همسر سابقم فوق العاده زورگو هست و هر کاری میگه باید انجام شه اگه الان به پدرم زنگ بزنه و بگه پول و بگن نداریم دقیقا دست میزاره روی نقطه ضعف و بچه ها رو میگیره توی این سه سال من نفقه که نگرفتم هیییچ تمام مخارج بچه هامم خودم تامین میکنم و از همه لباس و تخت و تغذیه و تفریح و مهد کودک و ...همه چیز هم عکس میگیرم و فاکتورش هم نگه میدارم که اگه لازم شد برای دادگاه ببرم...
این انسان فقط زاده شده که به رفیقاش سرویس بده همین ...
وگرنه حتی یک تیکه لباس تا الان که بچه هام 5و 4 ساله هستن نخریده و خوب خرج خودش میکنه و خرج ببخشید دخترهای ... توی دستش...
آدمی بود که اعتقاد داشت موقعی زندگی میکنه که خونه 3 خواب داشته باشه و خلبانی هم استخدام شه و ماشین شاسی بلند بخره با اینکه خونه 2 خواب و داشتیم رفت فروخت خرج خلبانی کرد ...
و وقتی هم میگفتم چرا زندگی نمیکنی میگفت خوب دارم درس میخونم برای تو ...مگه زندگی چی هست ... البته بگم خانوادش واسه اطراف شیرازن و مادرش 40 ساله از روستاشون اومده شیراز و کلا توی خونه هست و حتی تا سر خیابونم نرفتن...
و شاید این و دیگه باور نکنید ولی همسر سابق من انقدر بی مسئولیت بود و هست که وقتی دخترم بدنیا اومد نه توی بیمارستان اومد نه تا یک هفته اومد توی اتاقم بچه رو ببینه به بهانه اینکه مریضه آخه میشه ؟؟؟؟؟؟؟کسی بچشو نخواد ببینه ؟؟؟؟؟
و اصرار میکرد به پدرم که بچمو بکنو توی شناسنامه خودش یعنی بچم بچه بابام باشه ...بهانش هم این بود که با خانوادش بده و نمیخواد نسل پدرش ادامه پیدا کنه ولی منو اینجوری راضی میکرد که اگه بچم توی شناسنامه پدرت باشه وقتی بابات بمیره بچه منم سهم میبره....................................
میدونم الان مغز همه داره سوت میکشه ولی این یک درصدش هست من وقتی واسه مشاور تعریف میکنم مجبورم با خانوادم برم توی اطاق چون به دلیل خیال پردازی بیش از حد واسم کلی قرص مینویسن ولی متاسفانه همش واقعیته...و خیلی واقعیت های دیگه که حتی روم نمیشه بگم...
مدرک خودمم میخواستین بدونید در چه حده لیسانس کامپیوترم و الان توی کیش از صبح تا شب توی شرکتی کار میکنم با حقوق 1500
حقوقش کمه ولی وقتمو پر میکنه تا به چیزی فکر نکنم و بتونم به خودم محلت بدم تا زخمام ترمیم شه ...