موضوع: من مطلقه ام .عاشق مرد متاهل شدم .

[quote=بی نهایت;434211]صیغه موقت.

اسمش هم روش هست.

شما عاشق همدیگر شده اید آیا به نظرت یک رابطه موقت می تونه پاسخگوی این عشق افلاطونی باشد؟!!!!

خودتون عاقل وبالغید خوب می دانید که حتی اگر شما در نظر این آقا معشوقه بی نظیری باشید اما اولویت اول ایشان همسر اول وزندگی ایشان است.

نه اون آقا و نه همسرش بعد از این ماجرا اونقدری گه شما آسیب خواهید دید ، آسیب نمی بینند .

اگر تصویری را که خانم فکور از آینده برای شما متصور شده اند را مرور کنید متوجه می شوید که این شما هستید که یک شکست و تنهایی تلخ دیگری را برای خودتون دارید رقم می زنید.

فکر اون زمانی رو بکنید که این عشق فروکش کند ، زمانی که دیگر وقت اتمام همان زمان موقت فرا رسیده و شما رو بالاجبار کنار می گذارند . آنها در پی ساختن زندگی ویرانه خود هستند اما زن و شوهر با هم هستند و باز این شما هستید که تنها با یک دختر ، این غم بزرگ رو واین شکست تلخ را واین حس مورد سو استفاده واقع شدن را باید به دوش بکشید.

بگذریم از آثار روانی که روی دختر شما خواهد گذاشت ، وجهه اجتماعی تون که تحت تاثیر قرار می گیره. نگاه سنگینی که مطلعین روی شما خواهند داشت. وتجربه ای که موجب می شه راه چنین روابطی جتی بدون هیچ عشقی براتون باز بشه وخدایی نکرده در ورطه سقوط قرار بگیرید جوری که دچار بحران هویت بشوید و دیگه از خودتون بترسید و هیچ آشنایی با خود سابقتون نداشته باشید.

احساس عدم رضایت و فاصله گرفتن از اعتقادات و ارزش ها و اصول های تون که ذره ذره همه رو نابود می کنه و حتی روی اینکه به خودتون حتی نگاه بکنید را نخواهید داشت.

بیشتر از هرکس من نگران خود شما هستم.


من پشیمونم خیلی
کاش میشد برگردم به زندگیم و از نو شروع کنم
اما متاسفانه شرایطم بدجور به هم ریخته هست
شوهر سایقم چند روز پیش بهم زنگ زده بود و گفت برگرد سر زندگیت
اما اینم بدون من عقد دایم نمیکنمت
عقد موقت میکنم به مدت یکسال ببینیم میتونیم زندگیمون و درست کنیم یا نه
اگه دیدیم نمیشه به هم میزنیم اما اگه دیدیدم تونستیم باهم بسازیممیریم عقد دایم میکنیم
خیلی ناراحت شدم
استدلالش هم این بود که اگه دیدیم نمیسازیم دیگه دادگاه و طلاق و اینا مطرح نباشه و براحتی بتونیم جدا بشیم

نوشته اصلی توسط mojtamelibsa

من پشیمونم خیلی
کاش میشد برگردم به زندگیم و از نو شروع کنم
اما متاسفانه شرایطم بدجور به هم ریخته هست
شوهر سایقم چند روز پیش بهم زنگ زده بود و گفت برگرد سر زندگیت
اما اینم بدون من عقد دایم نمیکنمت
عقد موقت میکنم به مدت یکسال ببینیم میتونیم زندگیمون و درست کنیم یا نه
اگه دیدیم نمیشه به هم میزنیم اما اگه دیدیدم تونستیم باهم بسازیممیریم عقد دایم میکنیم
خیلی ناراحت شدم
استدلالش هم این بود که اگه دیدیم نمیسازیم دیگه دادگاه و طلاق و اینا مطرح نباشه و براحتی بتونیم جدا بشیم

برای این پشیمونی تون ارزش بنهید.

الان که همسرتون درخواست برگشت داده اند شما هم شرط بگذارید که هر دو بروید زیر نظر مشاوره.

یک دوره مشاوره بگذرونید قبل از اینکه برید زیر یک سقف حتی موقت.

تمام انرژی تون رو بگذارید برای ساختن زندگی قبلی.

عزیزم شما یک مادر هستید ، مادر یک دختر ، هر قدمی که بر می دارید دختر شما از شما الگو می گیره ، مسوولیتی بس سنگین به دوش شما است.

به خدا حاضرم قسم بخورم اگه راه درست رو بری وبا خدا معامله کنی خدا جوری طعم رضایت رو بهت می چشونه که شرمنده این همه محبت خدا می شی.

تا حالا بلد نبودی نه تو نه همسرت ، تو مستحق یک عشق و محبت ناب و پاک هستی عشقی که به تو آرامش بده نه اینکه آرامش رو از تو بگیره.

عزیزم اسمتو نمیتونم بخونم اگر از نظر من ناراحت شدی من عذرخواهی میکنم اکثرا با محبت باهات حرف زدن من عواقبشو برات گفتم

ممنون از همگی دوستان
در مورد مشاوره حضوری به دلیل هزینه های بالاش در شرایط فعلیم نمیتونم مراجعه کنم چون باید مخارج زندگیم و مدیریت کنم و هنوز به ثبات نرسیدم و قراره این ماه خونه رهن کنم و سایر مخارج که خودتون بهتر از من میدونید ...
اما اینم بگم که
به حرفای همگیتون فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید خودم و از زندگی اون آقا بکشم بیرون
چون من فقط براش یه فرصت لذت جویی رو دارم فراهم میکنم و ایشون هیچ هزینه ی مالی و روانی برای رسیدن به من متقبل نمیشن
درسته یه حس عاشقی و محبت زیادی بینمون هست
اما یقین ئدارم که این برای من زندگی نمیشه تکیه گاه نمیشه و با همتون موافقم
اما در مورد برگشتن به زندگی قبلیم یه توضیحاتی بدم :
ما تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکردیم
که من در جریان پروسه ی طلاق درخواست انتقالی دادم و دیروز جوابش اومد
با درخواستم موافقت شده و من باید تا یکم مهر به شهر دیگه ای منتقل بشم و اونجا خونه کرایه کنم و برم سر کار
الان اگه من بخوام هم برگردم و از نو بسازم
نمیتونم
نمیشه
کمکم کنید
چکار کنم
تنهایی داره خفم میکنه
از طرفی میخوام وابستگیم و به اون آقا کم کنم
از طرفی هم دارم کل زندگیم و تغییر میکدم و میرم یه شهر دیگه و....

سلام

خیلی خوشحال شدم که تصمیم گرفتید خودتون رو اسیر هوس های یه مرد خائن نکنید.مطمئن باشین اون عشق و محبت هم از طرف اون چیزی بیشتر از هوا و هوس

نیست.

یه مرد عاشق و شریف نمیتونه اینجوری به همسرش خیانت کنه.و اگر هم توی زندگیش با همسرش مشکلات غیر قابل حلی بود حداقل اول تکلیف زندگیش رو

روشن می کرد و جدا میشد و با شما به عنوان تنها همسر و عشقش ازدواج می کرد نه به عنوان کسی که در کنار همسر اولش هر از گاهی هم برای ارضای حس

تنوع طلبیش به شما رجوع کنه و هیچ گونه مسئولیت و هزینه ای از لحاظ اجتماعی برای شما نکنه.

هیچ انسان عاقلی اسم این رو عشق نمیذاره.

در مورد انتقالتون به یک شهر جدید از نظر من این میتونه یک فرصت خیلی خوب برای ساختن یک زندگی جدید باشه.خیلی عالیه که شما شاغل هستید و امکان

استقلال دارید.به این شرایط با دید فرصتی خوب برای خودشناسی و آرامش در خلوت خودتون نگاه کنید.

موفق باشید.

تبریک می گم بهتون.

دوست خوبم ، همه ما نقاط ضعف و کمبود هایی تو زندگی هامون داریم ، چقدر خوبه تو این شرایط یاد بگیریم چگونه این نقاط ضعف را به قوت تبدیل کنیم.

با آدم های زیادی در ارتباط هستیم .

مطلب زیر برای من خیلی پر فایده بوده.

****************

وقتی کسی مرا ناراحت میکند یا به چالش میکشد یا مشمئز میکند، از خود میپرسم این فرستاده شده تا چه درس مهمی را به من یاد بدهد؟
در این لحظه فاقد کدام ویژگی شخصیتی و روانی هستم که باعث شده متحمل درد و رنج شوم؟
✅ انسانهای کند ذهن و کم هوش به شما صبر و بردباری می آموزند.
✅ انسانهای عصبانی، آرامش و خونسردی را می آموزند.
✅ انسانهای تحقیر گر، عزت نفس را به شما می آموزند.
✅ انسانهای بی احساس، عشق بی قید و شرط را می آموزند.
✅ انسانهای لجباز، انعطاف را به شما می آموزند.

************
به خاطر همسر سابقت که نسبت به تو بی احساس بوده بیا عشق بی قید و شرط به جهان هستی را تجربه کن.

عزیزم برای این راه حتما حتما حتما احتیاج به یک راهنما داری.

می دونم مخارج این زمونه زیاده اما مشاوره ماهی دو بار بخواهی خیلی بشود 80 هزار تومان میشه. معادل یک کیلو گوشت . یک ماه میشه گوشت نخرید یا هر چیز دیگه یا یک قسط را کمی با تاخیر داد ، به جاش به روح و روانت اهمیت بده .

اینکه یک مقدار هم به خودتون هم به همسر سابقتون فرصت بدهید که یک بازنگری وبازسازی روی خودتون داشته باشید هم خوبه.

نهایتش شما جابه جا می شوید و در این فرصت که از همسرتون دور هستید به خودتون و دخترتون می رسید اگر بعد از بررسی خواستید رجوع کنید جابه جایی کاری نداره دوباره بر می گردید.

به نظر می رسه با توجه به پروسه طلاق ، انتقالی ، جابه جایی ، حتی عاشق شدنتون اون هم قبل از تمام شدن عده طلاقتون ، در تصمیم گیری هاتون عجله و شتاب زیادی دارید ، طبق گفته مدیر ، دراین شرایط بحرانی روحی که دارید هر نوع تصمیم گیری مهم را به تعویق بندازید . تمرین صبر داشته باشید.

در مورد صبر جستجو کنید ومقالات مربوطه را بخوانید.