به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ramin231 نمایش پست ها
    سلام...
    مطالبتون رو مطالعه کردم...
    چیزی که برام عجیب بود، اینه که اصرار دارید در ابتدای کار عاشق بشید یا مهر فرد به دلتون بیفته..

    من فرضم رو بر این میذارم که شما کمال گرا نیستید... اما احساس میکنم چون تجربه قبلی نداشتید، درک کاملی هم از نحوه عاشق شدن بدست نیاوردید و دنبال یک خواستگاری و ازدواج به صورت کلیشه ای که همه جا انجام میشه، هستید و تمایل دارید در جلسات خواستگاری حس کنید اون فرد همون نیمه گمشده شماست...
    رد کردن خواستگارهاتون بیشتر بخاطر این بوده که همه ملاک های شمارو نداشتن. قاعدتا از کسی متنفر نبودید. حس تنفر تقریبا تغییر نمیکنه اما همین بی حس بودن یا عاشق نبودن، میتونه تغییر کنه. چرا امتحان نمیکنید؟

    فردی که بین خواستگارها، بیشترین نزدیکی به معیارهاتون داشت (با وجود رد شدن توسط منطقتون)، بپذیرید که باهاش آشنا بشید..
    مدتی در ارتباط باشید و امتحان کنید که دلتون از محبتش پر میشه یا خیر...

    به هرحال شدیدا توصیه میکنم در این سن، دنبال تحلیل منطقی بیش از حد نباشید. توی این سن بهتر اینه با فردی ازدواج کنید که 80درصد ملاک هاتون رو داراست تا اینکه در سن بالاتر با فردی روبرو بشید که 20درصد اونهارو هم نداره اما چاره ای جز تحمل ندارید...!
    یعنی نباید مهر طرف به دلم بیفته؟اینطوری که خیلی ماشینی میشه بعد اونوقت چه فرقی با ادمای دیگه داره؟اینجوری فکر میکنم دارم تجارت انجام میدم...نمیگم عشق اتشین و نمیدونم در یک نگاه عاشق شدن چون من به مرور کسی به دلم میشینه اما اون دوست داشتن اولیه که باید باشه نباشه؟

    بیینید من حتی شده همون اول که مثلا استادم یا همکارم و و و بهم پیشنهاد دادن رد کردم یه حس منفی بد بهم القا شده که این اونی نیست که میخوام و سریع گفتم نه قضد ازدواج ندارم نمیدونم اینی که شما میگید مربوط به همون نیم گمشده اس یا نه اما چون ادم نسبتا منطقی هستم خیلی شاید با من سازگار نباشه

    من یه بار اتفاقا با یه نفر که حس کردم شاید همخوانی داشته باشه یه مدت کوتاه صحبتی داشته ام البته به اصرار خودشون که خانواده ام هم در جریان بودن آدم خوبی بودن انصافا اما من خودم رو همیشه عالی نشون نمیدم سعی میکنم یه درجه پایین تر از خوب نشون بدم که بعدا عالی هم بودم سورپرایز بشه اما حس میکنم بیشتر آقایون همه چی و اولش قبول میکنن خودشون میخوان عالی نشون بدن همه فن حریف کار دان بعد مدافع حقوق زنان که دوس داره حتی تو کار خونه کمک کنه و و و
    من حتی خودم امتحان کردم یه سری سوالا پرسیدم و درخواستایی داشته ام که واقعا فکر نمیکنم کسی قبول کنه اما در کمال ناباوری دیدم قبول کرد من اینو نمیذارم به پای عشق چون میدونم یه روزی این تب خواستن خاموش میشه به تبع این موارد محبتشون رو هم نتونستم صادقانه قبول کنم و گفتم نه

    حرفتون منطقی و درست هست که با کسی ازدواج کنم حداقل 80درصد باهم مچ باشیم اما با 20درصد هیچ وقت تو هیچ زمانی ازدواج نمیکنم ادم نیاز به کمال و آرامش داره و اینجوری هیچوقت بهش نمیرسه

    ممنون از پاسختون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas نمایش پست ها
    سلام eln عزیز
    اگه ممکنه بگین فرزند چندم خانواده هستین ؟
    سلام
    من فرزند اخر هستم
    ویرایش توسط eln : یکشنبه 18 تیر 96 در ساعت 10:08

  2. کاربر روبرو از پست مفید eln تشکرکرده است .

    tamas (یکشنبه 18 تیر 96)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    بیشتر منظورم این بود بگین قبل از شما چند خواهر و برادر دیگه هست؟
    البته ما در بهترین حالت هم کسی رو پیدا نمی کنیم که 50 درصد باهاش تفاهم و هم خوانی داشته باشیم چه برسه به 50 درصد!
    ویرایش توسط tamas : یکشنبه 18 تیر 96 در ساعت 10:28

  4. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 96 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    363
    سطح
    7
    Points: 363, Level: 7
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط eln نمایش پست ها
    سلام
    نمیدونم تا حالا کسی با این مشکل مواجه شده یا نه
    مشکل من اینه که تو این 25 سالی که عمر کردم خواستگار خیلی خیلی زیادی داشتم خیلیاشونم ابراز احساسات شدیدی میکردن و به شدت پیگیر بودن اما من تا حالا نتونستم کسی و دوست داشته باشم و راحت فراموش میکنم...آدما برام بی ارزش نیستن اتفاقا ارزش زیادی دارن و همیشه باهمه شون خوب رفتار میکنم و تاجایی که بتونم کمکشون میکنم

    عجله ای برای ازدواج ندارم مشکل من ازدواج نیست...فقط موندم چرا نمیتونم حتی تو دل خودم به کسی دل ببندم
    من 25 سالمه فوق لیسانس از دانشگاه سراسری دارم و به امید خدا به زودی دانشجوی دکترا خواهم شد، ظاهر خوبی دارم که متاسفانه این عامل باعث میشه همیشه به این فکر کنم که دیگران به خاطر قیافه ام جذبم میشن و از این به شدت بدم میاد، آدم محکم و با ارده و شادی هستم و با ظاهر مغرور اما مهروبن

    من اینجوری نیستم که ابراز احساسات بلد نباشم یا سنگ دل باشم اتفاقا عاشق خانواده ام هستم بهشون عشق میورزم راحت بهشون میگم دوسشون دارم تمام ظرافت های دخترانه رو بلدم اما در مورد خیلی از اتفاقا همیشه عقلم جلوتر از احساسام عمل میکنه

    این خوبه که عاقلانه تصمیم می گیرم اما این باعث شده همیشه عیب کسایی که بهم پیشنهاد ازدواج دادن رو زودتر ببینم
    نمیگم آدم کامل و بدون نقصی هستم ولی انگار دنبال آدم کاملم نه کامل به معنای بی نقص آدم کاملی که عقلم بی برو برگشت قبولش کنه
    من همینجوری دارم موقعیت های خودم رو رد میکنم چون آدمیم نیستم کسی و تو دستم نگه دارم از بازی با آدما بدم میاد رک میگم نمیخوام و دوست ندارم و جالب اینه که خیلی راحت ازش میگذرم نه فکری درگیر میشه نه دلی فقط یکم عذاب وجدان در مقابل کسایی که میدونم مغرورن و زیاد اصرار کردن و به قول خودشون شکستن

    اینم بگم شاید از نظر ظاهری یا یه وجه شخصیت از پسری تعریف کرده باشم اما نشده عاشق بشم یا با کسی رویاپردازی ذهنی داشته باشم یا حتی دوسش داشته باشم

    اینجوری بگم همیشه ایده آل بودم برای کسایی که برای من اصلا ایده آل نبودن
    دوست عزیز سلام
    این دید که شخص مقابل به خاطر ظاهر شما جذبتون میشه و شما از این موضوع بدتون میاد کمی اشتباهه چون بالاخره ظاهر شما هم جزیی از خودتون هست و اینکه کسی از ظاهر شما خوشش بیاد هیچ اشکالی نداره در واقع این خصوصیت اقایون هست که در ابتدا ظاهر نگر هستند. اقایون معمولا ابتدا ظاهر شما رو میپسندند و بعد سعی میکنند در رفتار شما هم چیزی پیدا کنند که انچه که در ظاهر پسندیدند رو بتونند تایید کنند. پس کسی که شما رو پسندیده هم ظاهرتون رو پسندیده هم بالاخره یک رفتاری دیده که اون ظاهر زیبا رو تایید کرده.
    وقتی پسری واقعا به قصد ازدواج پا جلو میذاره جتما یک سری بررسی ها پیش خودش کرده که این کارو کرده وگرنه اقدام به دوستی براش گزینه راحت تری هست تا پیشنهاد آشنایی و ازدواج.

    گفتید که معمولا عقلتون حکم میکنه و بر احساستون غلبه داره و به همین دلیل عیوب خواستگارانتون رو زودتر از محاسنشون میبینید . اینکه عاقلانه تصمیم میگیرید بسیار خوبه و در زمینه ازدواج میتونه کمک کنه اما به طور کلی ابتدا نیمه خالی لیوان رو دیدن(مخصوصا در مورد دیگران) میتونه سوء ظن ایجاد کنه و اختلالات زیادی توی زندگیتون ایجاد کنه همینظوری که ایجاد کرده و شما فکر میکنید که اونها بخاطر ظاهرتون جذب شما میشن. پس سعی کنید روی خودتون کار کنید و همیشه اول محاسن افراد رو بگید بعد معایبشون رو. این تمرین باعث میشه ذهنیت مثبت گرای شما در خصوص دیگران پر رنگ تر بشه.
    خصوصیات اخلاقی شما بسیار عالی و ستودنی است اما باعث شده ذهنیتی تا حدودی ایرادگیر نسبت به بقیه پیدا کنید که باید سعی کنید کمی اصلاحات در خود ایجاد کنید.

    و اما در مورد ازدواج و خواستگارانتون:
    ازدواج مساله مهمیه و نمیشه بی گدار به آب زد اما سخت گیری زیاد هم خوب نیست. غیر ممکنه شما ادمی را پیدا کنید که صددرصد با معیارهای شما سازگار باشد پس بهتره که معیارهاتون رو اولویت بندی کنید و امتیاز دهی داشته باشید. تا موقع تصمیم گیری به خاطر هر ایرادی کسی را رد نکنید بلکه به لیست خودتون مراجعه کنید وببینید این ایراد در کدام اولویت شما قرار دارد. شاید قابل تعدیل شدن باشد.
    هر خواستگاری برای شما موهبتی است از جانب خداوند. پس شما وظیفه دارید هر خواستگاری را چنان بررسی کنید که انگار پس از او دیگر هیچ کس نخواهد آمدو انگاه اگر از همه جنبه ها به طور کامل رد شد به او نه بگویید.
    قرار نیست شما در همان ابتدا عاشق شوید. وقتی کسی از شما خواستگاری میکند دو سه جلسه با او صحبت کنید از زمین و زمان و هوا و علایقتان بگویید بعد از دو سه جلسه اگر همچنان از او خوشتان نیامد بگویید نه. این که میگویم از او خوشتان بیاید نه اینکه عاشقش شده باشید یعنی اینکه از مصاحبت و حرف زدن با او بدتان نیامده باشد.همین.اگر از او بدتان نیامد بیشتر اشنا شوید تا معیارهایتان را بهتر بتوانید بسنجید.
    خیلی واقات عشق حتی پس از ازدواج پدید می آید. پس برای عاشق شدن عجله نکنید.
    پیشنهاد میکنم کتاب"میخواهم ازدواج کنم" را در اینترنت جستجو و بخوانید. میتواند روشهای خوبی برای تغییر ذهنیتتان به شما معرفی کند.
    موفق وشاد باشید و در خوشبختی مهمان تک تک لحظه هایتان باد

  6. کاربر روبرو از پست مفید zharik تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط eln نمایش پست ها
    1-ظاهر برای من مهمه تمیزی نوع رنگ و فرم لباس حتی مو نوع ایستادن نشستن غذا خوردن نگاه کردن حتی خندیدن(تایید زیبایی کاملا نسبی هست دنبال زیبایی خارق العاده نیستم اما همه ی ایناها باید به دل بشینه و از دیدنش لذت ببرم).
    2-اخلاق به شدت مهمه (فحاش نبودن-عصبی نبودن- بداخلاق و تند مزاج نبودن-کینه ای و ....نبودن)
    من اگه ببینم یکی سر چیز بی اساس فحش میده واقعا نمیتونم قبول کنم اون یه دفعه اونجوری شد
    3-ذهن باز و مثبت نگر بودنش اینکه تو هر شرابط بدی هم بتونه یه راهی پیدا کنه و مثبت نگر باشه
    4-راکد نباشه همیشه در حال جنب و جوش و تکاپو جست وجو و پیدا کردن باشه روحش همیشه زنده باشه آدم بی دغدغه ای نباشه
    5-اهل هیچ فرقه و اعتقاد و حواشی و تعصب بی جا نباشه بتونه ذهنشو باز بذاره
    6-بشه رو حرفش حساب باز کرد و به طریقی شده رو حرفش وایسته و بهش عمل کنه هرچند سخت حداقل تلاشش دیده بشه
    7-کم کار و تنبل و قانع به کم نباشه
    8-از نظر مالی دستش تو جیب خودش باشه نه باباش و بتونه یه زندگی رو خوب بچرخونه بتونه ساپورت کنه
    9-شخصیت خشکی نداشته باشه بگه بخنده اهل تفریح باشه اما خیلی هم دم دستی نباشه

    خیلی چیزا هست که کمترینش رو گفتم اینایی که گفتم بیشترشو خودم بهش اعتقاد دارم و عمل میکنم اینجوری نیست که فقط از طرف مقابلم انتظار داشته باشم خوب باشه چون خودمم بهش عمل میکنم برا همین نمیتونم کسی رو به اینا اعتقاد نداره یا کم اعتقاد داره رو قبول کنم و در صورت ناسازگاری سریع ذهنم پسش میزنه
    سلام

    لینک "خوب هائی که از زندگی لذت نمیبرن "و براتون گذاشتم و امیدوارم استفاده کرده باشین

    به عنوان لینک اگه دقت کرده باشین مفهوم زیادی براتون میتونه داشته باشه.. یه بار دگ بخونین و روش فک کنین .. ( خوبهائی که از زندگی لذت نمیبرن )

    این مفهومش در حرفای شما نمود پیدا میکنه.. شما میگید اگه یک سری اخلاقها در مورد همسر آیندتون ببینید زده شده و پسش خواهید زد..و زندگی براتون لذتی نخواهد داشت.. چون دائما فکر و
    ذهنتون دنباله اینه که هم خودتون و همسرتون کارهارو حتما درست انجام بده..

    یعنی اگه همسر شما فردا بخواد سر غذا آروغ بزنه .. بعد کار پیژامه و رکابی بپوشه .. بی حوصله باشه و هفته ها به سر و وضعش نرسه .. تو مسائل مالی به بن بست برسه ..معتقد به چیزی باشه مخالف اعتقاد شما
    .. سر رفتارها و اتفاقات پیش بینی نشده عصبانی نخواهد بشه .. تو مسائل جنسی شلخته باشه و خیلی رفتارهای پنهان که بعد از ازدواج رو خواهد شد و برای شما تازگی خواهد داشت رو انجام بده , شما ازش زده خواهید شد ؟؟

    اگه فک میکنید کارهای بالا از همسر شما سر نخواهد زد در اشتباهید و بعدا به بن بست خواهید خورد ...

    بهتره در مورد ازدواج کمی رویایی بودنو کم کنید ..
    ویرایش توسط جوادیان : یکشنبه 18 تیر 96 در ساعت 12:36

  8. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas نمایش پست ها
    بیشتر منظورم این بود بگین قبل از شما چند خواهر و برادر دیگه هست؟
    البته ما در بهترین حالت هم کسی رو پیدا نمی کنیم که 50 درصد باهاش تفاهم و هم خوانی داشته باشیم چه برسه به 50 درصد!
    یه خواهر و یه برادر بزرگتر از خودم دارم
    در کنار تفاهم مطئنن تفاوتهایی هم وجود داره مهم درست کنار اومدن با تفاوتها هستش
    البته بنظر من شبیه بودن زیاد هم خوب نیست خیلی یکنواختی میاره البته نظر من اینجوریه

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    لینک "خوب هائی که از زندگی لذت نمیبرن "و براتون گذاشتم و امیدوارم استفاده کرده باشین

    به عنوان لینک اگه دقت کرده باشین مفهوم زیادی براتون میتونه داشته باشه.. یه بار دگ بخونین و روش فک کنین .. ( خوبهائی که از زندگی لذت نمیبرن )

    این مفهومش در حرفای شما نمود پیدا میکنه.. شما میگید اگه یک سری اخلاقها در مورد همسر آیندتون ببینید زده شده و پسش خواهید زد..و زندگی براتون لذتی نخواهد داشت.. چون دائما فکر و
    ذهنتون دنباله اینه که هم خودتون و همسرتون کارهارو حتما درست انجام بده..

    یعنی اگه همسر شما فردا بخواد سر غذا آروغ بزنه .. بعد کار پیژامه و رکابی بپوشه .. بی حوصله باشه و هفته ها به سر و وضعش نرسه .. تو مسائل مالی به بن بست برسه ..معتقد به چیزی باشه مخالف اعتقاد شما
    .. سر رفتارها و اتفاقات پیش بینی نشده عصبانی نخواهد بشه .. تو مسائل جنسی شلخته باشه و خیلی رفتارهای پنهان که بعد از ازدواج رو خواهد شد و برای شما تازگی خواهد داشت رو انجام بده , شما ازش زده خواهید شد ؟؟

    اگه فک میکنید کارهای بالا از همسر شما سر نخواهد زد در اشتباهید و بعدا به بن بست خواهید خورد ...

    بهتره در مورد ازدواج کمی رویایی بودنو کم کنید ..
    من از زندگی بخدا لذت میبرم حتی از اون لواشکی که میخورم لبخندی که الکی میزنم هم لذت میرم
    نه نه آقا یا خانوم جوادیان من نگفتم همسرمو رو پس خواهم زد گفتم خواستگارامو ذهنم پس میزنه این دوتا زمین تا آسمون باهم فرق دارن من در اولی تعهد دارم اما در دومی خیر

    شما به نکته ی خوبی اشاره کردید من بارها به این موضوع فکر کردم عصبی شدن یا شلخته شدن یا ناامید شدن و به نتیجه ی خوبی هم رسیدم ببینید کسی که ذاتا درسته تو شرایط بد مقطعی حالت زندگیش ممکنه عوض بشه ممکن که نه حتما عوض میشه به قول شما ممکنه شلخته بشه عصبی بشه ناامید بشه به خودش نرسه به من توجه کمتری بکنه اما این حالت چون تو ذاتش نیست عرض کردم مقطعی خواهد بود و به حالت قبل برمیگرده...آدم ربات نیست که همیشه تو یه حالت ثابت باشه روح آدم در نوسان هست و طبیعتا این شامل جسمش هم میشه
    من دختر بچه نیستم که ندونم زندگی پر مشکل و دعوا و نکات ریزی هست که تو بطن زندگی دونفره خودشو بروز میده من منکر هیچ کدومش نیستم و کاملا بهش واقفم مشکلم دقیقا همینجاست آدم باید کسی و انتخاب کنه که با جون و دل بتونه همراهش بشه که با هرسختی پا پس نکشه

    ازدواج بازی نیست که من کسی و قبول کنم بعد ببینم مثلا یه بار عصبی شد یا شلخته شد سریع حذفش کنم من آدم مسولیت پذیری هستم بخوامم نمیتونم راحت از افراد دور و برم بگذرم حالا فکر کنید بهش متعهد هم باشم...

    مشکل همینجاست که به هیچ کدوم از پسرایی که بهم پیشنهاد ازدواج دادن این حس و نداشتم که بگم آره تا اخرش پاش وایستادم



    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط zharik نمایش پست ها
    دوست عزیز سلام
    این دید که شخص مقابل به خاطر ظاهر شما جذبتون میشه و شما از این موضوع بدتون میاد کمی اشتباهه چون بالاخره ظاهر شما هم جزیی از خودتون هست و اینکه کسی از ظاهر شما خوشش بیاد هیچ اشکالی نداره در واقع این خصوصیت اقایون هست که در ابتدا ظاهر نگر هستند. اقایون معمولا ابتدا ظاهر شما رو میپسندند و بعد سعی میکنند در رفتار شما هم چیزی پیدا کنند که انچه که در ظاهر پسندیدند رو بتونند تایید کنند. پس کسی که شما رو پسندیده هم ظاهرتون رو پسندیده هم بالاخره یک رفتاری دیده که اون ظاهر زیبا رو تایید کرده.
    وقتی پسری واقعا به قصد ازدواج پا جلو میذاره جتما یک سری بررسی ها پیش خودش کرده که این کارو کرده وگرنه اقدام به دوستی براش گزینه راحت تری هست تا پیشنهاد آشنایی و ازدواج.

    گفتید که معمولا عقلتون حکم میکنه و بر احساستون غلبه داره و به همین دلیل عیوب خواستگارانتون رو زودتر از محاسنشون میبینید . اینکه عاقلانه تصمیم میگیرید بسیار خوبه و در زمینه ازدواج میتونه کمک کنه اما به طور کلی ابتدا نیمه خالی لیوان رو دیدن(مخصوصا در مورد دیگران) میتونه سوء ظن ایجاد کنه و اختلالات زیادی توی زندگیتون ایجاد کنه همینظوری که ایجاد کرده و شما فکر میکنید که اونها بخاطر ظاهرتون جذب شما میشن. پس سعی کنید روی خودتون کار کنید و همیشه اول محاسن افراد رو بگید بعد معایبشون رو. این تمرین باعث میشه ذهنیت مثبت گرای شما در خصوص دیگران پر رنگ تر بشه.
    خصوصیات اخلاقی شما بسیار عالی و ستودنی است اما باعث شده ذهنیتی تا حدودی ایرادگیر نسبت به بقیه پیدا کنید که باید سعی کنید کمی اصلاحات در خود ایجاد کنید.

    و اما در مورد ازدواج و خواستگارانتون:
    ازدواج مساله مهمیه و نمیشه بی گدار به آب زد اما سخت گیری زیاد هم خوب نیست. غیر ممکنه شما ادمی را پیدا کنید که صددرصد با معیارهای شما سازگار باشد پس بهتره که معیارهاتون رو اولویت بندی کنید و امتیاز دهی داشته باشید. تا موقع تصمیم گیری به خاطر هر ایرادی کسی را رد نکنید بلکه به لیست خودتون مراجعه کنید وببینید این ایراد در کدام اولویت شما قرار دارد. شاید قابل تعدیل شدن باشد.
    هر خواستگاری برای شما موهبتی است از جانب خداوند. پس شما وظیفه دارید هر خواستگاری را چنان بررسی کنید که انگار پس از او دیگر هیچ کس نخواهد آمدو انگاه اگر از همه جنبه ها به طور کامل رد شد به او نه بگویید.
    قرار نیست شما در همان ابتدا عاشق شوید. وقتی کسی از شما خواستگاری میکند دو سه جلسه با او صحبت کنید از زمین و زمان و هوا و علایقتان بگویید بعد از دو سه جلسه اگر همچنان از او خوشتان نیامد بگویید نه. این که میگویم از او خوشتان بیاید نه اینکه عاشقش شده باشید یعنی اینکه از مصاحبت و حرف زدن با او بدتان نیامده باشد.همین.اگر از او بدتان نیامد بیشتر اشنا شوید تا معیارهایتان را بهتر بتوانید بسنجید.
    خیلی واقات عشق حتی پس از ازدواج پدید می آید. پس برای عاشق شدن عجله نکنید.
    پیشنهاد میکنم کتاب"میخواهم ازدواج کنم" را در اینترنت جستجو و بخوانید. میتواند روشهای خوبی برای تغییر ذهنیتتان به شما معرفی کند.
    موفق وشاد باشید و در خوشبختی مهمان تک تک لحظه هایتان باد
    حرفتون درسته منم خودم اعتراف کردم که ظاهر برام مهمه اما بارها و بارها من اینو دیدم که طرف بدون اینکه حتی منو درست حسابی بشناسه سمتم اومده این شاید از نظر خیلی ها بد نباشه اما من دوس ندارم این رو چون شخصیت من صرفا ظاهرم نیست درسته اون کالبدش هست و از هم جدا نشدنی هستن اما ظاهر ممکنه با یه تصادف خدایی نکرده از بین بره

    ولی خوب بودن کسایی که بنا به رفتار و شخصیت خودم پا پیش گذاشتن من نگفتم همه عین هم هستن

    فرامیشتون تا حدوددی درسته اما من در مورد دوستام یا بقیه این تفکرات رو ندارم اصلا ممکنه ایراداشونو هم نبینم از همه قشر آدم دوست هم دارم اما تو انتخاب همسر چرا ایراداشون خیلی بولد میشه و تو چشمم میزنه اما انصافا به روی هیچ کس نمیارم که بخوام خرابش کنم

    با اولویت بندی معیارها باهاتون موافقم سعیم رو میکنم اما بازم از دستم در میره
    من برا عاشق شدن عجله ندارم اما خب مشکلی بود که فکر میکنم باید حل بشه برای همین مطرحش کردم

    ممنون از پاسختون

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    eln عزیز
    کاش تفاوت سنی رو هم می گفتین
    این موردی که شما می فرمایید می تونه ریشه های مختلفی داشته باشه من با یک خانمی شبیه شما در ارتباط بوده و شاید هم باشم و خیلی از این موارد رو 3 ساله با پوست و گوشتم لمس کردم حسشون کردم و می دونم که اون خانوم و شما خودتون هم در ارامش نیستین حتی من ایشون رو تشویق کردم به روانشناس هم مراجعه کنه ...
    من جدیدا در یکی از برنامه های دکتر هولاکویی با یک شخصی با این موارد که می گین برخورد داشتم فایلشم دارم من مدتها تو انجمن نبودم و گاهی سر میزنم چون مورد شما رو به اینصورت دیدم تصمیم گرفتم نظر بدم
    اگر ایرادی نداره میلتون رو بدید فایل رو براتون اپلود کنم اگر امکان پیغام گذاشتن دارید ای دی رو لطفا در همینجا بفرستین و اگر در سایت، شما امکان اپلود دارین بگین فکر می کنم به کارتون بیاد.این مورد مسئله ایی نیست که به این اسونی بشه باهاش برخورد کرد!

  12. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    eln عزیز
    ظاهرا شما اینجا برای اینکه طرز فکر تون رو عوض کنید نیومدید. حتی برای گرفتن کمک هم نیومدید. فقط اومدید خودتون رو معرفی کنید و به خودتون ثابت کنید که این مشکل بزرگی نیست. شما جواب همه دوستان رو طوری دادید که انگار با این موضوع مشکلی ندارید. شما میگید من عجله برای عاشق شدن ندارم و حاضرم صبر کنم تا یه ادم باهمه ایده آل های ذهنی پیدا بشه. خوب پس سوالی که مطرح میشه اینه که چرا اومدید اینجا پست گذاشتید؟ شما میتونستید همچنان منتظر بمونید و عجله نکنید. اینو صادقانه پاسخ بدید

  14. 2 کاربر از پست مفید hana00200 تشکرکرده اند .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96), جوادیان (یکشنبه 18 تیر 96)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1396-4-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hana00200 نمایش پست ها
    eln عزیز
    ظاهرا شما اینجا برای اینکه طرز فکر تون رو عوض کنید نیومدید. حتی برای گرفتن کمک هم نیومدید. فقط اومدید خودتون رو معرفی کنید و به خودتون ثابت کنید که این مشکل بزرگی نیست. شما جواب همه دوستان رو طوری دادید که انگار با این موضوع مشکلی ندارید. شما میگید من عجله برای عاشق شدن ندارم و حاضرم صبر کنم تا یه ادم باهمه ایده آل های ذهنی پیدا بشه. خوب پس سوالی که مطرح میشه اینه که چرا اومدید اینجا پست گذاشتید؟ شما میتونستید همچنان منتظر بمونید و عجله نکنید. اینو صادقانه پاسخ بدید
    ممنون که با صراحت جواب دادید اما اینکه اینقدر قاطع نظر میدید از چی نشات گرفته؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط hana00200 نمایش پست ها
    eln عزیز
    ظاهرا شما اینجا برای اینکه طرز فکر تون رو عوض کنید نیومدید. حتی برای گرفتن کمک هم نیومدید. فقط اومدید خودتون رو معرفی کنید و به خودتون ثابت کنید که این مشکل بزرگی نیست. شما جواب همه دوستان رو طوری دادید که انگار با این موضوع مشکلی ندارید. شما میگید من عجله برای عاشق شدن ندارم و حاضرم صبر کنم تا یه ادم باهمه ایده آل های ذهنی پیدا بشه. خوب پس سوالی که مطرح میشه اینه که چرا اومدید اینجا پست گذاشتید؟ شما میتونستید همچنان منتظر بمونید و عجله نکنید. اینو صادقانه پاسخ بدید
    ممنون که با صراحت جواب دادید اما اینکه اینقدر قاطع نظر میدید از چی نشات گرفته؟
    شما پست اول من رو خوب بخونید اونجا هم نوشتم برا ازدواج عجله ای ندارم مشکل حای دیگری بود که نتونستم کسی و دوس داشته باشم.و دلیلش ایرادا و ایده ال نبودن بود.
    روند تاپیک به سویی رفت که مجبور شدم خصوصیات خودم رو بگم والا چه نیازی بود؟اینجا نه کسی منو میشناسه نه من کسی و میشناسم تازه واردم و فکر نمیکنم همیشگی باشم دنبال تایید شدن یا عادی نشون دادن هم نیستم که اگر بودم اینجا دنبالش نمیومدم چون اگر اینطور بود مریض نبودم مشکل رو بازگو کنم.
    تو زندگی خودم اصولا حالت درونیم رو به زبان نمیارم اینجا اعتماد کردم و بعد کلنجار با خودم تصمیم گرفتم تاپیک بزنم
    از دیدگاهتون ناراحت نشدم اما از قاطعیت کلامتون چرا.من برا همفکری اومدم اما ظاهرا تو حالت نوشتار نمیشه درست مفهوم رو رسوند

    من جواب دوستان رو با صداقت کامل دادم اونجور که هستم و اونجور که اعتقاد دارم...کم و کاستی یا سو ظن یا تعریف از خود هرچی که فکر کنید نداشت

    اگر اگر یه درصد احتمال بدید که میخوام به خودم ثابت کنم چرا اومدم اینجا؟وقتی تو زندگی همه مهر تایید به حرفم میزنن چرا احساس مشکل کردم و اومدم اینجا؟شما من رو خوب نمیشناسید حنا خانوم گل من خیلی سعی کردم انچه که هستم رو بگم تا راهنمایی درستی بگیرم اما انگار سو تعبیر شده

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas نمایش پست ها
    eln عزیز
    کاش تفاوت سنی رو هم می گفتین
    این موردی که شما می فرمایید می تونه ریشه های مختلفی داشته باشه من با یک خانمی شبیه شما در ارتباط بوده و شاید هم باشم و خیلی از این موارد رو 3 ساله با پوست و گوشتم لمس کردم حسشون کردم و می دونم که اون خانوم و شما خودتون هم در ارامش نیستین حتی من ایشون رو تشویق کردم به روانشناس هم مراجعه کنه ...
    من جدیدا در یکی از برنامه های دکتر هولاکویی با یک شخصی با این موارد که می گین برخورد داشتم فایلشم دارم من مدتها تو انجمن نبودم و گاهی سر میزنم چون مورد شما رو به اینصورت دیدم تصمیم گرفتم نظر بدم
    اگر ایرادی نداره میلتون رو بدید فایل رو براتون اپلود کنم اگر امکان پیغام گذاشتن دارید ای دی رو لطفا در همینجا بفرستین و اگر در سایت، شما امکان اپلود دارین بگین فکر می کنم به کارتون بیاد.این مورد مسئله ایی نیست که به این اسونی بشه باهاش برخورد کرد!
    تفاوت سنی چی رو بگم دوست عزیز؟
    بی زحمت اسم اون موضوع کی دکتر درموردش صحبت کردن رو بگید من دانلود میکنم

  16. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    به هر حال نحوه ی برخورد شما با موضوعات در همین جواب ساده تون مشخص شد
    و احتمالا مربوط به اسیب دوران کودکتون میشه
    متاسفانه نمیشه چون من این فایل رو برای ایشون قسمت کردم و فرستادم برنامه های دکتر روزانه است و نمی دونم در خیل این همه برنامه چه تاریخی بوده!
    در هر صورت امید.ارم مشکلتون حل بشه و موفق باشین

  17. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    eln (یکشنبه 18 تیر 96)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا نمیتونم همسرم رو دوست داشته باشم؟
    توسط donya. در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 95, 13:56
  2. متاهلم و نمیتونم دوست دخترمو فراموش کنم
    توسط فرهاد007 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اسفند 95, 23:48
  3. چطور میتونم یه دختر مهربون و دوست داشتنی واسه همه اطرافیانم باشم؟
    توسط سپیده_7071 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 فروردین 94, 18:50
  4. ارتباط مجدد برادرم با دوست دختر قبلیش-به همفکریتون نیاز دارم
    توسط cent_os در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 فروردین 91, 02:08
  5. دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم
    توسط نانی در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: جمعه 25 اردیبهشت 88, 17:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.