به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 96 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1396-4-13
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    521
    سطح
    10
    Points: 521, Level: 10
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 25 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ترنم جان

    عزیزم دیروز متنت رو که خوندم خواستم برات بنویسم و راهنمایی کنم ولی هر چی بیشتر متنت رو خوندم دیدم حرفی باقی نمونده حداقل کسی مثل من نمی تونست راهنما باشه راستش چیزی به ذهنم نرسید همسر شما با تعریفهایی که کرده بودید خیلی یک طرفه همه چی رو رها کرده و ...
    از نوشته هاتون به این نتیجه رسیدم آدم مقیدی هستید بهتون پیشنهاد می کنم با توسل و توکل به خدا سعی کنید این روزهای سخت رو تحمل کنید پشت سر بگذارید.
    مثل همیشه پیشنهاد من به شما یک مشاور خوبه .
    به نظر من دیگه اصرار نکن تو وظیفت رو انجام دادی.
    فرق تو با همسرت اینکه بعد از جدایی تو یک وجدان آسوده داری به خاطر همه ی تلاشهات و اون می مونه و یک عذاب وجدان به خاطر همه ی اشتباهاتش.

    با وجدانتون خلوت کنید به همه ی روزهای گذشته فکر کنید مثل کسی که داره یک فیلم رو می بینه تا نقد کنه ببینید کجا درست نبوده از انتخابتون گرفته تا رفتارهای خودتون و همسرتون تو این مدت. اینو نمیگم که غصه بخورید اینو میگم که در آینده اشتباهاتتون رو تکرار نکنید شما مسلماً اشتباهاتی داشتید همه ما انسانیم و ممکنه اشتباه کنیم ولی بهتون تبریک میگم شما جزء آن دسته از آدمهایی هستید که به نظرمن همه ی تلاشش رو برای زندگیش کرده و شاید اشتباه بزرگش انتخاب غلطش باشه.
    یک توصیه خواهرانه این رو واقعاً از ته قلبم میگم خودت رو برای اشتباه کسه دیگه ای سرزنش و مجازات نکن.
    این که تو نمی تونی بد باشی عزیزم بزرگترین حسنت اینکه با آدمی زندگی می کردی که قدره این خوبی هات رو نمی دونسته حرف دیگه اییه مطمئن باش گذشت زمان (یک سال بعد، دوسال، ده سال یا حتی صد سال دیگه) به اون فرد اثبات می کنه چه چیزه ارزشمندی رو از دست داده و باور کن از دست دادن همسر خوبی مثل تو بزرگترین مجازات برای همچین آدم قدرناشناسیه.
    عزیزم هر انسانی یک دوره ای باید خودش رو به اطرافیانش ثابت کنه این دوره برای تو الانه. نمیگم غصه نخور طبیعیه که ناراحت باشی جدایی از کسی که بهش اعتماد کردی واقعا ناراحت کننده است چیزی که می خوام بهت بگم اینکه از خودت یه موجود مفلوک نساز . از خودت یک زن قوی بساز که روزگار و آدمهاش بهش سخت کرفتن و دلش رو شکستن ولی بازم سرش رو بالا می گیره و با عزت نفس رو زمین راه میره.

    به امید روزهای خوش

  2. 3 کاربر از پست مفید مهارت جو تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (جمعه 24 شهریور 96), Ye_Doost (چهارشنبه 22 شهریور 96), ترنم بهاری (دوشنبه 10 مهر 96)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 23:09]
    تاریخ عضویت
    1396-6-18
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,044
    سطح
    17
    Points: 1,044, Level: 17
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهارت جوی عزیز ممنونم بابت همدردیت....
    اره عزیزم دقیقا من این روزا فقط دارم به کم و کاستیام فکر میکنم اینکه کجا کم گذاشتم ولی به قول شما نباید سرزنش کنم....
    اخه اشتباهات من اونقدر فاحش نبود که به این سختی باهام بخواد رفتار بشه....الان منتظر تماس وکیلم تا شروع کنیم کارای طلاق و....
    جدیدا از سمت یه دوست مشترک یه سری حرفای جدید بهم میرسه که فاجعه س... چه تهمتای مسخره ای....حس میکنم دارن خودشونو قانع میکنن که من بد بودم....
    جالبه مادرشوهری که تا دوماه پیش میگفت مثل من کجا گیر بیاره حالا گفته به کدوم محبت این زن بگم پسرم برگرده؟؟؟کل ایراد منو جدیدا گفتن محبت نکردن و بلد نبودن شوهرداری!!!
    من نمیدونم چون هر روز صبح از زیر قران رد نکردم اقارو صبحونه ندادم دوتا اعتراض به قول خودشون غر زدم این میشه دلیل طلاق!!!!والا به خدا هیچوقت با ادمای لوس ازدواج نکنید شخصیت خودشیفته دارن فک میکنن همه باید در اختیار باشن....
    با اینکه من به ایشون میرسیدم ولی انگار خیلی بیشتر از اینا محبت میخواست...تربیتش اینجوری بود کلا ....درصورتی که من محبت انچنانی ندیدم خودم...جای زن و مرد عوض شده بود...من نمیدونم پیش خودشون نمیگن خب پسر ما زنداریش چطور بود!!!!
    خواهرشوهرمم گفته تعجب میکنم که داداشم تا الان چرا نرفته زن صیغه کنه!!!دلیلشم دوستم پرسیده دوباره همون حرفارو زدن که چرا پیام کم میداده به پسر ما زنگ کم میزده صبحونه نداده خونه باباش دست پسرمونو نگرفته از این دست ایرادا!!!دوستمم گفته بابا اینا دلیل نیس این خانومم اینارو رعایت میکنه اگه تا این حد حساسه گفتن نه دیگه فایده نداره پسرمون چهارساله زجر کشیده!!!
    این اقا به نظرم کمبود محبت داشته درسته اقایون نیاز شدید به تایید دارن من نمیدونم شاید یه جاهایی غرور ایشون زیر سوال رفته و فک کردن خانواده م تو اولویت هستن ولی بازهم خیلی سخت برخورد کردن بامن....خداروشکر که خانواده باهامن هرکس منو میبینه میگه اخه این مرد خوشی زده زیر دلش خونه ت میومدیم کیف میکردیم همه چی تمومی اشپزی همه چی غر زد یعنی چی....
    اینروزا فقط تنها دلیلی که خیلی میبینم اینکه این اقا اون تاییدی که باید از من نگرفته من خیلی سعی کردم ولی اخه این دیگه خیلی حساس بود منه بیچاره با یه لوس چکار میکردم.....

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    با عقل تصمیم بگیرید.
    من به حرف ها و مسایل دینی به دام یک منحرف افتادم.
    ایندفعه که بخوام ازدواج کنم مسایل دینی دیگه برام مهم نیست.
    دینی که از ظاهرش فقط سوء استفاده میشه وجاهت ندارد.
    عقل و مشورت خیلی مهم است.
    فریب ظاهر را نخوریم.
    حرفهای الکی مثل توکل را نگیم.
    با همین توکل ها کلی ادم بدبخت شدند.
    خدا هیچکاری نداره.
    مسولیت را از خودمون سلب نکنیم و گردن خدا نندازیم.
    خدا نگفت ما انتخاب درست نداشته باشیم.
    خدا میخواست ما خوشبخت بشیم.
    ما خودمون مقصریم.
    مسلما اگر مثل الان تفکر میکردیم به این چالش ها نمیرسیدیم.
    من از دانایی استفاده بهینه ای نداشتیم.
    باید تلاش کرد و زندگی را با دانایی ساخت.
    زندگی که بدست تقدیر، قسمت، و.... بیوفته فاتحش خوندس.

    زندگی باید در دستان قدرتمند ما باشد.
    ما در گذشته در مقاطعی اشتباهاتی داشته ایم اما میتوانیم قدمهای صحیحتری بر داریم.
    مطالعه یکی از راهکارهای مطلوب برای رسیدن به هدف است.
    تلاش کن تا ادامه زندگیت را عاقلانه پیش بری.

  5. کاربر روبرو از پست مفید meghdad تشکرکرده است .

    ترنم بهاری (سه شنبه 11 مهر 96)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 23:09]
    تاریخ عضویت
    1396-6-18
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,044
    سطح
    17
    Points: 1,044, Level: 17
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای مقداد درست میگید شما .
    دقیقا مشکل اصلی ما عدم اگاهی لازم بود.
    خود من گفتم خب اینا به ظاهر مومن هستن منم که معیار اصلیم اخلاق و ایمان خیلی راحت قبول کردم....
    ولی بقیه مسایل اخلاقی رو مثل اینکه این اقا تا چه حد وابسته خانواده س چه جوری مشکلات و حل میکنه و ....خیلی راحت عبور کردم.
    ایشونم در مقابل باید دنبال شخصی میرفتن که کلا حکم کلفت و داشته باشه و بی چون چرا محبت کنه و دم نزنه.....
    تازه الان میفهمم چه معیارایی واقعا لازمه ی زندگیه....اینم که شما میگید با عقل باید رفت جلو کاملا صحیحه با ایشاالله ماشاالله کسی درست نشده .
    ولی به نظرم با مطالعه و عقل مشاوره باید رفت جلو در کنارش توکلم لازمه ی کاره .اینکه توسل کنیم به خدا برا کارامون واقعا ارزشمنده ....

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    توسل , توکل , قسمت , تقدیر و..... توجیحاتیه که ما برای اشتباهاتمون میاریم.
    هرجا دیگه نتونستیم اوضاع را کنترل کنیم مینذازیم گردن توسل توکل و ....

    اگه الان به نتایج خوبی رسیدی خودت را فریب نده و گردن تقدیر یا توسل یا توکل و ازین حرفا ننداز
    با عقل و دانایی اشتباهات گذشته و راه برون رفت از وضعیت فعلی و پیشرفت را پیدا کنیم.
    خدا کاری به کار ما نداره
    اصلا دخالتی نمیکنه

  8. کاربر روبرو از پست مفید meghdad تشکرکرده است .

    ترنم بهاری (چهارشنبه 12 مهر 96)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام ترنم جان بابت بهم خوردن زندگیت متاسفم متنت رو کامل خوندم خانواده همسرت نمونه کامل انسانهای کنترل گر هستن، آدمای کنترل گر حتی محبت شون هم به دل نمیشینه چون انگار دارن اون کار رو از روی تظاهر انجام میدن و اینکه طرف مدیون خودشون کنن.
    و اما تو برعکس اونها خیلی صاف و ساده و البته خیلی بی سیاست بودی این رو از توی مکالماتت با مادرشوهر میشد فهمید.
    اینجور آدما وصله تو نبودن و تو وصله اونها. اینها کسی رو براشون خوبه که چاپلوس باشه و صبح تاشب پاچه خاری کنه و محبت الکی نشون بده
    پس لطفا دیگه بخاطر اتمام اون زندگی غمگین نباش و از هیچ کس هیچ خبری نگیر فراموششون کن خیلی سخته ولی شدنیه 4سال از زندگی و خاطراتت رو فراموش کنی .
    زندگی جدیدی رو شروع کن اهداف جدیدی رو تعیین کن و براشون برنامه بچین و در راهذرسیدن بهشون و موفقیت تلاش کن.
    موفق باشی

  10. کاربر روبرو از پست مفید masamasa تشکرکرده است .

    ترنم بهاری (چهارشنبه 12 مهر 96)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 23:09]
    تاریخ عضویت
    1396-6-18
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,044
    سطح
    17
    Points: 1,044, Level: 17
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای مقداد من فکر میکنم شما یه مقدار بدبین شدید نسبت به مسایل مذهبی و دینی.
    بله حرفتون درسته نباید اشتباهات و ندانم کاری خودمونو گردن تقدیر و اینجور مسایل بندازیم ولی اینو من میدونم که طرف باید تلاش کنه تحقیق کنه به قول شما عقلش و بکار ببنده در کنارش توکل هم بکنه. اتفاقاتی که میفته به طور مطلق نمیشه گفت خدا درش اصلا دخیل نیس خیلی موقع ها واقعا حکمت خدا تو کاره اینی که شما میگی اصلا اینجور مسایل وجود نداره من با این نظرتون مخالفم.
    Masamasa ی عزیز ممنون از پیامت دقیقا منم با حرفات موافقم ما وصله هم نبودیم اونا واقعا از من توقع عصمت داشتن!!!
    تو همه مسایل....و هیچ ایرادی از خودشونو نمیدیدن کوچکترین مساله ای از من زیر ذره بین بود حتی حرف مشاوره م قبول نداشتن...
    خیلی سخته چهارسالتو بریزی دور اونم برا هیچی اونم برا کاری که نکردم برا اتفاقی که هنوز من نفهمیدم ...
    کاهی اوقات فکر میکنم حتما همسرم با شخص دیگه ای دوست شده... اخه این سطح سردی برام خیلی عجیبه...
    انگار نه انگار چن سال باهاش بودم...خیلی راحت بلاک کرد کلا فراموش کرد..هرچی فک میکنم اخه من چکاری کردم که انقد برید به نتیجه نمیرسم .
    نه من هیچکس دیگه ای به نتیجه نمیرسه...حتی مشاورم حریف نشد...خیلی مشاورا که تا شروط اقا رو دیدن اجازه ندادن من حتی حرف بزنم گفتن سریع از این زندگی بیا بیرون....
    وکیلش باهام تماس گرفت دیروز یه چیزی تو دلم مونده...این اقا هیچ راه ارتباطی نذاشت که من حتی حرفمو بزنم بهش ...تصمیم گرفتم از وکیلش بخوام یه ملاقات کوتاه و ترتیب بده که من بهش بار دیگه بگم که من راضی به طلاق تیستم خودت خواستی...امون نداد خودم شخصا بهش بگم از طریق واسطه گفتم ولی نمیدونم چرا دوست دارم از زبون خودمم بشنوه...حقیقت من طلاق و گناه بزرگی میدونم اگه سر مسایل پوچ باشه...حالا نمیدونم این درخواست ملاقات ازش بکنم یا نه؟از طرفی میترسم یهو عصبانی شه همون یه ذره مهرم که میخواد بده نده اذیتم کنه...ممنون میشم نظرتونو بگید دوستان...
    ویرایش توسط ترنم بهاری : چهارشنبه 12 مهر 96 در ساعت 12:29


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس ترس و زندگی پوچ
    توسط alireza45 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 29 خرداد 95, 03:08
  2. اصلا دلم نمیاد واسه نامزدم پول خرج کنم
    توسط مینا 66 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 بهمن 94, 12:23
  3. شوهرم بیکارشده هیچ پولی نداریم
    توسط مرمر تنها در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 اسفند 92, 12:55
  4. باخت پول
    توسط Vampier در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 25 مرداد 92, 19:08
  5. پوچی
    توسط memul در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 25 دی 89, 04:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.