار می شود، احساس ناامنی می كنیم.
    ۲- غریزه ارتباطات: در ناحیه قلب قرار دارد و احساسات عاطفی و هیجانی شخص را تولید می كند. هنگامی كه این غریزه خوب كار نكند، دچار احساس تنهایی، ملال و افسردگی می شویم.
    ۳- غریزه جهت یابی كه در مركز سر قرار دارد و احساس هویت و بودن ما را ایجاد می كند: این كه ما چه كسی هستیم، از كجا آمده ایم و به كجا خواهیم رفت. این غریزه كمك می كند تا هدف و مقصود و مقصد و مفهوم زندگی خویش را بشناسیم. هنگامی كه این غریزه آسیب می بیند، احساس بیهودگی و پوچی می كنیم. در طبیعت و سرشت انسان ها وجوه مشترك فراوانی وجود دارد. افراد دارای رنگ های گوناگون شخصیتی هستند، اما در هر فرد یك رنگ می تواند بر سایر رنگ های برتری و تفوق داشته باشد كه دیگر رنگ ها را تحت الشعاع خود قرار دهد. در واقع این رنگ غالب، رنگ قوی تر شخصیت آن فرد را تشكیل می دهد. این سه مركز، كانون هایی برای استنتاج و ارزیابی و كسب اطلاعات است، مثلاً افرادی كه ناحیه شكمی را ترجیح می دهند، تیپ های خوب، مقتدر و مسالمت جو هستند و افرادی كه ناحیه قلب در آنها برتری دارد، تیپ های دوست داشتنی، اهل عمل و مبتكر هستند و افرادی كه مركز سر در آنها غالب است، تیپ های دانا، صادق و وفادار، شاد و مسرور هستند. هنگامی كه یك مركز بر آن می شود تا وظایف سایر مراكز را انجام دهد آنگاه شاهد اختلالاتی چون عدم تعادل می شویم و یا سرسخت و لجباز افراطی می شویم و یا احساساتی و زودرنج، ولی وقتی كه هر سه مركز به گونه ای آزاد و هماهنگ عمل می كنند احساس رهایی ،اعتدال و آرامش می كنیم. اگر می خواهیم به تكامل برسیم باید تمام جنبه های متضاد وجود خود را كشف كنیم و تمام آنها را مشخص سازیم و تنها به شناخت شماری از آنها اكتفا نكنیم. با معرفتی كه از قطب های متضاد وجود خود پیدا می كنیم، انرژی و نیروی لازم را در خویش بوجود خواهیم آورد، حال آن كه اگر تنها به یك قطب بپردازیم توان دلخواه را از دست می دهیم. صفاتی كه برای شما قابل قبول است، در باطن شما جایگاه خاصی دارد و مشخص و معلوم است، اما صفاتی را كه از دایره شخصیت خود بیرون كرده اید چه بسا به صورت رؤیا و كابوس به خوابتان می آیند و یا آنها را به سوی دیگران فرافكنی می كنید. به همین علت است كه در بعضی اشخاص صفات خوشایند و یا ناخوشایند می یابید.


    انجام تمرین های زیر به خودشناسی شما كمك می كند. در مورد پرسش های زیر خوب بیندیشید و با دقت پاسخ دهید:
    ۱- آیا به وضعیت فیزیكی (جسمی) خود رسیدگی می كنید تا بتوانید آن را شاداب و با نشاط نگه دارید؟
    ۲- آیا با حالات جسمانی خود مثل خستگی و بیماری كنار می آیید؟
    ۳- وضعیت عاطفی و هیجانی شما چگونه است؟ آیا آنها را ابراز می كنید یا به احساسی مخالف با احساسی كه دارید، تظاهر می كنید؟
    ۴- عشق خود را چگونه اظهار می كنید؟
    ۵- خشم خود را چگونه اظهار می كنید؟
    ۶- آیا عواطف شما جسمتان را تحت تأثیر قرار می دهد؟
    ۷- آیا می توانید با دیگران برخورد مناسب و همراه با مسالمت و مدارا داشته باشید؟ آیا با دیگران با گرمی و صمیمیت، رفتار می كنید؟ آیا به موقع می توانید خود را از مردم كنار بكشید و در صورت ضرورت از ایشان دور نمایید؟
    ۸- آیا خود را آسیب پذیر و ضعیف نشان می دهید؟ آیا برای آزاد ساختن هیجانات خود نیاز به روان درمانی، رفتار درمانی و یا گروه درمانی احساس می كنید؟
    ۹- آیا احساسات شما تابع شماست و یا شما تابع احساسات خود؟ آیا احساساتتان آشفته و ناگهانی هستند؟ با احساسات خود چگونه كنار می آیید؟
    ۱۰- آیا قواعد ذهنی شما با واقعیت های موجود توافق و هماهنگی دارد؟ آیا نقشه هایی را كه در ذهنتان می پرورید، مبهم و غیر حقیقی می انگارید؟ آیا نیاز دارید كه نقشه های ذهنی خود را با شرایط و اوضاع كنونی وقف دهید؟
    ۱۱- آیا افكار آزاردهنده دارید و یا مسائل و مشكلات را كوچك و بی اهمیت تلقی می كنید و خود را به تغافل و بی خبری می زنید؟
    ۱۲- آیا می توانید روی موضوع خاصی متمركز شوید و یا در دور باطلی قرار می گیرید؟ آیا نیاز به شناخت درمانی دارید تا افكاری روشن، متمركز و منطبق با حقیقت داشته باشید؟
    ۱۳- در تصمیم گیری كدام مركز را برای مشورت انتخاب می كنید و به آن اطمینان دارید؟ تصمیم های عجولانه و شتابزده می گیرید و یا با هیجانات و احساسات خود مشورت می كنید و یا عقل و منطق را ترجیح می دهید(یعنی نظریات مختلف را جمع آوری می كنید تا بتوانید آنها را مورد استفاده قرار دهید)؟
    ۱۴- تصمیم های مهم زندگی خود را بنویسید و كانون تصمیم گیری خود را در هر یك مشخص كنید و بالاخره كانون ارجح را پیدا كنید كه جسمتان است یا قلبتان و یا ذهنتان؟
    ۱۵- هنگامی كه حال خوش و آرامی دارید چه احساس و تفكری نسبت به خود و دیگران و نحوه ارتباط با آنها دارید و اصولاً چه تفاوتی با زمانی كه ناراحت و كج خلق و دلواپس هستید دارید؟ مثلاً قادر به انجام چه كارهایی می شوید كه در موقع بد حالی از عهده آنها برنمی آیید؟
    ۱۶- احساسات، اندیشه ها و رفتارهای خود را در زمانی كه حس می كنید، دارید از هم می پاشید و توان مقابله با مشكلات را از دست داده اید، شرح دهید.
    ۱۷- با موقعیت های تنش زا چگونه برخورد می كنید و چگونه می كوشید تا با پیدا كردن موقعیت مناسب، خود را از این وضع رها كنید؟ آیا برای رهایی از مشكلی كه آزارتان می دهد به روش های نومیدكننده و بی اثر متوسل می شوید؟
    ۱۸- چه چیزهایی مانع از آن می شود تا نتوانید كار دلخواه خود را انجام دهید و یا آنچه را در دل دارید به زبان نیاورید؟
    ۱۹-چه عواملی شما را از نیرومند شدن و یا عاشق شدن باز می دارد و یا از ابراز احساسات شما جلوگیری می كند و اجازه نمی دهد كه خوش خلق باشید؟
    ۲۰- آنچه را كه قادر به انجام آنها نیستید یا اجازه انجام آنها را به خود نمی دهید، به دقت بنویسید. (منظور كارهایی است كه با انجامش می توانید تغییرات اساسی در سبك زندگی و شیوه ارتباطی خود بوجود آورید).
    ۲۱- چه وسوسه هایی در ذهنتان دارید؟ آیا هیچ یك از این وسوسه ها مسبب مشكلات شما نبوده و یا موجب انحراف خلق و خو و ناسازگاری در شما نگشته است؟
    ۲۲- به نظر شما چه خصوصیاتی باعث رشد و بلوغ و كمال فردی می شود؟ آن صفات، ویژگی ها و خصلت ها را فهرست وار بنویسید.
    ۲۳- از مهارت های مذكور در سؤال قبل، كدامیك را دارا و یا فاقد آن هستید؟
    ۲۴- وقتی مضطرب هستید و یا مثلاً دچار خشم و یا هراس شده اید، چه واكنشی نشان می دهید؟ گزینه های زیر را در مورد خود به ترتیب اولویت مشخص كنید:
    - در خود می خزید و به تفكر می پردازید.
    - احساساتی می شوید و بدون فكر وارد عمل می شوید.
    - دیگران را سرزنش می كنید و عیب جو و خرده گیر می شوید.
    - كارهایی را انجام می دهید كه مطابق تمایلات باطنی شما نیست.
    - آنچه را كه برای دیگران آشكار است ، انكار می كنید و می كوشید واقعیت را نادیده بگیرید.
    - و...
    ۲۵- ما برای چه در این دنیا هستیم و هدف و مقصودما از زندگی چیست؟ خیلی واضح و روشن بیان
    ۲۶- اگر فقط یك سال فرصت زنده ماندن و زندگی كردن داشتید چه كارهایی انجام می دادید؟ چرا از هم اكنون این كارها را انجام نمی دهید؟
    ۲۷- وظایف شما در زندگی چیست؟ احساس می كنید برای چه كاری ساخته شده اید و از عهده چه كاری بهتر برمی آیید؟ جملات زیر را كامل كند:
    - دوست دارم چه جور آدمی باشم...
    - دوست دارم چه فعالیت هایی را دنبال كنم...
    - رسالت فردی من عبارت است از این كه...
    - ۲۸- چه توقعاتی دارید؟
    ۲۹- دنیا را چگونه می بینید؟ (مثلاً عقیده بر این است كه دنیا رحم و مروت نمی فهمد. پس چه تاكتیك و شگردی باید به كار برد تا بتوان در این معركه مغلوب حریفان نشویم و در صحنه كارزار پیروز و سربلند شویم؟)
    ۳۰- در زندگی چه اشتباهاتی مرتكب شده اید؟ در ازای از دست دادن بعضی چیزها، چه چیزهایی را بدست آورده اید؟ آیا جزو آن افرادی هستید كه عشق را در جایی كه نبوده، جسته اید؟ مثلاً در غذا و...
    ۳۱- چه هیولایی بر سر راه شما كمین كرده و نمی گذارد تا به شخصیت اصلی و باطنی خود دسترسی پیدا كنید؟ فهرستی از تمام آنچه كه شما را به هراس می افكند، یادداشت كنید (مثلاً از اظهار عقیده می ترسید و یا از عصبانی شدن و ...)
    ۳۲- كدامیك از ترس ها واقعی است و كدام غیرواقعی؟ آیا هنجارهای شخصیتی و باورهای ذهنی شما نیست كه موجب ترس شما می شود (مثل كمال گرایی، اصرار بر آرام و خونسرد بودن، قوی بودن و.....؟
    ۳۳- اگر شما وارد قلمرو امر و نهی ها شوید و قواعد را بشكنید و یا از این حد و مرز بگذرید، احساس ترس می كنید؟
    ۳۴- برای از بین بردن این ترس چه اقداماتی باید انجام دهید و به چه نیرویی نیاز دارید تا بتوانید با این ترس ها مقابله كنید؟ تمام ترفندها و شگردهایی را كه نیاز دارید، فهرست وار ذكر كنید.
    ۳۵- دو ستون رسم كنید. در ستون اول تمام صفاتی را كه در خود سراغ دارید، بنویسید. در ستون دوم، صفات متضاد را بنویسید، صفاتی كه شما مایل به قبول آنها نیستید. با توجه به پاسخ هایتان به سؤالات فوق، مشخص کنید.
    به پرسش های زیر پاسخ دهید:
    ۱- در دل شما چه می گذرد؟ ادراكات و احساسات شما كدام است؟ با خود و دیگران چگونه ارتباطی دارید؟
    ۲- در ذهن شما چه می گذرد؟ باورها، اعتقادات، ارزش ها و افكار شما چیست؟
    ۳- از چه می ترسید؟ (از گزینه های زیر یكی را انتخاب كنید.)
    الف) ابراز خشم، برخورد كردن، ضعیف بودن
    ب) نیازمندی، شكست، سطحی بودن
    ج) درد و رنج، انحراف و كژروی، تهی و پوچ بودن
    ۴- نیازهای شما چیست؟ كدامیك از مجموعه های زیر را ترجیح می دهید؟
    الف) نیكوكاری، صلح و آرامش، قدرت
    ب) عشق، كارایی، اصالت
    ج) عقل و خرد، وفاداری، شادمانی
    ۵- كدامیك از مكانیزم های دفاعی زیر را غالباً به كار می برید؟
    الف) واكنش سازی (تظاهر و وانمود كردن)، اعتیاد، انكار
    ب) واپس رانی، همسان سازی، درون نگری
    ج) انزوا، فرافكنی، تصعید

    استاد محترم : وجیهه زخمتکش
    عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم


    سایت تبیان به نقل از رونامه همشهری
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=53&pid=410#pid410

  4. #73
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    118 نوشته :
    سلام .
    مطلبی رو که برای بحث انتخاب کردید خیلی کلی هستش و قطعا نمیشه با یک پیام نظر داد . ولی باور بنده اینه که اصلا فرقی بین خودشناسی و خداشناسی وجود نداره و نمیدونم چرا در کتاب های دینی اینها رو از هم تفکیک کردند چرا که همین احادیثی هم که شما اشاره کردید همین رو می رسونه . در واقع همه ی ما میگیم دستِ من -پای من -چشم من - قلب من و ... تا حالا فکر کردی پس این من کیه که ما همه چیزمون رو به اون منتسب می کنیم این موجودی که از درون چشم ما بیرون رو میبینه کیه ؟ آیا یه تیکه گوشت داخل چشمه ؟ یا اون چیزی که باعث میشه ما عاشق کسی بشیم یا از کسی متنفر بشیم چیه ؟ آیا یه تیکه گوشت داخل قلبمونه ؟ حتما شما میگید نه . درسته همون منِ درونیه ما که همه چیزمون رو بهش منتسب میکنیم مدیر کل برنامه های ماست و اگر ما با این من آشنا بشیم سر منشا شناخت تمام هستی آفرینش رو شناختیم چون همه چیز در انتساب همین من ماست .
    در آخر با شعری از حضرت مولانا امیدوارم که منظورم رو رسونده باشم .

    روزها فکر من این است و همه شب سخنم
    که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟

    از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
    به کجا می روم آخر؟ ننمایی وطنم

    مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
    یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم؟

    جان که از عالم علوی است یقین می دانم
    رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم

    مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک
    دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

    ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
    به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

    کیست در گوش که او می شنود آوازم؟
    يا کدام است سخن می نهد اندر دهنم؟

    کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟
    یا چه جان است، نگویی، که منش پیرهنم؟

    تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
    یک دم آرام نگیرم، نفسی دم نزنم

    می وصلم بچشان تا در زندان ابد
    از سر عربده مستانه به هم در شکنم

    من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
    آنکه آورد مرا، باز برد در وطنم

    تو مپندار که من شعر به خود می گویم
    تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=53&pid=178#pid178

  5. #74
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    همین جا سلام می کنم به همه دوستان عزیزم
    هرجای تالار همدردی درس و اموخته ای تازه و دلنشین داردو گلچین کردن کار ساده ای نیست اما اگر خواسته باشم گلچینی ازش داشته باشم . برای من یکی از بهترین هاش همین تایپیک« شناخت انسان مقدمه ی کمال او »هستش .چگونه می شه از تاثیر گذاری که برخی از دوستانم برای من داشته اند تقدیر و تشکر کنم ؟؟؟
    زمانی ارزو های طول و دراز زیادی داشتم . اما اکنون مهمترین و بزرگترین ارزو یم این است که بتوانم جواب همه سوالاتی که درمورد خودم دارم را بیابم از خدا می خواهم که کمکم کند تا به جوابهایم برسم خودم را بشناسم و انگاه خودم را از خودم بگیرد .
    امروز درد و رنجم متفاوت از گذشته قلبم را می فشارد هرگاه متوجه فاصله گرفتن از ارزو ی قلبیم می شوم و احساس می کنم سرگرم بازی های بچه گانه هستم سخت اندوهگین می شوم .و از او می خواهم در راه رسیدن به ارزویم یاریم نماید .
    دلا تا کی در این کاخ مجازی
    کنی مانند طفلان خاک بازی
    تویی ان دست پرور مرغ گستاخ
    که بودت اشیان بیرون از این کاخ
    چه شد ؟زان اشیان بیگانه گشتی
    چو دونان مرغ این ویرانه گشتی
    خلیل آسا دم از ملک یقین زن
    ندای لا احب الافلین زن
    از همه ی دوستان خوبم که استادهای خوبی برای تمام عمرم بودن سپاسگزارم .

  6. کاربر روبرو از پست مفید setareh تشکرکرده است .

    setareh (سه شنبه 02 تیر 88)

  7. #75
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    غریب اشنا نوشته :
    سلام به همه
    نزدیك یكساله كه من میهمان شما شدم
    حدود 350 روز كه اینجا یك طرف با جوادم و از یك طرف آشنای درد شماهایی كه نمی شناسمتان، اما غمهایتان آشنای آشنا هستند.
    من بیش از 60 مطلب از جواد ‌نوشتم و در هزاران سطر همه آنچه توان داشتم به كار گرفتم تا سیره و روش جواد را در زندگی بازگو كنم.
    هر كس كه با من همسفر و همره بود... اكنون دیگر كاری به غریب آشنا ندارد. و مابقی را بدون من و با جواد همراه هست.
    همیشه همین طور است كه جوادها معیارهای صادقی هستند،‌الگوهای روشنی هستند كه كاهنده آلام و رشد دهنده اذهانند.

    اما افسوس كه مطالعه كننده ها كم، دقت كننده ها كمتر و عمل كنندگان كمیابند.
    به خاطر همین هست كه دردمندان زیاد ، نا امیدان بیشتر و مستاصلین فراوانند.
    من غریب آشنایم
    و شیوه و روش جواد مرا از خود رها،‌از غم آزاد و رنج را برایم شیرین كرد.
    و اكنون خوشبخت ترینم...
    از جواد آموخته ام كه
    آهای انسانهای دردمند... ، من می توانم به جای همه شما درد بشكم، لیكن امیدوار می مانم. و با انرژی حركت می كنم.
    چرا كه نیروی هسته ای خود را یافته ام. و غنی كرده ام و بهره مندم.
    من بی نیاز از هرچیزی هستم كه خود محتاج است.
    من نه با جواب رد زیبا رویی زندگی ام به آخر می رسد، و نه دنیای با روشهای خطای همسرم به آخر می رسد.
    نه آرزوی غلط بی رنجی را سراب گونه دنبال می كنم. نه در هوس رفاهی لامتناهی صبح را به شام می رسانم.
    دنیا را درك كرده ام. و فهمیده ام. قوانین دنیا را می دانم نه اینكه جاذبه زمین ، دارد، نه اینكه از چراغ قرمز رد نشوم ، نه اینكه آب در صد درجه به جوش می آید. بلكه اینكه وقتی بیمارستانی می بینم. می فهمم باید من هم به عنوان انسان به آنجا بروم. امروز نشد، فردا، یا شاید هم دیروز رفته ام و فردا هم باید بروم، لیكن خودم را امروز نیز ایمن نمی دانم.
    وقتی قبرستان را می بینم، نگاهم را نمی پیچانم و بر ماتمزدگانی كه عزیز از دست داده اند،‌مویه نمی كنم. خودم را می بینم وقتی كمی بزرگتر شده ام.... و آنوقت كه تایمر عمرم لحظه بدون بازگشت اتمام را نشان می دهد. من هر ثانیه مرگ ثانیه را درك می كنم، و می دانم مرگ یك لحظه اتفاق نمی افتد،‌مرگ مجموع مرگ همه ثانیه هاست.
    پس اگر غمی هست مرگ یك ثانیه ای هست كه به لب دیگران لبخند ننشانیده ام و در هوس لذتی موهوم،‌رنج را به كام دیگران ریخته ام و خدا را بنده نبوده ام.
    جواد تو چه عزیزی ،‌و چه عزیزم كردی و چقدر پرستنده عزیز یگانه بودی و هستی.
    ای جواد ای كاش از میلیون ها آدمی كه وبگرد بودند گرد این وب هم و این صفحات هم بر جبین چروكیده اشان و قلب مجروحشان می نشست.
    ای كاهش حداقل این اعضای دردمند كه التماس كنان به دنبال راه حل و مشكل گشایی بودند، آنقدر وقت داشتند كه چند دقیقه ای تو را بشناسند و بفهمند كه انسان هم می تواند با همه وجود و همیشه خوشبخت باشد ، اگرچه پولش كم باشد، دردش زیاد و رنجش مستمر. می تواند رشد و سعادت را توامان برای خود كند در همان حال كه دیگران تیغی در چشمش هستند یا گلویش را فشرده اند. و در این میان نه آرام است و نه ساكت است و نه سكون دارد. می تواند نعره بزند، در تغییر بكوشد و در برابر ظلم بایستد بدون اینكه نگران كم شدن رفاهش باشد.
    ای كاش آنها كه در زندگی زناشویی كاسه چكنم به دست گرفته اند، یا آنقدر مقاوم و دانا بودند كه زندگی اشان را با زحمت دچار تغییر و سازندگی می كردند ، یا آنقدر شجاع بودند كه بدون وابستگی ، زندگی جدیدی را بازسازی كنند.
    و جواد تو مجسمه هم مقاومت و سازندگی و هم شجاعت تغییر و بازسازی بودی....
    اگر نبود این تلاشت ،‌و شجاعتت و اگر نبود این استقبال از رنج و دردت، هرگز نمی توانستی چنین خرم و بالنده باشی.

    من دردهای این اعضاء‌را بارها و بارها خوانده ام. و با همه وجود متاثر شده ام... و همیشه در عجب بوده ام كه این راههای رفته (كسب لذت، فرار از رنج و خوش گذرانی و ترس موهوم از آینده) را چرا بارها و بارها دوباره می روند و باز هم در بن بست می مانند و ناله سر می دهند.

    راه حل ، دقیقا عكس آن چیزی هست كه تصورش را می كنند.
    تصور می كنند راهی امن، راهی آسوده ، كم رنج و پر رفاه را بپیمایند. و برای این راه هموازه از خودشان هزینه می كنند و خود را رنج می دهند و نگرانی و افسردگی ، خشم همه آن چیزی هست كه به دست می آورند. در حالیكه كه اگر فتیله خواستن هایشان را پایین بشكند و نگران رفاه و راحتی خود نباشند ،‌آن وقت هم قدرت رفتن دارند،‌ هم قدرت ساختن و هم توانایی برگشتن از راهی كه به اشتباه رفته اند.

    جواد تو آموخته ایم كه یكبار برای همیشه باید مسیر و هدفت را مشخص كنی،‌ خطوط قرمز را بشناسی و رعایت كنی. و بعد با همه وجود تلاش كنی و نهراسی.
    جواد تو چه عزیزی.
    جواد عزیزم، میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟
    نگاهم كن و رهایم نكن.
    تو باید چون قلب تپینده ای همواره در من زنده و پاینده باشی.
    همانطور كه در قلب همه رشد یافتگان و آرامش دیدگان نشسته ای.
    ای كاش همه را می توانستم با تو خوبترینم آشتی دهم.
    چه شور و نشاطی بود؟! و چه طرب انگیز ،‌ و اگر كسی نخواهد كه چنین زندگی را تجربه كند، نقشش با آشوبی جاودانه گره می خورد



    هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز


    نقشش به حرام ارخور صورتگر چین باشد
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=766&page=1

  8. #76
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از مدیر دوست داشتنی همدردی :

    سلام
    گاهی به جای حل كردن خرده مشكلات و خرده مسئله ها، كافیست یك قانون كلی بلد باشیم. یك شناخت اجمالی از قوانین حاكم به زندگی به دست آوریم.
    afsoon520
    تصور می كردید اگر با آن فرد ازدواج می كردید، عشق به نهایت میرسید، زندگی به كام و مدینه فاضل در كنار می شد و جهان یكباره به جهان دگر تبدیل می شد.

    نه چنین نیست.
    هر كه پندارد حال مردم دنیا خوش است
    برق را در خرمن مردم تماشا كرده است.

    هر بذری كه در زندگی زناشویی به اسم محبت یا همین دوست داشتن ساده وجود دارد،‌در خود پتانسیل بالقوه ای جهت رشد و تبدیل به آنچه كه عشق می نامند دارد،‌ همچنین هر بذری كه به اشتباه عشق نامیده می شود،‌بر اثر بی تدبیری و بی مهارتی آفت زده می شود و از بین می رود.
    اگر نمی توانیم عشقمان را بارور كنیم. باید به باغبانی خودمان شك كنیم.

    به نظر می رسد، تحمل رنج باغبانی و تحمل خار كاری سخت است و كمتر كسی زیر باری چنین سنگین می رود. لیكن بیرون آمدن از زیر این بار نیز به معنی خوشبختی نیست.
    خوشبختی = تلاشی با تدبیر و مستمر ،‌رنجی آگاهانه در مسیری روشن و هدفی آشكار است.

    و این تخیلاتی كه از عشق در ذهنتان (با منحصر كردن به شخص x و y ) دارید، بیشتر باورهای ساده انگارانه ایام نوجوانی هست.
    پیشنهاد می دهم فعلا برای مشكلاتی كه در قبال بی مسئولیتی ایشان احساس می كنی،‌ به همراه ایشون(یا تنها) به یك مشاور مراجعه كنید. تا با بررسی ابعاد شخصیتی و جزئیات مشكلاتی كه وجود دارد، به شما در برون رفت این مشكل كمك كنند.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4694&pid=59611#pid59611


  9. کاربر روبرو از پست مفید digitalman تشکرکرده است .

    digitalman (سه شنبه 02 تیر 88)

  10. #77
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از وهم :

    یه دوستی برام تعریف کرد قضیه یه زن مسیحی رو که:
    این زن هر روز می نشسته یه گوشه ای و ذول می زده به خورشید و می گفته خدایا من فقط می خوام با این پسره (معشوقش) ازدواج کنم شش ماه کارش این بود تا با همون پسر ازدواج کرد ولی بعد از یه مدت اون زن دوباره نشست همونجا و دوباره ذول زد به خورشید این بار شش سال طول کشید و می گفت خدایا من رو از دست این پسره(همون معشوق قدیمیش) نجات بده کاری کن که طلاقم بده!
    چرا فکر نمی کنی حکمتی در این کار بوده که شما با این آقا ازدواج نکنی؟!
    خواهر مهربونم زندگی و لذتش دست ماست الان که دارم برات تایپ می کنم برگه احضاریه دادگاه دستمه نامزدم می خواد طلاقم بده با اینکه خطایی مرتکب نشدم و خیلی هم دوستش دارم هم او رو هم زندگیم رو ولی دارم برای تو می نویسم این نوشتن رو من خواستم که داره عملی میشه تو هم می تونی از زندگی لذت ببری گذشته رو فراموش کن که گذشته از آن گذشته هست با فکر کردن به گذشته هم گذشته رو نمی تونی دوباره برگردونی و هم زمان حالت رو خراب می کنی و هم آینده ات رو فنا
    عزیز نازنین به آینده نگاه کن برای خودت بهانه خنده درست کن بهانه ای برای بودن بساز چون هستی و باید باشی تا وقتش برسه که بری
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5946&pid=60942#pid60942


  11. #78
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از نقاب :

    سلام بر دوست عزیز و خلاقم...
    خیر شما پر توقع نیستید..
    اما بهتر از من می دانید که دوران نامزدی و دوران زندگی مشترک تفاوت زیدی با هم دارد....در دوران نامزدی همه چیز خوب است چون هیچ مسولیتی در کار نیست اما بعد از آن عشق و توجه کم کم اثر خود را از دست می دهد(12تا18ماه اول توجه زیاد بعد کمتر و کمتر)..ولی راه مقابله با این مشکل چیه اینه که از همسرتون دور نشید...:
    "در واقع یک ازدواج یا به سمت رشد و تعالی پیش میره یا به سمت نابودی... اگر برای بهبود زندگی مشترک هیچ تلاشی نکنید زندگی تان به همین صورت باقی خواهد ماند.
    تعداد افرادی که همسرانشونو می شناسن کمه...مثلا:شما می دونید الگوی همسرتون توی زندگی کیه؟...او چه سی دی یا کتابی رو دوست داره؟...می دونید همسرتون در محل کارش دقیقا چه فعالیتی انجام میده.....
    یک زندگی زناشویی خوب زندگی هست که دو طرف تلاش کنند تا بفهمن در ذهن همسرشون چی میگذره...
    در واقع تفاوت های بین شما وهمسرتان بوده که علاقه شما را برانگیخته و هر یک از شما برای دیگری جذاب شده است.
    سعی کنید اول شما به او نزدیک شوید و متقابلا او به شما....وقتی شما و همسرتون به هم نزدیک می شوید از "فکرها..احساس ها و آرزوهای خود با هم صحبت می کنید..و این آغاز راهه.

    قطعا همسر شما همون فردی نیست که قبلا برای اولین بار ملاقاتش کردید....سرگرمی ها جدید..علایق و مشاغل جدیدی پیدا می کنه و طبعا نحوی افکارش هم عوض می شه.
    تنها کاری که به نظر من می تونید انجام بدید اینه که:
    "این تغییرات را به محض وقوع با صراحت و خلوص نیت با همسرتان در میان گذارید"" به او بگویید چه تغییری کرده و چقدر برای شما تحملش سخته.
    موفق باشی دوست مهربانم.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5973&pid=61444#pid61444


  12. #79
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از جناب آقای سنگ تراشان

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام
    همانطور كه روستاهای كوچك،‌شهر شدند و شهرهای كوچك به شهرهای بزرگ و پیچیده تبدیل شدند.
    همانطور كه سوار شدن به الاغ ،‌جایش را به اسب ،‌درشكه و ماشین و قطار و هواپیما داده.
    همانطور كه ارتباطهای رو درو ،‌ با نامه شد و تلگراف و تلفن و اینترنت و ماهواره....

    همانطور هم روابط ساده آدمها پیچیده شده اند و نیاز به فراگیری مهارتهای ارتباطی خاص خودش را دارد.
    این به معنی نقش بازی كردن و دروغ گفتن و حقه نیست(اگرچه بعضی ها به اشتباه از این طریق پیش می روند،‌همانطور كه به اشتباه بعضی از علم كامپیوتر جهت سرقت دارائی دیگران استفاده می كنند و از چاقو برای كشتن افراد)
    بلكه مهارتهای ارتباطی به این مهم اشاره می كند كه درزندگی پرتجمل و شلوغ امروزه ممكن است افراد فرصت كافی برای تبادل اطلاعات نداشته باشند. اگر فردی یه لبخند میزنه ،‌باید بلد باشی آنرا درست بفهمی ،‌درك كنی و معنا كنی،‌چون نیم ساعت برایت علتش را توضیح نمیده.
    اگر یكی تو فكر خودش هست،‌باید با مهارتهای ارتباطی بفهمی در دلش چی می گذره، چون دیگه فرصت نصف روزه نداره كه همه چیز را بیان كنه.

    و همچنین باید این مهارتها را نیز بلد باشی كه اگر كسی سوء‌استفاده كرد و به ریا و... دست زد متوجه شوی و با همین مهارتها هست كه نحوه مقابله با چنین افرادی را می آموزیم.
    روش های مقابله با توپ كوتاه زدن، روشهای جسارت ورزی،‌ روش های هم حسی، روشهای مقابله با توطئه چینی و هزاران روشی كه در مهارتهای ارتباطی آموزش داده می شود، همه برای حفظ تعادل بین سیاست و صداقت هست. به نحوی كه صداقت را به معنی نفهمیدن نگیریم و اجازه ندهیم مورد سوء استفاده دیگران قرار بگیریم و از طرفی سیاست را نیز به معنی ضرر به دیگران و خدعه به كار نگیریم.
    بهتر است علم و تدبیر زندگی را در ارتباطات پیچیده و امروزی خود بیاموزیم و به كار گیریم.

    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6028&pid=62000#pid62000

  13. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (سه شنبه 02 تیر 88)

  14. #80
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از sedmammad :

    سلام
    باز هم یک خاطره جالب براتون بگم. ما یه تیم حرفه ای شنا بودیم. ناجی گری و غواصی و ... . تابستونها معمولا می رفتیم سراغ آبهای وحشی تر بجای تمرین در استخر و آب های بسته. یه روزی رفته بودیم سد لار برای تمرین. وسط تمرین بودیم و وسط آب، یهو یک گروهی از توی ساحل شروع کردن به داد و بیداد که آآآآی بیاین، بدوین...ما فکر کردیم مشکلی براشون پیش اومده و زود اومدیم به کناره و بیرون آب. 6 تا بدنساز درشت هیکل و ورزیده و توپ رو دیدیم که سیاه پوش بودن و غمگین و اعلامیه ای هم روی شیشه ماشینهاشون چسبونده بودن.
    هی به هم می گفتن حیف شد. جوون حیفی بود. رفیق حقی بود... گفتیم چی شده؟ مشکلی هست؟ مارو صدا کردین؟ گفتن بعله که هست ! اون اعلامیه ترحیم رو بخونین.
    خوندیم.
    - خوب؟
    --خوب؟! یکی از بهترین رفقای ما بود، قهرمان رده فلان بدنسازی و کمربند فلان فلان رشته و اینا...
    -خوب؟
    --هیچی دیگه هفته پیش اومدیم اینجا شنا کنیم، درست همونجا که شما بودین غرق شد! الانم هفتم فوتشه
    -ااااااا..چرا؟
    --هیچی دیگه، مثل شما رفته بود اون وسط. هرچی هی گفتیم بیا نیومد.
    -طفلکی. خدا رحمتش کنه.
    --امواتتونو بیامرزه
    -یه سوال، این بزرگوار شنا بلد بود؟
    --به، آقارو! مربی بدنسازی بود، کمربند مشکی فلان بود، نایب قهرمان فلان بود...بابا یلی بود!
    -شنا چی، شنا بلد بودد؟
    --نه، ولی دل شیر داشت!
    -؟!!!!!
    و ما بدون رد و بدل نمودن کلامی بیش ، به محل تمرین خودمون یعنی همون وسط آب که دوست شیردل اما شنا نابلد آن عزیزان خفه شده بود، به ادامه تمرین پرداختیم.
    یل بودن و بدنساز بودن و شیردل بودن و سرتیپ بودن و مومن بودن و شاگرد اول بودن یک طرف، دانستن فوت و فن کاری که می خواین بهش بپردازین یکطرف.
    و ازدواج تخصصی ترین این کارهاست. اگر می خواین وارد این آب وحشی و بی ملاحظه بشین، اول شنا کردن توی اون رو یاد بگیرید.

    شادی روح رفتگان صلوات....
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6027&pid=62090#pid62090


  15. کاربر روبرو از پست مفید digitalman تشکرکرده است .

    digitalman (سه شنبه 02 تیر 88)


 
صفحه 8 از 31 نخستنخست 12345678910111213141516171828 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.