به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 13 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 122
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان این احساساتت کاملا طبیعیه...خودتو سرزنش نکن به خاطر این احساساتت.اما یادت باشه زیادی پرو بال نده.وقتی خودت مطرح میکنی در شرف جدایی هستم یعنی دامن میزنی به این شرایط.دلیلی نداره دیگران در مورد زندگی شخصی تو بدونن.اگر یک کلام بگی متاهلم (که واقعا هم هستی) حداقل دیگه نمیشینی در مورد قضاوت دیگران نسبت به خودت کلنجار بری.

    صد در صد همسرت برای طلاق اقدام نمیکنه چون از لحاظ مالی خیلی ضرر میکنه.من نمیگم برو مهریه اجرا بذار و دادخواست طلاق بده و ...اما نظرم اینه که حالا که کار به این مراحل رسید بهتره جای پاتو از لحاظ قانونی محکم کنی.الان در هر صورت شما منزل رو ترک کردی و اصطلاحا " ناشزه " هستی و نفقه ای بهت تعلق نمیگیره و ممکنه عدم تمکین هم برات صادر بشه.بنابراین به جای زانوی غم بغل کردن و کلنجار رفتن های عاطفی و ...طی یک اظهار نامه به همسرت اعلام کن میخوام برگردم منزل.نتیجه این نامه هرچی شد پیش خودت نگه دار.
    تنها اقدام مثبتی که میتونی انجام بدی همینه.هم قانویه و هم عاطفی.من صلاح نمیبینم کارهای دیگه ای مثل نفقه و مهریه و ...انجام بدی.

    ضمن اینکه روند طلاق اصلا مشخص نیست.وکیل ها بدترین حالت رو همیشه میگن.مثل دکترا.تا اگر بهتر شد سرشونو بگیرن بالا و بگن ما این کار رو انجام دادیم.
    یک پرونده طلاق میشناسم که تا 7 سال طول کشید و یک پرونده طلاق با همون مشخصات 6 ماه طول کشید.که این امر کاملا بستگی به قاضی و شلوغی دادگاه و ....داره.پس مجددا تاکید میکنم به اینده ای که هنوز هیچی در اون مشخص نیست فکر نکن.
    منم تو اون دوران واقعا حال بدی داشتم.سرزنش های خانواده از یک طرف و احساسات خودم از طرفی دیگه.همسر سابق من بیمار بود.در اوج تنش زنگ میزد و قربون صدقه میرفت و میگفت شب میام برت میگردونم خونه...یکساعت بعد میگفت فقط طلاق...از طرفی میامد دم در خونه و با پدر و برادرم هم درگیر فیزیکی میشد و خیلی برام تنش افرین بود.به شرایط بدتر از این فکر کن و خداروشکر کن که مثلا همسرت مزاحمت های این چنینی ایجاد نمیکنه...وگرنه برات خیلی بدتر میشد تحمل شرایط.
    این دوران میگذره...چه تو غصه بخوری چه نخوری...اخرش هم مشخص نیست.هرانچه خدا بخواد برات رقم میخوره.پس خودت رو بسپر به خودش و ازش بخواه بهترین راه رو جلوی پای تو بذاره.خدا جاش در دلهای شکسته است.تو الان نزدیکترین حالت رو به خدا داری.ازش بخواه...حضرت علی ع مفرمایند ما از اندوه شیعیانمون ناراحت میشیم و غصه میخوریم.به خودش توسل کن ..
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    nasimmng (شنبه 15 مهر 96), نادیا-7777 (چهارشنبه 19 مهر 96)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    نسیم جان این احساساتت کاملا طبیعیه...خودتو سرزنش نکن به خاطر این احساساتت.اما یادت باشه زیادی پرو بال نده.وقتی خودت مطرح میکنی در شرف جدایی هستم یعنی دامن میزنی به این شرایط.دلیلی نداره دیگران در مورد زندگی شخصی تو بدونن.اگر یک کلام بگی متاهلم (که واقعا هم هستی) حداقل دیگه نمیشینی در مورد قضاوت دیگران نسبت به خودت کلنجار بری.

    صد در صد همسرت برای طلاق اقدام نمیکنه چون از لحاظ مالی خیلی ضرر میکنه.من نمیگم برو مهریه اجرا بذار و دادخواست طلاق بده و ...اما نظرم اینه که حالا که کار به این مراحل رسید بهتره جای پاتو از لحاظ قانونی محکم کنی.الان در هر صورت شما منزل رو ترک کردی و اصطلاحا " ناشزه " هستی و نفقه ای بهت تعلق نمیگیره و ممکنه عدم تمکین هم برات صادر بشه.بنابراین به جای زانوی غم بغل کردن و کلنجار رفتن های عاطفی و ...طی یک اظهار نامه به همسرت اعلام کن میخوام برگردم منزل.نتیجه این نامه هرچی شد پیش خودت نگه دار.
    تنها اقدام مثبتی که میتونی انجام بدی همینه.هم قانویه و هم عاطفی.من صلاح نمیبینم کارهای دیگه ای مثل نفقه و مهریه و ...انجام بدی.

    ضمن اینکه روند طلاق اصلا مشخص نیست.وکیل ها بدترین حالت رو همیشه میگن.مثل دکترا.تا اگر بهتر شد سرشونو بگیرن بالا و بگن ما این کار رو انجام دادیم.
    یک پرونده طلاق میشناسم که تا 7 سال طول کشید و یک پرونده طلاق با همون مشخصات 6 ماه طول کشید.که این امر کاملا بستگی به قاضی و شلوغی دادگاه و ....داره.پس مجددا تاکید میکنم به اینده ای که هنوز هیچی در اون مشخص نیست فکر نکن.
    منم تو اون دوران واقعا حال بدی داشتم.سرزنش های خانواده از یک طرف و احساسات خودم از طرفی دیگه.همسر سابق من بیمار بود.در اوج تنش زنگ میزد و قربون صدقه میرفت و میگفت شب میام برت میگردونم خونه...یکساعت بعد میگفت فقط طلاق...از طرفی میامد دم در خونه و با پدر و برادرم هم درگیر فیزیکی میشد و خیلی برام تنش افرین بود.به شرایط بدتر از این فکر کن و خداروشکر کن که مثلا همسرت مزاحمت های این چنینی ایجاد نمیکنه...وگرنه برات خیلی بدتر میشد تحمل شرایط.
    این دوران میگذره...چه تو غصه بخوری چه نخوری...اخرش هم مشخص نیست.هرانچه خدا بخواد برات رقم میخوره.پس خودت رو بسپر به خودش و ازش بخواه بهترین راه رو جلوی پای تو بذاره.خدا جاش در دلهای شکسته است.تو الان نزدیکترین حالت رو به خدا داری.ازش بخواه...حضرت علی ع مفرمایند ما از اندوه شیعیانمون ناراحت میشیم و غصه میخوریم.به خودش توسل کن ..
    خيلي ممنونم مريم جان
    وكيلم دادخواست مهريه و استراد جهزيه ميخاد بده ولي نمي دونم كي وقت دادگاه ميشه و ...
    من اصلا وضعيت روحيم طوري نيست كه برگردم تو اون خونه و اصلا حاضر نيستم تمكين كنم كه اونم نميخاد مگه فقط براي اذيت كردن
    در واقع از اونجا رانده و از اينجا مانده هستم
    يه بغضي دارم كه داره خفه ام ميكنه
    كاملا بي هدف شدم

  4. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان من هم اگر اون روزها کسی درست راهنماییم میکردو اسیر عواطف و احساسات نمیشدم شاید تصمیمات درستی میگرفتم(در مورد مسائل مالی).

    من یه چیز کلی میخوام بگم به همه کسایی که وکیل دارن...ببین وکیلا هدفشون صلح نیست.اونا فط میخوان زودتر قضیه رو قانونی حل کنن تا پولشون رو بگیرن.خودت فکر کن و خودت تصمیم بگیر.همه چیز رو به وکلیل نسپر.انقدر هم عجله برای برگردوندن جهیزیه نکن.استرداد جهیزیه غیر از اعصاب خوردی و کشمکش چیزی نداره.وکیل منم (که بعدا عزلش کردم چون ادم خوبی نبود) اصرار به استرداد داشت.فکر کردم دیدم اگر بخوام برم تو اون خونه و جهیزیه بیارم چقدر باید درگیری تحمل کنم و دادگاه و کلانتری و....فکرم نکن همسرت دو دستی جهیزیه رو بهت میده و میگه به سلامت.به هر حال درگیری خواهی داشت.یه درگیری غیر ضروری و بیخود...ضمن اینکه احتمال درگیری خانواده ها و ابروریزی و ...هم هست.

    بذار یه مدت بگذره.نمیگم طلاق بگیر یا نگیر.اون تصمیم هستش که خودت باید بگیری.ولی زمان بده.چه میخوای جدا بشی و چه میخوای نشی.خودت رو از این تنش ها بکش بیرون.فکر کن اصلا ازدواج نکردی و یه دختر مجردی.
    من تو همه دادگاهام گفتم حاضرم تمکین کنم و خودم به همسر سابقم گفتم با اینکه تو منو بیرون کردی و قفل در رو هم عوض کردی ولی بازم میخوام برگردم.خب اون موقع اون اقا فکر کرد تیرش به هدف خورده و گفت خودتم بکشی نمیذارم برگردی و من نمیخوامت وگرنه تو هلاک زندگی کردن با منی و ...و گفتن همین یک جمله یک نفقه 15 میلیونی گذاشت گردنش !! و چون نمیتونست پرداخت کنه راه طلاق برای من باز شد و سایر مسائل.

    اون زمان من هم برام سخت بود نمیتونستم بگم میخوام برگردم.چون متنفر شده بودم ازش و غرورم خیلی خرد میشد ولی پا رو غرورم گذاشتم و این حرف رو زدم و همون حرف شد چاره راهه من.
    یکم فکر کن نسیم جان..یکم منطقی باش .اگر داری میفتی تو مسیر دادگاه لازمه که هوشیار باشی نه منزوی و دل شکسته.ضمن اینکه تو همه کارها به وکیلت اعتماد نکن.اکثر وکیل ها هدفشون قیچی کردن زندگی های مشترکه...البته ایرادی به اونا نیست و شغلشون ایجاب میکنه...اما خودت از عقلت کمک بگیر
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.

    ویرایش توسط maryam123 : یکشنبه 16 مهر 96 در ساعت 00:47

  5. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    nasimmng (یکشنبه 16 مهر 96), نادیا-7777 (چهارشنبه 19 مهر 96), ملودی 94 (یکشنبه 16 مهر 96)

  6. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    نسیم جان من هم اگر اون روزها کسی درست راهنماییم میکردو اسیر عواطف و احساسات نمیشدم شاید تصمیمات درستی میگرفتم(در مورد مسائل مالی).

    من یه چیز کلی میخوام بگم به همه کسایی که وکیل دارن...ببین وکیلا هدفشون صلح نیست.اونا فط میخوان زودتر قضیه رو قانونی حل کنن تا پولشون رو بگیرن.خودت فکر کن و خودت تصمیم بگیر.همه چیز رو به وکلیل نسپر.انقدر هم عجله برای برگردوندن جهیزیه نکن.استرداد جهیزیه غیر از اعصاب خوردی و کشمکش چیزی نداره.وکیل منم (که بعدا عزلش کردم چون ادم خوبی نبود) اصرار به استرداد داشت.فکر کردم دیدم اگر بخوام برم تو اون خونه و جهیزیه بیارم چقدر باید درگیری تحمل کنم و دادگاه و کلانتری و....فکرم نکن همسرت دو دستی جهیزیه رو بهت میده و میگه به سلامت.به هر حال درگیری خواهی داشت.یه درگیری غیر ضروری و بیخود...ضمن اینکه احتمال درگیری خانواده ها و ابروریزی و ...هم هست.

    بذار یه مدت بگذره.نمیگم طلاق بگیر یا نگیر.اون تصمیم هستش که خودت باید بگیری.ولی زمان بده.چه میخوای جدا بشی و چه میخوای نشی.خودت رو از این تنش ها بکش بیرون.فکر کن اصلا ازدواج نکردی و یه دختر مجردی.
    من تو همه دادگاهام گفتم حاضرم تمکین کنم و خودم به همسر سابقم گفتم با اینکه تو منو بیرون کردی و قفل در رو هم عوض کردی ولی بازم میخوام برگردم.خب اون موقع اون اقا فکر کرد تیرش به هدف خورده و گفت خودتم بکشی نمیذارم برگردی و من نمیخوامت وگرنه تو هلاک زندگی کردن با منی و ...و گفتن همین یک جمله یک نفقه 15 میلیونی گذاشت گردنش !! و چون نمیتونست پرداخت کنه راه طلاق برای من باز شد و سایر مسائل.

    اون زمان من هم برام سخت بود نمیتونستم بگم میخوام برگردم.چون متنفر شده بودم ازش و غرورم خیلی خرد میشد ولی پا رو غرورم گذاشتم و این حرف رو زدم و همون حرف شد چاره راهه من.
    یکم فکر کن نسیم جان..یکم منطقی باش .اگر داری میفتی تو مسیر دادگاه لازمه که هوشیار باشی نه منزوی و دل شکسته.ضمن اینکه تو همه کارها به وکیلت اعتماد نکن.اکثر وکیل ها هدفشون قیچی کردن زندگی های مشترکه...البته ایرادی به اونا نیست و شغلشون ایجاب میکنه...اما خودت از عقلت کمک بگیر
    خیلی خیلی ممنونم مریم جان از راهنماییتون
    راستش من همه چیزو سپردم به وکیل و بابام و یکی از اقوام که وکیل رو معرفی کرده
    شوهر من خیلی بلده و اصلا اینطور نیست که ازاون من بتونم پولی بگیرم
    فقط دلم میخاد زودتر از این وضعیت بلاتکلیفی دربیام
    شوهر من اصلا گم و گور شده انگار نه انگار که این زندگی اونم بوده
    متاسفانه وقت تلف کردم پای مردی که مردانگی نداشت
    از مادرش تعجب میکنم که چطور براش مهم نیست زندگی پسرش از هم میپاشه
    وقتی داستان دوستانی مثل شما و ملودی رو میخونم که حتی موقع دادگاه هم با هم در تماس بودین بیشتر ناراحت میشم که این موجود چرا واقعا اینطوری هست و اصلا گفتگو بلد نیست
    این روزها همش دوران نامزی و عقد رو مرور میکنم و میبینم چقدر من احساسی عمل کردم
    از خودم بدم میاد که انقدر دیوانه وار دوستش داشتم
    مثل خدا میپرستیدمش
    یادمه کلا عاجز بود و سره کوچکترین مسئله قهر میکرد و تا یه هفته منو بلاک میکرد همش میگم آخه با خودش چی فکر میکرد که تو نامزدی اون رفتارها رو میکرد
    منم از اون موقع یاد گرفتم بعد از دعوا بهش زنگ نزنم
    همیشه پدرم پادرمیونی میکرد
    ولی اینبار بدترین توهین ها رو تلفنی به پدرم کرد که اصلا قابل قبول نیست
    قبلا همیشه فحش به خانواده ام مثل نقل دهنش بود
    آخه این که نشد زندگی
    تو کلاس زبانم همش حسرت میخورم همه هم کلاسام متاهل ان و خوشحال
    من کلا ناامیدم امسال 29ساله شدم و خانواده ما اولین دختری هستم که بعد از 4سال جدا میشه
    این روزها فیلم "ملی و راه های نرفته اش" رو سینما داره میده. شخصیتش و زندگیش خیلی شبیه من هست

  7. 2 کاربر از پست مفید nasimmng تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 16 مهر 96), شیدا. (دوشنبه 17 مهر 96)

  8. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    دعوا الني شد دوستان
    وكيلم براي مهريه اقدام كرد
    ولي همه چيز رو جابجا كرده و هيچي به نامش نيست
    خيلي ميترسم .....

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 99 [ 12:07]
    تاریخ عضویت
    1396-2-12
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    4,318
    سطح
    41
    Points: 4,318, Level: 41
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام علیکم و رحمته الله
    خواهرم چند مساله رو خدمتتون عرض میکنم:
    فکر نکنید طلاق چیز کوچیک و بی اهمیتیه، برای بعضی ها معضل و برای بعضی دیگه راه حله؛ پس درست تصمیم بگیرید.
    گاها قبل از دادخواست هایی همچون استرداد جهیزیه، عدم تمکین، نفقه، طلاق و... راه برای برگشت هست اما بعدش یا راه بسته میشه و یا بسیار تنگ و باریک میشه. با قانونی شدن روند رابطه (به هر نحو) حرمت ها خیلی راحت شکسته میشه و راه برای هر نوع تهمت و افترا و آسیب به طرف مقابل باز میشه.
    حالا در مورد روند قانونی چند نکته رو خدمتتون متذکر میشم:
    وقتی دادخواست استرداد جهیزیه بدید باید سیاهه (امضا زوج و دو شاهد)، فاکتور و استشهاد داشته باشید علاوه بر اون روند رسیدگی هم زمانبر و نیاز به برخورد حضوری با شوهرتون داره.
    برای دادخواست نفقه ممکنه شوهرتون دعوای متقابل طرح کنه مبنی بر تمکین و در این حالت باید آماده بشید برای حضور در زیر یک سقف با ایشون وگرنه ناشزه محسوب شده و علاوه بر از دست دادن نفقه شوهرتون امکان ازدواج مجدد پیدا میکنه البته اگر زمان برای شما مهم نباشه با استرداد جهیزیه و مکلف کردن شوهر برای تامین وسایل زندگی میتونید ایشون رو تحت فشار بزارید چراکه طبق قانون تامین وسایل اولیه زندگی بر عهده مرد هستش. ضمنا اگر شش ماه متوالی بعد از صدور رای ایشون نفقه ندن طبق یکی از شروط 12 گانه امضا شده در سند ازدواج (درصورتی که امضا کرده باشن) وکلیل در طلاق میشید و علاوه بر این میتونید از طریق کیفری حکم جلب بگیرید (حتی اگر یک ماه هم پرداخت نکنن).
    برای دادخواست مهریه هم وقتی اقدام کنید قطعا ایشون محکوم میشن ولی مطمئن باشید متقابلا درخواست اعسار میدن و براشون یک پیش پرداخت و اقساط ماهیانه تعیین میشه (طبق درآمد ایشون و به شرطی که مالی به نام خودشون نداشته باشن).
    در تمام مراحل میتونید درخواست قرار تامین خواسته بدید که حسابهای بانکی مسدود، امکان نقل و انتقال اموال سلب و اگر کارمندباشن یک چهارم حقوق ایشون توقیف میشه.
    ضمنا اگر نقل و انتقالی در بازه زمانی شش ماهه قبل از هر دادخواست مالی انجام داده باشن قاضی موارد رو برای تعیین صوری بودن و فرار از دین بررسی میکنه و در صورت اثبات علاوه بر غیر نافذ بودن قرارداد حبس براشون میبره و در صورتی که نقل و انتقال بعد از دادخواست باشه به احتمال قریب به یقین محکوم به فرار از دین میشه.
    نکته حائز اهمیت اینه که تمام موارد فوق زمانبر هستن و آیا ارزش داره عمرتون رو هدر بدید؟ وقتی طی مراحل دادرسی سنتون بره بالا بعد از طلاق آیا امکان ازدواج مجدد براتون هست و یا موارد مناسب سراغتون میان؟
    طلاق شوخی نیست! متاسفانه در جامعه ما کما اینکه اسم طلاق کوچیک شده و ننگ اون از بین رفته ولی در عمل اصلا مساله کوچیکی نشده و دو طرف آسیب های جدی میبینن.
    بازهم تاکید میکنم خوب فکر کنید؛ سریع جلو نرید؛ راه رو با دست خودتون ناهموار نکنید؛ با اهلش مشورت کنید؛ در همه موارد اعم از عاطفی، حقوقی و یا کیفری سعی کنید با شوهرتون توافق کنید تا از درگیری و جدل بی مورد جلوگیری بشه.
    امیدوارم خداوند بلند مرتبه شما و همه کسانی که درگیری عاطفی، حقوقی و یا کیفری با شریک زندگیشون دارن رو به راه درست هدایت کنه و آرامش از دست رفته رو به زندگیشون برگردونه.
    و من الله توفیق

  10. کاربر روبرو از پست مفید saeed_9_12 تشکرکرده است .

    nasimmng (چهارشنبه 19 مهر 96)

  11. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوستان
    اين چند روز كلي اتفاق افتاد
    اون روز كه وكيلم رفت مهريه رو گذاشت اجرا و از حقوقش كم كردن و حساب هاشو بستن از اين كارها
    بعد فرداش فوري خاله اش زنگ زد كه چرا اينكارو كردي و هم تو مقصري هم اون
    قرار شد همو ببينيم
    امروز با يك دوستش اومد
    كلي صحبت كرديم و بظاهر ميگفت اشتباه كردم و بيا برگرد
    گفتم چرا تا بحث مالي شده ياده زندگيت افتادي چرا خودت اول رفتي طلاها رو برداشتي كه جواب قانع كننده ايي نداشت
    حالا من گفتم بايد فكر كنم
    بابام گفت حق طلاق ميخايم قبول نكرد
    من ميگم اكه برگردم و پرونده امو ببندم ديگه بعدش دستم بجايي بند نيست
    حالا از شما دوستان خواهش ميكنم بگين چه كنم
    از طرفي بابام كلي ناراحته كه اين همه پول وكيل داديم و كرديش بچه بازي و ديگه رو ما حساب نكن

  12. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوستان
    خيلي به راهنماييتون احتياج دارم
    من الان واقعا موندم چه كنم
    از طرفي اينا ميخان كه با يه معذرت خواهي ساده من برگردم
    ازطرفي هم من كلي خرج وكيل و مهريه كردم(حدود سي ميليون)
    بابام خيلي نارحته داره سكته ميكنه
    من الان مهريه رو ببندم ديگه دستم به جايي بند نيست
    چون نقطه ضعف همسرم ادارش بود و وكيلم به اونجا رفته بود
    وكيلم ميگه تا حق طلاق نداد برنگرد
    الان واقعا به راهنماييتون نياز دارم

  13. کاربر روبرو از پست مفید nasimmng تشکرکرده است .

    maryam123 (شنبه 22 مهر 96)

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 99 [ 12:07]
    تاریخ عضویت
    1396-2-12
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    4,318
    سطح
    41
    Points: 4,318, Level: 41
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
    خواهرم؛ چطور 30 میلیون خرج کردید؟ مگه وکیل چقدر ازتون حق الوکاله گرفت؟ اصولا مبالغی مثل سه تا چهار میلیون رو به عنوان پیش پرداخت میگیرن بقیه رو هم بعد(البته تمام موارد با توجه به مبلغ مهریه کم و زیاد میشه)...
    به هر روی میتونید پرونده مهریه رو نبندید و تا قطعی شدن مبلغ پیش قسط و اقساط ماهیانه کار رو ادامه بدید (بدوی بعد تجدید نظر و نهایتا دیوان عالی) بعد از صدور حکم قطعی حتما نیاز نیست برید اجرای احکام و حکم رو اجرا کنید.
    بعید میدونم شوهرتون وکالت در طلاق رو بهتون بده چون در این حالت همه چیز رو باخته و اهرم فشار رو از دست میده...
    ضمنا جهت اطلاعتون باید عرض کنم بستن پرونده مهریه (بدون بخشش و ابرأ) حق شما رو برای مطالبه مهریه از بین نمیبره ولی در صورتی که بخواهید دوباره درخواست بدید باید تمام مراحل و هزینه ها رو مجددا پرداخت کنید.
    با توجه به شرایط شما دو راه متصوره:
    1- ادامه دادن به پروسه مهریه برای تحت فشار قرار دادن شوهرتون برای توافق با طلاق (البته در اکثر موارد زن مجبور به بخشش مهریه در قبال انجام طلاق میشه)
    2- توافق روی گرفتن وکالت در طلاق در ازای بخشش مهریه (کل یا بخشی) (هبه معوض)

    باز هم تاکید میکنم با مصالحه کار رو به صورت برد-برد جلو ببرید...

  15. 2 کاربر از پست مفید saeed_9_12 تشکرکرده اند .

    nasimmng (شنبه 22 مهر 96), ملودی 94 (شنبه 22 مهر 96)

  16. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saeed_9_12 نمایش پست ها
    با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
    خواهرم؛ چطور 30 میلیون خرج کردید؟ مگه وکیل چقدر ازتون حق الوکاله گرفت؟ اصولا مبالغی مثل سه تا چهار میلیون رو به عنوان پیش پرداخت میگیرن بقیه رو هم بعد(البته تمام موارد با توجه به مبلغ مهریه کم و زیاد میشه)...
    به هر روی میتونید پرونده مهریه رو نبندید و تا قطعی شدن مبلغ پیش قسط و اقساط ماهیانه کار رو ادامه بدید (بدوی بعد تجدید نظر و نهایتا دیوان عالی) بعد از صدور حکم قطعی حتما نیاز نیست برید اجرای احکام و حکم رو اجرا کنید.
    بعید میدونم شوهرتون وکالت در طلاق رو بهتون بده چون در این حالت همه چیز رو باخته و اهرم فشار رو از دست میده...
    ضمنا جهت اطلاعتون باید عرض کنم بستن پرونده مهریه (بدون بخشش و ابرأ) حق شما رو برای مطالبه مهریه از بین نمیبره ولی در صورتی که بخواهید دوباره درخواست بدید باید تمام مراحل و هزینه ها رو مجددا پرداخت کنید.
    با توجه به شرایط شما دو راه متصوره:
    1- ادامه دادن به پروسه مهریه برای تحت فشار قرار دادن شوهرتون برای توافق با طلاق (البته در اکثر موارد زن مجبور به بخشش مهریه در قبال انجام طلاق میشه)
    2- توافق روی گرفتن وکالت در طلاق در ازای بخشش مهریه (کل یا بخشی) (هبه معوض)

    باز هم تاکید میکنم با مصالحه کار رو به صورت برد-برد جلو ببرید...
    سلام
    خيلي ممنونم از وقتي كه برام گذاشتين
    درمورد هزينه بگم كه ما درخواست اعسار نداديم و وكيلمون خيلي حرفه ايي عمل كرده و هم زمان چند پرونده تشكيل داده براي مهريه و جهزيه و طلاي صندوق و بيرون كردن من و ...
    الان همسر من كاملا معلومه چون ترسيده اومد سراغ من
    وگرنه خودش قبلا پيش بيني ميكرد ولي نه با اين شدت
    حالا از امشب بگم
    اومد همسرم و ما كلا عادي برخورد كرديم نه الكي خوشحال بوديم و نه ناراحت و عصباني
    با خودش برنامه داشت كه من باهاش برگردم
    اول گفتم باشه ولي بابام خيلي ناراحت بود و داشت دق ميكرد اشاره داد كه نري و همه چيزو باختي اگه برگردي
    خيلي نرم سره شب بهش گفتم چه تضميني ميده كه برگرديم و هفته بعد نشه همين داستان كه هي ميگه بايد تمرين كنيم و از اين حرفا ادعاي عاشقي. گفت تو چه ميخاي من اصلا نگفتم حق طلاق گفتم تو بگو چه پيشنهادي ميدي كه جواب نداد
    ديگه شامو خورد و من به بهونه اينكه فردا كلاس دارم و تو ميري ماموريت و سختمه دوباره برگردم اينجا باهاش نرفتم
    ولي خيلي بهش برخورد
    بنظر خودش خيلي كاره بزرگي كرده كه دو بار اومده خونه ما
    و حتما ميگه من دو بار اومدم دنبالت ولي نيومدي
    باهاش قرار گذاشتم چهارشنبه كه برميگرده از ماموريتش بريم مشاوره ولي خيلي با ناراحتي و عصبانيت امشب رفت و شايد اصلا نياد ديگه
    كاملا نقشه اش بهم خورد
    حالا من نمي دونم چي ميشه
    از طرفي اصلا نمي تونم به وضع قبل برگردم هرچقدر هم من خطاكار بودم ولي اگه الان برگردم ديگه تمومه خونوادم بيشتر نگران ميشن و من با شناختي كه از اين آدم دارم يه شبه درست نميشه هرچقدر كه من كوتاه بيام

    - - - Updated - - -

    مريم١٢٣ و ملودي عزيز و ديگر كارشناس هاي محترم كه تجربه اي دارين ازتون خواهش ميكنم راهنماييم كنين
    واقعا خيلي اوضاع پيچيده ايي دارم

    - - - Updated - - -

    [QUOTE.
    با توجه به شرایط شما دو راه متصوره:
    1- ادامه دادن به پروسه مهریه برای تحت فشار قرار دادن شوهرتون برای توافق با طلاق (البته در اکثر موارد زن مجبور به بخشش مهریه در قبال انجام طلاق میشه)
    2- توافق روی گرفتن وکالت در طلاق در ازای بخشش مهریه (کل یا بخشی) (هبه معوض)

    باز هم تاکید میکنم با مصالحه کار رو به صورت برد-برد جلو ببرید...[/QUOTE]

    من اگه واقعا همسرم بخاد زندگي كنه با گزينه دوم موافقم وگرنه با توجه به وضع قبلي كه داشتم گزينه يك
    كه همسر من ميخاد با برد خودش و باخت من پيش بره


 
صفحه 3 از 13 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ،،اخلاق و عادات بد روزمره من ،،یه روزمرگی بیخود
    توسط ARAM-ESH در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 16:33
  2. مشخص نمودن میزان اضافه وزن یا کمبود وزن(bmi)
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 تیر 91, 14:02
  3. همسرم روزه نمیگیرد چه برخوردی با او داشته باشم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 09 مهر 90, 14:57
  4. نظر در مورد وزن همسر
    توسط sina.sina11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 04:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.