به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 31 نخستنخست 123456789101112131424 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 306
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    طاهره نوشته:
    هر روز که به تالار سر می زنم موضوع تو رو حتما می خونم .گاهی پیشرفت می بینم و گاهی نه .. گاهی آرامش و گاهی هیجانات عصبی ... گاهی نارضایتی و ....
    هر چند فضای غالب زندگی همه ی ما همینه و همه به نوعی منحصرا درگیر با شادیها و غمها ، رنجها و لذت های هم فانی و هم مانای زندگی هستیم اما همه هم خوب می دونیم که :
    " از دست و زبان که بنالیم که از ماست که برماست "

    قطعا تفاوت نظرات دوستان و نگاههای بعضا متفاوتی که به مشکل تو دارند به خوبی نشون می ده که تنها کسی که می تونه و باید بهترین و درست ترین تصمیمها رو بگیره توئی ...
    دوست گلم
    به نظرم همه ی نگرانیهای تو و همه ی سوالات تو ، به جاست .
    واقعا امروز چه رفتاری باید در پیش بگیری که فردا بهترین بهره رو از اون ببری ؟ آیا روش انتخابی تو در حال حاضر بهترین گزینه برای بهتر زندگی کردنه ؟
    با تو موافقم که سوالات اصلی اینا هستن .اما خیلی دلم می خواد نظرت رو در مورد امروز هم بدونم ؟ واقعا چقدر برای زمان حال و برای زمانی که به سرعت در حال عبور از من و توئه ارزش قائلی ؟ و مهم تر از اون چقدر به اهمیت تاثیر لحظه هایی که به سرعت و پا به پای تجربیات ظریف و تلخ و شیرین تو حرکت می کنن ، بر آینده ای که لحظه به لحظه داره به گذشته تبدیل می شه ، واقفی ؟
    واقعیتش اینه که به همون اندازه که به منطق تو و به روحیه ی حساس و امیدوار و ژرف بین تو اعتماد دارم نسبت به میزان اهمیتی که برای خودت و روح و روان خودت قائلی نامطمئنم .و این بیش از هر چیزی نگرانم می کنه .
    اگر اشتباه نکنم در نوشته های تو بیش از هر چیزی تحمل می بینم .تحمل و تحمل و تحمل ....
    به خوبی می دونی که گاهی چون ما امروز رو به امید تغییر شرایط در آینده تحمل می کنیم و در نتیجه گاهی امروژِ ما بیش از آمیختگی با خوشحالی و رضایت در رنج و نارضایتی نهفته سپری می شود قطعا در انتظارات ما از آینده تاثیر مستقیم به جا می گذاره و ما رو با هجمی از آرزو ها و توقعات و انتظارات برآورده نشده روبرو می کنه که به مرور زمان هر کدومشون می تونن به عنوان یک تخریب گر عمل بکنن ... درون ریزی احساسات و عدم بروزشون به شکل صحیح بدترین کاریه که یک فرد می تونه با خودش انجام بده ... البته نمی گم که تو این کارو نمی کنی و قصدم هم زیر سوال بردن مسیری که انتخاب کردی نیست چون می دونم که آدمها با هم فرق می کنن و ممکنه یک موضوع که در مورد صدها و هزارها نفر صدق نکنه در مورد یک نفر دیگه صدق بکنه اما با توجه به اینکه همه ی ما انسانیم و در نتیجه از آستانه ی تحمل مشخصی برخورداریم می خوام فقط توجهت رو به این نکته جلب کنم که تحمل ، اون هم به هر شکلی ممکنه بعدها خدای نکرده فرد رو به سمت ضعف اعصاب ، افسردگی و .. سوق بده ...و اونوقت .... عمری درگیر رنجی از نوعی دیگر با تمام تبعاتش ...

    اگه خوب یادم مونده باشه مشاورت بهت توصیه کرده بود در صورتی قدمهای بعدی رو بردار که از طرف همسرت هم هماهنگ و موزون با قدمهای تو گام برداشته شده باشه ...
    من اصلا کاری به همسرت ندارم و در مورد او قضاوت نمی کنم چرا که شناخت من از او صرفا محدوده به زوایه ی نگاه تو به او .. یعنی اون چیزی که می بینم برداشت تو از شخصیت ایشونه .و اگر همه ی شناخت تو ، احساسات تو ، افکار تو و دیدگاه تو نسبت به همسرت همینی باشه که اینجا منعکس می کنی بهتره خودت رو به جای من و بقیه بزاری و قضاوت منطقی خودت رو در مورد این ارتباط و نحوه ی شکل گیری و حتی شیوه ی ادامه ی اون دوباره و دوباره مورد کنکاش قرار بدی ...
    نمی دونم چرا اما گاهی با خودم فکر می کنم داری شبیه همون مادری می شی که همسرت همواره در کنار پدرش دیده ...و جالبه که تو از همون ابتدا از داشتن شخصیتی تا این حد منعطف و پذیرا دوری می کردی ... اصلا قصد قضاوت ندارم و نمی خوام بگم داشتن یه چنین شخصیتی خوبه یا بد ... فقط دارم سعی می کنم تناقضات و نکاتی رو که در یادداشت های خودت می بینم بهت یادآوری کنم ..

    دوست نازنین من ،
    نگاه قشنگت رو به مشکلات بی نهایت دوست دارم ، خلاقیتت و قدرت عجیب تو در تغییر سریع درجه ی عدسی دوربین ذهنت به مسائل رو تحسین می کنم ، سعی تو در دوری از قضاوت و پیش داوری و خوش بینی تو به وجوه مختلف زندگی رو که ریشه در مهربونی تو و نگاه ایده آل گرا و کمال طلب تو به زندگی داره رو با تمام وجود محترم می دونم و آمیختگی منطقی اغلب برداشتهای تو از واقعیت های موجود و انعطاف پذیری بیش از انتظار تو رو می فهمم . اما نمی دونم چرا گاهی قاطعیت رو کمرنگ که نه حتی گاهی نمی بینم؟ و چرا(طبق اون چیزهایی که نوشتی)افکار و احساساتت رو در قالب روکش هایی از جنس واقعیت به همسرت منعکس نمی کنی تا عمق خواست تو رو درک کنه ؟ آیا این حق تو و او نیست که او به عنوان مرد زندگییت از تمنیات و نیازها و عمق خواسته های تو باخبر باشه؟ آیا به نظر تو او حق نداره از چیزهایی که به شدت تو رو رنج می ده آگاه بشه ؟ گاهی با خودم فکر می کنم چرا شادی این حق را یک طرفه برای خودش قائله ؟ چرا فکر می کنه این تنها وظیفه ی مهم اوست که رنج رو در زندگی کاهش بده و آرامش رو برقرار و چرا در این خصوص برای همسرش نقشی قائل نیست ؟ چرا با گذشت و انعطاف بی حد باعث میشه که او در حد یک مرد بی توجه و خودخواه و خودمحور پایین بیاد ؟ چرا فرصتهای واقعی ناشی از قبول واقعیتها رو در اختیار همسرش قرار نمی ده تا او هم وجود خودش رو و لیاقت خودش رو به شادی اثبات کنه ؟ و طعم شیرین یک انتخاب درست رو برای تمام عمر به دل هردوشون بنشونه ؟ چرا ؟ واقعا چرا ؟
    شادی ، آیا واقعا اینقدر سخته که همسرت رو در لذت شاد کردن خودت شریک کنی ؟

    از طرفی در دست نوشته هات گاهی رگه هایی از لجاجت و سرسختی دیده می شه که شاید و شاید و شاید نشونه ی وجود یه ترس بزرگ اما پنهان و نادیدنی در درونت باشه که باعث می شه در پذیرش واقعیت هایی که دوستشون نداری و انکار اونچه که وجود داره اما پذیرشش به معنی اشتباه در یک انتخاب مهمه نقش اصلی رو بازی کنه .احساس می کنم گاهی علیرغم دیدن واقعیتها نمی خوای بپذیری که شاید اشتباه کردی...
    و بیش از همه ی اینها به شدت نگران عمق و میزان پذیرش این رفتارهای ظاهرا بالغانه از طرف کودک حساس و پر مهر درونت هستم که خیال می کنم اگر همین حالا درکش نکنی احتمالا و ناگزیر و دیر یا زود باید آماده ی رویارویی با تبعات این بی توجهی و ناسازگاریهاش و ... باشی ...

    شادی عزیز من ،
    نوشته ی من خیلی طولانی شد . شاید از اونچه که نوشتم خوشت نیاد .اما همه ی چیزهایی که نوشتم ذره ای ارزش ندارن مگر اینکه تو بخوای بهشون فکر کنی و همین کافیه .دوست دارم بازم بهت بگم که فارغ از هر نتیجه ای تلاش قشنگت برای ساختن دنیایی که دوستش داری و در طلبش هستی واقعا ستایش برانگیزه .اما احساس می کنم این ستایش و تحسین هر چند درخور وجود ارزشمند توست و حتی شاید برای داشتن احساس رضایت درونی و خرسندی از زندگی لازم باشه اما قطعا کافی نیست ...

    پاینده و سربلند باشی دوست خوب من
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=2239&pid=40599#pid40599

  2. 2 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (یکشنبه 23 آبان 89)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    طاهره نوشته:

    شادی عزیزم

    چون جای تو نیستم نمی تونم بهت بگم چیکار بکن و چیکار نکن . اما عزیز دلم ازت می خوام که خودت رو جای من قرار بدی و به عنوان یک مخاطب بیرونی خودت فکر کنی ، به خودت کمک کنی و یه راه حل درست و منطقی ارائه کنی ..

    عزیزم .
    فقط بدون گاهی آثار باقی موندن در یک اشتباه و اقدام نکردن برای پیشگیری از ادامه ی اون ، هولناک تر ، سهمگین تر و وحشتناک تر از روبرو شدن با خود اشتباه ، کنار زدن اون و قبول تبعات ناشی از این کاره ...

    نترس دوست خوبم
    به خودت اعتماد کن . با ترسهات روبرو شو . تو قویتر و تواناتر از هر چیزی هستی که از اون می ترسی .
    چه بسا یک اقدام قاطعانه ی تو خیلی چیزا رو عوض کنه ...
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=2239&pid=40599#pid40599

  4. کاربر روبرو از پست مفید setareh تشکرکرده است .

    setareh (سه شنبه 02 تیر 88)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    دوست خوبم

    شاید این خونسردی یک واکنش هیجانی از درون شما به مشکلات اخیر باشه .. درواقع یه سپر دفاعی و بازتاب درون ریزی احساسات و خودخوری دراز مدت و منعکس کننده ی یاس و ناامیدی شما از همه ی تلاشهایی که برای ترمیم رابطه با همسرتون انجام دادین و احساس می کنین بی نتیجه بوده ...
    عزیزم ، گاهی در زندگی ، ما دچار خلاءهای عاطفی می شیم به گونه ای که حتی گاهی قدرت تفکر و تصمیم گیری از ما سلب می شه ... اما می دونی که باید به این وضعیت غلبه کرد ... و نباید اجازه داد تعلیق و ضعف و ناتوانی زندگی ما رو فلج کنه ... چرا که قطعا برد با کسی ست که از هر بحران زندگیش با صلابت و سلامت عبور می کنه ...
    به نظر من تو فشار زیادی به خودت آوردی ... بیش از حد تحملت ... بعضی وقتا مشکل از هیشکی نیست ... نکته ی آزار دهنده تفاوتهاییه که نمی شه به راحتی اونا رو به سمت تفاهم برد و همین کار رو سخت می کنه ...و درکش رو سخت تر ...
    پیشنهاد می کنم موضوع رو با پدر و مادرت در میون بزاری و خودت رو از تنها به بدوش کشیدن بار به این سنگینی خلاص کنی .. غمهات رو با نزدیکانت تقسیم کن و اجازه بده با تو همفکری و همراهی بشه ...از سرزنش نترس ... واهمه نداشته باش از اینکه باورت نکنن ... خجالت نکش از اینکه دیگران بفهمن که تو با همسرت فرق داری ... بپذیر که خودت به تنهایی از پس حل این مشکل بر نمی یای ... مطمئن باش این پذیرش به معنی قبول شکست نیست بلکه می تونه به منزله ی تغییر تاکتیک باشه ...
    نمی دونم تا حالا نقش مشاورت چی بوده ؟ اما لطفا اگر خواستی از مشاوره استفاده کنی تمرین کن بیش از اونکه در پی در پیش گرفتن راههایی باشی که رضایت همسرت رو جلب کنی از خودت و خواستهای خودت هم حرف بزن و کمی هم به خودت بیندیش ..

    دوستت دارم و برات آرزوی خوشبختی و آرامش می کنم

    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=2239&pid=40690#pid40690

  6. کاربر روبرو از پست مفید setareh تشکرکرده است .

    setareh (سه شنبه 02 تیر 88)

  7. #34
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    پست ؟ از کیوان:

    خدايا درست زندگي كردن را به من بياموز كه درست مردن را خودم خواهم آموخت"


    "آري،باش و زندگي كن...كه دوست داشتن از عشق برتر است ومن هرگز خود را تا سطح بلندترين قله هاي عشق هاي بلند، پايين نخواهم آورد"

    "عشق جنون است وجنون چيزي جز خرابي وپريشاني در فهميدن وانديشيدن نيست، اما دوست داشتن در اوج معراجش، از سرحد عقل فراتر مي رود وفهميدن وانديشيدن را نيز از زمين مي كند وبا خود به قله اي بلند اشراق مي برد"

    "عشق زيباي هاي دلخواه را در معشوق مي آفريند ودوست داشتن زيباي هاي دلخواه را در دوست مي بيند ومي يابد"

    "عشق يك فريب بزرگ وقوي است ودوست داشتن يك صداقت راستين وصميمي،بي انتها ومطلق است ."
    "عشق در دريا غرق شدن است ودوست داشتن در دريا شنا كردن است ،عشق عشق بيناي را ميگيرد و دوست داشتن مي دهد "

    "عشق خشن است وشديد ودر عين حال نا پايدار ونامطمئن ودوست داشتن لطيف است ونرم ودر عين حال پايدار وسر شار از اطمينان"

    "عشق همواره با شك آلوده است ودوست داشتن سراپا يقين است وشك ناپذير"

    "از عشق هرچه بيشتر مي نوشيم،سيراب تر مي شويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر، عشق هر چه ديرترمي پايد كهنه تر مي شود ودوست داشتن نوتر،"

    "دوست داشتن ايمان است وايمان يك روح مطلق است، يك ابديت بي مرز است از جنس اين عالم نيست،"
    دکتر علی شریعتی
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4457&page=3


  8. #35
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از tak-bo'di :


    آخه من نمی فهمم این پسره هرزه چیه که به خاطرش خودت رو خرد و متلاشی کنی، کمی به لغت "عزت نفس" بیندیش! چرا دخترا همش فکر می کنن باید خودشون رو به یکی آویزون کنن؟ تو مگه چی کم داری که آویزون یه طناب پوسیده شدی؟ حتما باید قطع بشه، سقوط کنی و محکم مخت بخوره به زمین تا بیدار بشی؟!
    بس کن تو رو خدا!
    با این کارات هم خودت رو کوچیک می کنی، هم همه دخترا رو کوچیک و ضعیف نشون می دی.
    من هم یه دخترم، هم سن و سال تو. موقعیت های این طوری داشته ام، اما به محض این که بوی خطر رو حس کردم، پام رو کشیدم بیرون. نه این که با دست پس بزنم، با پا پیش! تصمیم قاطعانه گرفتم و تکلیف خودم رو مشخص کردم که "بابا، مگه من چند بار می خوام زندگی کنم، این همون نیمه گمشده منه؟! بهتر از این نیست؟!"
    خب، معلومه که هست! یه نمونه اش رو تو همین تالار مطرح کردم. http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4650
    پس یک دفعه قطع رابطه کردم، کامل کامل. خودم رو گول نزدم.
    حتی این بی محلی گاهی باعث عذاب وجدان و ترس از نفرین و دلسوزی می شه، اینا خواص زنانه ای هست که باید کنترل بشن.
    تا خودت نخوای، نمی شه.
    این قدر هم به اون نگو که من می خوام ترکت کنم! خب، چه انتظاری داری؟ معلومه که غیر مستقیم اذیتت می کنه، هیچ کس بدش نمیاد کسی بهش نیازمند باشه، این بهش قدرت می ده و قدرت اون با کاستن وجود و شأن و منزلت تو فراهم می شه. دوست داری بی ارزش بشی، بی هویت؟! تو اومدی تو این دنیا پی یه کار دیگه! مسئولیت سنگین خودت رو فراموش کردی!
    بیدار شو!
    بیدار شو!
    بیدار شو!
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4642&pid=49300#pid49300


  9. #36
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    سلام
    این هم یك تجزیه و تحلیل قشنگ از خسته

    نقل قول نوشته اصلی توسط خسته
    سلام
    نمی دونم چرا این جوریه اما این اتفاقیه که توی خیلی تالارها شاهدش بودم ، وقتی اعضا قدیمی که به هم خو کرده اند به هر دلیلی تالار را ترک می کنند اعضا جدید جو جدید خودشان را می سازند و محیط برای قدیمی ها نچسب می شه .
    اما مشکلی که به شخصه با ذات چنین تالاری دارم اینه که خیلی وقت ها دوستی میاد و مشکلش را عنوان می کنه . مشخصا این دوست داره به سمت چاه یا پرتگاه می ره و هر چی بگی هم مثل کسی که طلسم شده اصرار داره این راه را ادامه بده فقط نهایت کاری که می شه کرد اینه که کمکش کنی با سر نره توی چاه یا درد کمتری حس کنه یا با زاویه بهتری بیافته توی چاه !!! نمی دونم شما وقتی با چنین شرایطی رودررو می شید چی کار می کنید اما من که معمولا از این پست ها می گذرم تا کس دیگه ای این نقش را ایفا کنه .
    ضمن این که تکرار مکرراته که این وضع را فجیع می کنه . شاید اصلاح ساختار تالار برای این که هر کسی با ورود به تالار راحت تر به موضوعات مربوط به مشکلش برسد این وضع را بهبود بدهد .

  10. #37
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    با تشکر از آقای مدیر
    این هم لینک مربوط به پست نقل قول شده بالا :

    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4539&pid=49433#pid49433


  11. #38
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از عارف :

    سلام بچه ها
    من نمی دونم تو این زمونه چه اتفاقی داره می افنه تو جامعه ما که واقعا داره منو زجر میده احتمالا چیزایی که میخوام بگم حتما شما هم به چشمتون خورده
    نمی دونم از کجا شروع کنم راستش الان مردم دیگه همه عوض شدن هیچکی به هیچکس رحم نداره همه دنبال این هستن که همدیگه رو خراب کنن یا به قول خودمون زیر اب طرف رو بزنن که چی بتونن با این کارشون پیشرفت داشته باشن اخه تا کی؟
    دیگه کوچکتر ها به بزرگتر ها احترام نمی زارن و برعکس بزرگتر ها با جوانتر ها طوری برخورد میکنن که انگار طلبی از اونا دارن انگار نه انگار که بابا بیچاره خوب جوونه اگه کاری هم میکنه رو خامیش بزارین
    دیگه از چشم هم چشمی نگم که دلم خونه بابا مرد بیچاره 300 هزار تومن حقوق داره باید همه چیزشو قسطی بگیره ماشین لیزینگی- نمیدونم تلویزیون 40 اینچ قسطی ووووووووو
    مردها به زناشون خیانت میکنن و زنها هم به مردها خیانت میکنن که اخرشم به قتل و .... زنا هم که ماشااله
    تو خیابون راننده ها یه کم گذشت ندارن طرف می بینه که راننده روبرو حق تقدم با اونه اما پاشو همچین رو گاز فشار میده که.......
    دیگه از صف وایستادنا و کمک نکردن به همنوع و توجه نکردن به همسایه و ...... نگم که خودتون میدونید
    بابا مرگی هم هست قارون با اون ثروتش هم مرد باغ شداد و ارم هم از بین رفت امامان معصوم ما هم با اون همه بزرگیشون حالا بین ما نیستن
    ما هم میریم دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره چرا ماها اینجوری شدیم یه کم به خودمون بیایم ایمانا ضعیف شده خلاصه اینو بگم ما وقتی به خودمون رحم نمیکنیم نباید از خدا هم بخواهیم به ما رحم کنه ( همین بلایا ی طبیعی هم نشونه همین چیز هاست زلزله چین -خشکسالی دنیا -یا بارون های سیل اسا ووووو
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=2098


  12. #39
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از wintersun77

    خوبه این آقا جواب خودش رو داده. خوب اونجا پوشش آزاده و هر کسی هر پوششی داره از روی انتخاب و آگاهی خودشه نه اجباری . از این گله داره که چرا تو ایران حجاب نصفه و نبمه است . خوب مشخصه، اگه آدم رو مجبور به کاری بکنند همینطوری میشه دیگه. اون خانمی که حجاب نصفه و نیمه داره معلومه که این یه ذره حجابو هم به زور حکومت داره. در کل حجاب چیز خوبیه برای خانمها و تاثیرات مثبتی داره اما حجابی که از روی انتخاب باشه . مهمترین تفاوت انسان با سایر مخلوقات اختیارشه. جای تاًسفه که خود انسانها انسانهای دیگر رو مجبور می کنند و اختیارشونو سلب می کنند.

    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5081&pid=50308#pid50308


  13. #40
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    از: مهاجر بینشان

    دوست عزیز اولا باید به فکر زیبایی خودت باشی و حتما و حتما اقدام کنی ، با رجوع به دکتر و ........... و به خدا قول بدی که ازاون در راه درست استفاده کنی ، حال اگر تلاش خودت را کردی ولی جوابی نگرفتی ، نیازی به خود خوردن نیست ، و هر روز خودت را سرکوفت بزنی ،
    سعی کن در زندگی به اونایی نمره بده که خدا نمره میده نه مردم .ما فقط و فقط در این دنیا برای رسیدن به کمال اومده ایم و اینها همه ابزار رسیدن به کمال است ،
    خدا به قد و هیکل و تیپ و مو و بینی نمره نمیده ، خدا به پاکی دل و نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر و وووووووو نمره میده .
    فرض کن قیامت شده ، خدا میخواد افراد رو به بهشت و جهنم بفرسته ، حال چقدر خنده دار هست که اگه خدا بگه : آدم هایی که موهاشون از 30 سانت به بالا هست والسابقون السابقون اولیک المقربون و در بهترین جای بهشت
    اونایی که از 5 تا 30 سانت مو دارن وسط بهشت جاشون هست ، اونایی که1تا 5 سانت دارن دم در بهشت ، و اونایی که موندارن و کچل هستند فی سموم و حیمم : در آتش دوزخ بروند ،
    چقدر افرادی بوده اند که خوشکل ترین روزگار خود بوده اند ، الان اثری از اونها نیست و همون چشم ها و هیکل های خوشکل را کرم ها خورده اند ، و چقدر افراد زشت رو بوده اند که تاریخ همیشه از گفتن کمالات و زیبایی های آنها خسته نخواهد شد ،
    چقدر افرادی هستن که کورند اما بزرگترین کارها را میکنند که بیناها از انجام آنها عاجز هسنتد ،
    بزرگترین شیمی دان جهان مغز متفکری است که از گردن به پایین فلج است ، و دایم او را با ویلچر او را جابه جا میکنند ، و ........
    خلاصه حرف من به دوست عزیزم :
    اولا حتما و حتما به زیبایی خودت اهمیت بده و راهکارهای مناسب برای به دست آوردن اون پیدا کن و در مرحله اول از خدا بخواه که زیبای اول را به تو برگردونه اما به هدف به کار گیری در راه صحیح
    ثانیا : در زندگی به اموری نمره بده که خدا نمره میده ، یادت نره که ما برای این دنیا ساخته نشدیم ، برای ساختن اون دنیا اومدیم ، اون دنیا را با مو و بینی 3 سانتی و پرورش اندام و آرایش کردن و رز لب و زیر ابرو را برداشتن و ....... نمی سازن ، بلکه با عمل صالح میسازن ، البته اسلام با زیبایی کاملا موافق است ، اما با زیبایی که برای جلب رضایت خدا و همسر و پدر مادر و ... بدور ازگناه و نافرمانی خدا باشه .

    همین حرفا را به دوست عزیزمون sa1191 پیشنهاد میکنم بخونن و رویشون تفکر کنن .
    ببخشید که سرتون را درد آوردم
    موفق باشید
    در پناه حق
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3348&page=2



 
صفحه 4 از 31 نخستنخست 123456789101112131424 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.