به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 59
  1. #11
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بعدا بیشتر دلیلش رو توضیح میدم ولی فعلا خیلی مختصر بگم :

    تحت هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی « حق طلاق » رو به همسرت ندی

    لطفا به سوالاتی که دوست مون پرسید پاسخ بدید و همچنان با خانم های بیشتری مشورت کنید تا موضوع شفاف تر بشه . بنده هم بعدا مفصل با شما صحبت می کنم ولی در مورد دادن حق طلاق همون یک جمله ی بالا . . .
    ویرایش توسط behzzad : یکشنبه 22 مرداد 96 در ساعت 08:47

  2. 3 کاربر از پست مفید behzzad تشکرکرده اند .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96), sia518 (یکشنبه 22 مرداد 96), بالهای صداقت (دوشنبه 06 شهریور 96)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام دوست عزيز
    من با نظر آقا بهزاد هم نظرم.
    من جاي شما بودم روي گزينه طلاق توافقي بيشتر كار ميكردم....
    با علاقه و عشق يك طرفه نميشه زندگي كرد.
    جسارت و رك بودن بنده رو ببخشيد اما تا حالا به اين موضوع فكر كرديد كه اگه ايشون به شما علاقه ندارن پس به كي علاقه دارند؟؟؟؟
    شما يكم وقت بزار و تاپيك هاي قديمي اين سايت رو مطالعه كن جواب همه سوالات رو ميگيري.زندگي آدم ها معمولا كپي هم ديگه هست .

    اگه هم فكر ميكنيد همسرتون الان دچار بحران احساسي هستند بهتره يكم بهش وقت بديد تا به زندگي برگردند.
    موفق باشيد

  4. کاربر روبرو از پست مفید sia518 تشکرکرده است .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آذر 97 [ 02:33]
    تاریخ عضویت
    1396-5-13
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    آیا از لحاظ کار و درآمد وضعیت مشخصی که ایشون بتونه آینده امنی رو در کنار شما برای خودش متصور بشه دارید؟
    در مورد كارم بايد بگم كه كار خوبي نداشتم اوايل و در آمد كمي داشتم ( البته كم نگذاشتم از لحاظ مالي حتي اون موقعه ) ولي الان درامدم خوبه و كافي
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    آیا بهش عشق میدید و زیباییش رو تحسین می کنید ؟
    من الان كه اصلا توي مرحله جدا هستيم و اون توي خانه مادرش هستو منم همينطور اگر منظورتون گذشته هست بله ميدادم و زيباييش هم تحسين ميكردم
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    آیا توی تصمیمات مهم و اصلی زندگی تون مثل نحوه خرج کردن یا پوشش ایشون یا سفر رفتن یا کیفیت و میزان معاشرت با خانواده تون استقلال رای و نظر دارید یا دیگران برای شما تصمیم می گیرن و گلایه و دلخوریشون روی شما اثر داره ؟؟
    متوجه منظورتون درست نشدم
    ولي توضيحاتي ميدم كه انشالله جواب داده باشم
    در مورد پوشش ايشون من آزاد گذاشتم يعني هموني كه هست رو دوست دارم و خودشم راضي
    در مورد اسقلال توي بعضي موارد فرق ميكرد مثلا ديدن خانوادم بايد ايشون قبول ميكرد وگرنه اتفاق نميوفتاد و در مورد سفر رفتن بله من تصميم گرفتم و مطرح كردم با خانومم كه ايشون موافقت كرد و رفتيم
    در مورد نحوه خرج كردن هم استقلال دارم گرچه خانومم اينطوري فكر نميكرد من قبلا از اينكه كار گير بيارم ( منظورم كار ثابت ) پدرم كه گوشت يا برنج ميگرفت براي منم ميگرفت و همچنين براي برادرم چون قيمت خوب و كيفيت خوب بود و منم پيش پدرم كار ميكردم و ايشون اين فكر رو ميكرد كه من دارم كمك ميگرم از پدرم در صورتي كه اينطور نبود من كار ميكردم براي پدرم و همچنين داداشم
    ولي خريد هاي جداگانه كه با خانومم بريم بخريم هم داشتيم نه اينكه همش پدر بده اما چيزهاي بزرگ مثال هايي كه بالا زدم و شايد خورده چيز مثلا ميوه هر از گاهي
    پدر من زياد ميگرفت براي خودشون و براي برادرم ولي متاسفانه خانومم فكر ميكرد كه داره كمك ميكنن و منم بهش گفتم كه دارم كار ميكنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    آیا بهش وفادارید؟ توهین و تحقیری بهش نکردید ؟ جلوی چشم خانمتون زیبایی زن های دیگه یا شخصیت اونها رو به رخش نمی کشید ؟ مثلا پیش نیومده بگید فلانی رو نگاه ... بعد تو اینجوری ؟؟
    نه فكر دختري بودم و دنبال دختري و نه تحقيرش كردم و توهين حتي بالا بردمش و هيچوقت حرفهايي كه گفتيد بگم فلاني رو نگاه يعد تو اينجوري نبوده
    البته اون ميگه كه شخصيت زن برادرم رو هي گفتم در صورتي كه بوده توي دعوا بوده و من بازم تحقير نكردم فقط گفتم فلاني هم براش اين مشكل پيش اومده ولي اينكارو نكرده
    لازمه بگم كه خانومم خيلي شخصيت برادرش و برادرم و عموش رو به رخ من ميكشيد
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    و مساله بسیار مهم اینکه خودتون در مورد جذابیتتون برای ایشون چی فکر می کنید؟ به اندازه کافی برای ایشون جذابیت دارید که توی روابط خصوصی تون ایشون دچار نشاط و لذت و غرور بشه و به وجد بیاد در حدی که قربون صدقه تون بره یا با الفاظ زیبا صداتون بزنه یا اسمهای قشنگ براتون بذاره ؟؟ این موارد رو توی رابطه تون مشاهده کردید تا حالا ؟؟
    هه
    متاسفانه خير
    شايد داشتم نميدونم ولي ايشون هيچ عكس العمي نشان نداده كه من متوجه بشم
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    و در نهایت اینکه توی زمان های قهرتون هیچوقت اثری از دلتنگی در ایشون دیدید؟ ( بدون توجه و تمرکز بر درخواست طلاق ایشون) - حالا یا اینکه به زبون بیاره یا به بهانه ای با شما تماس گرفته باشه و یا اگر هم غرورش اجازه نداده تماس بگیره در عکس العمل به تماس شما خوشحال شده باشه ؟؟
    ايشون فقط انتظار داره من برم سمتش و اصلا به خودش اجازه نميده كه يه قدم بياد
    توي همين اخرين قهري كه داريم من تلگرام پيام دادم بهس بلاك كرد، اس ام اس دادم جواب نداد ، به برادرش گفتم پيام منو برسون و رسون ولي جوابي نداد و دو روز پيش كه رفتيم با هم صحبت كرديم ميگفت نيومده دنبالم و اصلا براش مهم نبودم!!!!
    حالا شما يك درصد فكر كن ايشون ....
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    به نظر من بعد از مرور این موارد توسط خودتون خانمتون رو بنشونید مقابلتون و خیلی آروم و صمیمانه ازش بپرسید چرا نسبت به شما و این زندگی دلسرده که مدام دنبال رفتن و درخواست طلاق و گرفتن حق طلاقه ؟ این موارد رو براش بازگو کنید و بگید مثلا از این ناراحتی ؟ اینکه می گید به دیگران فلان دلیل رو عنوان می کنه نه! خودتون رو در رو باهاش صحبت کنید ..
    خب الان عرض كردم اصلا حاضر به اين نيست كه بخواد برگرده و گفته حق طلاق تا برگردم اما با اين حال من براي حركت آخر و شايد اخرين تلاش هفته آينده ميرم كه باهاش صحبت كنم گرچه برم ميگه دير اومدي و از اين حرفا ولي تلاشمو ميكنم چون دوستش دارم
    در مورد دليل هايي كه عنوان ميكنه همون ها هم به من ميگه و فرقي نميكنه

    از اينكه وقت گذاشتيد سپاسگذارم
    بعدا بیشتر دلیلش رو توضیح میدم ولی فعلا خیلی مختصر بگم :

    تحت هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی « حق طلاق » رو به همسرت ندی

    لطفا به سوالاتی که دوست مون پرسید پاسخ بدید و همچنان با خانم های بیشتری مشورت کنید تا موضوع شفاف تر بشه . بنده هم بعدا مفصل با شما صحبت می کنم ولی در مورد دادن حق طلاق همون یک جمله ی بالا . . .

    چشم اين كار رو نميكنم
    اما
    منه ديواانه دارم ميگم نكنه بعد از حق طلاق بياد زندگي كنه و مشكلامونو درست كنيم
    يعني توي دلم ميگم شايد درست بشه با اين كار
    اما ..

    سلام دوست عزيز
    من با نظر آقا بهزاد هم نظرم.
    من جاي شما بودم روي گزينه طلاق توافقي بيشتر كار ميكردم....
    با علاقه و عشق يك طرفه نميشه زندگي كرد.
    جسارت و رك بودن بنده رو ببخشيد اما تا حالا به اين موضوع فكر كرديد كه اگه ايشون به شما علاقه ندارن پس به كي علاقه دارند؟؟؟؟
    شما يكم وقت بزار و تاپيك هاي قديمي اين سايت رو مطالعه كن جواب همه سوالات رو ميگيري.زندگي آدم ها معمولا كپي هم ديگه هست .

    اگه هم فكر ميكنيد همسرتون الان دچار بحران احساسي هستند بهتره يكم بهش وقت بديد تا به زندگي برگردند.
    موفق باشيد

    نميدونم اصلا ميخواد طلاق توافقي بگيره يا نه
    چون ديگه اسم توافقي هم نيومده اما به هرحال اول اينو گفته بود
    در مورد بحران احساسي و فرصت بايد بگم كه حدود سه ماه هست كه جدا هست و فكر كنم كافي باشه اما هر دفعه با يك فكر تازه تر مياد مثلا الان حق طلاق



    از همگي ممنون بابت رسيدگي به موضوع من
    منتظر راهنمايي دوستان هستم
    ویرایش توسط mchavoshifans : دوشنبه 23 مرداد 96 در ساعت 01:52

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام

    خانم شما چون پدر ندارن به جورایی خودشو مسئول می بینه در مقابل خانوادش نمیدونم فرزند چندمه ولی اگه فرزند اول یا اینکه تک دختر باشه حس مسئولیتش زیاده.و اگه فقط یه برادر داره دلش می خواد شما مثله یه برادر باشی برای برادرش و مثله یک پسر برای مادرش.من هم پدر ندارم و فرزند اولم همسرم مثله یه پسر به مامانم کمک می کنه توی کاراش و این من رو خیلی خوشحال می کنه.باورتون میشه از بس زیادی کمک می کنه من اعتراض می کنم و میگم بذار اون داماد دیگمونم یه کاری بکنه و تو انقدر خودتو به زحمت ننداز.
    البته طوری که خودتون گفتید کمک می کنید ولی مثله اینکه ایشون توقع بیشتتری دارن.
    در مورد ختم عمتون هم ایشونن توقع داشته چون خانوادش مهمان خانواده شمایند شمما توجه بیشتری به اونها داشته باشید.
    اما با اين حال من براي حركت آخر و شايد اخرين تلاش هفته آينده ميرم كه باهاش صحبت كنم گرچه برم ميگه دير اومدي
    شما که میگین من تلاش می کنم ایشون برنمیگرده پس چرا بگه دیر اومدی؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96)

  8. #15
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    2 حالت وجود داره:

    1- خانم شما اهل زندگی هست: در اینصورت اصلا اسم طلاق و حق طلاق نمیاره
    2- اهل زندگی نیست: در اینصورت مدام بهانه میاره و شما رو آزار میده تا کارتون به جدایی برسه. در این حالت اگر حق طلاق رو هم داشته باشه دیگه شما بیچاره ای و قشنگ با مهریه و چیزای دیگه شما رو اذیت میکنه و بعدش هم با حق طلاق خداحافظی میکنه و میره زن کس دیگه ای میشه . . .

    به نظرم همسر شما بیش از هر چیز دیگه ای رفتارها و افکارش شبیه به همون فلسفه ی فمنیسم هست که گفتم . در فلسفه ی فمنیسم زن باید همه حقوق زنان غربی رو داشته باشه (مثل آزادتر بون و کار کردن و حقوق قانونی برابر با مرد و حق طلاق و . . .) ولی بصورت همزمان امتیازاتی رو که اسلام به زن داده رو هم میخاد (مثل مهریه ، نفقه ، مسئولیت مالی مرد و . . .) . البته مهریه در اسلام با این رسوم جاهلی که الان ما داریم فرق زیادی داره و مثلا یک آیت الله نداریم که مهریه ی سنگین رو شرعی بدونه. به هر حال فمنیسم یعنی «ضد مرد» پس عجیب نیست که هیچ منطقی نداره مگر « حق بجانب بودن »

    حالا قربون شکلت این یعنی چی که شما خودت هم میگی:

    منه ديواانه دارم ميگم نكنه بعد از حق طلاق بياد زندگي كنه و مشكلامونو درست كنيم
    يعني توي دلم ميگم شايد درست بشه با اين كار

    نکنه مثل پینوکیو فکر می کنی!! روباه مکار و گربه نره مدام سرش رو کلاه میزاشتن و اون اردک دلسوز که همراهش بود مدام مسائل رو بصورت منطقی به پینوکیو میگفت ولی باز هم پینوکیو با خوش باوری و سادگی تمام ، فریب دروغ ها و دغل کاری های جدید رو میخورد . برادر من خودت میگی زنم دوستم نداره و داره با من بد میکنه . اگر حق طلاق رو هم به چنین زنی بدی که دیگه بدون نگرانی صد جور بازی جدید در میاره و صد جور آزار و اذیت میکنه و بعدش هم مزاره میره . اونوقت حسرت خوردن شما چه سودی داره؟

    از زنی که اسم حق طلاق رو میاره سعی کن کلا بترسی و دست به عصا جلو بری. اصلا نشونه خوبی نیست . خیلی متاسف هستم که خودت هم انقدر داری وا میدی و بدور از هر منطقی میگی شاید با دادن حق طلاق زندگی تون درست بشه . زندگی با کارهای غیر منطقی و باج دادن درست شدنی نیست برادر!
    ویرایش توسط behzzad : دوشنبه 23 مرداد 96 در ساعت 05:18

  9. 4 کاربر از پست مفید behzzad تشکرکرده اند .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96), Quality (شنبه 18 شهریور 96), sia518 (دوشنبه 23 مرداد 96), ملودی 94 (دوشنبه 23 مرداد 96)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    به عنوان یک خانوم میگم که حق طلاق رو به خانومتون ندین اشتباه اشتباه اشتباه 100%
    چندین مورد دیدم خانومایی که بعد از دعوا شرط حق طلاق گذاشتن به یک روز نکشید شوهرشونو طلاق دادن!!!

    الان اگر هم جدا شید باز وجدانتون اسودست که تلاشتونو برای این زندگی کردیدحالا چه درست چه غلط نشد توافقی جدا شدید
    ولی اگر حق طلاق رو بدید و طلاق بگیرین دیگه واقعا زور داره .....
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  11. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 23 مرداد 96)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوست عزیز

    متاسفم واقعا بابت چیزی که داره اتفاق میفته ... در مورد حق طلاق من با نظر آقا بهزاد موافقم ... اگر ایشون گفت حق طلاق می خوام بهش بگید "حق دربرابر حق" ... پس تو هم مهریه و حقوق مالی ت رو ببخش ! بهش بگید طلاق حق منه و اگه می خوای این حق رو از من بگیری پس تو هم باید حقوقی را در قبالش بدی ... ولی خب حالا می تونید اینو با یه ترفند ظریف بگید مثلا عنوان کنید وقتی دوستت دارم و نمی خوام از دستت بدم برای چی باید بهت حق طلاق بدم؟؟ (مهارت صحبت هم خیلی مهمه) ... ببینید بعضی وقتها در اصل خانواده ها این شرط ها رو میذارن ... در مورد همسر شما هم با توجه به وابستگی که عنوان کردید به خانواده ش داره ممکنه اونها یادش داده باشن و باید با یه زبونی نرمش کنید که خودش اینو نخواد !

    ولی ببینید در نهایت من فکر می کنم هر چیزی وقتی ارزش داره که دو طرفه باشه ... این که شما در مقام یک مرد پیش قدم بشید برای سازش و با ایشون تماس بگیرید و دنبالش برید کاملا کار درستیه ... ولی خب بالاخره ایشون هم باید یه چراغ سبزی نشون بده ... وگرنه تلاش های شما تا یه جایی ارزش داره و از اونجا به بعد دیگه نه !

    چیزهایی که ایشون عنوان می کنه دلیل طلاق نیست ... من فکر می کنم توی مورد شما همون بحث عدم جذابیت و عدم علاقه مطرح باشه و ایشون داره بهانه میاره !! فرض که مسائلی هم ایشون رو ناراحت کرده باز هم اینقدر بزرگ نیست که به فکر طلاق بیفته ... اونم به این زودی !

    حالا به نظرم شما یه کار کنید:
    اون جلسه صحبت رو اگر موفق شدید با ایشون بذارید و رک و بی پرده بهش بگید دوستش دارید و نمی خواید زندگی تون بپاشه ... و ازش درخواست کنید که "بیا برای نجات زندگی مون تلاش کنیم" اگر تونستید ازش دربیارید دلیل اصلی دلسردیش چیه ؟؟ دربیارید اون زیر لایه ها چیه که به شکل بهانه گیری از سمت ایشون بروز می کنه ؟؟ بعد اینجا مطرح کنید تا کمکتون کنیم حلش کنید ... خب این تا اینجا ...

    إن شاءاللّه به امید خدا که توی این جلسه امیدی به حل مشکل پیدا میشه ... اما اگر نشد :

    بعد از اون دیگه دنبالش نرید و کاملا رهاش کنید ... حتی ابراز علاقه هم نکنید کسی هم واسطه نکنید ...

    اگر می دونید مهریه اجرا نمیذاره و اذیتتون نمی کنه که کلا یه مدت بهش فرصت بدید(بدون هیچ توجهی از سمت شما) تا ازش خبری بشه ... ولی اگر می دونید آدمیه که میره دنبال حقوقش مالی ش و ممکنه اذیت کنه نه این کارو نکنید !

    اگر فشار آورد و اصرار به طلاق کرد با گزینه توافقی باهاش برید جلو (این گزینه خودش حداقل 4 ماه زمان میبره) و توی این مدت خودتون رو آروم نشون بدید و تمتون این باشه که "من زندگی مو دوست دارم ولی خب وقتی تو نمی خوای منم اجباری ندارم نمی خوام اذیتت کنم" ... بذارید به خودش بیاد و ببینه قضیه جدیه و خیلی راحت ممکنه طلاق اتفاق بیفته !

    اینجا دو حالت داریم:

    1.ببینید بعضی خانم ها از این "بازی" خوششون میاد ... که هی ناز کنن و بگن من نمی خوام و هی طرف بیاد دنبالشون ناز بخره و امتیاز بده ... حالا اگر خانم شما جزو این دسته باشه و ته دلش علاقه ای به شما داشته باشه وقتی می بینه طلاق بازی و شوخی نیست تو این پروسه به خودش میاد و چراغ سبزی نشون میده و به زندگیش برمی گرده ...

    2. اینکه ایشون واقعا و قلبا نسبت به شما بی میل و علاقه هست و دنبال فرار از این زندگیه ... که خب در این صورت علاقه یک طرفه شما هم نمی تونه کمکی به نجات این زندگی بکنه و فرض که به زور و با امتیاز دادن ایشون رو برگردونید بعد مدت کوتاهی دوباره همین آش هست و همین کاسه ...

    اینا نظرات و تجربیات بنده هست که خودم یک خانم هستم ... ولی نظرات کارشناسانه نیست ! شما می تونید حتی اگر ایشون همکاری نمی کنه خودتون تحت نظر یک مشاور مجرب خانواده باشید که حداقل بدونید توی مکالمه هاتون باید چه چیزی رو مطرح کنید و در کل نسبت به قضیه چطور برخورد کنید ...

    باز هم ناامید نباشید

    همیشه تا آخرین لحظه به نجات یک زندگی امید هست ...

  13. 4 کاربر از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده اند .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96), میس بیوتی (شنبه 11 شهریور 96), بارن (سه شنبه 24 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 23 مرداد 96)

  14. #18
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در واقع خود طلاق رو بدید بهتره تا حق طلاق رو!!

    اگر بنا به طلاق هست خوب بشینید مثل افراد با فرهنگ به شکل منصفانه از هم جدا بشید . وقتی ایشون حق طلاق رو طلب میکنه یعنی دنبال برتری قوا به هنگام جدایی هست . پس اگر واقعا از این شرط خودش عقب نشینی نکرد ، بش بگید که حاضرم « خود طلاق » رو بدم و بجای « حق طلاق » برید بشینید در خصوص روند جدایی بحث کنید .

    خانوم ها هم کمک خوبی به تاپیک شما هستند ، به توصیه هاشون توجه کنید . اگر تمایل داشتید برید و این مسائل رو با خانوم تون مطرح کنید و نتیجه اش رو اینجا بزارید تا ادامه بدیم . . .

  15. کاربر روبرو از پست مفید behzzad تشکرکرده است .

    mchavoshifans (دوشنبه 23 مرداد 96)

  16. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آذر 97 [ 02:33]
    تاریخ عضویت
    1396-5-13
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها

    خانم شما چون پدر ندارن به جورایی خودشو مسئول می بینه در مقابل خانوادش نمیدونم فرزند چندمه ولی اگه فرزند اول یا اینکه تک دختر باشه حس مسئولیتش زیاده.و اگه فقط یه برادر داره دلش می خواد شما مثله یه برادر باشی برای برادرش و مثله یک پسر برای مادرش.من هم پدر ندارم و فرزند اولم همسرم مثله یه پسر به مامانم کمک می کنه توی کاراش و این من رو خیلی خوشحال می کنه.باورتون میشه از بس زیادی کمک می کنه من اعتراض می کنم و میگم بذار اون داماد دیگمونم یه کاری بکنه و تو انقدر خودتو به زحمت ننداز.
    بله خیلی. سعی میکردم کمک کنم تا خانومم یه طورایی به من افتخار کنه یه طورایی بدونه که دارم این کارا رو برای اون انجام میدم اما متاسفانه ...
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    اما با اين حال من براي حركت آخر و شايد اخرين تلاش هفته آينده ميرم كه باهاش صحبت كنم گرچه برم ميگه دير اومدي
    شما که میگین من تلاش می کنم ایشون برنمیگرده پس چرا بگه دیر اومدی؟

    چون بهونه برای خودش درست میکنه که در آخر همین پست توضیح دادم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzzad نمایش پست ها
    منه ديواانه دارم ميگم نكنه بعد از حق طلاق بياد زندگي كنه و مشكلامونو درست كنيم
    يعني توي دلم ميگم شايد درست بشه با اين كار

    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    به عنوان یک خانوم میگم که حق طلاق رو به خانومتون ندین اشتباه اشتباه اشتباه 100%
    چندین مورد دیدم خانومایی که بعد از دعوا شرط حق طلاق گذاشتن به یک روز نکشید شوهرشونو طلاق دادن!!!

    الان اگر هم جدا شید باز وجدانتون اسودست که تلاشتونو برای این زندگی کردیدحالا چه درست چه غلط نشد توافقی جدا شدید
    ولی اگر حق طلاق رو بدید و طلاق بگیرین دیگه واقعا زور داره .....
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملودی 94 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    متاسفم واقعا بابت چیزی که داره اتفاق میفته ... در مورد حق طلاق من با نظر آقا بهزاد موافقم ... اگر ایشون گفت حق طلاق می خوام بهش بگید "حق دربرابر حق" ... پس تو هم مهریه و حقوق مالی ت رو ببخش ! بهش بگید طلاق حق منه و اگه می خوای این حق رو از من بگیری پس تو هم باید حقوقی را در قبالش بدی ... ولی خب حالا می تونید اینو با یه ترفند ظریف بگید مثلا عنوان کنید وقتی دوستت دارم و نمی خوام از دستت بدم برای چی باید بهت حق طلاق بدم؟؟ (مهارت صحبت هم خیلی مهمه) ... ببینید بعضی وقتها در اصل خانواده ها این شرط ها رو میذارن ... در مورد همسر شما هم با توجه به وابستگی که عنوان کردید به خانواده ش داره ممکنه اونها یادش داده باشن و باید با یه زبونی نرمش کنید که خودش اینو نخواد !
    از اینکه همکی راهنماییم کردید ممنونم
    دیدم میشه تمام پاسخ های شمارو یکجا بدم
    یک روز از سر کار داشتم میرفتم خونه که یهو گفتم برم یه سری بزنم به خونم رفتم دیدم اونجاست و درو قفل کرده بعد از اینکه فهمید منم حدود 5 دقیقه ( گفت صبر کن ظاهرا داشت آماده میشد که بره بیرون) بعد من نگه داشتمش و باهاش صحبت کردم و باز مثل همیشه تیکه انداختناش شروع شد تو که جایی مامانت باشه نمیای چرا اومدی و ... ( یعنی داشت دوباره شروع میکرد که واقعا من اعصابم نمیکشید) بلاخره آرومش کردم و باهاش صحبت کردم
    بالا گفتم به مونا خانوم که اینجا میگم که دقیقا گفت و گفتش کجا بودی ( یه همچین چیزی که میخواست منظور رو برسونه که شانسی اومدی و خودت نمیخوای)
    دیگه در حدی آرومش کردم که گفت دلم برات تنگ شده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ولی باز سر حرفش بود و میگفت حق طلاق رو بده تا برگردم و باز من میگفتم این حرف ها رو نزن بیا با هم زندیگی رو درست کنیم و ......
    خندوندمش یعنی طوری که از حالت قهر در اومد ولی باز میگفت من حق طلاق رو میخوام تا برگردم
    بعد گفتم خب اگه من حق طلاق رو بدم تو مهریه رو میبخشی اول گفت آره ولی بعد از 2 ثانیه گفت نه باید اعتماد کنی که من مهریه نمیگیرم
    ( لازمه بگم که اون حرفی میزنه عمل میکنه ولی خب معلوم نیست از آینده و افراد دو رو برش )
    خلاصه گفتش که من به تو خیلی اعتماد کردم و از این حرفا حالا یه بار تو اعتماد کن و من مهریه نمیخوام فقط حق طلاق رو میخوام و دوباره گفتم بیا حالا زندگی کنیم من اگه خواستی طلاق بدی راحت طلاق میدم گفت نه اون موقعه مهریه هم میخوام اگه بی هیچ بیام سر زندگی
    بعد دیگه جایی رو نداشت بره ( مادرش و مادربزرگش نمیدونم نبودم ولی اون یکی مادربزرگش بوده که گفت خوابن الان نمیتونم برم ) و من گفتم بیا میبرمت اونجا گفت تو اول برادریت رو ثابت کن و قرار شد حدود 2 هفته فکر کنم که جواب بدم
    راستی اینم یادم رفت که حتی انقدر باهام خوب شده بود میگفت که اگه دوست داری بمون خونه ( قبلش گفته بود برادریت رو ثابت کن و تا زمانی که تکلیفمون روشن شد ) ولی آخرش سر گفت اگه دلت میخواد بمونی بمون که من قبول نکردم چون اول اونو گفته بود و گفتم بزار منم فکرامو بکنم
    حالا چی کار کنم ؟
    منتظر راهنمایی شما هستم
    واقعا تصمیم سخت شده برای من ...

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوست عزیز

    خوشحال شدم که تونستید یه دیالوگ خوب با همسرتون بر قرار کنید ... خدا رو شکر ..

    خب پس بالاخره معلوم شد که خانم تون ته دلش شما رو دوست داره و تو فاز ناز کردن و شرط و شروط بوده ولی خب یه مدت که رفته با خانواده ش زندگی کرده و تنها شده دیده همچین خبری هم نیست توی تجرد و تنهایی خونه مامان موندن (بالاخره ما خانوما همدیگه رو خوب می شناسیم ) !!

    حالا نه که بگم خدایی نکرده می خواسته اذیت کنه .... نه ! ولی خب کلا آدم ها گاهی اوقات آستانه تحملشون پایینه و زود کم میارن و به قولی میزنن به سیم آخر ... ولی یه مدت که از همسر و زندگی شون دور شدن دلتنگ میشن و قدر زندگی مشترکشون رو بیشتر می دونن ...

    بهش بگید علاقه و اعتماد بین مون متقابله و شرط و شروط توی زندگی سردی و بی اعتمادی میاره ... بگید از مشاور پرسیدید گفته زندگی با شرط فایده نداره (اینو واقعا من خودم از یه مشاور پرسیدم قبل از عقدم و گفت هیچ شرطی تو عقدنامه نذارید تا اعتماد متقابل بین تون حفظ بشه ... حتی بعد ازدواجم و یک سری مشکلات جدی که داشتم در مورد حق طلاق پرسیدم گفت هرگز این کارو نکن چون به همسرت این پیام رو میدی که "من موندنی نیستم" ! ) اینا رو گفتم که شاید شما هم بتونید تو کیس خودتون ازش استفاده کنید ... بهش بگید بیا مثل سابق هر دو به هم اعتماد کنیم ... من به تو اعتماد دارم که دنبال مهریه نیستی تو هم به من اعتماد کن که با حربه حق طلاق هرگز آزارت نمیدم ... اون جمله رو هم بگید حتما معجزه می کنه : " وقتی دوستت دارم و نمی خوام از دستت بدم چرا بهت حق طلاق بدم" ؟؟

    ایشالا نرم میشه و برمی گردید به زندگی تون ...

    فقط چیز دیگه ای رو هم که من از اول تاپیک شما تا اینجا در مورد مشکل شما به نظرم میرسه و دوستانه میگم اینه که ظاهرا نقش خانواده دو طرف توی زندگی شمتا خیلی پررنگه ... کمرنگش کنید! تمرکز رو بذارید رو خودتون دو نفر و زندگی مشترکتون ... تعصبات رو خانواده رو کنار بذارید ... حالا با هر ترفندی که می تونید ... شما رعایت کنید و اینو یه جوری به خانم تون هم آموزش بدید ...

    مخصوصا مخصوصا اصلا با دیگران مقایسه ش نکنید ... باور کنید این کار خیلی سردی میاره توی زندگی ... هر زوجی ویژگی های خاص خودشون رو دارن و شرایط و مختصات زندگی هیچکس با دیگری قابل مقایسه نیست ... حتی توی شرایط مشابه ! به خانم تون هم بگید شما رو با اطرافیان مقایسه نکنه هیچوقت ... بهش بگید " اونی که دوستت داره و همراهته منم بقیه رو ولشون کن " ...

    من فکر می کنم إن شاءاللّه مشکل شما با یاد گرفتن "مهارت های زندگی مشترک" حل میشه ... فقط خانم تون هم باید یاد بگیرن در رفتار و کلام به شما عشق بورزن ... این خیلی مهمه ... حالا یا خودتون یا با کمک یه مشاور خوب متوجهش کنید ...

    خانم شما حالا یا به دلیل سن کمشون یا نوع تربیت شون فقط یک مقدار لجبازه... مثلا اینکه میگید با مشاور همکاری نمی کنه یا صرفا میگه طلاق می خوام یا حق طلاق می خوام ... بتونید رگ خوابشو به دست بیارید و نرمش کنید و یا به قولی از خر شیطون پیاده ش کنید هشتاد درصد مشکلاتتون حله !!

    موفق باشید

  18. 2 کاربر از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده اند .

    mchavoshifans (دوشنبه 30 مرداد 96), میس بیوتی (شنبه 11 شهریور 96)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.