به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    انار گل عزیز مطمعنم که روزهای خوب و پر امیدی پیش رو دارید من از خوندن تاپیکتون فهمیدم شخصیت قوی و محکمی دارید و از پس سختیهای زندگی برمیاید اما دفعه بعد که کسی سر راه زندگیتون قرار گرفت تا شناخت کامل از اون شخص پیدا نکردید اجازه رسمی شدن روابط رو ندید منظورم از شناخت کامل شناختی هست که زیر نظر خانواده ها و با رفت و امد زیاد به دست بیاد چند ماه با اون طرف بیرون برید مثلا رستوران خرید و... که شخصیتش رو کامل کامل بشناسید و ببینید آیا لیاقت شما رو داره یا نه اصلا هم از حرف مردم برای این مورد نترسید فقط کاری رو که میدونید درسته انجام بدید من خودم از این قضیه خیلی ضربه خوردم ارزوی یه زندگی پر از موفقیت و شادی رو برای شما دارم

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    2,806
    سطح
    32
    Points: 2,806, Level: 32
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 86 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yarmehrban نمایش پست ها
    آره عزیزم میشه..
    توکل بخدا کن ، میفهمم چی میگی . گاهی آدم واقعا دلش سازندگی میخواد ، دلش روزای خوب و رفتارای خوب میخواد ولی امکانش نیست.
    توکل بخدا انشالله روزهای بهتر هم میبینی و کسی که تو ذهنته سراغت میاد.
    قدرت ذهن بالاست. به روزهای خوب فکر کن پیش میاد.
    سعی کن آدمهای اطرافت و مکان های رفت و آمدت رو گزینش کنی. مثلا احتمال میدی در اون مکان ها به افراد دلخواه که معیارتو رو دارن نزدیک تری.. یا اون آدمهای گزینش شده میتونن معرف خوبی برات باشن .
    عزیزم میدونم برگشت به گذشته برای تو شاید ناراحت کننده باشه شاید برای هر آدمی برگشت به خاطره ای تاریک آزار دهنده باشه. اما من تو ذهنم سؤالی هست. البته میتونی پاسخ ندی و این حق تو هست.
    اما به سؤالی که پایان حرفم ازت پرسیدم هر چند سخت اما تونستی پاسخ بده.
    ///////////////
    در جواب شما و دوستان محترممون بگم گشت و گذار و تفریح با دوستان و‌ خانواده مقطعی هست و بعد از مدتی در یک سن خاصی طرف برمیگرده عقب و میبینه هیچی وجود نداره... آینده مبهمه. همه چی هست، اما کسی نیست
    ما نمیخوایم اینجا خودمونو گول بزنیم !
    میخوایم راهی باز کنیم. بله گذشته رفت، اما آینده چی میشه؟
    خب حرفای قشنگ خیلی خوبه اما خوب تر از اون پیدا کردن راه حل و علاج هست.
    عزیزم چی شما رو هول داد بسمت زدن تاپیک؟ چه نیرویی باعث میشه دیگه از دوستان و هنر هم لذت کافی رو نبری؟
    نمیشه جای یک گل تو خاک باغچه، بیل کاشت!
    هر چیزی مکمل خودشو میخواد. جای یک نفر در زندگی شما خالیه؟ این آدم که صورتش رو نمیبینی کیه؟
    از کجا قراره بیاد ؟ آشناس؟!
    این خلاء باید پر بشه.
    یک زمانی دل بستی و عاشق شدی ولی همه چی خراب شد درست وقتی که باید خوب میبود، قلبت از همون سمت تیر میکشه...
    این عشق نصفه موند به بلوغ و رشد نرسید ... جاش توی دلت خالی موند...
    این عشقه باید ثمر بده باید رشد کنه .... باید به نهایت برسه تا حال دلت عوض شه.
    آره تفریح حالمو خوب میکنه اما شبا خیالاتم باهام میخوابن، بازم میرم تو گذشته آینده نیومدم و غرق میشم.
    نمیدونم خودمو مقصر ببینم یا دیگری رو، نمیدونم آدمای جدید چطورن... اونا نکنه منو آزار بدن...
    عزیزم یکبار زندگیتو مرور کن... شاید به چیزای جدید برسی
    خودتو نقد کن ، شاید جواب رو ببینی
    به دلت رجوع کن، چی ازت میخواد ؟ شاید داشتن کسی رو ... شاید قصه ی یک دل بستن نصفه نیمه...
    حالا میخوای چکار کنی... آدمایی که سمتت میان ازشون چه انتظاری داری... یک راه باز کن ، یک مسیر برای رشدت، یک حس خوب ایجاد کن. همه یک روزی رفتنی هستن و در اون روز یک همدم از هر داشتنی، در زندگی لذت بخش تر هست.
    اگر همسر قبلت، الان اینجا بود بهش چی میگفتی و چی ازش انتظار داشتی که نتونست و نکرد ؟ لطف کن حرف دلت رو بنویس.




    وای دقیقا حال من همینیه که گفتین.........................بیگ لایک............ با دوستامم برا همین نمی تونم دیگه باشم..........میگم اخرش که چی.....باز باید از اونا جدا بشم و..........
    من عشقی تو زندگیم نداشتم قبل اون وابستگی................ ولی یک رویا و تصور شفاف از قبل نامزدیم از مرد ایده الم داشتم که اون شبیهش نبود اصلااااا.............

    جواب سوالتون: چی بگم!!! .......هیچ حرفی واقعا ندارم.......هیچی....... من از خودم گله دارم که چرا انتخابش کردم........ چرا به دروغهاش اعتماد کردم........... چرا تو سن 29 سالگی تنهام........ اونا هر کاری کردن و هر حرفی زدن سطحشون بود.........من چرا هم کاسشون شدم و اجازه دادم بیان تو زندگیم............


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.