به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 49
  1. #31
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جلسه چهارم حل تمارین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    تشکر از راهنماییتون.

    تمرین اول رو متوجه نشدم دقیقا باید چی کار کنم و این صندلی های قرمز نارنجی یعنی چی. اگه یه مثال شبیه تمرین دو بزنید ممنون میشم.
    سلام
    این تمرین برای حل الودگی است
    فرض کنید روی صندلی قرمز نشسته اید کودک درون تمام هجانات و احساساتتان را از یک موضوع بیان کنید مثلا همسرم وقتی به حرف من گوش نمیده احساس خشم وحشتناکی میکنم دوست دارم یک تنبیه حسابیش کنم متنفرم ازش تخیل میکنم که اگر بزنمش بهتر بشه اوضاع
    حالا بر روی صندلی ابی یا بالغ درون مینشنید و بالغ گونه به غضیه نگاه میکنید همسرم در خانواده دیگه تربیت شده اون حق داره با من مخالفت کنه چون عقایدش به من نزدیک نیست بهترین کار اینه که بریم کتاب با هم بخونیم و عقایدمون به هم نزدیک کنیم تا علایقمون هم شبیه هم بشه
    روی صندلی نارنجی مینشینید والد درون اون بلد نیست از خودش مواظبت کنه من باید همش بهش تذکر بدم عقایدش همش کودکانه است

    حالا الودگی یعنی چی ؟یعنی بالغتون احساسی مثل کودکان تصمیم بگیره یا بالغ درونتون والد گونه باشه و نتونید این سه تا رو از هم تفکیک کنید

    تمرین دو

    نمیدونم واقعا این راه میتونه مسئله بچه نباش من رو حل کنه یا نه ولی میشه امتحان کرد
    اگه جایی رو اشتباه میرم بهم بگین لطفا
    و اینم بگین که به نظرتون من باید برای همه رفتارهایی که علتش مهار بچه نباشه همینطوری همزمان قرارداد بنویسم و اجرا کنم یا یه مدت روی همین دو مورد کار کنم بعد اگه فایده داشت برم سراغ بقیه موارد؟ چون موارد زیاده وقتی عمیق فکر میکنم.

    فعلا یکی دو نمونه را با هم بررسی و انجام بدهید نتیجه را اعلام کنید تا برای بقیه فکر کنیم

    مورد اول همین که خودتون فرمودین من خیلی مواظب دیگران هستم.
    علائم:
    علاقه به چک کردن و تحت کنترل داشتن مداوم شرایط و کسانی که برام مهم هستن
    رفتارهایی که مشاهده میکنم در خودم بخاطر این مسئله:
    مثلا چک کردن هر چندساعت یکبار زنم اگر مستقیم خودم پیگیر نشم از دیگران سراغشو میگیرم شده نگرانش بشم کارمو ول کنم برم ببینم چه خبره
    در صورتی که خودش کاری باهام داشته باشه نمیتونم بهش نه بگم
    سرم شلوغ باشه خسته باشم حالم بد باشه یه شهر دیگه باشم تحت هر شرایطی اگر بگه مشکلی داره یا بهم نیاز داره نمیتونم بهش نه بگم و از این مسئله سواستفاده میکنه و منو برای کارهای بیخودی دنبال خودش میکشه
    منو از کارم جنوب میکشونه تهران آخر میفهمم کار مهمش فقط خرید کردن بوده
    رفتار جایگزین:
    خودمو گول نزنم با توجیه اینکه حالشو میخوام بپرسم سراغشو بگیرم ببینم چی کار میکنه
    تا کار واجبی نداشتم دیگه سراغشو نگیرم نه زنگ نه پیام.

    دوست عزیز مغز نمیتونه بفهمه که دیگه این کار نمیکنم مغز جایگزینی میفهمه مثلا من سیگار نمی کشم معنا نداره ولی من هر وقت میخوام سیگار بکشم پیاده روی میکنم مغز اینو میفهمه و انجام میده
    پس زنگ بهش نزنم معنا نمیده میتونید اینطور بگید هر وقت میخوام چکش کنم میرم مقاله راجع به اعتماد و روابط زناشویی می خونم اصلا یک کتاب تحلیل رفتار متقابل دکتر بابایی زاد میگیرم 10 دفعه یک مطلب میخونم تا برام جا بیفته

    وقتی هم میبینمش ازش نپرسم در روز چی کارا کرده
    از کسی هم آمارشو نگیرم

    نه این جز بچه
    نباش نیست چه اشکال داره با اخلاق خوب از ایشون بپرسید چی کار کردی
    هر وقت میخوام امار بگیرم میرم مویز و یا گلگاو زبان برای خودم دم میکنم و می خورم
    یا کتاب لطفا گوسفند نباشید را میخوانم

    برای موارد غیراضطراری بتونم بهش نه بگم البته این به شرطیه که خودشم مظلوم نمایی نکنه و بهم دروغ هم نگه که به حضور من خیلی نیاز داره
    ا
    یعنی میفرمایید همسر شما با بچه نباش شما اخت گرفته؟به همسرتون اعلام بفرمایید بنده سر کار هستم و مسئولیت دارم لطفا اگر کار واجبی نداری من را نکشان
    البته این مورد فکر نمیکنم که جز قرار داد نوشتن باشه بیشتر توانایی نه گفتن زمانی که مورد خاصی نیست و مهارت ارام کردن همسرتون از پشت تلفن می باشد
    یعنی اگرم میخوان قرار داد بنوسید بجز موارد اضطراری من این مهارت یاد میگیرم که همسرمو ارام کنم و دیگه نرم اونجا

    کودک و بالغم که فکر نکنم با رفتار جایگزین مشکلی داشته باشن. ولی والدم مسلما راحت نمیتونه بیخیال بشه فکر این تغییرات هم اذیت میکنه. برای والد باید چی کار کنم؟
    نظر کودک بالغ و والد درونتون به حرف من چیه؟؟

    با اسمارت کردنشم مشکلی ندارم میتونم مثلا تا عید این روندو برم قابل اندازه گیری هم هست میتونم روزانه بررسیش کنم و مشکلی نیست. فقط ریلیبل نیست ممکنه به همسرم آسیب بزنه روحی یا فکر کنه دوستش ندارم. البته شایدم براش مهم نباشه هیچ وقت نفهمیدم چطوری فکر و احساس میکنه.


    نمونه دوم رو شب میام مینویسم. یه جریانیه که باهاش سال هاست درگیرم و واقعا دلم میخواد متعادلش کنم.


    طحواره ها بسیار وسیع هستند بهتره تکلیف جلسه اول و جلسه دوم را مشخص کنیم و بعد به سراغ طرحواره ها هم برویم

  2. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 15 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96)

  3. #32
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    فرض کنید روی صندلی قرمز نشسته اید کودک درون تمام هجانات و احساساتتان را از یک موضوع بیان کنید مثلا همسرم وقتی به حرف من گوش نمیده احساس خشم وحشتناکی میکنم دوست دارم یک تنبیه حسابیش کنم متنفرم ازش تخیل میکنم که اگر بزنمش بهتر بشه اوضاع
    این یعنی الان نهاد کودک به والد انتقادگر آلوده شده درست متوجه شدم؟ خب من این مشکل تفکیک کردن رو دارم مثلا در برابر همین حرف گوش نکردنش چیزی از نهاد کودک به ذهنم نمیاد. هرچی هست همین والده و همینایی که خودتون گفتین. فقط نفرت جزشون نبود.
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    یعنی میفرمایید همسر شما با بچه نباش شما اخت گرفته؟به همسرتون اعلام بفرمایید بنده سر کار هستم و مسئولیت دارم لطفا اگر کار واجبی نداری من را نکشان
    نه با بچه نباش من اخت نگرفته از اول همینجوری بود. توجه دائمی میخواد و مواقعی که من پشت تلفن جدی بهش میگم کار دارم خیلی ناراحت میشه و حتی ممکنه گریه هم بکنه و میگه کارتو بیشتر از من دوست داری!
    مواقعی که میخواد برم پیشش هم به همین صورته اگر من بگم نمیتونم و مثلا بذار پس فردا که برگشتم ممکنه حتی تهدید هم بکنه که اگه نیای میرم فلان کارو میکنم کاری که میدونه من قدغن کردم یا حتی میگه غذا نمیخورم تا برنگردی و منم نگران میشم مثلا دو روز غذا نخوره! واقعا هم دست به اعتصاب غذا میزنه به حدی که کارش به سرم میکشه.
    گاهیم که از اول خودش رو خیلی مضطر نشون میده و اصرار میکنه که خیلی مسئله جدی و بحرانیه و حتی میگه پشت تلفن نمیتونم بگم! منم حرفشو خیلی وقت ها باور کردم چون هربار یه جور متفاوتی گول میزنه. یعنی هی میگم دیگه باور نمیکنم باز دفعه بعد میگم نکنه واقعا مشکل جدی ای داره.
    اگرم گول نخورم یا کوتاه نیام و تلفن رو قطع کنم یا جواب پیاماشو ندم که دیگه بدتر انقدر زنگ میزنه و پیام میده و انقدر چرت و پرت میگه تا آخرش دعوامون میشه منم عصبانی میشم و پشت تلفن سرش داد میزنم و فحش میدم اونم دقیقا مثل یک بچه چهارساله گریه می افته و آخرش به ضرر خودم تموم میشه مجبور میشم برای اینکه از دلش دربیارم کاری که اون میخوادو انجام بدم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    دوست عزیز مغز نمیتونه بفهمه که دیگه این کار نمیکنم مغز جایگزینی میفهمه مثلا من سیگار نمی کشم معنا نداره ولی من هر وقت میخوام سیگار بکشم پیاده روی میکنم مغز اینو میفهمه و انجام میده
    نکته خیلی خوبی بود یادم میمونه. تشکر از اینکه پله پله راهنمایی میکنید و ایرادات رو میگیرید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    نه این جز بچه نباش نیست چه اشکال داره با اخلاق خوب از ایشون بپرسید چی کار کردی
    اینجا که به من گفتن خانمها دوست ندارن ازشون بپرسیم چی کار کردی و کجا بودی و اینا احساس اسیری میکنن انگار
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    نظر کودک بالغ و والد درونتون به حرف من چیه؟؟
    به نظر که خیلی خوب میاد و مشکلی نیست باید امتحانش کنم ببینم جواب میده یا نه. ممنون از اصلاحات.

    - - - Updated - - -

    تمرین دو
    نمونه دوم:
    لطفا فقط بدون قضاوت بخونید. با تردید اینو دارم اینجا مطرح میکنم.
    مشکلی هست که من سال هاست باهاش درگیرم و یه جورایی به شکل یک عادت مضر برام دراومده. مربوط به خشمم نمیشه ولی دلم میخواد این مسئله رو هم حل کنم و فکر میکنم به همین مهار بچه نباش مربوطه.
    من قادر به بازی کردن به نیت لذت و خوشگذرونی نیستم.
    از سن کم قبل اینکه حتی برم مدرسه و همین که یادم دادن اسکناس بشمارم با شرط بندی سر پول یا یه چیزی که بشه معامله سرش کرد بازی کردم. اون موقع خب احتیاج داشتم و پول نمیبردم خونه کتک میخوردم حتی دوره نوجوونی کارهای خطرناکی میکردم که پای جونمم وسط بود ولی از سر نیاز مالی و اینکه فکر میکردم خلاف این کار از خلاف های دیگه کمتره و حداقل به کسی ناآگاهانه صدمه نمیزنه مجبوری انجام میدادم. ولی این باعث شده یه جوری به شرط بندی و قمار خیلی علاقه و کشش پیدا کنم و با اینکه رفیقام معمولا منو نجات میدن بارها میلیونی ضرر کردم.
    کلا به سه حالت فقط میتونم بازی کنم یا پول وسط باشه، یا کسی ازم بخواد به عنوان هم بازی مثلا خانمم یا برادرم وقتی بچه بود یعنی هدف خوشحال کردن دیگران باشه و یا اینکه فکر کنم از اون بازی قراره چیزی یاد بگیرم. مثلا اینجا بهم گفتن بیا تو صندلی داغ شرکت کن گفتم نمیتونم و پیش خودم فکر کردم چرا با همسن خودشون بازی نمیکنن در حالی که ممکنه منم همسن و سال بقیه باشم بعد اصرار کردن منم نمیخواستم کسی رو ناراحت کنم قبول کردم و بعد پیش خودم گفتم شاید بد هم نباشه و بتونم چندتا نکته جدید برای زندگیم از این طریق یاد بگیرم. صرفا برای تفریح و لذت بردن خودم نمیتونم دنبال بازی یا تفریح برم.
    برام بازی نکردن یا تفریح نکردن و بچگی نکردن اهمیتی نداره ولی بیشتر بخاطر بحث اون کششی که به قمار دارم دلم میخواد این مسئله حل بشه. یعنی فکر میکنم اگه مهار بچه نباش حل بشه شاید بتونم بدون پولم بازی کنم و اون مسئله متعادل تر بشه برام.
    علائم:
    نمیتونم چندان بازی و خوش گذرونی ای رو به نیت صرفا تفریح و لذت بردن خودم انجام بدم.
    رفتار:
    مثلا وقتی ماه پیش تهران برف اومد همه دسته جمعی رفتن برف بازی من نشستم یه جا مراقب بقیه باشم و هرچی اصرار کردن خودمو وارد بازیشون نکردم. نمیتونستم چشم از چند نفر که مراقبشون بودم بردارم و وقتی هم اونا همبازی داشتن دلیلی نمیدیدم خودمو وارد بازی کنم.

    رفتار جایگزین:
    برای صرفا خوش گذروندن و لذت خودم تفریح کنم.
    والد و بالغ و کودکم فکر نکنم با این رفتار مشکلی داشته باشن برای هر سه قسمت سود داره والدم یکم استراحتم میکنه.
    قراردادی کردنشم مشکلی نداره. میتونم چهار روز اول فروردین رو که میخواستم فقط بخوابم بازه زمانیش قرار بدم و یکم به تفریح خودمم برسم. به کسی هم فکر نکنم صدمه ای بزنه احتمالا کسی متوجه هم نمیشه.

  4. کاربر روبرو از پست مفید Amir A تشکرکرده است .

    آنیتا123 (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    202
    Array
    سلام
    نمی دونم تا به حال ورزش و نرمش های یوگا انجام دادید یا نه ولی یوگا فکر می کنم بتونه به لطیف کردن حرکات و روشتون کمک زیادی بکنه. البته به شرط مستمر بودن.
    فکر می کنم شما خیلی روی نتیجه متمرکزید و این ممکنه اثربخشی روشهای کنترل خشونت رو کم کنه، چون در بیشتر روشهای مهار خشونت و پرخاشگری پیوسته عمل کردن و تمرکز روی روشه که مهمه (چه دارو درمانی چه رفتار درمانی ) استمرار شرط اصلیه .

    - - - Updated - - -

    "
    اینجا که به من گفتن خانمها دوست ندارن ازشون بپرسیم چی کار کردی و کجا بودی و اینا احساس اسیری میکنن انگار"
    در مورد این جملتون و چند جمله مشابه دیگرتون باید بگم خانمها به زبان بدن و قابی که حرفها رو با اون قاب می کنید بیشتر عکس العمل نشون می دن تا خود اون حرف. مثلا میشه همین سوالها را طوری از یک خانم پرسید که خودش با ذوق بیاد تعریف کنه و گاهی هم میشه طوری پرسید که شما رو به جرم روانی بودن تحویل بیمارستان بده :)
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    Amir A (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  7. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مرداد 98 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1396-11-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,447
    سطح
    21
    Points: 1,447, Level: 21
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    با پناه به خدای بزرگ
    و با سلام خدمت دوستان
    راه حل برای کنترل و پیشگیری از خشم و عصبانیت میخوام. کتاب، مطالب تئوری و مقاله احتیاج ندارم هرچیز تئوری دستم رسیده خوندم تاحالا و در حال حاضر وقت مطالعه مطالب طولانی رو هم ندارم. مطالب غیرقابل اجرا و کاملا تئوری و انتزاعی هم بیشتر عصبیم میکنن.
    راه حل های عملی و قابل اجرا نیاز دارم که در موقعیت های عصبانیت بتونم به کار بگیرم. مدتیه تکنیک هایی که مشاور خودم میگه هیچ اثری در عصبانیت های شدیدم نداره (قبلا درصد زیادی اثر میکرد) و اکثر مواقع دیگه قابل اجرا هم برام نیست توان کنترلم خیلی پایین اومده. یه دلیلش به نظر خودم اینه که دوره های عصبانیتم بیشتر و طولانی تر شدن و شدتش هم نسبت به یکماه پیش خیلی بیشتر شده و دیگه مثلا ترک مکان برای من موقع عصبانیت غیرقابل اجرا شده یعنی قبل از اینکه بتونم مکان رو ترک کنم بخاطر شدت بالای عصبانیت، بروزش میدم و به نحو بدتری هم دارم اینکارو میکنم. بعد اینکه اینکارو میکنم تازه مکان رو ترک میکنم.
    نگرانی ها و فشارهای کاریم یکم زیادتر شده بخاطر آخر سال و مهلت اتمام پروژه، تدارکات عروسی و مسائل جانبیش هم که هست. اذیت های خانمم و حساسیت های من هم که به صورت ثابت سرجاشه و گاهی بهم فشارهای شدیدی میاره. یه سری مسائل دیگه هم پیش اومده این مدت برام که درگیرم کرده مثلا ده روزه که درگیر بیمارستان و عمل برادرم هستم و شب ها کلا دو سه ساعت بیشتر نمیرسم بخوابم. دغدغه و نگرانی اصلیم هم که برای بعد عروسی و زندگی مشترکم هست که بهم استرس وارد میکنه بخوام با این شرایطی که هر روز داره بدتر میشه با خانمم یک جا زندگی کنم و بتونم خودمو کنترل کنم و بهش آسیبی نزنم. جمیع این مسائل خیلی بهم فشار وارد میکنن و حس میکنم کنترلم رو کم کردن.
    نظر شما راجع به رفتن پیش روانپزشک رو هم میخوام. من وقت دکتر گرفتم ولی هنوز مرددم که برم و دارو بگیرم. جدای از بحث عوارض داروها که من در روابط و کارم ممکنه باهاش مشکل پیدا کنم بخصوص این مدت که مجبورم هفته ای یکی دو روز برم جنوب مستقیم بالای سر کار باشم و نیاز به هوشیاری بیشتری دارم، نگران واکنش خانمم هم هستم اگر یه زمان بفهمه من دارو مصرف میکنم ناراحت بشه. نظر مساعدی کلا نسبت به مشاوره نداره و البته من الان تاحدودی دیگه دارم دلیل مخالفت هاشو درک میکنم ولی نمیدونم همین نظر رو نسبت به دکتر روانپزشک هم داره یا نه ممکنه حتی بدتر هم باشه و فکر کنه آدم ضعیفیم که دارو میخورم. این چند مسئله من رو نگران و مردد میکنه که واقعا برم پیش دکتر یا نه. لطفا در این زمینه هم راهنمایی کنید که تصورات و نگرانی های من درسته یا نه. (سوال من نظرسنجی نیست دغدغه و مشکل شخصی خودمه نه عمومیت داره نه میتونم با پاسخش تحلیل آماری انجام بدم انتظار برخورد بدور از غرض و پاسخ از روی منطق دارم)
    پیشاپیش ممنون از راهنماییتون.
    سلام دوست عزیز ظاهرا شما نیازی به دکتر و دارو نداری.
    علت و ریشه عصبی شدنت رو هم میدونی علت رو رفع یا کمرنگ کن و با ایجاد تغییر در شناختها و بعضی عادتهای خودت حتما بهبود پیدا میکنی

  8. کاربر روبرو از پست مفید yyousefi1981 تشکرکرده است .

    Amir A (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  9. #35
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    این یعنی الان نهاد کودک به والد انتقادگر آلوده شده درست متوجه شدم؟ خب من این مشکل تفکیک کردن رو دارم مثلا در برابر همین حرف گوش نکردنش چیزی از نهاد کودک به ذهنم نمیاد. هرچی هست همین والده و همینایی که خودتون گفتین. فقط نفرت جزشون نبود.

    نه این خود کودک شماست این کودک درون که دچار خشم عشق میشه
    والد درون فقط امر نهی میکنه یا والد حمایت گر
    تفکیک این سه حالت خیلی مهم
    اگر وقتی در نقش والدید ولی خشمگین میشید شما والدتون الودگی پیدا کرده با کودک

    سعی کنید تفکیک کنید بین سه حالتتون

    نه با بچه نباش من اخت نگرفته از اول همینجوری بود. توجه دائمی میخواد و مواقعی که من پشت تلفن جدی بهش میگم کار دارم خیلی ناراحت میشه و حتی ممکنه گریه هم بکنه و میگه کارتو بیشتر از من دوست داری!
    مواقعی که میخواد برم پیشش هم به همین صورته اگر من بگم نمیتونم و مثلا بذار پس فردا که برگشتم ممکنه حتی تهدید هم بکنه که اگه نیای میرم فلان کارو میکنم کاری که میدونه من قدغن کردم یا حتی میگه غذا نمیخورم تا برنگردی و منم نگران میشم مثلا دو روز غذا نخوره! واقعا هم دست به اعتصاب غذا میزنه به حدی که کارش به سرم میکشه.

    گاهیم که از اول خودش رو خیلی مضطر نشون میده و اصرار میکنه که خیلی مسئله جدی و بحرانیه و حتی میگه پشت تلفن نمیتونم بگم! منم حرفشو خیلی وقت ها باور کردم چون هربار یه جور متفاوتی گول میزنه. یعنی هی میگم دیگه باور نمیکنم باز دفعه بعد میگم نکنه واقعا مشکل جدی ای داره.
    اگرم گول نخورم یا کوتاه نیام و تلفن رو قطع کنم یا جواب پیاماشو ندم که دیگه بدتر انقدر زنگ میزنه و پیام میده و انقدر چرت و پرت میگه تا آخرش دعوامون میشه منم عصبانی میشم و پشت تلفن سرش داد میزنم و فحش میدم اونم دقیقا مثل یک بچه چهارساله گریه می افته و آخرش به ضرر خودم تموم میشه مجبور میشم برای اینکه از دلش دربیارم کاری که اون میخوادو انجام بدم.

    از تکنیک مثلث تد استفاده کنید
    ایشون متوجه کنید به انچه که میخواهند نه اون مواردی که نمی خواهند

    مثلا همسر شما از تنهایی خوشش نمیاد و دوست داره شما کنارش باشید تااز تنهایی در بیاد
    شما به ایشون پیشنهاد بدید که مثلا میتونن دوست های صمیمی که با شما هم اشنا هستند پیدا کنند و با انها وقتشون بگزرونن یا مثلا نقاشی یاد بگیرند و ساعت ها مشغول نقاشی باشند یا یک کاری که بهش علاقه دارند و شما هم نظر مثبت البته با دلیل درست میتونن داشته باشند
    از ایشون بخواهید که خودشون چه نظری دارند برای حل این مسئله


    اینجا که به من گفتن خانمها دوست ندارن ازشون بپرسیم چی کار کردی و کجا بودی و اینا احساس اسیری میکنن انگار
    با زبان نرم چه اشکال داره مثلا خوب خانمی تعریف کن امروز چه کردی مهربونم

    به نظر که خیلی خوب میاد و مشکلی نیست باید امتحانش کنم ببینم جواب میده یا نه. ممنون از اصلاحات.

    بقیه مراحلش میتوانید؟؟ اگر یک وقت نتونستید بیان بفرمایید


    - - - Updated - - -

    تمرین دو
    نمونه دوم:
    لطفا فقط بدون قضاوت بخونید. با تردید اینو دارم اینجا مطرح میکنم.
    مشکلی هست که من سال هاست باهاش درگیرم و یه جورایی به شکل یک عادت مضر برام دراومده. مربوط به خشمم نمیشه ولی دلم میخواد این مسئله رو هم حل کنم و فکر میکنم به همین مهار بچه نباش مربوطه.
    من قادر به بازی کردن به نیت لذت و خوشگذرونی نیستم.
    از سن کم قبل اینکه حتی برم مدرسه و همین که یادم دادن اسکناس بشمارم با شرط بندی سر پول یا یه چیزی که بشه معامله سرش کرد بازی کردم. اون موقع خب احتیاج داشتم و پول نمیبردم خونه کتک میخوردم حتی دوره نوجوونی کارهای خطرناکی میکردم که پای جونمم وسط بود ولی از سر نیاز مالی و اینکه فکر میکردم خلاف این کار از خلاف های دیگه کمتره و حداقل به کسی ناآگاهانه صدمه نمیزنه مجبوری انجام میدادم. ولی این باعث شده یه جوری به شرط بندی و قمار خیلی علاقه و کشش پیدا کنم و با اینکه رفیقام معمولا منو نجات میدن بارها میلیونی ضرر کردم.

    دوست عزیزم فکر نمیکنی در عین حال که مهار بچه نباش رو دارید مهار بزرگ نباش هم دارید
    یا اینکه والد گریزی دارید یعنی در بچگی اگر شرط بندی میکردید و والدتان میفهمید شما رو تنبیه میکرد و شما چون پول در زمان بچگی براتون اهمیت داشت خیلی براتون ارزش داشت کار پدر و مادر تون بسیار بد میدید و الان که دیگه پدر و مادرتان نیستن والد درونتون این پیام به شما میده و به شما به انتقام از بچگی چون از عشقتون دورتون میکردند دست به این کار میزنید و لذت میبرید
    یعنی در حقیقت کودک شما از این هم لذت نمیبره بلکه حس انتقامش ارضا میشه


    کلا به سه حالت فقط میتونم بازی کنم یا پول وسط باشه، یا کسی ازم بخواد به عنوان هم بازی مثلا خانمم یا برادرم وقتی بچه بود یعنی هدف خوشحال کردن دیگران باشه و یا اینکه فکر کنم از اون بازی قراره چیزی یاد بگیرم. مثلا اینجا بهم گفتن بیا تو صندلی داغ شرکت کن گفتم نمیتونم و پیش خودم فکر کردم چرا با همسن خودشون بازی نمیکنن در حالی که ممکنه منم همسن و سال بقیه باشم بعد اصرار کردن منم نمیخواستم کسی رو ناراحت کنم قبول کردم و بعد پیش خودم گفتم شاید بد هم نباشه و بتونم چندتا نکته جدید برای زندگیم از این طریق یاد بگیرم. صرفا برای تفریح و لذت بردن خودم نمیتونم دنبال بازی یا تفریح برم.
    برام بازی نکردن یا تفریح نکردن و بچگی نکردن اهمیتی نداره ولی بیشتر بخاطر بحث اون کششی که به قمار دارم دلم میخواد این مسئله حل بشه. یعنی فکر میکنم اگه مهار بچه نباش حل بشه شاید بتونم بدون پولم بازی کنم و اون مسئله متعادل تر بشه برام.

    ببین شما باید اول مساله تون با خودتون حل بکنید
    خوب مراحلش برای شروع این پنج مورد به ذهنم رسید
    جلسه اول
    تعامل والد با کودک
    دراین مرحله بهتره والد تحسین کنه کودک درونش را بازی درمانی داشته باشه .فن محرومیت برای نافرمانی رو داشته باشد مثلا یک کاری که دوست دارن انجام نمیدید یا مثلا بر عکس اگر کودک انجام داد کاری که دوست دارید را انجام میدهید

    جلسه دوم
    نادیده گرفتن رفتارهای اشتباه کودک از طرف والد درون

    جلسه سوم

    والد از روش توصیفی استفاده کنه مثلا نکات مثبتش ببینه مثلا چقدر امروز خوب به زنت احساستو گفتی چقدر خوب امروز ورزش و تفریح کردی

    جلسه چهارم
    حمایت کردن والد از کودک همون والد تحسین گر مثلا بهش بگید تو اجازه اشتباه داری ولی کم کم با هم تصحیحش میکنیم من از لذت تو لذت می برم

    جلسه پنجم
    کاهش استرس کودک درون به وسیله حمایت والد از او

    اینا هر کدوم باید مواردعینیش در شما گفته شود و جلسه به جلسه پیش روید و اصلاحش کنید
    یعنی از اون والد امر نهی کننده به والد حمایت گر البته به کارهای مثبت تر تبدیل شود و کودک درون از اون حالت انتقام در بیاد

    و احتمالا اصلا بیشتر مشکلات شما از این کودک پرخاشگر و عصبیه


    علائم:
    نمیتونم چندان بازی و خوش گذرونی ای رو به نیت صرفا تفریح و لذت بردن خودم انجام بدم.
    رفتار:
    مثلا وقتی ماه پیش تهران برف اومد همه دسته جمعی رفتن برف بازی من نشستم یه جا مراقب بقیه باشم و هرچی اصرار کردن خودمو وارد بازیشون نکردم. نمیتونستم چشم از چند نفر که مراقبشون بودم بردارم و وقتی هم اونا همبازی داشتن دلیلی نمیدیدم خودمو وارد بازی کنم.

    رفتار جایگزین:
    برای صرفا خوش گذروندن و لذت خودم تفریح کنم.
    والد و بالغ و کودکم فکر نکنم با این رفتار مشکلی داشته باشن برای هر سه قسمت سود داره والدم یکم استراحتم میکنه.
    قراردادی کردنشم مشکلی نداره. میتونم چهار روز اول فروردین رو که میخواستم فقط بخوابم بازه زمانیش قرار بدم و یکم به تفریح خودمم برسم. به کسی هم فکر نکنم صدمه ای بزنه احتمالا کسی متوجه هم نمیشه.

    شما فعلا سعی کنید با کودک درونتون بیشتر راه بیان و مهربان تر باشید همیشه بهش بگید تو خوبی ولی میتونی بهتر از این باشی
    جمله هایی که بار مثبت دارن استفاده کنید

    بحث والد گریزی خیلی مفصل هست در هر پستم توضیحات لازم برای تغییر رفتار والدتان با کودک درونتان خواهم گفت

  10. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Amir A (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  11. #36
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    تشکر خانم دلجو از راهنماییتون. واقعیت من تا الان فکر میکردم یوگا ورزش خانمهاست الان دیدم مردها هم مثل اینکه میتونن و حتی باعث رشد عضله هم میشه. مرسی از پیشنهادتون فکر کنم کار مثبتی باشه. یه فکرای خوبی به سرم زد پستتون رو که خوندم. تشکر
    درست میفرمایید من یکم عجله دارم که زودتر نتیجه بگیرم و قال قضیه رو بکنم نه اینکه بعدش ولش کنم ولی میخوام بالاخره نتیجه راه هایی که میرم رو هم ببینم. بی نتیجه موندن خودش عصبیم میکنه.
    رو زبان بدن هم یه مدت کار میکردم متاسفانه اونم ول کردم. احتمالا باید همه تغییرات رو با هم اعمال کنم که اثر کنه. تمرکز زیادی میخواد تمام مدت بخوای روی همه رفتار و حرکت و تن صدات و کلماتی که میگی دقت کنی. وقتی سعیمو میکردم رعایت کنم هم خیلی وقت ها هیچ کنترلی روی خودم نداشتم و با یک عصبانیت برمیگشتم به نسخه کارخونه.
    دیگه یه جمله امروز چی کارا کردی رو که نمیشه خیلی پیچیده ش کرد نهایت یه عزیزم تهش بچسبونم. میشه اگر براتون مقدوره یک مثال از طرح سوال به شیوه صحیح بزنید که باعث میشه خود خانم با ذوق بیاد همه چیزو تعریف کنه؟


    تشکر جناب یوسفی. من با در نظر گرفتن همه این علل و شرایط دنبال راهکار هستم چون یه سری مسائل از کنترل من خارج هستن متاسفانه. در شرایط ایده آل که همه حالشون خوبه. وقتی علل و پیشامدها و آدم هارو نمیشه تغییر داد مجبوری بیشتر به تغییر خودت فکر کنی.


    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    دوست عزیزم فکر نمیکنی در عین حال که مهار بچه نباش رو دارید مهار بزرگ نباش هم دارید
    یا اینکه والد گریزی دارید یعنی در بچگی اگر شرط بندی میکردید و والدتان میفهمید شما رو تنبیه میکرد و شما چون پول در زمان بچگی براتون اهمیت داشت خیلی براتون ارزش داشت کار پدر و مادر تون بسیار بد میدید و الان که دیگه پدر و مادرتان نیستن والد درونتون این پیام به شما میده و به شما به انتقام از بچگی چون از عشقتون دورتون میکردند دست به این کار میزنید و لذت میبرید
    یعنی در حقیقت کودک شما از این هم لذت نمیبره بلکه حس انتقامش ارضا میشه
    نه اصلا جریان اینجوری نبود آقا امید.
    پدر من دوست نداشت من بازی کنم اگه مثلا تو کوچه منو در حال فوتبال بازی کردن میدید پوستمو میکند. از من کار و پول میخواست خیلی جریانش مفصله توضیح نمیدم ولی با شرط بندی من مشکلی نداشت. من دلم میخواست بازی کنم چون خب سنم میطلبید و از طرفی باید پولم میبردم خونه نتیجه این میشد که با معامله با دیگران سر پول بازی میکردم و بعد این تبدیل به عادت شد یکم برام حتی وقتی که دیگه کار میکردم.
    اینکه گفتم دوستام نجاتم میدن هم خودم ازشون خواستم که وقتی تو همچین محیط هایی گیر میکنم منو بکشن بیرون.
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    مثلا همسر شما از تنهایی خوشش نمیاد و دوست داره شما کنارش باشید تااز تنهایی در بیاد
    دوستای خانم من خیلی زیادن اصلا تنها نیست نمیدونم واقعا چرا منو اذیت میکنه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    خوب مراحلش برای شروع این پنج مورد به ذهنم رسید
    پنج مرحله ای که اشاره کردین برای بنده گنگ هست که به چه شکل و چطور انجام بدم اگر مثال بزنید یا منبعی در این زمینه معرفی کنید ممنون میشم.

    اگر خشم و عصبانیت از نهاد کودکه پس من اصلا مهار بچه نباش ندارم و داریم بیراهه میریم دوست عزیز.

  12. 2 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 16 اسفند 96), m.reza91 (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  13. #37
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها



    نه اصلا جریان اینجوری نبود آقا امید.
    پدر من دوست نداشت من بازی کنم اگه مثلا تو کوچه منو در حال فوتبال بازی کردن میدید پوستمو میکند. از من کار و پول میخواست خیلی جریانش مفصله توضیح نمیدم ولی با شرط بندی من مشکلی نداشت. من دلم میخواست بازی کنم چون خب سنم میطلبید و از طرفی باید پولم میبردم خونه نتیجه این میشد که با معامله با دیگران سر پول بازی میکردم و بعد این تبدیل به عادت شد یکم برام حتی وقتی که دیگه کار میکردم.
    اینکه گفتم دوستام نجاتم میدن هم خودم ازشون خواستم که وقتی تو همچین محیط هایی گیر میکنم منو بکشن بیرون.

    خیلی خوبه که اینجور نیستید
    احتمالا رانه دیگران از خودت راضی نگهدار حالا به هر قیمتی در شما وجود دارد کودک درونتون اینجور هست
    احتمال خیلی زیاد مهر طلب هم هستید

    اگر اشتباه میکنم بفرمایید

    دوستای خانم من خیلی زیادن اصلا تنها نیست نمیدونم واقعا چرا منو اذیت میکنه.

    پنج مرحله ای که اشاره کردین برای بنده گنگ هست که به چه شکل و چطور انجام بدم اگر مثال بزنید یا منبعی در این زمینه معرفی کنید ممنون میشم.

    این پنج مرحله ای که گفتم به درد مرحله ی درمان از طریق کودک میخوره یعنی بعد از مرحله بالغ یا همون قرار داد اسمارت این مرحله است
    حتمی براتون مثال خواهم گفت البته اشاره کردم ولی در پستهای بعدی بیشتر اشاره خواهم داشت


    اگر خشم و عصبانیت از نهاد کودکه پس من اصلا مهار بچه نباش ندارم و داریم بیراهه میریم دوست عزیز.
    امیر اقا مگر هر کسی مهار بچه نباش داره عصبانی نمیشود؟؟
    مثل اینکه شما مفهوم بچه نیاش رو خوب متوجه نشدید علاوه بر اینکه تمام پیش نویس ها یعنی همین مهار ها از کودک درون نشات میگیره

    چنانچه کودک در دورانی که پیش نویس او در حال شکل گرفتن می باشد(زیر ۶ سال)، از طریق تجربه های حسی و بعدها کلامی، به این نتیجه برسد که کودکی و بچه بودن او مانعی است در رسیدن او به امنیت و در پی آن تهدیدی برای ادامه بقا، او به صورت هیجانی تصمیم می گیرد تا کودک درون خود را که ظاهراً فعالیت هایی نامناسب با شرایط حال دارد کنار گذاشته تا هر چه سریعتر از شر تهدیدات بچه بودن خلاص شود و بتواند به زندگی امن ادامه دهد.
    بدین ترتیب او ویژگی های کودک طبیعی خودش(شادی، شور زندگی، لذت بردن، خلاقیت، بودن نا مشروط در دنیا و…) که با آن ها به دنیا آمده ولی اکنون برایش دردسر زا شده اند را مخفی می کند تا در قالب جدید بتواند با دریافت نوازش های مناسب امنیت لازم را تجربه کند.

    این فرد در بزرگسالی فاقد شور زندگی بوده، نمی تواند از زندگی لذت ببرد، خلاق نیست، بسیاری از استعدادهای ذاتی خود را دیگر درک نمی کند، زندگی برایش بی معنی شده و افسرده می باشد.

    جلسه اول
    تعامل والد با کودک
    دراین مرحله بهتره والد تحسین کنه کودک درونش را بازی درمانی داشته باشه .فن محرومیت برای نافرمانی رو داشته باشد مثلا یک کاری که دوست دارن انجام نمیدید یا مثلا بر عکس اگر کودک انجام داد کاری که دوست دارید را انجام میدهید

    در این جلسه
    یعنی یک برگه بر دارید مشکل کاری و یا مشکلی براتون پیش امد را بنویسید حالا با خودتون بگید من چه جوری میتونم اینو حل بکنم ایا میتونم در نیم ساعت بهترین و خلاقانه ترین ایده رو به حل این مشکل بدهم اگر حل کردید به بهترین شکل و با خلاقیت یک عطری که دوست دارید رو برای خودتون بخرید
    یا مثلا با خودتون بگید در هنگام تلوزیون دیدن با خانومم میخندم و سعی میکنم احساساتم رو بیان کنم اگر نتونستم یک کاری که دوست دارم رو انجام نمیدم مثلا این ماه تمام حقوقم به خانومم میدم

  14. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (چهارشنبه 16 اسفند 96), m.reza91 (چهارشنبه 16 اسفند 96)

  15. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    202
    Array
    در مورد نحوه سوال پرسیدن براتون می نویسم( اگر خدا بخواد و وقت کنم) . فقط یک نکته در مورد جوابتون: شما اگر کسی (هر شخصی نه تنها همسر) ازتون بپرسه امروز چه کارا کردی چطور متوجه منظورش از این سوال میشید؟ و در جواش کدوم بخش از کارهای اون روزتون رو براش تعریف می کنید؟

    اما نکته مهم دیگه که دیگران رو ترغیب به صحبت با شما می کنه خوب گوش دادن است. این تاپیک رو بخونید و البته چند تاپیک دیگه که مرتبط به مهارت گوش دادن است.
    http://www.hamdardi.net/thread-3525.html

    راستش در تاپیکهای شما دوستان زیاد پست گذاشتند و احتمال اینکه صحبتها و پیشنهادات من تکراری باشه زیاده (چون من فرصت خوندن تمام پستها رو نداشتم) . لطفا اگر هر قسمت تکراری بود بفرمایید تا ادامه ندم.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  16. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    Amir A (پنجشنبه 17 اسفند 96)

  17. #39
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها

    در این جلسه
    یعنی یک برگه بر دارید مشکل کاری و یا مشکلی براتون پیش امد را بنویسید حالا با خودتون بگید من چه جوری میتونم اینو حل بکنم ایا میتونم در نیم ساعت بهترین و خلاقانه ترین ایده رو به حل این مشکل بدهم اگر حل کردید به بهترین شکل و با خلاقیت یک عطری که دوست دارید رو برای خودتون بخرید
    یا مثلا با خودتون بگید در هنگام تلوزیون دیدن با خانومم میخندم و سعی میکنم احساساتم رو بیان کنم اگر نتونستم یک کاری که دوست دارم رو انجام نمیدم مثلا این ماه تمام حقوقم به خانومم میدم
    متوجه منظورتون شدم ممنون.

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها

    امیر اقا مگر هر کسی مهار بچه نباش داره عصبانی نمیشود؟؟
    نه منظورم اینه که اگر عصبانیت به نهاد کودک مربوطه خب من که خیلی عصبانی میشم یعنی کودکم از کار نیفتاده دیگه.
    شور و خلاقیت هم دارم. فقط یه سری از این علائم رو دارم. همش نیست.

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها

    خیلی خوبه که اینجور نیستید
    احتمالا رانه دیگران از خودت راضی نگهدار حالا به هر قیمتی در شما وجود دارد کودک درونتون اینجور هست
    احتمال خیلی زیاد مهر طلب هم هستید

    اگر اشتباه میکنم بفرمایید

    مهرطلب چیه؟ یعنی از کسی بخوام هی بهم مهر و محبت کنه؟ نه اصلا از زنمم انتظار ندارم بهم بگه دوستم داره. فقط انتظار احترام و حرف شنوی دارم.
    دیگه تمام امراض روحی روانی رو که بعیده با هم داشته باشم!
    به هر قیمتی هم نمیخوام دیگران رو راضی نگه دارم. ولی خوشحالی کسانی که دوستشون دارم برام مهمه و به صورت عمومی هم کسی که باهاش خصومتی پیدا نکردم رو نمیخوام ناراحت کنم. اینا فکر میکنم یه چیزهای بدیهی و انسانی باشه و نشانه هیچ مشکل و بیماری ای نیست. حالت نرمال به نظرم همینه اگر کسی اینجوری نباشه مشکل داره.

    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    در مورد نحوه سوال پرسیدن براتون می نویسم( اگر خدا بخواد و وقت کنم) . فقط یک نکته در مورد جوابتون: شما اگر کسی (هر شخصی نه تنها همسر) ازتون بپرسه امروز چه کارا کردی چطور متوجه منظورش از این سوال میشید؟ و در جواش کدوم بخش از کارهای اون روزتون رو براش تعریف می کنید؟
    ممنونم خانم دلجو. خیلی لطف میکنید.
    کسی که از من نمیپرسه در روز چی کارا کردم. اگرم بپرسه فکر بدی نمیکنم کلیت رو که میشه گفت دیگه. من فکر میکنم خانمها حساسیت غیرمنطقی ای دارن به این سوال و جواب ها.
    خب اگر کسی بخواد بد بپرسه ببخشید مثلا میتونه بگه چه غلطی کردی یا امثالهم نه چی کار کردی!
    من در این زمینه نحوه صحبت کردن و اینکه چی بگم و چطوری بگم که بد برداشت نشه برای همسرم دچار مشکلات عدیده ای هستم هر کمکی میتونه برام خیلی مفید باشه. کلا این مسائل بهم گره خورده مثلا من نمیتونم حرفمو جوری بزنم که ناراحت نشه بعد ناراحت میشه ازم فاصله بیشتری میگیره عدم صمیمیت کافی بینمون به من استرس برای عروسی و زندگی مشترک میده ترس از عروسی عصبانی ترم میکنه و عصبانیتم باز بیشتر باعث میشه هم اون فاصله بگیره هم خودم بترسم کاری کنم و بخوام فاصله بگیرم. و هی این مسائل دور هم میچرخن و یکیشم که میام درست کنم باقی میلنگن و کارم پیش نمیره.
    اون لینک رو قبلا خونده بودم.
    ویرایش توسط Amir A : پنجشنبه 17 اسفند 96 در ساعت 03:30

  18. #40
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    متوجه منظورتون شدم ممنون.



    نه منظورم اینه که اگر عصبانیت به نهاد کودک مربوطه خب من که خیلی عصبانی میشم یعنی کودکم از کار نیفتاده دیگه.
    شور و خلاقیت هم دارم. فقط یه سری از این علائم رو دارم. همش نیست. تعریف بچه نباش این نیست که کلا نهاد کودکی از کار بیفته .همین که لذت نمیبرین از تفریحی جای سوال داره

    مهرطلب چیه؟ یعنی از کسی بخوام هی بهم مهر و محبت کنه؟ نه اصلا از زنمم انتظار ندارم بهم بگه دوستم داره. فقط انتظار احترام و حرف شنوی دارم.
    دیگه تمام امراض روحی روانی رو که بعیده با هم داشته باشم!

    خخخ اینا اختلال مریضی نیست . بعدشم بیشتر مردم دارند
    ایا شما برای انجام کاری به توجه نیاز دارید؟؟
    افراد مهرطلب معمولا با افراد مهربان اشتباه گرفته می شوند چون از آن تیپ آدم هایی هستند که می خواهند دائما به دیگران کمک کنند و برای این کار حاضرند حتی از خودشان هم بگذرند و هر سختی را به جان بخرند. آنها معمولا نمی توانند به کسی نه بگویند و هر کاری می کنند تا آنچه که افراد مختلف از آنها خواسته اند انجام دهند. این افراد به توجه و محبت دیگران نیاز شدیدی دارند و به شدت از تنها ماندن از سوی دیگران واهمه دارند. درواقع افراد مهرطلب به شدت به دیگران وابسته هستند و معمولا اعتماد به نفس پایینی دارند که رفتارشان را تقویت می کند.
    احترام و توجه از طرف همسرتون ایا توجه نمیشه؟؟

    به هر قیمتی هم نمیخوام دیگران رو راضی نگه دارم. ولی خوشحالی کسانی که دوستشون دارم برام مهمه و به صورت عمومی هم کسی که باهاش خصومتی پیدا نکردم رو نمیخوام ناراحت کنم. اینا فکر میکنم یه چیزهای بدیهی و انسانی باشه و نشانه هیچ مشکل و بیماری ای نیست. حالت نرمال به نظرم همینه اگر کسی اینجوری نباشه مشکل داره.

    دیگران از خودت راضی نگه دار
    در این حالت والد درون شما این پیام را از خودش میدهد که“فقط وقتی خوبی که مردم ازت راضی باشند” در صورتی که شما مجوز ان رو دارید که خوبه کاری کنی که خودت راضی باشی”
    شما دوست ندارید فمار کنید به خودتون احترام بزارید
    ممکن چون در کودکی با این روش پدر و مادرتون راضی نگه میداشتید در حال حاضر هم این علاقه رو دارید در واقع به اون بازی علاقه ندارید بلکه به اون حسی که بعدش دارید احتیاج دارید
    موفق باشید

  19. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (پنجشنبه 17 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. واقا به کمک و راهنمایی احتیاج دارم دیگه ذهن خودم نمیکشه
    توسط homan74 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 12 خرداد 97, 12:53
  2. تقاضای راهنمایی در مورد نتیجه مطالعه یک کتاب
    توسط sina2004 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 25 آذر 90, 11:36
  3. به راهنمایی شما عزیزان احتیاج دارم
    توسط ترلان 63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 26 شهریور 90, 11:03
  4. مشکل جدی تر از قبل (به راهنمایی احتیاج دارم)
    توسط aminor در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 18:55
  5. احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
    توسط پانیز در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 شهریور 89, 08:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.