آزمایش مادر و کودک :
2تا مادر ، هر دو شرایط یکسان دارند ، خونه ، همسر ، فرزند ، مشکلات و دغدغه ها، خانواده .
هردو مادر در آشپزخانه میخوان قیمه درست کنن و کلی کار دارن : نظافت گاز و هود بعد از آشپزی ، تمیز کردن سرامیکها و شستن ظروف داخل سینک ، و غذا دادن به بچه !
مادر 1 : روی گاز برنج گذاشته و منتظره آبکش کنه ، روی یه شعله دیگه داره سیب زمینی سرخ میشه و یه شعله دیگه خورشت رو بار گذاشته ،
برنج داره شفته میشه و باید سریع آبکش بشه ، حواسش باید به سیب زمینی ها باشه
بچه 2ساله مدام میاد وسط آشپزخونه و به دست و پای مادرش میپیچه نق میزنه ، مادر مدام تکرار میکنه عزیزم برو تلویزیون نگاه کن الان میام پیشت
بچه نمیره و ادامه میده مادر داره برنج رو آبکش میکنه ، بچه پای مامانو گرفته داره زار زار گریه میکنه ، مادر بلند تر میگه مگه نمیگم برو میخوای آب جوش بریزه روت ،
با صدای بلند تر بهت میگم برو کارتونتو ببین دیگه ، چی میخوای اینجا ....
مادر برنج رو میزاره روی گاز و سیب زمینی ها که تقریبا زیادی سرخ شده و قهوه ای شده رو هول هول جمع میکنه که آب دستش میچکه توی روغن و یه روغن داغ درشت میوافته روی دستش ...
دادش بلند میشه که سوختم سوختم ، ماهیتابه رو میندازه جلوی سینک ظرفشویی و بچه رو هول میده میگه راحت شدی بمیری از دستت خلاص شم تازه شایدم بچه رو بزنه.
مادر 2: میدونه میخواد آشپزی کنه و بچه هم میخواد بچسبه بهش و اگه بهش توجه نکنه و خیلی درگیر آشپزی باشه بچه اش شروع میکنه به نق زدن ، در نتیجه :
قبل از شروع کارهاش یه ترانه شاد میزاره و با ریتم آهنگش حرکات موزون هم داره ** چیزی که به شدت هواس بچه ها رو پرت میکنه و حتی موجب شادیشون میشه ،
نگاهش به بچه اش هم هست و همزمان داره قربون صدقه اش میره .
برنج داره شفته میشه ولی خیلی بامزه داد میزنه برنجمون خمیر شد شعر میسازه و بامزه میخوندش حواسش به بچه هم هست ،
بچه گاهی نق میزنه و میخواد گریه کنه یکباره یه روغن درشت میپره روی دستش ، شعله زیر سیب زمینی رو خاموش میکنه و به حالت بامزه ای میگه سوختم دستشو به بچه نشون میده میگه بوسش کن بزار خوب شه انقد حالتای مادر بامزه است که بچه میخنده ،جلوی بچه مظلوم نمایی میکنه و وانمود میکنه به محبت بچه نیاز داره
و دوباره شاده مدام تکرار نمیکنه برو دور شو تلویزیون نگاه کن ، داد نمیزنه .حواسش متمرکز آشپزی و بچه است و انقد در حال شعر خوندنه که نمیتونه چیزای دیگه ای رو توی ذهنش مرور کنه
بعد ازینکه برنج و سیب زمینی ها آماده شد قبل از نظافت بچه اش رو بغل میکنه و میبره جلوی تلویزیون و چند دقیقه ای توی آغوشش با فرزندش کارتون گیسوکمندو نگاه میکنن همونجا که گیسو کمند داره شعر میخونه و نقاشی میکشه برای بچه ها مهیجه . بعد از چند دقیقه با هوشیاری از بچه دور میشه و خواهش میکنه بره ظرفهاشو بشوره و برگرده پیشش .
چرا این دوتا مادر واکنشهاشون و رفتارشون فرق داره ؟ (جواب این سوال رو از نظر خودت بنویس کلا این آزمایش رو تفسیر کن )
تمرکز مادر اول روی آشپزی و بچه اش هست یا پیش همسرش و کارهای همسر و مشکلاتش هست که باعث میشه تحمل نداشته باشه ، پر از خشم باشه ؟
چرا مادر اول وقتی سوخت دادش رفت هوا و صبرش لبریز شد از کوره در رفت ؟ چرا مادر دوم با اینکه سوخت ولی عصبی نشد؟
** مادر میتونه مدیریت کنه و اینهمه کارو باهم انجام نده . به ترتیب انجام بده
** میتونه همونجا جلوی تلویزیون مقداری سیب زمینی بریزه توی بشقاب بچه و بزاره جلوش
** میتونه بنشوندش جلوی تلویزیون و همزمان با قسمتهای مهیج کارتون به بچه غذا یا شیر بده
**مادر میدونه نباید مدام به بچه تکرار کنه دور شو برو اینجا نیا ، بچه که نمیدونه آشپزخونه خطرناکه اون مادرش و توجهش رو میخواد مادری که توی آشپزخونه خطرناک هستش.
**مادر میتونه بچه رو بنشونه روی صندلی بلند مخصوص بچه ها و همزمان که کارهاشو انجام میده و با حرکات موزون و آوازی که میخونه بچه رو جذب کنه و چند دقیقه یکبار یک قاشق غذا بزاره دهان بچه .
و..
دیگه ببخشید بدخط شد :)، الکی مثلا من دارم شکسته نفسی میکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)