ای برادر ! این دنیا پر است از ادمهایی که از ادمهای نامرد شکست عشقی خوردند... چرا فکر میکنی تنها شمایی که این بلا سرت اومده؟!
منم یکی مثل شما که یکی بعد از کلی ادعای عاشقی و دوستت دارم سر یه خاستگاری دوساعته سنتی که طرف رو تو کلل زندگیش ندیده بود گذاشت و رفت... حالا شما میگی 4ماهه زندگیت زیرو زبر شده! من 2سال هر شب با ارزوی مرگ خابیدم و صبح هیچ بهونه ای برای بیدار شدن نداشتم! اما گذشت... اونم خوشبخت نشد!! از حال و روزش خبر دارم.. من بخش بزرگی از جونیم رو سر این افسردگی از دست دادم.... الان میفهمم چه حماقتی کردم.. این راهی رو که شما داری میری من 10سال پیش رفتم... تهش هیچی نیست! فقط یه گذشته میمونه برات که برمیگردی بهش نگاه میکنی و میگی کاش اون دوره از جونیم شادتر بودم... کاش اون زمان رو بهتر سپری میکرد... کاش کارای مفیدتری میکردم... چرا فکر میکنی این دختر برای شما تنها دختره؟! نیست بخدا نیست! من دقیقا میفهمم چی میکشی و الان تو چه وضعیتی هستی!... دقیقا صفر تا صد این داستان رو بلدم....
ولی هیچ کس جز خودت نمیتونی به خودت کمک کنی... از این حال و هوا بیرون بیا... کمرت رو که صاف کنی میبینی خیلی جای خوبی رسیدی... الان شرایطی داری که هر دختری ارزو داره باهات ازدواج کنه.. ادمی که میذاره میره ادم تو نیست... این 10سال پیش صد نفر به من گفتند و من کور و کر شده بودم و نمیفهمیدم.... چه موقعیتهایی رو از دست دادم ... ولی سال پیش دیگه سعی کردم زندگی کنم... سعی کردم فراموش کنم... چون فهمیدم من لیاقت دوباره عاشقی کردن رو دارم ... نه با اون ادم با یکی دیگه... شما هم داری... بخدا این مملکت از ادمهای مثل من و شما پره... با مرگ من و شما هم هیچی تغییر نمیکنه.. ادم بعد از 70-80سالگی زیر خاک میخابه... پس هنری نیست که شما این کار رو زودتر شروع کنی... بعد از شما هم این زندگی ادامه داره... ادمها دل هم رو میشکنند... به هم خیانت میکنند و.... این دنیا پر از باگه..
باید دوره ش بگذره. منی که دختر بودم و روحیه م ضعیفتر بود و حتی دست چپ و راستم رو نمیشناختم تو 23-24 سالگی این بلا سرم اومد ولی اخرش از پسش بر اومدم... شما که هم از اون زمان من سنتون بیشتره و هم ادم موفق و اجتماعی هستید بنظرم غیر منطقیه که بخواید اینقد احساسی عمل کنید..
بعد از چندماه زندگیتون روال طبیعیشو میگیره.. سعی کنید همیشه یه راه فراموشی ادمها رو برای خودتون نگه دارید..
ادم تا وقتی عاشقه فکر میکنه فقط همون یه نفر بود و تموم شد! ولی بدون که دخترهای وفادار و مهربون و خوش قلب تری از اونچه دیدی هست. فقط باید دورو برت رو نگاه کنی.مطمن باش جفت شما کسی دیگری هست که الان منتظرته و این زندگی که ساختی متعلق به اون دختر نبوده بلکه برای دختری لایق تر بوده. کسی که لایقت باشه و ارزش اینهمه سختیت رو داشته باشه.
هرچی هم بشینی اونجا افسرده باشی و گریه زاری کنی هیج دردی ازت دوا نمیشه. فقط خون به دل مادر و برادرت میکنی و بس... سعی کن خودت رو زود جمع و جورکنی.. و به زندگی برگردی... زندگی بهانه های زیادی برای زندگی کردن داره ...یکیش خونوادتن..
علاقه مندی ها (Bookmarks)