به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    یکی از مشکلات اساسی من اعتماد به نفس کاذب همسرمه،که فکر میکنه خانوادش و خودش بدون عیب و نقصن،با اینکه سراسر مشکل دارند.
    آقای خاله قزی من حرفهای شما و دوستان را قبول دارم ،اوایل مادرشوهرم که حرف میزدن،میگفتم اخلاقش همینه دیگه ولی دیگه انقدر زیاد شده که دیگه حالم بد میشه،ما تو یه آپارتمان زندگی میکنیم،هر وقت صدای آسانسور میاد تمام بدنم میلرزه،که نکنه بخواد بیاد خونه ما و دوباره حرفای خاله زنکی رو پیش بکشه،استرس وحشتناکی گرفتم.من خیلی خونه مادرشوهرم نمیرم و همین باعث شده که بگن چرا سحر نمیاد خونمون....دیگه نمیگن که شاید رفتار خودشون بعث میشه که من فاصله بگیرم.
    من وقتی از شوهرم تعریف میکنم و دلم میخواد حس استقلالش رو بالاببرم،دیگه خدا رو بنده نیست،انقد جو گیر میشه که اصلا اوضاع بدتر میشه،بیشنر از خودش تعریف میکنه و خانواده منو بیشتر میکوبونه،اصلا جنبه تعریف کردن نداره،خانوادش که همیشه شوهرم رو زمان مجردیش میکوبوندن و اصلا براش ارزشی قایل نبودن ولی بعد از ازدواج ما برعکس شد !!

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    با سلام و احترام
    دوست عزیز چند نکته به نظرم رسید که شاید کارشناسانه نباشه اما میگم شاید کمکت کنه.

    من وقتی از شوهرم تعریف میکنم و دلم میخواد حس استقلالش رو بالاببرم،دیگه خدا رو بنده نیست،انقد جو گیر میشه که اصلا اوضاع بدتر میشه،بیشنر از خودش تعریف میکنه

    عزیزم بذار جو گیر بشه بذار بیشتر از خوودش تعریف کنه اولش شاید خانواده تورو بکوبونه اما بعد از مدتی که رفتار درست تو رو ببینه اونم درست میشه.مثلا ازش که تعریف کردی دیدی اونم داره از خودش بیشتر تعریف می کنه و جو گیر میشه بگو پس چی فک کردی آقاییه خودمی دیگه .اگه خانواده تورو کوبوند بعدش فقط سکوت کن اصلا جواب نده انگار کن این قسمت از حرفاشو نشنیدی اینجوری وقتی که خانوادتو می کوبونه نه تایید می کنی و نه جوابش رو میدی و فقط سکوت می کنی خودش بعد از مدتی این رفتارشو ترک می کنه. و سکوتت اصلا معنیه قهر نداشته باشه و طوری باشه که انگارنشنیدی حرفشو.

    خانوادش که همیشه شوهرم رو زمان مجردیش میکوبوندن و اصلا براش ارزشی قایل نبودن ولی بعد از ازدواج ما برعکس شد !!

    برا همین میگم دیگه می بینی اونا هم فهمیدن که برای داشتن پسرشون باید بهش ارزش بدن اقتدار بدن تعریف کنن و برای همینم عکس دوران مجردیش رفتار می کنن پس چرا تو این رفتارای درست رو انجام ندی؟
    ویرایش توسط *مونا* : پنجشنبه 18 خرداد 96 در ساعت 10:29

  3. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 18 خرداد 96)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    ممنون مونا جان،سعی ام رو میکنم.

    دیشب گفته جهازت به درد نخوره،همش تیر و تخته اس،خیلی گفت،خیلی،منم گفتم اگه دوست نداری با پول خودت بخر،منم اینا رو میفرستم خونه بابام،میگه آره بفرستشون،کلا خاله زنکه،در مورد همه چی نظر میده،مثلا خواهرت چرا خونتون کار نمیکنه،در مورد این مساله با من بحث میکنه،من نمیدونم به این چه ربطی داره که تو همه چی نظر میده،
    یه حرفایی میزنه که واقعا دارم مریض میشم،شبا بی خوابم،ازش دور شدم.نداد،یا چرا شوهر خالت به ما عیدی نداد،یا خیلی چیزای پیش و پا افتاده ......

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سحر جان كاملا دركت ميكنم منم تو شرايط تو هستم و واقعا نميتونم درك كنم رفتارش در حالي كه من سعي ميكنم شوهرم احساس نكنه خانوادم مهمتر يا اولويت من اونا هستن ولي اون تو كار خودش برخود هاي بد داره هميشه خودش ميگيره نه حرف ميزنه نهچيزي مثلا ما ماشين خريديم برادرم كلي تبريك و تعريف ميكرد بعدش برادرم ماشين خريده اصلا شوهرم تبريك هم نگفت هيچ به روشم نياورد احساس ميكنم چشم ديدن خانواده من نداره رسما حسودي ميكنه من شخصا وقتي فكر ميكنم دو دليل بيشتر براي اين رفتارها نميبينم
    ١- حسودي ميكنه هم به خانوادم همم اينكه من با خانوادم خوبم و اونا با من نميتونه تحمل كنه چون هميشه سعي ميكنه ثابت كنه كه خانوادم من نميخوان يا من دوست ندارم در حالي كه من ميدونم اينجوري نيست
    ٢- عوامل فرهنگي و تربيتي باعث ميشه اتوماتيكوار نسبت به خانواده من مغذش بد كار كنه چون كلا خانوادگي عادت دارن هميشه معترض باشن هميشه اعتراض كنن هميشه ناراضي باشن هميشه خودشون بالاتر ببينن يه خود شيفتگي خاصي دارن كه كم كم احساس ميكنم مريض هستن اينم يه جور مريضي


    كاش واقعا راه نجات باشه منم مثل شما ديگه احساس ميكنم افسردگي گرفتم.

  6. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    مونا جان دقیقا همون چیزی که من میخاستم بگم رو عینا گفت من همه این رفتارها رو گذروندم پس از تجربه میگم اما باید صبور باشیدشما تازه شیوه جدید برخوردبا اونها رویادگرفتید معلومم نیستدرست بکار برده باشید و عجلههم دارید ظرف یه هفته همه چی گل بلبلبشه!!!!!
    دوستمون که گفتن شوهرم یا حسادت میکنه یا ........ میخاد یجور نشون بده که خانوادم من و نمیخان و .........
    باید بگم مردا ذاتا
    1میخان الویت اول باشن
    2میخان طرف ضعیف رو خودشون حمایت کنن بگن من فقط حامی توام
    3میخان خودشون از همه پیش همسرشون بالاترباشن
    و.........
    خوب اینها ذاتی هست اما اکثرا بلد نیستن چطور اینها رو بروز بدن و در ایران ما بخاطر تربیت پسر دوستی به صورتهاییی که خودتون گفتین بروز کرده یعنی پرخاشگرانه
    اما من میگم با برخورد درست و مدریت صحیحکاملا میشه شیوه درست ذاتی اونها رو بهشون یاد داد
    وقتی همسر شما مجرد بوده و خانواده کوبیدنش این ذاتشون بصورت یه عقده درومده که تامین نشده و دوست دارن زنشون تامین کنه و تونها رو قهرمان زندگی و بتمن بدونن متاسفانه خانومها هم اکثرا تحمل این رفتارها رو ندارن و میگن شوهرم مغروره شوهرم با خونادم ضده و........پس اونها هم رفتار نادرست نشون میدن و این میشود که میبینید
    اما بعد ازدواج خانواده همسر بخاطر جذب پسرشون صاف دست میذارنرو پاشنه اشیل و میبرن سمت خودشون و اونوقت همون پسر که تو مجردی همش سرکوفت بارش میکردن میشهقهرمان زندگی اونها و شکاف با همسری که نمیتونه این حس رو به شوهر بده و روز به روز فاصله زن و شوهر از هم بیشتر و....
    نکته اساسی :
    همیشه در یک جبهه با همسر باشین حتی اگر تیراندازی به خانواده شما کرد اگر حق بود تایید کنید اگر ناحق فقط سکوت
    بعد مدتی همسرتون میبینه شما طرفشین و نیاز نداره با قلدری و توهین به خونواده شما خودش رو ثابت کنه!!!!
    اما در همه اینها صبر حداقل چندین ماه لازمه تا تغییرات رو به عینه ببینید
    مثلا همنجا که گفته شد همسرم میخاد جوری نشون بده که خانودم من نمیخان یعنی میخاد بگه فقط ون هستمکه تورو دوست دارم و اهمیت بهت میدم
    اونجا که تبریک نمیگه برا ماشین خریدن دامادتون میگه ای وااای من الان پیش خانومم کوچیک شدم من نتونستم این براش فراهم کنم پس سعی میکنه به روش نیاره که ماشین بهتری اونا خریدن
    میبینید واقعیت چیز دیگریست اما رفتار پرخاشگرانه و ناراحت کننده
    پس تا میتونید به همسرتون هندونه بدین اثارش رو خاهید دید
    ویرایش توسط ستاره زیبا : پنجشنبه 18 خرداد 96 در ساعت 14:43

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    ممنون مونا جان و ستاره زیبا

    من قبلا حرفی نمیزدم و این رویه ادامه داشت،شوهرم من حتی جلوی دیگران هم بد میگه،تیکه میندازه،مثلا خانوادشون یه جا نشستن و جلوی من میگه،من اینجا هم باید سکوت کنم؟خانوادش هم در این حد بهش میگن که این حرفا رو نگو،همین و بس،در صورتیکه خودشون تیکه هاشونو بعدا میندازن،احساس خورد شدن میکنم


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نامزدم در مرحله عقد سرد شده،وای به حال بعدش،نگرانم!!!
    توسط narges7165 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 23 بهمن 94, 16:48
  2. اگر عذاب وجدان گرفته اید،وارد شوید
    توسط gole maryam در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 20 اسفند 88, 08:48
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مرداد 87, 05:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.