نوشته اصلی توسط
Pooh
مشکل من الان یک تنهایی عاطفیه و به خصوص انرژی عاطفی زیادی که در من هست و دلم میخواد یک جوری بتونم به کسی ابرازش کنم. اگر میخواستم برخلاف فطرتم پیش برم شاید الان داشتم به ارتباطم با مثلا اون آقای خواستگار ادامه میدادم. چون بهش بی علاقه نبودم. ولی فطرت من یا شاید هم بشه گفت عقل من بهم میگه ارتباط با اون آدم فایده ای برات نداره چون او علاقه و تعهدی به تو نداره پس خودت رو در راهی که میدونی آخرش درد و رنجه قرار نده. فطرت من بهم میگه دوست دارم یکی با قلبش منو بخواد نه بخاطر غریزش. دوست دارم یکی مهربانی و عاطفه من رو بخواد و براش این عاطفه درونیم مقدس و قابل احترام باشه . فطرت من بهم میگه دوست دارم به کسی که تو رو در قلبش ستایش کنه محبت کنم نه کسی که براش یه تفریح باشی.
اما از اون طرف هم درون من داره بال بال میزنه برای وجود داشتن چنین کسی.
خب اینجا من از خودم میپرسم چرا چنین کسی در مسیر من قرار نگرفته؟ اشکال کار من کجاست؟
سلام .این قسمت که گفتی به نظرم تو رو به نتیجه دلخواهت نمیرسونه.معمولا دیگران از چنین افرادی دوری میکنند شاید اونهایی که تو رو نمیشناسن موقتا چند گام به تو نزدیک بشن و جذب چنین رفتار و احساساتی بشن.
این احساسات تو اینقدر قوی هست که داره بخشی از جهان بینی و معنایی که باهاش بزرگ شدی و باورش داری رو تحت تاثیر خودش قرار میده.یعنی با وجودی که قلبا اعتقادی به روابط دوستی نداری اما این احساسات داره تو رو مجبور میکنه اون بخش از معنای زندگیت که این باورهای عدم دوستی نامتعارف با جنس مخالف رو میسازه ،ضعیف میکنه.
بخشی از سوالت عمومی هست بخشی از اون سلیقه ای و شخصی.قسمت عمومی که خطوط زرد وقرمز در روابط با نامحرم هست و همه میدونیم.اما قسمت سلیقه ایش اینه که هر کسی با توجه به شخصیت و اخلاقش در اون محدوده ای که مجاز هست چطور رفتار میکنه این رو کسی نمیتواند به تو بگوید و خودت به مرور زمان عادت میکنی وانتخاب میکنی که چطور رفتار کنی.
همانطور که بعضی از دوستان گفتن بهتره از اول خودت رو دوست داشته باشی و به خودت احترام کنی این یک توصیه و یک جمله خشک نیست که بخواهی به خودت تلقینتش کنی یک تمرین مداوم تا آخر هست .
وقتی محبت درون زا و از ضمیر خودت بجوشه اونهایی که قراره از اطرافیان جذب تو ورفتارت بشن رو کنارت جمع میکنه.
اما نکته آخر اینه که بهتره نظام باورهات رو دوباره ترمیم کنی واز تجارب گذشته بهترین درسها رو بگیری بسیار بعید تقریبا غیر ممکنه بتونی از راه دوستی محبتت رو به کسی ابراز کنی و آسیب نبینی.روی دوم سکه هم همون انزوایی هست که خودت توضیحش دادی یعنی روی تفریطی هست که اون مسیر هم رنج آوره .
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)