موضوع: افکار منفی

اگر در مورد روابطش مطمئن هستید چه چیزی باعث شده توی این زندگی بمونید؟

متاسفانه این جور مسائل این روزا زیاد دیده میشه.ممکنه بعضی خانمها به دلایلی این مساله رو بپذیرن و زیاد آزارشون نده( که البته من بعید میدونم کسی باشه که از ته

قلبش از خیانت آزار نبینه) در مورد شما که میگین از این موضوع مطمئن هستید و به این شدت و واضحی دارین آزار میبینید و اراده ای هم از طرف مقابل برای همکاری

دیده نمیشه، چه دلیلی برای ادامه وجود داره؟

آیا امید به ترک این روابط از سمت همسرتون رو دارید یا امیدوارین تحمل خودتون بالا بره؟

برای اینکه فکر می کنم بیماره و نیاز داره که مشکل حل بشه
این تنها مشکلی هست که من تو زندگی با همسرم دارم وبرای ساختن این زندگی خیلی تلاش کردم و نمیخوام بدون هیچ تلاشی به راحتی تمومش کنم
من راه حل رو نمی دونم نمیدونم چطور می تونم به خودم به همسرم و زندگیم کمک کنم چطور جلو برم که این مورد حل بشه چطور متوجهش کنم که به خاطر هوسهای لحظه ایش داره زندگیمون رو نابود می کنه
نمیدونم برخورد درست الان چی می تونه باشه

سلام
اونطور كه از صحبت هاتون مشخصه متاسفانه همسر شما از دوران گذشته عادت به روابط متعدد و هم زمان داشته و حالا بعد از ازدواج همون اخلاقش ادامه داره. اگه فكر ميكنيد اسمش رو ميشه بيمارى گذشت و نه اينكه جزيى از شخصيتشون باشه، بايد گفت متاسفانه اين بيمارى قدمتش بسيار طولانيه و تقريبا اميدى به درمان نداشته باشين. اگه به اين روند ادامه بدى حتما خودت آسيب شديدى ميبينى و به اون حالت هاى توهمى ميرسى.

شما قبل از ازدواج هم از روابط متعددش خبر داشتى؟
همسرت چه ويژگى بارزى داره كه خيلى دخترها و حتى خود شما با وجود اين همه رقيب همچنان ميخوايد اون رو مال خودتون كنيد؟ خوش تيپه؟ سر و زبون عالى داره؟ پولداره؟

چند تا نکته وجود داره :

یکی اینکه چرا همسرتون میل به روابط متعدد داره و این ناشی از کدوم ضعف ایشون می شود.

مورد بعدی اینکه برای کمک به همسرتون و تقویت همسرتون در اون نقطه ضعف لازمه شما چه کارهایی انجام دهید.

بیشتر ایشون چه گله مندی هایی از شما دارند؟ لطفا با مثال و مصداق پاسخ دهید.

فرض کنید همسر شما اصلاح نشدنی باشد وقصد دارید با همین شرایط ادامه دهید چگونه می شود در چنین شرایطی مستقل از اشتباهات همسر ،توانمند و قوی ظاهر شد و از زندگی لذت برد وبدانید چنین استقلالی در عین وجود ظرافت های زنانه در شما موجب جذب همسرتان به زندگی وکندنش به مرور از اون تنوع گذشته می شود.

توجه به معنویات و استمداد از خداوند راه میان بری است که برای همه قابل توصیه می باشد.وقتی روح معنوی در یک خانه ای جریان داشته باشد همان نیروی بازدارنده ای در افراد خانواده ایجاد می کند.

همان بهتر که به روی ایشان نمی آورید اما به صورت عاطفی لازم است به صورت غیر مستقیم ایشان رنجی را که از این بابت به شما تحمیل می کند را ببیند ، نه اینکه شما رنج بکشید باید اونقدر قوی شوید که برایتان بی اهمیت باشد اما ایشان لازم است متوجه صدماتی که به دیگران می زند بشود.

همسرتان بپذیرید. با همین اشتباهاتش .نقطه سخت همین جاست. روی این قسمت با مشاورتون صحبت تخصصی داشته باشید.

خصوصیات مثبت ایشان را لیست کنید و بررسی کنید چند درصد از نیازهای شما را پاسخ گو است.

فرض کنید از همسرتان جدا شده اید . همسرتان را مرد غریبه ای تصور کنید که به دور از هیچ گونه تعهدی یک سری از نیازمندی های زندگی شما رو برآورده می کند و در عوض شما هم برای تشکر یک سری از نیازها وخواسته های ایشان را برآورده می کنید. مرد غریبه ای که یک سری خصوصیات منفی هم دارد اما چیزی که برای شما قابل توجه است خدماتی است که به شما می دهد.

شاید کمی برایتان ملموس تر شده باشد .

همسر شما همان مرد غریبه هست که با هم محرم نیز هستید وحتی می توانید بخشی از نیازهای عاطفی تان را هم برآورده کند. درچنین شرایطی حتی می شود چنین مردی را نیز دوست داشت.


جدای از تمام توضیحات بالا شاید بعد از بررسی به این نتیجه برسید که اهداف زندگی شما چنین شرایطی را نمی پذیرد و در خود نمی بینید که به چنین زندگی ادامه دهید اون دیگه یک مبحث جدا می شود . و اینکه شما باید به سمتی بروید که خودتون را برای جدایی قوی و آماده کنید.

ولی این رو بدانید فردی که اونقدر قوی می شود که بتواند جدایی وعواقبش را با کمترین عوارض منفی اش بپذیرد اونقدر قوی شده است که از پس چنین مشکلاتی در زندگی هم بر بیاید اون موقع هست که در اکثر موارد هر دو کفه جدایی و ادامه زندگی برایشان یک وزن را پیدا می کند.

نه همیشه فکر می کردم قبل از ازدواج فقط با یک خانمی دوست بوده به مدت طولانی
همسرم آدمیه که تو حرفاش خیلی قربون صدقه میره خوش قیافه است وخوب خرج میکنه و از محبت کم نمیذاره راه روش برخورد با زنها رو خوب بلده متاسفانه

[quote=بی نهایت;436171]چند تا نکته وجود داره :

یکی اینکه چرا همسرتون میل به روابط متعدد داره و این ناشی از کدوم ضعف ایشون می شود.

به نظر من میرسه عادت به اینکار داره و میخواد همه رو داشته باشه

مورد بعدی اینکه برای کمک به همسرتون و تقویت همسرتون در اون نقطه ضعف لازمه شما چه کارهایی انجام دهید.

این رو واقعا نمی دونم که چه راه حلی مناسبه

بیشتر ایشون چه گله مندی هایی از شما دارند؟ لطفا با مثال و مصداق پاسخ دهید.

یه روز گفت تو کسلی از نظر جنسی سردی در صورتی که خودش رابطه برقرار نمی کنه همیشه در حال استراحته حتی وقتی من به سمتش میرم میخواد فقط بخوابه که همون روز عذر خواهی کرد و گفت فقط میخواسته چیزی گفته باشه و کم نیاره
یا اینکه این اواخر مدام میگه تو به من ابراز علاقه نمی کنی این رو حق داره چون نسبت بهش اعتماد ندارم و نمی تونم فیلم بازی کنم جلوش
هر بار ازش می پرسم به طرق مختلف که مثلا من رو نقد کن میگه همه چی خوبه راضیم خیلی آرامش دارم تنها ایرادت اینه که فکر میکنی افکارت درسته و حست درست میگه که این خودتو اذیت میکنه و من ناراحت میشم تو خودتو اذیت میکنی
فرض کنید همسر شما اصلاح نشدنی باشد وقصد دارید با همین شرایط ادامه دهید چگونه می شود در چنین شرایطی مستقل از اشتباهات همسر ،توانمند و قوی ظاهر شد و از زندگی لذت برد وبدانید چنین استقلالی در عین وجود ظرافت های زنانه در شما موجب جذب همسرتان به زندگی وکندنش به مرور از اون تنوع گذشته می شود.

خیلی سعی می کنم کنکاش نکنم اگه فکر منفی به سراغم میاد برم و ساز بزنم یا زبان بخونم برای ساعتهای تنهاییم برنامه گذاشتم که ورزش کنم یا کار هنری انجام بدم و حتی وقتهایی که با هم هستیم برنامه های دو نفره و تفریحی بذارم که این حس کم بشه و نبینم یا فراموش کنم اما خب کم میارم دوباره مثل مرغ سرکنده دور خودم میچرم و هیچی به زبون نمیارم

همان بهتر که به روی ایشان نمی آورید اما به صورت عاطفی لازم است به صورت غیر مستقیم ایشان رنجی را که از این بابت به شما تحمیل می کند را ببیند ، نه اینکه شما رنج بکشید باید اونقدر قوی شوید که برایتان بی اهمیت باشد اما ایشان لازم است متوجه صدماتی که به دیگران می زند بشود.

چطور متوجه کنم که واقعا متوجه بشه