به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام اقای یه دوست
    چراااا اینقدر با لحن تند
    اول از همه به سوالاتتون پاسخ میدم
    منظورم از تلفنی یعنی روابط دیگه ای جز اشنایی بین ما نیست روابطی که خیلیا میان اینجا مینویسن خدایی نکرده فکر کنین بخاطر اون با منه
    دوما شما همش خرج اون خواستگاری مطرح میکنین . مگه همه چی همون اولشه که خواستگاری وتمام
    واقعا الان میدونین یه ازدواج در حد ساده چقدر هزینه داره . اگه اون پایه ها همون اول محکم نکنه مطمئنا تاوان سه چهار ماه صبر اضافی باید سه چهار سال پرداخت کرد

    فرمودین ازکجا اطمینان دارید؟ چون شما با این دسته افراد سروکار داشته و دارید دلیل نمیشه بقیه آقایان رو هم با یک چوب برانید
    لطفا شرایط این زمانه رو با شرایط زمان خودتان مقایسه نکنین الان نزدیک به نود درصد اینجوریه کسانی هم که میگن نه چون در جریان نیستن یا براشون خوب جلوه دادن

    خیلی تعجب میکنم از طرز رفتارتون . خیلی تند و یک جانبه حرکت کردین
    مطمئنا منم میخوام بلاتکلیف نباشم این از همه مهمتره واسه من
    اما بعنوان یه دختر نمیتونم مستقیم بگم بیا منو بگیر ، اونایی که دخترن میتونن منظورمو درک کنن

    ماه آینده باز میان به شهرمون اما اینبار تصمیم گرفتم رک تکلیفممو مشخص کنم
    شایدم بره و بقول شما 35 سالم بشه و کسی نباشه............................

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام مریم جان
    نمیدونم چرا شما همش در پی مشکل تراشی و وخیم بودن اوضاع هستین . من مشکلم فقط یک مورد بود ولی شما هزار تا بیان کردین .
    راهنماییتون بیشتر سرزنشه نه همدردی
    از طرفی لطفا الکی مسئله منو آیینه عبرت دیگران قرار ندین
    خانواده ی ایشان و خانواده ی من در جریان اشنایی ما هستن
    من فقط بحث غیرتی بودنو مطرح کرده بودم . پس لطفا اگه نظری راجبش نداشتین کل زندگی یکی رو به چالش نکشین
    ممنون

  3. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    مراجع محترم
    دقیقا دلیل اشفتگی شما از صحبت های من و اقای یک دوست به دلیل وخیم بودن اوضاع است.وگرنه اگر حرف کسی رو قبول نداری دلیلی هم نداره بهش واکنش نشان بدی و ناراحت بشی.

    اما یک توصیه...در زیر پست من و اقای یک دوست و حتی مدیر همدردی و همه کسایی که خلاف میل شما نظر میدن و به مزاج شما حرفاشون خوش نمیاد، یک مثلث کوچکی هست و روش یک علامت تعجب هست.میتویند با زدن اون دکمه از مدیرای محترم بخواین که پست ها رو ویرایش کنن و چیزهایی که برخلاف خواسته شماست رو حذف کنن.البته برای این کار از اولین پست (غیر از پست های خودت) باید شروع کنی.امیدوارم اینجوری به ارامش برسی .انشالله که خوشبخت بشی.موفق باشی

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    ابدا منظور و مطلبی رو که میخوام بهتون منتقل کنم نمی گیرید. یکبار دیگه جواب میدم بلکه متوجه بشید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط عسل28 نمایش پست ها
    سلام اقای یه دوست
    چراااا اینقدر با لحن تند
    تند نیست، اصلا. هشدار دهنده شاید!

    اول از همه به سوالاتتون پاسخ میدم
    منظورم از تلفنی یعنی روابط دیگه ای جز اشنایی بین ما نیست روابطی که خیلیا میان اینجا مینویسن خدایی نکرده فکر کنین بخاطر اون با منه
    من هم قبلا گفتم یک جلسه دو جلسه برای آشنائی به سبک مثلا مدرن شابد اشکال نداشته باشه. بقیه اش دوستی دختر و پسر است نه آشنائی. بدون تعارف.
    روابط خاص ندارید درست، ولی با هم گردش و تفریح که میروید. اسم این چیه؟

    خانواده ی ایشان و خانواده ی من در جریان اشنایی ما هستن
    گفته بودم در جریان بودن و دانستن هیچ ارزشی نداره. بسیاری از خانواده در جریان کامل رفتارهای پسر و دخترشون هستند و مشکلی ندارند. آخرش میگند خودتون می خواستید با هم ارتباط داشته باشید به ما چه.

    دوما شما همش خرج اون خواستگاری مطرح میکنین . مگه همه چی همون اولشه که خواستگاری وتمام
    واقعا الان میدونین یه ازدواج در حد ساده چقدر هزینه داره . اگه اون پایه ها همون اول محکم نکنه مطمئنا تاوان سه چهار ماه صبر اضافی باید سه چهار سال پرداخت کرد

    * خرج کردن میلیونی برای ملاقات یه دختر برای کسی که به گفته شما تلاش میکنه هزینه شروع زندگی رو تامین کنه عجیب، اسراف و غیرعقلانی است. این یعنی نداشتن عقل معاش. مگر اینکه ایشون بجز دیدار شما کارها یا منظور دیگری هم داشته باشند که این سفرها رو انجام میدند. دومیش به طرق مختلف برای شما خوب نخواهد بود. خیلی مراقب باشی.
    فکر هم نکنید ایشون چون پول خرج میکنه حتما و حتما خاطرخواه شما است. نخیر، خیلی احتمالات دیگر هم می توانند باشند که برای بعضی افراد حتی معمولی پول در آن ها اهمیتی نداره یا تولید چول هم میکنه. مخصوصا که تنهائی تا شهر شما میاد، پول خرج میکنه ولی پدر و مادرش رو نمیاره 1 ساعت بیان خانه نزد والدین شما.
    تابحال بین شما صحبتی شده که احساس کنید ایشون برای تعجیل در تهیه مقدمات خواستگاری از شما کمک بخواهند؟ یا هر صحبتی شبیه آن؟ شوخی یا جدی؟ اتفاقی؟
    * من هم میدونم هزینه ها چقدر سنگینه. فکر کنم بهتر از شما و خیلی های دیگه هم بدونم. ولی صحبت چیز دیگه ای است. میگم چرا ایشون به جای صرف هزینه برای دیدن شما و اصلا بدون درنظر کرفتن اون، چرا نمیاد خواستگاری؟ مگه خواستگاری کردن چقدر خرج داره؟ عقد کردن چقدر خرج داره؟ کل این دو مراسم چقدر خرج دارند؟ میخوام بگم مشکل نتونستن و نداشتن نیست. یا بی توجهی است یا نخواستن. و به نظرم این آخری دلیل اصلی است.
    * شما قبلا گفته بودید ایشون در مورد مهریه نظری دارند و پدر شما نظر به شدت متفاوتی که سرگرفتن موضوع رو به کلی منتفی میکنه. درسته؟ این هم بماند که ما هم گفتیم کم بودن مهریه چه عواقب خطرناکی برای دختر خانم ها داره. بازهم بماند که اشکالات دیگری از ایشون بیان کرده بودید. خب بابا ایشون و خانواده شان بیان رسما حرف شون رو بزنند، خانواده شما هم نظرشون رو بگند، بقیه مسائل بیان بشند، ببینید اصلا شما بدرد هم میخورید؟ خانواده ها قبول می کنند؟ خودتون قبول می کنید؟ صحبت های رسمی اونجا با صحبت های توی پارک و کافی شاپ خیلی فرق داره.
    وقتی نه به داره نه به بار، رفت و آمد و عشق و عاشقی چه محلی داره؟ دل بستن و رویا بافی، نقشه کشیدن برای آینده کجا بود؟ شما اول برادری تون رو ثابت کنید بعد مدعی ارث و میراث باشید. اول اصل و امکان ازدواج رو قطعی کنید بعد دنبال سایر مسائل باشید.

    فرمودین ازکجا اطمینان دارید؟ چون شما با این دسته افراد سروکار داشته و دارید دلیل نمیشه بقیه آقایان رو هم با یک چوب برانید
    لطفا شرایط این زمانه رو با شرایط زمان خودتان مقایسه نکنین الان نزدیک به نود درصد اینجوریه کسانی هم که میگن نه چون در جریان نیستن یا براشون خوب جلوه دادن

    نظر شما رو قبول ندارم. بالاخره ما هم توی همین جامعه داریم زندگی می کنیم. خیلی ها رو می شناسیم. نگاه شما خیلی بدبینانه است و مسلما در تعیین ملاک های ازدواج تان و قبول همسر تاثیر بدی میگذاره. به بیان دیگر شما با این تفکر و بعضی روحیات و تفکرات و همچنین نگرانی های تان درمورد شرایط سنی خودتان، "احتمال داره" به افرادی رضایت بدید که نباید بدهید.
    نه خیلی بلند پرواز و دست نیافتنی باشید و نه اینقدر پائین پرواز کنید که با تیر و کمان سنگی هم بندازندتون پائین

    خیلی تعجب میکنم از طرز رفتارتون . خیلی تند و یک جانبه حرکت کردین
    مطمئنا منم میخوام بلاتکلیف نباشم این از همه مهمتره واسه من
    اما بعنوان یه دختر نمیتونم مستقیم بگم بیا منو بگیر ، اونایی که دخترن میتونن منظورمو درک کنن

    من هم موضوع رو درک میکنم. بعلاوه اینکه آقا هستم و موضع آقایان رو بهتر از شما میدونم.
    ما هم نگفتیم به ایشون بگید بیا منو بگیر. ولی می تونید به عنوان یه دختر ناز و عشوه داشته باشید. عشوه گری که در خندیدن و صحبت کردن ... خلاصه نمیشه. بعضی وقت ها دور شدن، خود رو از دسترس دور کردن عین ناز و عشوه گری هستش. بعلاوه باید وقار هم داشته باشید.
    دیگه به دیدن ایشون نروید. اجازه هم ندهید ایشون به دیدن شما بیاد. تلفنی، تلگرام و غیره هم ارتباط نداشته باشید. بهشون پیام بدید (مادرتون) که به اندازه کافی آشنائی و شناخت اولیه حاصل شده. ایشون اگر شما رو میخواهند رسما و با خانواده بیایند خواستگاری وگرنه جای شما توی خیابان نیست. توی تلفن و اس ام اس هم نیست.
    شما شاید ندونید ولی ما می دونیم آقایان درباره دختری که دوستش داشته باشند چقدر حساس هستند. اگر دم دست باشه که هیچ. ولی همینکه احساس یا شک کنند ممکنه بپره حتما حتما اقدام می کنند. شده توی خانه شان هم اتیش به پا کنند پدر و مادرشون رو وادار می کنند بیان خواستگاری.
    اگر غیر از این اتفاق بیفته یا خود پسر واقعا قصد جدی نداشته، یا خانواده اش شدید مخالف هستند، یا شرایط حذاقلی رو برای اقدام نداره و نظایر آن. در هر دو حالت دختر و پسر (بیشتر دختر) تکلیف خودشون رو می فهمند.

    "قعلا چه ایشون باشن چه نه کسی دیگه هم نیست پس ترجیح میدم ایشون لااقل باشن"

    یعنی حتما باشند. چه بهتر به عنوان خواستگار ولی اگر هم نشد به عنوان غیر خواستگار!؟ خب معنی این چیه؟ غیر از اینکه که چه خواستگار چه دوست پسر؟ خواستگار نباشه دوست پسره دیگه. خودتون رو فریب ندید. شاید شما چنین ذهنیتی نداشته باشید ولی نتیجه عملی و اتفاقی که در دنیای واقعی می افته همینی است که گفتم.
    این تفکر و عمل همراه با احساس ضعف شخصیتی و موقعیتی که دارید، برای شما عوارض روحی، اجتماعی و خانوادگی و خدای ناکرده جسمی خواهد داشت. کما اینکه برای خیلی ها داشته. نمونه هاش رو تو همین تاپیک ها می بینید. اون ها هم مطمئن بودند آتیش بازی شون خطری نداره ولی همشون سوختند. نمیشه بیشتر از این بازش کنم چون خیلی طولانی میشه و هم جاش اینجور جاها نیست. خودتون متوجه باشید.

    ماه آینده باز میان به شهرمون اما اینبار تصمیم گرفتم رک تکلیفممو مشخص کنم

    خدا خیرتون بده ما هم داریم خودمون رو خفه می کنیم که همین رو تو کله شما فرو کنیم ولی با تغییراتی درباره رفتارها و معاشرت های فعلی تان با این آقا.


    شایدم بره و بقول شما 35 سالم بشه و کسی نباشه
    حالا مثلا باشه ولی هیچ کاری نکنه چه فایده ای داره؟ ذهن تون رو درگیر کنه و از پرداختن به سایر فعالیت ها بازداره چه فایده ای داره؟ موقعیت ها وخواستگارهای احتمالی دیگه تان رو حذف کنه چه ثمری داره؟ ... بازهم بخوام توضیح بدم طولانی میشه.
    ............................
    بعضی افراد خواستگار کمی دارند و به همین دلیل ممکنه دیر ازدواج کنند ولی آخرش ازدواج می کنند. ولی کسانی مانند شما که خواستگار زیاد داشته اند ولی تا این سن ازدواج نکرده اند باید بترسند. حتما دلایل محکمی وجود دارند که خواستگارهائی را شما پسندیده اید و باوجود مزایائی که درمورد خودتان بیان کرده اید انصراف داده اند. دور بودن شهرها رو یکبار گفته اید که احتمال زیاد بهانه ای محترمانه برای جواب رد دادن بوده است؟ می تونستند از شما بخواهند برای زندگی به شهر آقا پسر (فکر کنم تهران بود) بیائید. مثل خیلی خانم های دیگه. بعدش بقیه اون همه خواستگارها چرا رفتند و برنگشتند؟


    آخر قصه
    من نمیخوام بگم این آقا خوبه یا بد. دو چیز رو میخوام به شما بگم
    1. زودتر موضوع رو قطعی کنید. 5 ماه با هم بوده اید. یا رسما نامزد بشید یا کلا قطعش کنید.
    2. شخص شما روی جاذبه و دافعه های تان بیشتر تفکر کنید. شاید آنقدر که خودتان فکر می کنید جاذبه هایتان تاثیر گذار نباشند. شاید دافعه هائی دارید که از آن ها بی خبر هستید یا فکر می کنید اهمیت چندانی ندارند.
    مثلا:
    * چه تعداد دوست دارید؟ بیشتر خانم یا آقا؟
    * چه نوع افرادی با شما دوست می شوند؟ (اعتقادی، اخلاقی، تحصیلات، سن...)
    * کیفیت روابط تان با دوستان چگونه است؟
    * بیشترین سابقه دوستی تان چند سال است؟ با چند نفر؟
    * تابحال بصورت جدی وقت گذاشته اید ببینید چرا خواستگارهای تان با ازدواج با شما موافقت نکرده اند؟ (اون هائی که شما بهشون نظر مثبت داشته اید). مشاوره گرفته اید؟
    ...
    در پست های دیگرم در تاپیک قبلی تان هم مطالبی رو توصیه کردم بودم.

    شاید توضیح ساده ای برای این موضوعات وجود داشته باشه که خبر نداریم. شاید!

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : چهارشنبه 19 مهر 96 در ساعت 21:35

  5. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Quality (پنجشنبه 20 مهر 96), Shayeste (پنجشنبه 20 مهر 96)

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خانم maryam123
    استدعا دارم متن نوشته هاتون رو با فونت نرمال بنویسید و بولد و بزرگ نکنید. این میتونه از نظر خیلی افراد استرس زا و بی احترامی باشه.

    سپاس

  7. 3 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    اركیده (پنجشنبه 20 مهر 96), شیدا. (پنجشنبه 20 مهر 96), عسل28 (پنجشنبه 20 مهر 96)

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از صحبت هاى آقاى يه دوست خيلى لذت بردم. جورى صحبت ميكنن انگار كه يك پدر دلسوزانه داره به دختر خودش درس زندگى ياد ميده.
    يه وقتايى ميگم كاش تو بعضى سن ها عقلِ چند سال جلوترو داشتيم تا خطاهايى نكنيم كه بعدا بگيم چقدر خام بوديما. به هر حال تو يه سنى به يه جايى ميرسيم كه تاااازه بفهميم يه سرى از حرفهاى بزرگترها از تجربه هايى مياد كه با پوست و استخون لمس شده.

  9. 3 کاربر از پست مفید Shayeste تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (پنجشنبه 20 مهر 96), شیدا. (پنجشنبه 20 مهر 96), عسل28 (پنجشنبه 20 مهر 96)

  10. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عسل28 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    کم و بیش در جریان موضوع من هستین
    من با اقایی اشنا شدم که خانوادشون در جریانن و خواستگاری کردن البته غیر مستقیم
    مشکلی که من تازگی پیدا کردم اینکه ایشون روم حساسن
    کجا میری با کی میری
    حتی رو استادم که پسرن میگن چرا میری درس یادبده
    این کلاس عملیه و ایشون کلاس شخصی ندارن و جایی هم نیست برم یاد بگیرم
    موضوع تخصصیه
    اما روابط نادرست دوستانشونو توجیه میکنن
    مثلا دوستشون با دوس دخترش روابط ازاد دارن
    وقتی اعتراض میکنم میگن چی میشه
    اما به کوچکترین چیزای من گیر میده
    منم روی صحبتم اینکه اگه واقعا ایشون دارای همین عقاید هستن چرا رو من حساسن
    اگه نه پس چه دلیلی داره رفتارای دوستاشونو توجیه کنن
    وقتی هم چیزی میشه میگن ما که عقایدمون یکی نیست پس چرا باید رابطه داشته باشیم
    سلام

    با بیشتر صحبتهای مریم و یک دوست موافقم. هر چند شما سخت جبهه گرفتین.

    1- در جریان بودن خانواده ی پسر امتیاز خاصی محسوب می شه؟ در جریانن که ایشون با یه دختری رابطه داره، خب ؟
    خیلی از خانواده ها هستن که با دوست دختر داشتن پسرشون یا روابط پسرشون مشکلی ندارن.

    2- خواستگاری غیر مستقیم یعنی چی؟

    3- اما سوال اصلی تاپیک ... ایشون یه سری روابط را برای شما نمی پسندن و می گن یا قبول کن با عقاید و خواسته های من کنار بیایی، یا باید از هم جدا بشیم.
    مشکل چیه؟ الان شما می خوای امضا جمع کنی ببری نشونش بدی که عقایدش غلطه؟
    می خوای ما به شما بگیم ایشون درست می گه یا غلط می گه؟
    رک داره به شما می گه یا قبول کن خواسته هام را، یا خداحافظ.

    این که دوستاش چه روابطی دارن و چرا همون روابط را برای شما نمی پسنده و ... که مشکل را حل نمی کنه.
    دوست با همسر فرق داره. دوست من و شما هم ممکنه یه سری ویژگیها و رفتارها داشته باشه که مورد قبول ما نیست.

    عسل جان، اصل موضوعت مشخص نیست. سوالت از ما چیه؟
    تو را تایید کنیم و بگیم اون آقا اشتباه می کنه؟ مشکل حل می شه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Quality (جمعه 21 مهر 96), Ye_Doost (پنجشنبه 20 مهر 96)

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام دوست عزیزم
    دقیقا حسی رو که فرمودین در من القا شد
    و من اینجا درد دل خودمو آوردم اما دردم بیشترم شد
    بعضیا شاید قصدشون کمک باشه و بخوان تلنگر وارد کنن
    اما در پی این نیستن که ممکنه کمکشون بیشتر اسیب بزنه اونم فقط بخاطر لحن بدی که دارن

  13. کاربر روبرو از پست مفید عسل28 تشکرکرده است .

    Quality (جمعه 21 مهر 96)

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام آقای یه دوست
    برعکس پست قبلیتون این پستتون خیلی منو تکون داد
    از صمیم قلب ازتون تشکر میکنم
    راستش من تصمیم قطعی مو گرفتم و میخوام بعد یه ماه که تشریف میارن رک بگم که تکلیف منو روشن کنن مهم نیست چه فکری میخوان بکنن . مهم زندگیه خودمه
    راستش من دختری هستم که بقول دیگران خیلی چهره ی زیبایی دارم فوق لیسانس و موقعیت مالی خانوادگی خیلی بالایی هم دارم
    اما برای زندگیم دو بار شکست بدی خوردم
    یکی که یه هفته به عقد مونده با بهانه ی دوری راه رفت
    و دیگری هم نزدیک ازدواج با دختری دیگه ای گرفته شد
    به قدری این دو ضربه برا من سهمگین بود که با وجود خیلی شرایط خوبی که دارم خودمو باختم
    گفتم من خیلی بدم و.... و همیشه خودمو پایینتر دیدم
    اعتماد بنفسم به صفر رسید تا اینکه با این اقا اشنا شدم
    همینکه دیدم ایشون لااقل بامحبتن
    بهم توجه دارن
    خیانت نمیکنن
    حاضر شدم بقیه چیزا رو نبینم و همینکه یکی ارزشمو فهمید همه جوره کنارم نگه دارم
    عین کسی که از یه جنگ وحشتناک فرار کرده و به آغوش امن پناه برده
    الان وقتی شماها میگین این آغوشو ول کن برام سخته
    هی با خودم میگم ول کنم که گیر ادمایی که تو گذشته ام بود بیفتم
    وقتی یاد گریه های شبم میفتم که جز خدا کسی صدامو نشنید
    وقتی یاد صبحایی میفتم که بیدار شدنی میگفتم خدا چرا باز زنده ام
    دلم میخواد زنده نباشم
    ما فقط یه هفته به عقدمون مونده بود
    میدونین به تک تک فامیلا گفتم خودم نخواستم و دروغکی جلوه کردم چقدر سخت بود....
    این آقا تا حالا جز محبت به من بدی نکرده . همیشه هوامو داره اون خلا عاطفی برام پر کرده قول داده تا اخر سال تکلیفو مشخص کنه
    شایدم نکنه
    شایدم برگردم به اون دورانم
    شایوم حق با شماست
    و شایدم دارم تاوان پس میدم
    اما منم آرزوم بود مثل خیلی دخترا طمع عشق واقعی رو بچشم
    بعضیا تو زندگی آدما وارد میشن که بعضی باورهاشونو و احساساتشونو له میکنن این باعث میشه در به در دنبال خودشون بگردن که گم کردن
    کاش یکم همدیگه رو درک کنیم
    هیچ کسی دوس نداره بازیچه کسی شه . شاید اگه نمیتونه دست بکشه به این خاطره که دیگه طاقت دوباره برخواستنو نداره
    این حرفا رو با اشک چشام براتون نوشتم
    ببخشید موضع تندی کردم به بعضیا
    ممنون از همگی
    یا حق
    ویرایش توسط عسل28 : پنجشنبه 20 مهر 96 در ساعت 15:57

  15. کاربر روبرو از پست مفید عسل28 تشکرکرده است .

    Ye_Doost (پنجشنبه 20 مهر 96)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1396-6-31
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,324
    سطح
    20
    Points: 1,324, Level: 20
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    221

    تشکرشده 40 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عسل جان به نظر من هم دوستان درست میگن. خودت رو به خواب نزن. ببین من نمیگم بهش بگو برو رد کارت. بلکه باید قیمت خودت رو بالا ببری و بهش بفهمونی همینطوری راحت دم دستش نیستی که هروقت خواست بیاد بره و حتی یه بار هم جدی اقدام نکنه. قرار نیست که تا اومد خواستگاری سریع عقد و عروسی کنین و چند میلیون هزینه کنین ! این که هنوز پا پیش نذاشته دو حالت داره : 1- هنوز در مورد دوست داشتنت و این که به دردش میخوری دو دله 2- میترسه که تا به خانوادش بگه سریع بخوان زنش بدن و اینم آمادگیش رو نداره هنوز 3- میدونه خانوادش راضی نیستن و برای همین داره زمان میخره تا شاید نظرشون رو بتونه عوض کنه یا اصلا نظر خودش عوض شه و بیخودی دیگه پای خانوادش رو وسط نکشه و خبردار نشن و پسر گل خودشون باقی بمونه! 4- چندتا گزینه ی دیگه رو داره همزمان بررسی میکنه تا بینتون انتخاب کنه
    من در حدی نیستم که بهت قطعی بگم چه کاری کنی، ولی اگه من جات بودم، فارغ از این که کدوم یک از این دلایل باشه، جدی بهش میگفتم دیگه اگه واقعا منو میخوای باید بهم ثابت کنی. این که بیای و بری کافی نیست؛ تضمین میخوام. اصلا هم زشت نیست که فکر کنی داری آویزونش میشی. اتفاقا خودت رو بالا میبری. دختری که راحت به دست نیاد خیلی ارزشمندتره تا کسی که به هر حال میمونه و تو آبنمک خیس میخوره و هروقت بخواد در دسترسشه. اگه واقعا تو رو بخواد، یه کم جدی تر میشه
    چه اتفاقی میفته اگر بعد چند وقت که با هم دوست بودین و بینتون کلی احساس و خاطره رد و بدل شد، پا پیش گذاشت، و خانواده ی تو یا خودش مخالفت جدی کردن به هر دلیلی، یا فهمیدی عیبی مشکلی چیزی داشته و تازه اون موقع پی بردی ؟ آیا احساست میذاره ازش دل بکنی ؟ یا باز خودتو توجیه خواهی کرد؟
    پس حق داری ازش بخوای هدفش رو از بودن بااهات معلوم کنه و بهت اثباتش کنه.
    دیگه خود دانی...

  17. 2 کاربر از پست مفید nazaninIT تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (جمعه 21 مهر 96), عسل28 (جمعه 21 مهر 96)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  2. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 مرداد 92, 10:02
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 00:54
  4. همسرم خیلی لجباز و غیر منطقی و کافیه خلاف نظرش حتی نظر بدم....
    توسط فرانک68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 دی 90, 04:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.