به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من سوالم کاملا جدی و بدون هیچ طعنه و کنایه ای بود. قصدم این بود که برای ما و خودتون روشن بشه هدفتون دقیقا چی هست و دنبال چی هستید؟ من شما وهمه ادمها یکسری ضعفهایی دارند و هیچکس نمیتونه 100% اون ایده آلی که شما تو ذهنتون دارید باشه. شما باید یک ادم رو با همه خوبی و بدیهاش بپذیرید. این اصلا به این معنا نیست که دوستش نداشته باشید بلکه این هست که عشق رویایی که توی داستانها میبینید فقط توی داستان هاست!
    همه کسانی که میان اینجا مشکلشون رو مطرح میکنن پذیرفته اند که یه جای کار میلنگه. پذیرفته اند که روشهای قدیمشون جواب نمیده. اما شما مصر هستید که مشکل از شما یا طرز فکر شما نیست... خوب پس مشکل کیه!؟ خواستگارهای شما؟! خوب ما برای خواستگارهایی که شما دارید نمیتونیم توصیه ای داشته باشیم!! چون از دست ما خارجه!!
    درجواب صحبت من شما جبهه گرفتید و به شدت از خودتون دفاع کردید. با این وجود برای من روشن نشد دقیقا دنبال چی هستید. امیدوارم دوستان دیگه اگر متوجه شدن به من هم بگن شاید من متوجه نشدم!!
    ویرایش توسط hana00200 : یکشنبه 18 تیر 96 در ساعت 21:09

  2. کاربر روبرو از پست مفید hana00200 تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas نمایش پست ها
    به هر حال نحوه ی برخورد شما با موضوعات در همین جواب ساده تون مشخص شد
    و احتمالا مربوط به اسیب دوران کودکتون میشه
    متاسفانه نمیشه چون من این فایل رو برای ایشون قسمت کردم و فرستادم برنامه های دکتر روزانه است و نمی دونم در خیل این همه برنامه چه تاریخی بوده!
    در هر صورت امید.ارم مشکلتون حل بشه و موفق باشین
    مرسی
    خواستید مشکل دختر خانمی رو که میفرماید رو بگید شاید مشکلمون باهم فرق داشته باشه یا یکی باشه و راه حلی پیدا بشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط hana00200 نمایش پست ها
    من سوالم کاملا جدی و بدون هیچ طعنه و کنایه ای بود. قصدم این بود که برای ما و خودتون روشن بشه هدفتون دقیقا چی هست و دنبال چی هستید؟ من شما وهمه ادمها یکسری ضعفهایی دارند و هیچکس نمیتونه 100% اون ایده آلی که شما تو ذهنتون دارید باشه. شما باید یک ادم رو با همه خوبی و بدیهاش بپذیرید. این اصلا به این معنا نیست که دوستش نداشته باشید بلکه این هست که عشق رویایی که توی داستانها میبینید فقط توی داستان هاست!
    همه کسانی که میان اینجا مشکلشون رو مطرح میکنن پذیرفته اند که یه جای کار میلنگه. پذیرفته اند که روشهای قدیمشون جواب نمیده. اما شما مصر هستید که مشکل از شما یا طرز فکر شما نیست... خوب پس مشکل کیه!؟ خواستگارهای شما؟! خوب ما برای خواستگارهایی که شما دارید نمیتونیم توصیه ای داشته باشیم!! چون از دست ما خارجه!!
    درجواب صحبت من شما جبهه گرفتید و به شدت از خودتون دفاع کردید. با این وجود برای من روشن نشد دقیقا دنبال چی هستید. امیدوارم دوستان دیگه اگر متوجه شدن به من هم بگن شاید من متوجه نشدم!!
    من از شما و سایر دوستان ممنونم که سعی میکنن کمک کنن و این جای تقدیر داره من سپاسگزارم
    اخه من روشی نداشتم که بهش مصر باشم فقط خصوصیات خودمو گفتم که انگار نباید میگفتم
    بله رویا با واقعیت زمان تا آسمون فرق داره قابل قبوله

    واقعا معلوم نبود دنبال چیم؟دنبال اینم که بدونم چرا وقتی کسی بهم پیشنهاد میده ایرادادتشو بولد میبینم و احساس منفی بهش پیدا میکنم...دیگه نمیدونم واضحتر از این چطور بیان کنم
    خصوصیات اخلاقیم رو هم گفتم که رویا پرداز و خیالباف و اهل تحقیر کردن و از بالا به پایین دید داشتن نیستم معیارهارو هم دسته بندی میکنم اما از هم سبقت نمیگیرن خیلیاشون تو یه سطح برام مهمن

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز اینجا جای خوبی هست که بچه ها همه بدون چشم داشت سعی میکنن به هم کمک کنن
    مطمئنن من خیلی نکات ریزی رو از این تاپیک یاد گرفتم و تو این دور روز بهش فکر کردم و نوشتمشون خیلی وقتا آدم یه چیزایی رو میدونه اما عمل نمیکنه اما به تکرار از جانب دیگران نیاز داره انگار صدای تکرار شده ی خود آدم دیگه اثر نداره اما یه صدا با فرکانس های دیگه تاثیر خودشو بهتر میذاره
    اگر تاپیک ادامه پیدا میکرد مسلما چیزای بهتری هم یادآوری میشد اما حس میکنم دیگه تو مسیر خودش نیست
    برای همین دیگه ادامه نمیدم و حتما قول میدم به حرفای دوستان اگر عمل هم میکردم الان پرنگتر بهش پایبند باشم
    ممنون

    همیشه شاد و پیروز و پر امید باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید eln تشکرکرده است .

    Ramin231 (دوشنبه 19 تیر 96)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    سلام eln عزيز

    ترديد داشتم كه براتون بنويسم، اما احساس كردم كه شخصيتتون به شخصيت خود من بسيار نزديك هست.
    در مورد كمالگرايي، شما به شدت كمالگرا هستيد و البته واكنش دفاعي شما هم در اين مورد ريشه در كمالگرايي شما دارد. اين به شما به شدت اسيب خواهد زد. اينكه نقص ها را بولد تر از هر چيز ميبينيد هم يكي از مشكلات شخصيت كمالگرا هست.
    من هم مشكل شما را دارم و از ان رنج ميبرم.

    و اما در مورد نه معيار شما، از نظر فردي مثل من انقدر عجيب غريب نيستند، من شخصا همه نه معيار شما را در حد عالي به تاييد اطرافيانم دارم (به جز گزينه ١ كه از ديدگاه شما در موردش نظري نميتوانم بدهم و گزينه ٢ كه كمي و گاهي مثل هر فردي عصباني ميشوم).
    حالا فرض كنيم من گزينه ١ را هم از ديد شما دارم، اما در گزينه دو ٥٠٪‏ هستم، آيا مرا مي پذيريد!؟
    يا مثلا فرض كنيم همه نه معيار را دارم اما تحصيلاتم ديپلم هست. حالا چي؟
    احتمالا در چنين حالتي نه از فرد مقابل به راحتي ميتوانيد بگذريد و او را رد كنيد و نه به راحتي ميتوانيد او را قبول كنيد. در اين حالت ذهن شما در تصميم گيري قفل ميكند. اين تجربه شخصي خود من هست. خود را در اين موقعيت بگذاريد و خوب فكر كنيد. چه مي كنيد؟
    متاسفانه هيچ ادمي كامل نيست.

    اما از ديدگاه فردي مثل من (صرفنظر از معيارهاي شخصي ديگر من، با اين فرض كه همه نه معيار شما را دارم) شما با توجه به چهره زيبا و تحصيلات خوب، گزينه جالبي به نظر ميرسيد.
    اين يعني احتمالا به خواستگاري شما براي بررسي ازدواج احتمالي خواهم آمد.
    اما شما گزينه ازدواج فردي مثل من نخواهيد بود. چون شما بسيار شبيه خود من هستيد، و اين يعني در خيلي از امور، مثل برنامه ريزي كردن ها، مديريت زندگي و ... با خود من رقابت خواهيد كرد، در واقع يعني بر سر جايگاهي كه يك مرد در يك زندگي مشترك خوب بايد داشته باشد.
    اين از نظر من به عنوان يك مرد اصلا جذاب نيست. چون طبيعت من به عنوان يك مرد ميخواهد كه تكيه گاه باشد و بنابراين زني را ميطلبد كه به راحتي تكيه كند. استقلال نسبي يك زن براي مرد جذاب هست (كه اين الزاما با تكيه كردن منافاتي ندارد) اما شما به وضوح در ازدواج به دنبال تكيه گاه نمي گرديد. احتمالا افرادي هستند كه به دنبال چهره زيبا، تحصيلات، و ... يا راحت بگويم ويترين قشنگ شما در ابتدا اين امر را نديده بگيرند و شايد متمايل به ازدواج با شما بشوند، اما با اين تفكر شما، بسياري از مردها در زندگي مشترك با شما به مشكل ميخورند. مگر اينكه به دنبال همسري باشند كه از او ذينفع بشوند كه ميشود همان تكيه كردن به زن كه مورد پسند شما نيست.

    اما من به عنوان فردي كه معيارهاي شما را فرضا دارد، هدفم از ازدواج و زندگي مشترك آرامش هست. اين يعني، اگر چه ممكن است به خواستگاري شما بيايم، اما پس از آشنايي خيلي كوتاه با شما، شما را رد خواهم كرد. چون شما به دنبال تكيه گاه نيستيد ولي من به دنبال زني هستم كه به من تكيه كرده و مرا تاييد كند.

    به اينها خوب فكر كنيد.
    با احترام
    كامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد

    ویرایش توسط kamran2007 : دوشنبه 19 تیر 96 در ساعت 06:56

  7. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    eln (دوشنبه 19 تیر 96)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007 نمایش پست ها
    سلام eln عزيز

    ترديد داشتم كه براتون بنويسم، اما احساس كردم كه شخصيتتون به شخصيت خود من بسيار نزديك هست.
    در مورد كمالگرايي، شما به شدت كمالگرا هستيد و البته واكنش دفاعي شما هم در اين مورد ريشه در كمالگرايي شما دارد. اين به شما به شدت اسيب خواهد زد. اينكه نقص ها را بولد تر از هر چيز ميبينيد هم يكي از مشكلات شخصيت كمالگرا هست.
    من هم مشكل شما را دارم و از ان رنج ميبرم.

    و اما در مورد نه معيار شما، از نظر فردي مثل من انقدر عجيب غريب نيستند، من شخصا همه نه معيار شما را در حد عالي به تاييد اطرافيانم دارم (به جز گزينه ١ كه از ديدگاه شما در موردش نظري نميتوانم بدهم و گزينه ٢ كه كمي و گاهي مثل هر فردي عصباني ميشوم).
    حالا فرض كنيم من گزينه ١ را هم از ديد شما دارم، اما در گزينه دو ٥٠٪‏ هستم، آيا مرا مي پذيريد!؟
    يا مثلا فرض كنيم همه نه معيار را دارم اما تحصيلاتم ديپلم هست. حالا چي؟
    احتمالا در چنين حالتي نه از فرد مقابل به راحتي ميتوانيد بگذريد و او را رد كنيد و نه به راحتي ميتوانيد او را قبول كنيد. در اين حالت ذهن شما در تصميم گيري قفل ميكند. اين تجربه شخصي خود من هست. خود را در اين موقعيت بگذاريد و خوب فكر كنيد. چه مي كنيد؟
    متاسفانه هيچ ادمي كامل نيست.

    اما از ديدگاه فردي مثل من (صرفنظر از معيارهاي شخصي ديگر من، با اين فرض كه همه نه معيار شما را دارم) شما با توجه به چهره زيبا و تحصيلات خوب، گزينه جالبي به نظر ميرسيد.
    اين يعني احتمالا به خواستگاري شما براي بررسي ازدواج احتمالي خواهم آمد.
    اما شما گزينه ازدواج فردي مثل من نخواهيد بود. چون شما بسيار شبيه خود من هستيد، و اين يعني در خيلي از امور، مثل برنامه ريزي كردن ها، مديريت زندگي و ... با خود من رقابت خواهيد كرد، در واقع يعني بر سر جايگاهي كه يك مرد در يك زندگي مشترك خوب بايد داشته باشد.
    اين از نظر من به عنوان يك مرد اصلا جذاب نيست. چون طبيعت من به عنوان يك مرد ميخواهد كه تكيه گاه باشد و بنابراين زني را ميطلبد كه به راحتي تكيه كند. استقلال نسبي يك زن براي مرد جذاب هست (كه اين الزاما با تكيه كردن منافاتي ندارد) اما شما به وضوح در ازدواج به دنبال تكيه گاه نمي گرديد. احتمالا افرادي هستند كه به دنبال چهره زيبا، تحصيلات، و ... يا راحت بگويم ويترين قشنگ شما در ابتدا اين امر را نديده بگيرند و شايد متمايل به ازدواج با شما بشوند، اما با اين تفكر شما، بسياري از مردها در زندگي مشترك با شما به مشكل ميخورند. مگر اينكه به دنبال همسري باشند كه از او ذينفع بشوند كه ميشود همان تكيه كردن به زن كه مورد پسند شما نيست.

    اما من به عنوان فردي كه معيارهاي شما را فرضا دارد، هدفم از ازدواج و زندگي مشترك آرامش هست. اين يعني، اگر چه ممكن است به خواستگاري شما بيايم، اما پس از آشنايي خيلي كوتاه با شما، شما را رد خواهم كرد. چون شما به دنبال تكيه گاه نيستيد ولي من به دنبال زني هستم كه به من تكيه كرده و مرا تاييد كند.

    به اينها خوب فكر كنيد.
    با احترام
    كامران
    نمیخواستم تو این تاپیک مطلبی بنویسم اما به رسم ادب و از سر کنجکاوی جوابتون رو میدم
    و ازتون ممنونم به خاطر پاسخ تون

    در مورد واکنش دفاعی قبلا که سنم کمتر بود انتقاد پذیر نبودم اما وقتی دانشگاه رفتم به وضوح این رو متوجه شدم و خیلی خیلی کمش کردم طبیعتا همه ادما خواستار زندگی بهتری هستن منم از این امر مستثنی نیستم و هرچقدرم بخوام مقاومت کنم اگر به حق باشه در درونم بهش پی میبرم و دوست دارم که اصلاحش کنم همینطور که این کارو انجام میدم

    دیدگاه شما یه مقدار هوشمندانه بود از این جهت که معیار های خودم رو در قالب یک فرد و مساوی با خودم تشبیه اش کردید
    من ترسم دقیقا از همین هست که نمیخوام برای همسرم تکیه گاه باشم تو یکی از نوشته ها هم عرض کردم این مطلب رو...من میتونم از پس خودم چه ایران چه خارج ایران چه هر جای دیگه بر بیام اما وقتی دارم ازدواج میکنم نیاز به حامی دارم و این حس حمایت و تکیه گاه بودن رو واقعا کسی از خواستگارام تا حالا برام القا نکرده...من حتی دوس ندارم به همه رشته ی خودم ازدواج کنم به خاطر همین موضوع که اصلا دوس ندارم تو زندگی باهاش در رقابت باشم از این حس واقعا میترسم و بی زارم ازش برای همین میگم کسی که باهاش ازدواج میکنم باید محکمتر از خودم باشه

    زیر سلطه بودن رو دوست ندارم در عوض حکومت کردن رو هم دوس ندارم من همراه میخوام نه آقا بالاسر یا زیر دست به قول شما کسی که در کنارش به آرامش برسم و برسه نه جنگ و جدل

    در مورد اون فرد خیالی که میگید فکر کردم واقعا در موردش دچار تردید میشم که چه کنم؟ اگه فقط یه مورد رو کم داشته باشه بیشتر بهش فکر میکنم اما اگه ببینم هم زود از کوره در میره هم تحصیلاتش کمه(حداقل لیسانس داشته باشه) ظاهرشم به دلم نمیشینه خب خیلی بشتر دچار تردید میشم

    در مورد شبیه بودن آره منم به این نتیجه رسیدم که خیلی شبیه هم اصلا خوب و جذاب نیست اما ادمی که منظمه یا شاده یا بی خیاله نمیتونه با قطب منفی خودش کنار بیاد لااقل باید یه حداقل هایی رو داشته باشه مثلا آدم تمیز در مقابل فرد شلخته؟

    از کلمه ی ویترین خوشم نیومداما حرفتون حقیقت داره از این بابت که کسی که فقط به ظاهر توجه میکنه مطمئنن فردا با وجود رفتارهای که از فرد مقابل میبینه و نمیشناسه دچار مشکل میشه...

    حتما فکر میکنم مرسی ازتون
    ویرایش توسط eln : دوشنبه 19 تیر 96 در ساعت 10:01

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    می دونم نمی خوای دیگه این تاپیک رو ادامه بدی. ولی یه چیزی می خوام برات بنویسم شاید کمکت کنه. من هم مثل شما بودم و به این درجه از احساسات هم رسیدم. که فکر می کردم فرد مناسبم رو پیدا نمی کنم. نگاهم از بالا به پایین نبود. منطقی بودم و از اینکه به خاطر ظاهر و موقعیتم بیان سراغم متنفر بودم. اما در دو صورت شاید این سختگیریها کمتر شه. یکی افزایش سن یکی هم مبتلا شدن به عشق در نگاه اول. (دومی یکم بعیده اما ممکنه) من یادمه 22 ساله که بودم ظاهر و موقعیت مالی و تحصیلی برام خیلی مهم بود اصلا فرد رو بدون این موارد در سطح خوب ، در نظر هم نمی گرفتم چه برسه یه اینکه بخوام بهش فکر کنم و جواب بدم. اما الان با مردی ازدواج کردم هم از نظر مالی هم تحصیلی از خودم کمی پایین تر و از نظر ظاهری معمولی هست. چون اخلاق برام مهم شد و بولد شد. به خاطر موقعیتم اومد جلو و بهم پیشنهاد داد اما بعد از مدتی شیفته اخلاق و شخصیتم شد . طوریکه الان وقتی بیمار هستم و خودم شاید ظاهرم رو دوست نداشته باشم عاشقانه از زیباییم تعریف می کنه. ممکنه اولش به خاطر ظاهر و موقعیتت بیان اما این تویی که مدیریت می کنی بمونن یا برن. و اگه می مونن نشون می ده شیفته شخصیتت شدن . می دونی که ظاهر بعد از دو سه ماه عادی می شه و جذابیت اولیه رو نداره. پس نگران این موضوع نباش. زمان معلوم می کنه واسه چی باهات می مونن.

    در کل می خوام بگم نا امید نباش که بگی مشکل از منه و کسی رو نمی تونم دوست داشته باشم . بالاخره یه روز یه نفر رو عاشقانه دوست خواهی داشت که نجیب و با اخلاقه . به نظرم برای اخلاق و وفاداریش نمره 10 رو در نظر بگیر و معیار اخلاق رو به زیر معیارهای خساست، عصبانیت، دهن بین بودن، رفیق باز بودن، وفاداری، اهل خودنمایی بودن و صداقت و مسئولیت پذیر بودن تقسیم کن و بهش نمره بده و زیر 9 آورد رو رد کن چون به نظر من تماما مهم هستند. برای ظاهر یه استانداردی تعریف کن مثلا من خودم قد بلندتر از خودم تا 7 سانت (چون کفش پاشنه بلند تا 5 سانت می پوشیدم) و ظاهری آراسته و تمیز بود. حالا بردپیت هم نباشه مهم نیست حداقل ها رو داشته باشه. برای وضعیت مالی و تحصیلی هم یه حداقلی رو تعیین کن و خواستگارهات رو باهاش بسنج که فکر می کنم تا الانم همین کار رو می کنی.مهم اون تعریفت از حداقل هست.

    اگر شخص مناسب و دلخواهت پیدا نشد مقصر تو نیستی تو حق داری فردی با حداقل های مورد نظرت رو داشته باشی فقط همونطور که گفتم نکته مهم پیدا کردن اون نقطه حداقله . مثلا من حداقل ظاهر برام این بود که صورتش به دلم بشینه. حداقل دوستم این بود که چشماش آبی باشه. خوب دوستم سخت تر ازدواج می کنه چون پسر چشم آبی خیلی کمه. متوجه منظورم می شی؟ حداقل ها رو تا جایی که برات مقدوره با آدم نرمال تنظیم کن و با خودت سر این قضیه کنار بیا. مثلا میگی طرف شاسی بلند هم داشته باشه اوکی این ایده آل اما بگو حداقل 206 هم خوبه مهم اینه که رو پای خودش بوده و تهیه کرده . (جالب اینه من حداقلم 206 بود همسرم ماشین هم نداشت پدر عاشقی بسوزه. اینارو میشه چشم پوشی کرد همونطور که گفتم از همه مهمتر خصوصیات اخلاقیه که به هیچ عنوان در مورد خط قرمزهات کوتاه نیا)

    مثلا می گی طرف زود عصبانی می شه نکته مهمیه چون در آینده ممکنه دست بزن هم داشته باشه و رو کنه. پس تو سخت گیریت به جاست ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن با مردیه که کتکت بزنه به خصوص اگه قبلا در موردش فکر کرده باشی و خط قرمزت باشه.

    در کل می خوام بگم نگران این قضیه نباش بالاخره با بیشتر شدن سنت بیشتر احتمال داره عاشق فردی بشی. مثلا خود من 18 سالگی عاشق قیافه یه نفر ممکن بود بشم اما تو 25 سالگی عاشق جربزه کاری طرف شدم. منظورم اینه که با گذشت زمان یه سری چیزا برات بولد تر می شه و یه سری کم رنگ تر اون موقع راحت تر می تونی تصمیم بگیری.

    موفق و شاد باشی.

  10. 2 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    eln (چهارشنبه 21 تیر 96), جوادیان (چهارشنبه 21 تیر 96)

  11. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam.mim نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    می دونم نمی خوای دیگه این تاپیک رو ادامه بدی. ولی یه چیزی می خوام برات بنویسم شاید کمکت کنه. من هم مثل شما بودم و به این درجه از احساسات هم رسیدم. که فکر می کردم فرد مناسبم رو پیدا نمی کنم. نگاهم از بالا به پایین نبود. منطقی بودم و از اینکه به خاطر ظاهر و موقعیتم بیان سراغم متنفر بودم. اما در دو صورت شاید این سختگیریها کمتر شه. یکی افزایش سن یکی هم مبتلا شدن به عشق در نگاه اول. (دومی یکم بعیده اما ممکنه) من یادمه 22 ساله که بودم ظاهر و موقعیت مالی و تحصیلی برام خیلی مهم بود اصلا فرد رو بدون این موارد در سطح خوب ، در نظر هم نمی گرفتم چه برسه یه اینکه بخوام بهش فکر کنم و جواب بدم. اما الان با مردی ازدواج کردم هم از نظر مالی هم تحصیلی از خودم کمی پایین تر و از نظر ظاهری معمولی هست. چون اخلاق برام مهم شد و بولد شد. به خاطر موقعیتم اومد جلو و بهم پیشنهاد داد اما بعد از مدتی شیفته اخلاق و شخصیتم شد . طوریکه الان وقتی بیمار هستم و خودم شاید ظاهرم رو دوست نداشته باشم عاشقانه از زیباییم تعریف می کنه. ممکنه اولش به خاطر ظاهر و موقعیتت بیان اما این تویی که مدیریت می کنی بمونن یا برن. و اگه می مونن نشون می ده شیفته شخصیتت شدن . می دونی که ظاهر بعد از دو سه ماه عادی می شه و جذابیت اولیه رو نداره. پس نگران این موضوع نباش. زمان معلوم می کنه واسه چی باهات می مونن.

    در کل می خوام بگم نا امید نباش که بگی مشکل از منه و کسی رو نمی تونم دوست داشته باشم . بالاخره یه روز یه نفر رو عاشقانه دوست خواهی داشت که نجیب و با اخلاقه . به نظرم برای اخلاق و وفاداریش نمره 10 رو در نظر بگیر و معیار اخلاق رو به زیر معیارهای خساست، عصبانیت، دهن بین بودن، رفیق باز بودن، وفاداری، اهل خودنمایی بودن و صداقت و مسئولیت پذیر بودن تقسیم کن و بهش نمره بده و زیر 9 آورد رو رد کن چون به نظر من تماما مهم هستند. برای ظاهر یه استانداردی تعریف کن مثلا من خودم قد بلندتر از خودم تا 7 سانت (چون کفش پاشنه بلند تا 5 سانت می پوشیدم) و ظاهری آراسته و تمیز بود. حالا بردپیت هم نباشه مهم نیست حداقل ها رو داشته باشه. برای وضعیت مالی و تحصیلی هم یه حداقلی رو تعیین کن و خواستگارهات رو باهاش بسنج که فکر می کنم تا الانم همین کار رو می کنی.مهم اون تعریفت از حداقل هست.

    اگر شخص مناسب و دلخواهت پیدا نشد مقصر تو نیستی تو حق داری فردی با حداقل های مورد نظرت رو داشته باشی فقط همونطور که گفتم نکته مهم پیدا کردن اون نقطه حداقله . مثلا من حداقل ظاهر برام این بود که صورتش به دلم بشینه. حداقل دوستم این بود که چشماش آبی باشه. خوب دوستم سخت تر ازدواج می کنه چون پسر چشم آبی خیلی کمه. متوجه منظورم می شی؟ حداقل ها رو تا جایی که برات مقدوره با آدم نرمال تنظیم کن و با خودت سر این قضیه کنار بیا. مثلا میگی طرف شاسی بلند هم داشته باشه اوکی این ایده آل اما بگو حداقل 206 هم خوبه مهم اینه که رو پای خودش بوده و تهیه کرده . (جالب اینه من حداقلم 206 بود همسرم ماشین هم نداشت پدر عاشقی بسوزه. اینارو میشه چشم پوشی کرد همونطور که گفتم از همه مهمتر خصوصیات اخلاقیه که به هیچ عنوان در مورد خط قرمزهات کوتاه نیا)

    مثلا می گی طرف زود عصبانی می شه نکته مهمیه چون در آینده ممکنه دست بزن هم داشته باشه و رو کنه. پس تو سخت گیریت به جاست ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن با مردیه که کتکت بزنه به خصوص اگه قبلا در موردش فکر کرده باشی و خط قرمزت باشه.

    در کل می خوام بگم نگران این قضیه نباش بالاخره با بیشتر شدن سنت بیشتر احتمال داره عاشق فردی بشی. مثلا خود من 18 سالگی عاشق قیافه یه نفر ممکن بود بشم اما تو 25 سالگی عاشق جربزه کاری طرف شدم. منظورم اینه که با گذشت زمان یه سری چیزا برات بولد تر می شه و یه سری کم رنگ تر اون موقع راحت تر می تونی تصمیم بگیری.

    موفق و شاد باشی.
    سلام مریم جان
    چقدر حرفات خوب دلنشین و پر از آرامش خاطر بود در حال حاضر بهش نیاز داشتم
    از قبل خودم دغدغه ی ذهنی داشتم اومدم اینجا بیشتر شد چون 90 درصد من رو مقصر دونستن برا همین یه مسافرت یک و نیم روزه تنهایی رفتم و برگشتم تا بیشتر فکر کنم منم تا حدودی به حرفای شما رسیدم البته یه سری تغییرات هم باید ایجاد کنم

    حرفات خیلی خوب بود داشتن حداقل ها خیلی نکته ی خوبی بود که حتما حتما بهش عمل میکنم
    داشته خطوط قرمز و کوتاه نیومدن کاملا درست به جا و منطقی بود

    من همیشه با روی باز از نظرات و پیشنهاد بی چشم داشت دوستان استقبال میکنم پس نظرتون مایه ی مباهاته

    خوشحالم که اونی که میخواستید پیدا کردید و دعا میکنم هیچوقت چشمه ی عشق دلتون خاموش نشه و پر فروز تر بشه و در کنار هم خوشبخت باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید eln تشکرکرده است .

    maryam.mim (پنجشنبه 22 تیر 96)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا نمیتونم همسرم رو دوست داشته باشم؟
    توسط donya. در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 95, 13:56
  2. متاهلم و نمیتونم دوست دخترمو فراموش کنم
    توسط فرهاد007 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اسفند 95, 23:48
  3. چطور میتونم یه دختر مهربون و دوست داشتنی واسه همه اطرافیانم باشم؟
    توسط سپیده_7071 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 فروردین 94, 18:50
  4. ارتباط مجدد برادرم با دوست دختر قبلیش-به همفکریتون نیاز دارم
    توسط cent_os در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 فروردین 91, 02:08
  5. دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم
    توسط نانی در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: جمعه 25 اردیبهشت 88, 17:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.