موضوع: حس های متناقض در برخورد با خانواده همسر

سلام زن ابرانی عزیز.من تاپیکای قبلیت رو یادمه.از توقع و زیاده خواهی و قدرشناس نبودن مادرشوهرت نسبت به خودت و همسرت گله داشتی و اینکه بیماری پدرشوهر و انتظارات بیش از حد مادر شوهر خسته تون کرده بود...ولی چون شخصیت مهرطلبی داری هربار دوستان میگفتن که تو خوبی کن و ثواب داره و مهم اینه که شوهرت میفهمه و ...و تو قانع میشدی!دارین برای مهاجرت تلاش میکنین و یکی از دلایل پررنگتون هم فاصله گرفتن از این شرایط و توقعات زیاده. اشتباه تو همینجاست!نمیدونم پرونده تون در چه مرحله ای هست اما اگه به دلایلی کار مهاجرتتون درست نشه یا شرایطی پیش بیاد که خودتون نخواین برین یا بعد از رفتن پشیمون بشین و بخواین برگردین (مثلا نتونین کار و درامد مناسب پیدا کنین)اون وقت چی؟؟! نظر من اینه که دست از راضی نگه داشتن دیگران بردار برای زنندگیتون حریم قایل شو برنامه ریزی داشته باش و نذار هروقت دلشون خواست واستون برنامه بریزن..عادت کنین مسافرت تنهایی برین و بعضی از مناسبتا رو با خانواده خودت باشین ...

ببین مثلا میتونی از مادرت بخوای که زنگ بزنه و امسال شما رو شب یلدا دعوت کنه خونه خودشون.به ایشون بگو خیلی دلم برا دور هم بودن با خواهر برادرا و شما تنگ شده و یه برنامه بریزین و امسالو همه اونجا با هم باشیم(بعنی یه جوری برنامه ریزی کن که دعوت از طرف خانوادت باشه و نه تصمیم خودت).بعد از شام هم بیاین به مادرشوهر سر بزنین اگرم ایشون گله کرد بگو که مادر ما هرسال پیش شما بودیم و یه بارم مادرم دعوت کرد که بریم پیش اونا.اگرم ناراحت سد و قهر کرد شما اصلا به رو خودت نیار متوجه شدی..برا تعطیلات عید هم همینجور،میتونین یه مسافرت چند روزه با تور ثبت نام کنین یا از خواهر و یا برادرت بخوای که همسرت رو دعوت کنن یه بار با هم برین سفر...کلا همش دست خودته عزیزم ...اینکه ایشون توقع داره شما همه جا ببرینش و تمام مناسبتا باهاش باشین خیلی خودخواهیه..تویی که باید کم کم عادتشون بدی که برنامه زندگیتونو خوتون میریزین و از ناراحت شدنش نترسی و عذاب وجدان نگیری،چون خیلی از توقعاتشون نابجایت!
میگفتی مادرشوهرت از خیلی قبل واسه مناسبتا برنامه میریزه ،ولی تو باید حواست باشه قبل از اون واسه خودتون برنامه ریخته باشین،...