به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 خرداد 97 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-7-27
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    617
    سطح
    12
    Points: 617, Level: 12
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط jm.armin نمایش پست ها
    سلام
    واقعا به خاطر کم پشتی مو این قدر خودتون اذیت میکنید ؟
    اگه از نظر چهره و اخلاق و .... به دلتون نشسته و البته با خانواده شون هم مشکلی ندارید که دیگه نباید به خاطر این موضوع اینقدر خودتون درگیر کنید
    الان هم فکر میکنم راه حل های زیادی برای این مشکل وجود داره
    اون خانم هم بهتون علاقه داره و نذارید که این افکار منفی هم باعث ناراحتی خودتون بشه و خدا نکرده باعث این بشه که تو رابطه تون هم تاثیر منفی بذاره
    به نظر خودم این مشکلات و میشه برطرف کرد و اگه قلبن همون دختری هست که دنبالش بودید دیگه شک به دلتون راه ندید
    فقط بحث مو نیست رنگ پوست قد تیپ کلا ظاهرشون برخلاف نظر بقیه برای من جذاب نیست فقط نمیدونم این حسی ک دارم واقعیه یا مثلا وسواسی چیزیه

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تسلیت میگم بهتون
    دقیقا چی شد که در نگاه اول انقدر از ایشون خوشتون اومد؟
    من حدس میزنم که شما کمی عجول هستین زود و در یک نگاه دل میبازین و زود هم با مثلا کوچکترین اتفاق یا نشانه ای که شاید اصلا هم مهم نباشه سرد میشین.
    اگر مشکل فقط ویژگی های ظاهری این خانم هستن این ویژگی ها قبل از عقدتون هم دیده میشدن مثلا قد و تیپ چیزی نبوده که یک مرتبه دیده بشه و یا یک مرتبه در نظر شما فاکتور مهمی بشه درسته؟ فکر میکنید چرا یک مرتبه این مسائل براتون انقدر مهم شدن؟ آیا دچار تکرار و روزمرگی در رابطه تون شدین که این احساس بهتون دست داده؟ آیا دنبال تنوع و لذت بیشتری میگردین که خانمهای دیگه رو میبینین و با همسر خوبتون مقایسه ش میکنید؟ آیا حالا که همسرتون رو به دست آوردین و دیگه تقلایی برای گرفتن جواب مثبت نباید بکنین براتون جذابیت رابطه از بین رفته؟ با خودتون صادقانه فکر کنید که کدوم یکی از این مسائل صحت دارن؟ و چه کار میشه برای حلش کرد؟ زود و ساده همه چیز رو نبازین.


    دوست عزیز هیچ رابطه عاشقانه ای از روزی که میفهمیم این شخص همون آدم مورد نظر ماست (در مورد شما از همون روز اول) ثابت نمیمونه ممکنه این احساس عشق رشد کنه ممکن هم هست حتی کامل از بین بره. این بستگی به خود ما داره که به رابطه و عشقمون برسیم یا عشق رو به حال خودش رها کنیم و مثلا دنبال تنوع و لذت های بیشتر بگردیم و یادمون بره برای عشقمون چه سختی هایی متحمل شدیم یا قبل نبودنش چقدر غمگین بودیم و قدرشو ندونیم که در این صورت دیر یا زود باید منتظر از دست دادن خیلی چیزها باشیم.


    یک کاغذ بردارین و همین الان ویژگی های مثبت خانمتون رو روی اون بنویسید چه ظاهری و چه اخلاقی و بعد به اهمیت هرکدوم نمره بدین مثلا وفاداری خانمتون یا اخلاق خوبش یا مهربونیش یا ظاهر آراسته ش و... هرچقدر براتون مهم هست به هرکدوم نمره بدین. یک طرف دیگه کاغذ ویژگی های منفی خانمتون که گویا همشون ظاهری هستن رو بنویسید و به اونها هم مطابق با اهمیتشون نمره بدین نمره های مثبت رو با هم و منفی هارو با هم جمع کنید و دو نمره کل رو با هم مقایسه کنید. ببینید آیا هنوز هم پرپشت نبودن مو معظل مهمیه؟ هزار راه چاره برای قد کوتاه (اگر قد همسرتون کوتاه هست) کم پشتی مو و رنگ پوست و تغییر ظاهر و تیپ هست ولی فکر میکنید برای کسی که مثلا ذات بدی داره یا وفا نداره یا بداخلاق هست هم به همین سادگی میشه راه حلی پیدا کرد؟؟
    نگاه تنوع طلب و مقایسه ای و ایده آل گرایانه رو بذارین کنار همسر شما یک انسانه و مثل همه آدم ها ایراد داره همونطور که من و شما هم داریم همونطور که اون خانمهایی که در خیابون نگاه میکنید دارن چه بسا ایرادات دیگران بیشتر هم باشه. خودتون رو جای همسرتون بذارین آیا دوست داشتین همسرتون شمارو با مردهای خوش هیکل تر و بهتر در خیابون مقایسه کنه؟ مسلما نه! جلوی نگاه و مقایسه تون رو هرچه سریعتر بگیرین اگر که نمیخواین در آینده این تبدیل به عادتتون بشه یا رابطه تون مشکلات جدی ای براش پیش بیاد. نه این رابطه که حتی اگر با این خانم بهم بزنید با نفر بعدی دوباره همین مشکل رو پیدا میکنید چون نگاهتون مقایسه ای و ایده آل گرایانه میشه.

    برای داشتن رابطه عاشقانه هم باید تلاش کنید. عشق نیاز به مراقبت و رسیدگی مداوم داره.

    این بار که با همسرتون بیرون رفتین به جای نگاه به این و اون همه توجهتون رو به ویژگی های مثبت همسرتون که یادداشت کردین بدین و ببینین آیا باز هم میشه عاشقش نبود؟
    اینو از من داشته باشین اگر امروز قدر داشته هاتون رو ندونین فردا باید حسرت از دست دادنشون رو بخورین.
    بهرحال به نظر من تا زمانی که نتونستین این مشکلتون رو حل کنید که شاید ربط چندانی هم صرفا به این خانم نداشته باشه و به درون خودتون برگرده با این خانم زیر یک سقف نرین.

  3. 2 کاربر از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (سه شنبه 07 آذر 96), کلانتر جو (جمعه 11 اسفند 96)

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز تاپیکهای منو بخون..

    منم شرایطی درست شبیهه شرایط شما داشتم و دوستان اینجا مطلع هستند.. و تک تک نوشته هاتون برام اشناس..

    شما الام درگیر چن نوع نگرش نسبت به نامزدتون هستید .. بزرگ نمائی عیب های ایشون - وسواس فکری..مقایسه کردن.. کمال گرائی..

    همه اینها برای شما به مرور زمان حل خواهد شد ولی جذابیت برای شما ایجاد نخواهد شد..اما دوستش خواهید داشت و براتون مهم خواهد شد بودنش..

    این تجربه سه ساله من از این انفاق بود که براتون نوشتم..

  5. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 07 آذر 96), میس بیوتی (چهارشنبه 08 آذر 96), بی نهایت (سه شنبه 07 آذر 96)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 خرداد 97 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-7-27
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    617
    سطح
    12
    Points: 617, Level: 12
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منتظر تجربیات دوستان هستم

    - - - Updated - - -

    [QUOTE=Fariba.89;438174]سلام
    تسلیت میگم بهتون
    دقیقا چی شد که در نگاه اول انقدر از ایشون خوشتون اومد؟
    من حدس میزنم که شما کمی عجول هستین زود و در یک نگاه دل میبازین و زود هم با مثلا کوچکترین اتفاق یا نشانه ای که شاید اصلا هم مهم نباشه سرد میشین.
    اگر مشکل فقط ویژگی های ظاهری این خانم هستن این ویژگی ها قبل از عقدتون هم دیده میشدن مثلا قد و تیپ چیزی نبوده که یک مرتبه دیده بشه و یا یک مرتبه در نظر شما فاکتور مهمی بشه درسته؟ فکر میکنید چرا یک مرتبه این مسائل براتون انقدر مهم شدن؟ آیا دچار تکرار و روزمرگی در رابطه تون شدین که این احساس بهتون دست داده؟ آیا دنبال تنوع و لذت بیشتری میگردین که خانمهای دیگه رو میبینین و با همسر خوبتون مقایسه ش میکنید؟ آیا حالا که همسرتون رو به دست آوردین و دیگه تقلایی برای گرفتن جواب مثبت نباید بکنین براتون جذابیت رابطه از بین رفته؟ با خودتون صادقانه فکر کنید که کدوم یکی از این مسائل صحت دارن؟ و چه کار میشه برای حلش کرد؟ زود و ساده همه چیز رو نبازین.


    دوست عزیز هیچ رابطه عاشقانه ای از روزی که میفهمیم این شخص همون آدم مورد نظر ماست (در مورد شما از همون روز اول) ثابت نمیمونه ممکنه این احساس عشق رشد کنه ممکن هم هست حتی کامل از بین بره. این بستگی به خود ما داره که به رابطه و عشقمون برسیم یا عشق رو به حال خودش رها کنیم و مثلا دنبال تنوع و لذت های بیشتر بگردیم و یادمون بره برای عشقمون چه سختی هایی متحمل شدیم یا قبل نبودنش چقدر غمگین بودیم و قدرشو ندونیم که در این صورت دیر یا زود باید منتظر از دست دادن خیلی چیزها باشیم.


    یک کاغذ بردارین و همین الان ویژگی های مثبت خانمتون رو روی اون بنویسید چه ظاهری و چه اخلاقی و بعد به اهمیت هرکدوم نمره بدین مثلا وفاداری خانمتون یا اخلاق خوبش یا مهربونیش یا ظاهر آراسته ش و... هرچقدر براتون مهم هست به هرکدوم نمره بدین. یک طرف دیگه کاغذ ویژگی های منفی خانمتون که گویا همشون ظاهری هستن رو بنویسید و به اونها هم مطابق با اهمیتشون نمره بدین نمره های مثبت رو با هم و منفی هارو با هم جمع کنید و دو نمره کل رو با هم مقایسه کنید. ببینید آیا هنوز هم پرپشت نبودن مو معظل مهمیه؟ هزار راه چاره برای قد کوتاه (اگر قد همسرتون کوتاه هست) کم پشتی مو و رنگ پوست و تغییر ظاهر و تیپ هست ولی فکر میکنید برای کسی که مثلا ذات بدی داره یا وفا نداره یا بداخلاق هست هم به همین سادگی میشه راه حلی پیدا کرد؟؟
    نگاه تنوع طلب و مقایسه ای و ایده آل گرایانه رو بذارین کنار همسر شما یک انسانه و مثل همه آدم ها ایراد داره همونطور که من و شما هم داریم همونطور که اون خانمهایی که در خیابون نگاه میکنید دارن چه بسا ایرادات دیگران بیشتر هم باشه. خودتون رو جای همسرتون بذارین آیا دوست داشتین همسرتون شمارو با مردهای خوش هیکل تر و بهتر در خیابون مقایسه کنه؟ مسلما نه! جلوی نگاه و مقایسه تون رو هرچه سریعتر بگیرین اگر که نمیخواین در آینده این تبدیل به عادتتون بشه یا رابطه تون مشکلات جدی ای براش پیش بیاد. نه این رابطه که حتی اگر با این خانم بهم بزنید با نفر بعدی دوباره همین مشکل رو پیدا میکنید چون نگاهتون مقایسه ای و ایده آل گرایانه میشه.

    برای داشتن رابطه عاشقانه هم باید تلاش کنید. عشق نیاز به مراقبت و رسیدگی مداوم داره.

    این بار که با همسرتون بیرون رفتین به جای نگاه به این و اون همه توجهتون رو به ویژگی های مثبت همسرتون که یادداشت کردین بدین و ببینین آیا باز هم میشه عاشقش نبود؟
    اینو از من داشته باشین اگر امروز قدر داشته هاتون رو ندونین فردا باید حسرت از دست دادنشون رو بخورین.
    بهرحال به نظر من تا زمانی که نتونستین این مشکلتون رو حل کنید که شاید ربط چندانی هم صرفا به این خانم نداشته باشه و به درون خودتون برگرده با این خانم زیر یک سقف نرین.
    [/QUOTE
    با سلام و تشکر از شما بله منم فکر‌میکنم دچار مقایسه گری و وسواس فکری شدم به هر حال هر چی هست باعث این سردی شده اینم بگم که بعضی وقتا احساس خیلی خوبی دارم بهش ولی در کل وضعیت خوبی ندارم متاسفانه یادداشتی ک گفتین رو انجام دادم تو فکرم کلی کلنجار میرم ولی نمیدونم واقعا این چیه که گریبان منو گرفته

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    دوست عزیز تاپیکهای منو بخون..

    منم شرایطی درست شبیهه شرایط شما داشتم و دوستان اینجا مطلع هستند.. و تک تک نوشته هاتون برام اشناس..

    شما الام درگیر چن نوع نگرش نسبت به نامزدتون هستید .. بزرگ نمائی عیب های ایشون - وسواس فکری..مقایسه کردن.. کمال گرائی..

    همه اینها برای شما به مرور زمان حل خواهد شد ولی جذابیت برای شما ایجاد نخواهد شد..اما دوستش خواهید داشت و براتون مهم خواهد شد بودنش..

    این تجربه سه ساله من از این انفاق بود که براتون نوشتم..
    با سلام خدمت اقای جوادیان

    میتونم بپرسم الان از زندگیتون لذت میبرید یا نه ؟؟

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 خرداد 97 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-7-27
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    617
    سطح
    12
    Points: 617, Level: 12
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای جوادیان میتونم بصورت خصوصی باهاتون صحبت کنم

  8. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 خرداد 97 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-7-27
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    617
    سطح
    12
    Points: 617, Level: 12
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

  9. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Masoudk2 نمایش پست ها
    اقای جوادیان میتونم بصورت خصوصی باهاتون صحبت کنم
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..

  10. 5 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 07 آذر 96), Erica (سه شنبه 07 آذر 96), mercedes62 (پنجشنبه 09 آذر 96), میس بیوتی (چهارشنبه 08 آذر 96), بی نهایت (سه شنبه 07 آذر 96)

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 خرداد 97 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-7-27
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    617
    سطح
    12
    Points: 617, Level: 12
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتی حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتی حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتی حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتی حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتی حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    فک نکنم اینجا امکانات صحبت خصوصی وجود داشته باشه..

    راجبه سوال دومتون

    زندگیم بدک نیست ..الان دخترم برام دنیامه.. یه مدتی که تو شهرستان برای مداوای مادرم رفته بودم از ندیدن خانم و دخترم بدجور دلتنگ شده بودم که قابله وصف نیست..

    اندام خانمم الانم اون چیزی نیست که برام جذاب باشه اما مثله سابق از دیدنش مضطرب نمیشم و خودم لعن و نفرین نمیکنم و اهمیتش برام کمرنگ شده..

    خیلی چیزها برام عذاب اور بود که الان وقتی دقیق میشم میبینم ساخته و پرداخته کاذب ذهنم بود ..مثلا اوایا خانممو خیلی چاق میدیدم و به شدت تمایل به دخترهای لاغر پیدا کرده بودم ..ولی الان به

    خودم میگم این کجاش چاق بوده آخه؟

    یا صورتشو پر از چین و چروک میدیدم ولی الان میبینم بزرگ نمائی بیش نبوده.نیروی جنسیم به شدت کاهش یافته بود و تمایلی به خانمم نداشتم اما الان در حد نرمال هستش و قابله قبول..

    شما هم من الان میدونم رنگ پوست خانمتون در اون حد نیست که به چشمتون میاد و یا کم پشتیه موهاش .. الان ذهنتون وسواس گونه در حال بزرگ نمائی هستش و دید شمارو مختل کرده ..

    ذهن بیمارتون داره بر شما حکمفرمائی میکنه , چه بسا قبلا ایشونو دیده بودین و مشکلی در ظاهرش نبود..

    بهر حال این وسط شمائید که باید تصمیم بگیرید چه کاری با زندگیت بکنی و هیچ کس نمیتونه شمارو به زور متقاعد کنه.. من دو تا مشاور رفتم یکیش گفت طلاق بگیر و اون یکی گفت خوب میشی و من

    به حرف دومی گوش دادم .. چون نمیخواستم دختریرو که با هزاران شوق در چشمهای من نگاه میکرد و امید و ایندشو به من گره زده بود و پر پر کنم..

    موفق باشید..
    راستش من خیلی وقتا حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    سلام.

    آیا این مقایسه ها در دوران نامزدی بود؟ یعنی وقتی نامزد بودین و بیرون میرفتین این فکر و احساس مقایسه رو داشتین؟

    مقداری مساله رو بیشتر باز کنید .
    راستش من خیلی وقتا حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم

  12. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Masoudk2 نمایش پست ها


    راستش من خیلی وقتا حتی بی قرار میشم برای خانومم تو جنگای ذهنیم خیلی وقتا هم خانومم و خوبی هاش برنده میشن من بر خلاف شما با خواهر و مادرم چون راحت هستم در میون گذاشتم و همه با اتفاق تعجب میکنن و میگن حرفایی که میزنی هیچکدوم منظقی نیست میگن بخدا از اقوام و اشناها هر کی دیده احسنت گفته به انتخابت از لحاظ جنسی ام فوقالعاده ایم مشکل من دقیقا مثل شما اینه که نمیدونم چرا نمیتئنم اونجوری که تصور میکردم عاشق بشم ینی مثل خانومم عاشق بشم عیب هارو نبینم نبرم زیر زره بین یا به قول شما مثلا با دیدن یکی بهتر از خانومم دلسرد نشم من مطمعنم بیشتر مشکل من در درون خودمه من تقریبا در مورد هر چیزی وسواس گونه عمل میکنم حتی خونه و ماشین من از شما و دوستان میخام بپرسم چطوری باید این موضوع رو مدیریت کنم نگرشمو مثبت کنم خوبیا رو ببینم بازم ممنونم
    سلام دوباره

    همونطور که منفیارو میبینیو بزرگشون میکنی و بعدشم انرژی منفی میدی , باید خوبیاشو هم همینجوری بزرگ کنی و از داشتن این خصوصیات مثبت احساس سرخوشی کنی..

    بعدشم براتون نوشتم که به مرور خیلی چیزها براتون عادی خواهد شد , چون شرایط فعلا براتون عذاب اوره دوس دارین زودتر از این بحران بیاین بیرون و دنباله راه حل فوری هستین, اما بعضی چیزها زمان میبره
    و درمانشون منوطه به گذر زمان ..

    پس کم کم شروع کنین به دوس داشتنه خانمتون.. براش کادو بخرین.. اس های عاشقانه و حرفای رمانتیک بزنین..فرصت دو ماهه به خودتون بدین و تو این دو ماه با خانمتون عاشقانه رفتار کنین ..

    بهش بگین تو خلوتتون لباسهای شیک بپوشه ..

    با هم قدم بزنین و دست همو بگیرین ..

    اگه دانشجو هستش حتما برین از دانشگاه بیارینش..

    تو ماشین با هم شوخی کنین و اهنگهارو با هم بخونین..

    . بعد این مدت اگه خیلی از تصوراتتون فروکش کرد و حس علاقه بوجود اومد که هیچ ولی اگه بازم حس دافعه داشتین باید در جریان بذارین ایشونو..

    ولی من مطمئنم بعد این دو ماه نگاه شما تو خیلی چیزها عوض خواهد شد.. و علاقه بوجود خواهد اومد..

  13. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    mercedes62 (پنجشنبه 09 آذر 96), میس بیوتی (چهارشنبه 08 آذر 96)

  14. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    همین که می دونید این احساساتتون اشتباهه ، کلید مساله هست.

    قدم بعدی اینه که بذارید در حد همین احساسات بیان و برن موجب نشه که در رفتارتون تاثیر بگذاره.

    خیلی به این فکر نکنید با این احساس چه کار کنم که از بین بره یا بخواین تحلیلش کنید.

    شما زندگی عاشقانتون را ادامه بدید و هر کاری برای عاشقانه تر شدن می تونید انجام بدهید را انجام بدهید.

    به این احساس های گاه و بی گاه هم سخت نگیرید و خودتون را اذیت نکنید و هم جدیشون نگیرید.

  15. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (سه شنبه 07 آذر 96), جوادیان (چهارشنبه 08 آذر 96)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.