به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    amal عزیز به نظرم زندگی موقع شروع یه زندگی مشترک باید قدمای مشترکی برداشته بشه. شما یه مشکل اومده به چشمت و خواستی رفع کنی یا حداقل ببینی قابل رفع کردن هست یا نه و خواستی برید پیش مشاور، شما قدم مربوط به خودت رو برداشتی، حالا قدم بعدی رو ایشون باید برداره که راضی تشدن بیان پیش مشاور. حالا یا این مساله رو اصلا مشکلی نمیببنن یا اینکه نمی خوان با شما همراه بشن یا حتی ممکنه به خاطر این باشه که فک کنن مشاور قصد تغییر نظر ایشون رو خواهد داشت. به نظرم اگه واقعا به حرف شما اهمیت میدادن باید باهاتون مشاوره میومدن و به قولی قدم مربوط به خودشون رو بر می داشتن. حتی می تونستن بگن نمیام ولی کاملا توضیح می دادن.

    به نظرم ایشون یکم حس مرد سالاری دارن و غرور مضاعف (البته خب نظر منه و ممکنه درست نباشه). مهم این نیست که الان نمیذارن تنهایی برید بیرون و غیره، مهم اینه که آیا بعد ازدواج اجازه حرکت رو به شما خواهند داد یا خیر؟ تو هر زمینه ای منظورمه....میذارن نظرتون رو بدون رودروایسی بیان کنین؟ میذارن علائق و سلیقه شما تو تصمیمات مربوط به زندگی مشترک دخیل باشه؟ اجازه میدن من تبدیل به ما بشه؟ فردا پس فردا تو تربیت فرزند میذارن مشام به عوان بخش مهمی از این مرحله نظرت رو اعمال کنی......

    فک کنم بحث پوشش و چپ نگا کردن بقیه به شما نیس، بحث اینه که بخش منِ وجود ایشون بسیار پر رنگه.

    یه مورد جالبی هم خدمتت عرض کنم. من مراسم خواستگاری رسمی داشتم که آقا پسر خودشون هم تشریف داشتن. درسته من خیلی خجالت کشیدم و ترجیح دادم ایشون حرف بزنه ولی ایشونم همش من من می کردن. من اینو دوس دارم، من اینو دوس ندارم، من اگه نتونم این کار و برات انجام بدم چی میگی؟ من اگه اینطوری عمل کنم نظرت چیه؟ و و و .....و اینکه ایشونم یه نامزدی ناموفق داشتن که پدر و مادرم بعدا بهم گفتن و بماند که چقدر عصبانی شدم که بهم نگفته بودن. منم دقیقا متوجه نشدم چرا نامزدی ایشون به هم خورده و اصلا هم برام مهم نیس ولی واسط ما که معرف ایشون بودن گفتن دختر خانوم راضی نشده حجابشو طبق نظر ایشون تغییر بده. به نظرم بحث انقدر سطحی نبوده و دختر خانوم متوجه بزرگی و عظمت منِ ایشون شده و فرار رو بر قرار ترجیح داده! آشنای ما هم همش به من اشاره می کرد که منم نامزدی ناموفقی داشتم ولی الان زندگیم خیلی خوبه (راستم می گفت خب) اما من تو دلم می گفتم اخلاق شما ریش سفید بزرگوار و متواضع کجا و اخلاق ایشون کجا......

    دلت باید با یه نفر باشه. حتی اگه رابطه قبلی ایشون تاثیر زیادی روی تصمیم گیریای ایشون گذاشته باشه دلیل بر این نیست که آزادانه شما رو برآشفته کنن یا تحکم افراطی رو شما داشته باشن. حالا اگه شما خانم بعله چشم گویی بودی حرفی نیس اما وقتی زن درون شما دوس داره امروزی و قدرتمند و مستقل و اجتماعی باشه و در عین حال متعهد و اخلاق مدار و خانواده دوست و با حجاب، علامت سوالای زیادی به جود میاد....ان شالله که بهترین تصمیم رو میگیری

  2. 2 کاربر از پست مفید غبار غم تشکرکرده اند .

    amal (شنبه 10 تیر 96), المای (دوشنبه 12 تیر 96)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amal نمایش پست ها
    با تشکر از همه دوستان عزیز به ویژه مدیر همدردی که برای این پست وقت گذاشتند. طبق سوالاتی که دوستان داشتن، خواستم چند مورد به توضیحات اضافه کنم:

    _ حساسیت ایشون بیشتر روی خود من هست. پدرشون فوت شدن و با مادر و برادر کوچکترشون زندگی می کنن و تا حالا نشده ببینم حساسیتی از این نوع برای مادر و برادرشون داشته باشن. طبق گفته های خودشون این حساسیت و تعصب در خانوادشون برای مردها نسبت به همسرشون هست.
    - طی چند روز اخیر چندین بار برای مراجعه به مشاوره باهاشون صحبت کردم ولی ایشون گفتن که پیش مشاور نمیان و خودم تنهایی برم. به نظرتون تنهایی پیش مشاور رفتن میتونه کارساز باشه؟. اخه بیشتر خودم قصد داشتم که مشاور با ایشون هم صحبت کنه و صرفا براساس حرفهای من نتیجه گیری انجام نشه.
    - برای تمام حرفها و حساسیتهاشون دلیل دارن اما اون دلایل از نظر من قابل قبول و توجیه پذیر نیست. مثلا برای بیرون رفتن میگن حتما باید با خودم بیرون بری و استدلالشون این هست که اگه من پیشت باشم خودم حواسم بهت هست و کسی نمیتونه چیزی بگه و نگاه بد کنه و ... اما من بسیار ساده میگردم. اهل ارایش کردن و جلب توجه نیستم. تو محیط کار مانتو ازاد با مقنعه بلند میپوشیدم و با حجاب کامل بودم و خداروشکر تاالان مورد خاصی برام پیش نیومده که کسی بخواد تمام وقت ازم محافظت کنه.
    - یه مورد دیگه اینکه شاید بتونه به راهنمایی ها کمک کنه و اینکه دوستان فرمودن ممکنه به دلیل وقایع گذشته ایشون باشه این هست که حدود 2 سال پیش از اشنایی با بنده با دخترخانمی به مدت 4 سال نامزد بودن. طبق گفته خودشون به دلیل سختگیری های زیادی که خانواده دختر داشتن و همچنین با عرض معذرت متوجه شدن که دخترخانم فاقدباکرگی هستن ازشون جداشدن. در مورد رابطه گذشتشون خیلی سربسته به من گفتن و وقتی سوالی هم پرسیدم خیلی سربسته جواب دادن و میگن اون رابطه تموم شده و دیگه نمیخوان راجع بهش صحبت کنن. اما من نمیدونم که اون دخترخانم به خاطر رفتاراین اقاجداشدن یااینکه این اقابه خاطر این چیزها جداشدن. الان دارم باخودم فکر میکنم که شاید به خاطر تاثیری که ایشون از رابطه گذاشتشون داشتن دارن این رفتارهارو با من انجام میدن.
    سلام

    به گفته خودشون میشه احتمال داد که شاید این تعصب و بدبینی زیاد از رابطه قبلیشون برای ایشون ایجاد شده باشه

    و یا برعکس این خصلتشون باعثه بر هم خوردن نامزدی قبلیشون شده بوده باشه..

    ولی به نظر من ایشون قریب به یقین راست میگن که همین اول کار این محدودیت هارو برا شما تعیین میکنند تا دوباره گرفتار چنین مشکلی نشن

    ترسی که در رابطه قبلی برای ایشون ایجاد شده دید ایشونو به جامعه منفی کرده و دائم فک میکنه اگه شما تنها برید جائی , قاپ شما رو خواهند دزدید و واسه همین چنین دیدی رو مادرشون ندارن

    ایشون حتما باید برن پیشه مشاور

    اگه نرفتند شما هم فعلا دست نگه دارید و هیچ کاری نکنید

    به نظر من قابله درمانه

  4. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    amal (شنبه 10 تیر 96)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amal نمایش پست ها
    با تشکر از همه دوستان عزیز به ویژه مدیر همدردی که برای این پست وقت گذاشتند. طبق سوالاتی که دوستان داشتن، خواستم چند مورد به توضیحات اضافه کنم:

    _ حساسیت ایشون بیشتر روی خود من هست. پدرشون فوت شدن و با مادر و برادر کوچکترشون زندگی می کنن و تا حالا نشده ببینم حساسیتی از این نوع برای مادر و برادرشون داشته باشن. طبق گفته های خودشون این حساسیت و تعصب در خانوادشون برای مردها نسبت به همسرشون هست.
    - طی چند روز اخیر چندین بار برای مراجعه به مشاوره باهاشون صحبت کردم ولی ایشون گفتن که پیش مشاور نمیان و خودم تنهایی برم. به نظرتون تنهایی پیش مشاور رفتن میتونه کارساز باشه؟. اخه بیشتر خودم قصد داشتم که مشاور با ایشون هم صحبت کنه و صرفا براساس حرفهای من نتیجه گیری انجام نشه.
    - برای تمام حرفها و حساسیتهاشون دلیل دارن اما اون دلایل از نظر من قابل قبول و توجیه پذیر نیست. مثلا برای بیرون رفتن میگن حتما باید با خودم بیرون بری و استدلالشون این هست که اگه من پیشت باشم خودم حواسم بهت هست و کسی نمیتونه چیزی بگه و نگاه بد کنه و ... اما من بسیار ساده میگردم. اهل ارایش کردن و جلب توجه نیستم. تو محیط کار مانتو ازاد با مقنعه بلند میپوشیدم و با حجاب کامل بودم و خداروشکر تاالان مورد خاصی برام پیش نیومده که کسی بخواد تمام وقت ازم محافظت کنه.
    - یه مورد دیگه اینکه شاید بتونه به راهنمایی ها کمک کنه و اینکه دوستان فرمودن ممکنه به دلیل وقایع گذشته ایشون باشه این هست که حدود 2 سال پیش از اشنایی با بنده با دخترخانمی به مدت 4 سال نامزد بودن. طبق گفته خودشون به دلیل سختگیری های زیادی که خانواده دختر داشتن و همچنین با عرض معذرت متوجه شدن که دخترخانم فاقدباکرگی هستن ازشون جداشدن. در مورد رابطه گذشتشون خیلی سربسته به من گفتن و وقتی سوالی هم پرسیدم خیلی سربسته جواب دادن و میگن اون رابطه تموم شده و دیگه نمیخوان راجع بهش صحبت کنن. اما من نمیدونم که اون دخترخانم به خاطر رفتاراین اقاجداشدن یااینکه این اقابه خاطر این چیزها جداشدن. الان دارم باخودم فکر میکنم که شاید به خاطر تاثیری که ایشون از رابطه گذاشتشون داشتن دارن این رفتارهارو با من انجام میدن.
    اولا برو تحقیق خانم قبلی رو بکن
    بعد چرا خودت رو گول می زنی ؟
    مدیر همدردی نمی تونه رک بهت بگه ، علائمی که گفت کاملا روشن و واضح هست
    این آقا به درد شما و هیچ خانم دیگه نمی خوره
    فردا رفتی تو زندگی به خدا و پیغمبر فحش ندی این چی بود گیرم اومد ، دیگه از این علامت تابلو تر ؟

  6. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    amal (یکشنبه 11 تیر 96), نیکیا (شنبه 10 تیر 96)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 مهر 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1396-4-02
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    116
    سطح
    2
    Points: 116, Level: 2
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    میخواستم نطرمو بدم در مورد این تاپیک ماشالله همه ی دوستان کاملا علمی بحث کردند من تحصیلاتم مالی هست و نمیتونم مثل سایر دوستان راهنماییتون کنم بیایید یکم مثبت نگاه کنیم یکسری از اقایون دوست دارند مالک کسی شوند تا حالا شریک که میتونه از علاقه زیاد باشه نسبت به طرف مقابل فک میکنند اگر بره طرفشون سر کار دارند با بقیه تقسیمش میکنند اما همین که خیالشون راحت بشه که طرف مقابلشون هم به همین مقدار علاقه مند هست یکم کوتاه میان مخصوصا بعد از ازدواج که این احساس تملک کامل شده است و سعی کنیم خودمون رو در بند این مدارک تحصیلی نبینیم که حالا من زحمت کشیدم درس خوندم مدرک گرفتم حالا باید از صبح تا شب کار کنم تا احساس مفید بودن بهم دست بده مطمئن باشید ایشون وقتی ببینند که شما کاری دارید که قرار نبست تمام انرژی شمارو بگیرد مخالفت نخواهند کرد اقایون از خانوما یکم خانومی میخواند نه دور از جون تراکتور (والا من یک سری همکار خانم دارم اینقد حرص و جوش کار میزنند از صد تا مرد مرد تر شدند روحیه ی ی خانم رو به ندرت درشون میبینم ) شما به نظرم پیشنهاد کار پاره وقت رو بده و البته در محیط مناسب ببینید نظرشون چیه فکر نمیکنم کاملا مخالفت کنند . خیره ایشالله

  8. 3 کاربر از پست مفید Mr Analyzer تشکرکرده اند .

    amal (یکشنبه 11 تیر 96), Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), جوادیان (یکشنبه 11 تیر 96)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farhad. نمایش پست ها
    سلام
    میخواستم نطرمو بدم در مورد این تاپیک ماشالله همه ی دوستان کاملا علمی بحث کردند من تحصیلاتم مالی هست و نمیتونم مثل سایر دوستان راهنماییتون کنم بیایید یکم مثبت نگاه کنیم یکسری از اقایون دوست دارند مالک کسی شوند تا حالا شریک که میتونه از علاقه زیاد باشه نسبت به طرف مقابل فک میکنند اگر بره طرفشون سر کار دارند با بقیه تقسیمش میکنند اما همین که خیالشون راحت بشه که طرف مقابلشون هم به همین مقدار علاقه مند هست یکم کوتاه میان مخصوصا بعد از ازدواج که این احساس تملک مام انرژی شمارو بگیرد مخالفت نخواهند کرد اقایون از خانوما یکم خانومی میخواند نه دور از جون تراکتور (والا من یک سری همکار خانم دارم اینقد حرص و جوش کار میزنند از صد تا مرد مرد تر شدند روحیه ی ی خانم رو به ندرت درشون میبینم ) شما به نظرم پیشنهاد کار پاره وقت رو بده و البته در محیط مناسب ببینید نظرشون چیه فکر نمیکنم کاملا مخالفت کنند . خیره ایشالله
    شما اصلا مطلب رو خوندید ؟
    می گه بدون من بیرون نرو ، بعد شما می گی پیشنهاد کار پاره وقت بده ؟
    ---
    خانم عزیز یه چرخی تو کانال بزن ، مورد مثل شما زیاد هست ، توجه به حرف های بقیه هم نکن ، آدم ها تو نامزدی همیشه بهترین حالت و البته حتی ظاهر سازی می کنند چه برسه به بعد ازدواج

  10. 3 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    amal (دوشنبه 12 تیر 96), نیکیا (دوشنبه 12 تیر 96), المای (دوشنبه 12 تیر 96)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام دوست عزیز، من دوستی داشتم که متاسفانه نشونه ها رو جدی نگرفت و با خواستگارش که به ظاهر خیلی عاشقش بود ازدواج کرد.. دقیقا مثل خواستگار شما ازش خواسته بود کار نکنه و هر جا میخواد بره حتما با خودش بره و دلیلش رو هم دوست داشتن و عشق گفته بود.. دوستم باهاش ازدواج کرد و من یه سالی ازش بی خبر بودم ... تا این که اتفاقی جایی دیدمش و بهم گفت که دارن جدا میشن و خیلی داغون بود.. بهم گفت شوهرش حتی اجازه کلاس زبان رفتن بهش نداده، اجازه این که تنهایی بره به خانوادش سر بزنه ، و اگه رفت و امدی میشده و یه جنس مخالف کوچکترین توجهی به دوستم می کرده ، مثلا یه نگاه ساده یا یه احوالپرسی، شوهرش به بد می گرفته و خیلی دوستم رو اذیت می کرده، فحاشی و توهین می کرده بی هیچ جرم و خطایی، جوری که دیگه نتوست تحمل کنه.. و این که بعد از کل درگیری و دخالت خانواده ها ، شوهرش رو پیش روان شناس میبرن و متوجه میشن دچار اختلال پارانوئید بوده... من نمی گم خواستگار شما قطعا این بیماری رو داره.... فقط خواهش میکنم عجله نکن و مطمن شو از سلامت خواستگارت... تا خوب و دقیق و درست بررسی نکردی بله نگو..

  12. 3 کاربر از پست مفید المای تشکرکرده اند .

    amal (سه شنبه 13 تیر 96), نیکیا (دوشنبه 12 تیر 96), داود.ت (دوشنبه 12 تیر 96)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام به شما دوست عزیز

    به نظر من واقعا زندگی با چنین شخصی سخته بخصوص اینکه شما دختر تحصیل کرده و فعال و اجتماعی

    هستین ، تعصب فقط معطوف به کار نمیشه بلکه رفته رفته به همه موارد هم کشیده میشه

    مثل نوع پوشش ، رفتار با فامیل ، بیرون رفتن و...

    هیچ کسی اینجا نمیتونه به طور قطع بگه که شما در آینده با ایشون به مشکل برمیخورین یا نه

    این فقط و فقط به روحیه خودتون و تصمیمتون برمیگرده

    شما با پاسخ به سوال زیر میتونین تصمیم درست بگیرین

    آیا زندگی با همچین شخصی ارزش دست کشیدن از علاقه مندیهاتون و آینده تونو داره یا نه؟؟؟؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید عسل28 تشکرکرده است .

    amal (دوشنبه 30 مرداد 96)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    چند تا مورد مهم هست که حتما باید بدونید و کمتر بهش پرداخته شد. از طرفی تشریح حالت ایشون رو که بیان کردید حس کردم کمی هم برداشت شما هم برداشت کاربران غلیظ بود. یعنی زور در مقابل زور. این اشتباست . توضیح میدم

    رفتار فعلی ایشون کمی بنظر غیر عادی میاد ولی این نمیتونه وجود مشکل و نشونه رفتاری دائم و ماندگار و وجود اختلال رفتاری یا خواسته غیر معقول برای همیشه در ایشون باشه. بلکه ممکنه علت این باشه که شما نتونستید اعتماد ایشون رو جلب کنید. شما تلاشتون رو بزارید روی جلب کردن اعتماد ایشون و ثابت کردن خودتون. ممکنه ایشون بطور کامل تغییر رفتار بدن. احتمالش زیاده البته در صورت اینکه اثبات کنید خودتونو و ایشون هم مشکل رفتاری نداشته باشند.

    وجود شک غیر عادی و کنترل گری غیر عادی به این صورت مشخص نمیشه و نباید به این شکل قضاوت کرد. این کار براحتی با استفاده از تستهای روانشناسی ( Neo و MMPI ) مشخص میشه. هم میتونید از مشاور کمک بگیرید و هم میتونید روی اینترنت سرچ کنید و این تستهارو از ایشون بگیرید. بدون اینها قضاوت نکنید.

    نکته دیگه اینه که شما الان نامزد کردید و باید قبل از نامزدی دقت بیشتری میکردید. پس در نتیجه همین بهم زدن نامزدی آسیب و ثابقه بد برای شما و ایشون خواهد شد. اینم چیزیه که مهمه. اطلاعات شما کافی نیست در مورد ایشون. پس در نتیجه بهیچ عنوان عقد نکنید و وارد خاطره سازی یا رابطه های فیزیکی و .... نشید.

    کاری که ایشون دارند درامد خوبی داره و برای ایشون ایجاد شبهه کرده که شما وقتی نیاز مالی نیست کار کردنتون علتش چیه. اینجور مواقع بیان درست و صحبت سازنده کمک بسیار خوبیه. باید همدیگرو به شیوه درست و با مهربونی قانع کنید و به نقطه مشترک برسید. هم شما هم اون.

    در رفتار و خواسته هاتون فشار بر علیه فشار نداشته باشید. یعنی ممکنه ایشون خیلی پا فشاری و متعصبانه و کنترل گرایانه صحبت کنند و شما هم در مواظع خودتون اغراق کنید و این یک چرخه تشدید شونده نادرسته. پس از ایشون بخواید که خواسته هاشون و معیارهاشونو با خیال راحت و بدون نگرانی بیان کنند. همینطور هم خودتون.

    در ظاهر و معاشرت خودتون و پوشش و تعاملاتتون دقت بیشتری داشته باشید. ممکنه رفتاری ایشون رو نگران کرده باشه و با رفع نگرانی ایشون و ایجاد اعتماد و اینکه شما هدفتون رو روی اثبات خودتون متمرکز کنید کل مشکل بطور کامل حل بشه.

    همینطور که تا مطمئن نشدید که ایشون نا هنجاری رفتاری دارند بهم نزنید. با تستهای روانشناسی کاملا مشخص خواهد شد. در صورت وجود نا هنجاری هم راهکار روان درمانی در خیلی موارد کارساز خواهد بود. پس بجای تصمیم عجولانه و بهم زدن و ایجاد سابقه بد برای خودتون و ایشون از روش درست برای مدیریت مشکل استفاده کنید چرا که فردا خود شما هم زیر سوال خواهید رفت که علت بهم زدن نامزدیتون چی بوده و کلی باید سختی بکشید تا بعدا یه شخص جدید رو متقاعد کنید توضیح بدید و حل کنید. پس زحمت رو همین الان بکشید و دور خودتون نچرخید.

    چیزی که هست اینه که نا هنجاری و فساد در جامعه واقعا کم نیست. وجود این رفتارها محتمل هست. برای حلش راهکار وجود داره. رفتار ایشون از رنجش و نگرانی و ترس میاد. پس سعی نکنید که با ناراحتی خودتون و ترس خودتون این چرخه رو تشدید کنید. سعی کنید که با راحت کردن خیال ایشون اعتمادشون رو جلب کنید.

    خواسته هاتون رو به طریق بهتر مطرح کنید. مثلا نگید اختیارم دست خودمه من حتما میخوام برم سر کار یا به تو ربطی نداره یا چرا به من شک داری. بهتره بگید من وقتی به تو متعهد هستم بی نیازم. خیلی دوست دارم که بتونم برای جامعه مفید باشم. اگه تو اجازه بدی منم بتونم با خانوادم جایی برم یا کار کنم من هم دقت کافی رو میکنم و در قبالش به خواسته های تو و نگرانیهای تو پاسخ میدم. و و و


    همیشه مشکلاتتون رو با مهربونی حل کنید. همیشه به خدا توکل کنید.


    موفق باشید. با آرزوی خوشبختی برای شما و نامزدتون و البته همه جوانان ...

  16. 2 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    amal (دوشنبه 30 مرداد 96), جوادیان (سه شنبه 24 مرداد 96)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نظر شما در مورد پسر 18 ساله ای که عاشق یک دختر افغانی زیبا _ دبستانی
    توسط M3hrshad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 مهر 92, 09:34
  2. +نظر شما در مورد پسر 18 ساله ای که عاشق یک دختر افغانی زیبا _ دبستانی
    توسط M3hrshad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: شنبه 14 اردیبهشت 92, 00:02
  3. پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 87, 10:26
  4. * نظر شما در مورد پسر 18 ساله ای که عاشق یک دختر افغانی زیبا _ دبستانی
    توسط M3hrshad در انجمن عدم آمادگی برای ازدواج در ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 26 بهمن 87, 11:28
  5. +علاقه دختر به پسری که اختلاف سنی زیادی دارند
    توسط dawn_hme در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اردیبهشت 87, 02:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.