موضوع: اینبار جوراب های دخترم فاجعه آفرین شد

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
چنین پاسخهای هیجانی مورد قبول همدردی نیست. توضیحات مبسوط چرایی عدم قبول این پاسخها در تاپیک آفتهای مشاوره دقیقا توضیح داده شده است.
لطفا در پاسخ گویی به مراجعان ، احساسات خود را کنترل کنید. لازمه پاسخگویی برای هر کاربری مطالعه و به کارگیری تاپیک آفت های مشاوره هست.

سلام خدمت آقای مدیر، من دچار هیجانم بقیه چی؟ کامنتا رو بخونین لطفا
فکر میکنم وقتی تو سایتین زیاد حواستون نیست، والا درسته رشته ی شما رو نخوندم اما خداروشکر قدرت تشخیص دارم! ایشون زندگیش دیگه درست نمیشه حالا شما میخواین درستش کنین... پس رایگان اینکارو بکنین بسم الله . کارهای فی سبیل الله هم که جزو اعمال صالح هست.بلکه برای من و همگان درسی بزرگ باشد.

سلام خانم محترم

مطلبی در مورد خساست در اینترنت خوانده بودم دیدم بد نیست برای شما بذارم

اول از همه به خاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمی شود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعی ای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوه ها می شود با او مدارا کنیم :

1- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث می شود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.

2- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب او ندارد. حتی این رفتارها می تواند با شدت بیشتری تکرار شود.

3- پیش از خرید هر وسیله ای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلاف نظر، مشورت کردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبه رو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینه سازی کرده ایم.

4- برای خرید های شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرون رفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشته شدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.

5- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش می کنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در این صورت با درک مشکلشان و تلاشی که برای ترک این صفت می کنند، به آنها کمک کنیم.

6-فراموش نکنیم نباید این افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. کنارشان باشیم تا با کمک هم به تدریج بر مشکل غلبه کنیم.

7- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی می شویم، ناراحتی مان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت می شویم و خجالت می کشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.

8- همان طور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بی اعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کم اعتنایی ما روبه رو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود می توانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.

9- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبه رو نشوی.

10- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می کنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخره کردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینه ای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.

11- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.

12- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.

از همه شما عزیزان خیلی ممنونم

من دیگه الان واقعا تمایل به طلاق دارم و خانوادم مخصوصا پدرم واقعا پشتیبانمه . فقط از تهدید هایی که همسرم بعد طلاق برام میکنه می ترسم مثلا که میگه بعد طلاق یه روز که میای دخترمون رو ببینی اول تو رو میکشم بعد دخترمون رو و در آخر خودم رو . یا مثلا میگه اگه بچه تا هفت سالگی به تو رسید یه روز که میام ببینمش با خودم میدزدم میبرمش خارج تو هم تا آخرعمرت دنبالش میگردی . اونقدر هم پول نداری که هر کشور رو بگردی و در آخر از قصه دق میکنی میمیری و از این حرفها واقعا این اوضاع یادم میوفته دیونه میشم . امروز بازم مثل همیشه شوهرم اومد معذرت خواهی ولی مثل همشه اجازه نداد در عین معذرت خواهیش حرفهای دلم رو بگم ولی میدونم که این معذرت خواهیش چند ساعتی طول نخواهد کشید . واقعا موندم توی همچین شرایطی چیکار کنم تا اوضاع یکم بد میشه شروع میکنه به تهدیدکردن که بعد طلاق این کارها رو سرت میارم و ...

جناب ye doost بازم خیلی ممنونم از راهنمایی مفیدتون

شوهرم اهل مواد و الکل و سیگار و ... نیست ولی یکبار که با مشاور تلفنی من صحبت کرد اون مشاور بهم می گفت شوهرت بیماری پارانوئید و افسردگی شدید داره .به قول شما اکثر تهدید هاش بچگونه هست مثلا توی تاپیک قبلیم نوشته بودم که یه جر و بحث جزئی داشتیم شوهرم با چند نخ سیگار اومد خونه و گفت که می خوام با اینا خودکشی کنم منم تعجب کردم گفت اونقدر میکشم تا ریه هام خراب بشه بمیرم . یا مثلا یکبار با یک قرص اومد خونه و گفت الان همش رو می خورم خودکشی میکنم و توی نامه می نویسم مقصر تو بودی منم با ترس و گریه رفتم همسایمون رو صدا کردم شوهرم به همسایمون انکار کرد که مگه من دیونم به خاطر یه دختر همچین کاری بکنم . وقتیکه باهم هستیم و حالمون خوبه اکثرا آینده رو پیش بینی میکنه مثلا میگه اگه فردا دخترم بزرگ بشه و از اون دخترهای آس و پاس و بی حجاب بشه یه شب توی خواب با چاقو سرش رو می برم یا خفش میکنم . یا به من میگه من خودم رو بیمه نکردم چون خانمم باید خودش رو به من ثابت کنه درسته من دیرتر از خانمم میمیرم ولی یک درصد اتفاق افتاد من زود مردم نمیشه که تو همین جور راحت خرج کنی باید خودت رو ثابت کنی بعد . اکثرا هم میگه دلت رو خوش نکن که من زود میمیرم شما اون جور که دلتون خواست زندگی میکنید من به این زودی ها نمی میرم ولی برای اطمینان رفتم دفتر خونه وصیت نامه رو در مورد اموالم تنظیم کردم ولی اگه خانومیت برام ثابت بشه میرم دوباره وصیت نامم رو عوض میکنم این حرفها همش زمانی هست که باهم خوبیم و دعوا نداریم توی دعواهامون هم از اون تهدید هاش که نوشته بودم اکثرا میگه

نوشته اصلی توسط نشاط زندگی

از همه شما عزیزان خیلی ممنونم

من دیگه الان واقعا تمایل به طلاق دارم و خانوادم مخصوصا پدرم واقعا پشتیبانمه . فقط از تهدید هایی که همسرم بعد طلاق برام میکنه می ترسم مثلا که میگه بعد طلاق یه روز که میای دخترمون رو ببینی اول تو رو میکشم بعد دخترمون رو و در آخر خودم رو . یا مثلا میگه اگه بچه تا هفت سالگی به تو رسید یه روز که میام ببینمش با خودم میدزدم میبرمش خارج تو هم تا آخرعمرت دنبالش میگردی . اونقدر هم پول نداری که هر کشور رو بگردی و در آخر از قصه دق میکنی میمیری و از این حرفها واقعا این اوضاع یادم میوفته دیونه میشم . امروز بازم مثل همیشه شوهرم اومد معذرت خواهی ولی مثل همشه اجازه نداد در عین معذرت خواهیش حرفهای دلم رو بگم ولی میدونم که این معذرت خواهیش چند ساعتی طول نخواهد کشید . واقعا موندم توی همچین شرایطی چیکار کنم تا اوضاع یکم بد میشه شروع میکنه به تهدیدکردن که بعد طلاق این کارها رو سرت میارم و ...

شما مگه الان زندگی میکنی که ازچیزی بترسی ؟؟بخدا من اگه آقا بالاسر نخاله ای مثل شوهر شما داشتم یک ثانیه نمیتونستم تحمل کنم شما چجوری داری زندگی میکنی با45تومن یارانه بی ارزش ؟؟بخود بیا عزیز بخدا دوروز دیگه همون بچه میگه چرا اینکار سرمن تو این زندگی دادی ... هیچ غلطیم نمیتونه بکنه نگران نباش ... اینا فقط هارت و پورته دوبار این حرف زد جلوش در اومدی وصداش ضبط کردی ازش شکایت کردی حساب کار دستش میادمرتیکه....!!!!

"صداش ضبط کردی ازش شکایت کردی"
به گمانم صدای ضبط شده توسط شاکی مدرک حساب نمیشه. مراجع قانونی ضبط کنند خب فرق میکنه.

قبلا هم گفته بودم
می رید شکایت می کنید برای نفقه
نفقه های گذشتتون رو هم باید ازش بگیرید
دادگاه یه مبلغی رو هم به عنوان نفقه در نظر می گیره که معمولا 500 هزار تومان هست ( به غیر بچه ) ، البته به توانایی همسر نگاه می کنه و زندگی قبلی خودتون
نفقه های گذشته رو هم می گیرید + دادگاه ملزمش می کنه هزینه های زندگی رو هم بده
اگر هم نداد که راه مشخصه

بابت تهدیداتش هم توجه نکن ، همش خالیه
روزی کارتون به جدایی بکشه اون بیشتر از شما ضرر می کنه ، چون فوق العاده ترسو هست و نمی تونه خودشو تنها تصور کن

ولی یادت باشه جوری نشه بچت بزرگ شد بگه چرا این مدلی منو بزرگ کردی ، الان هم می فهمه ولی برسه به 7 8 سال کامل متوجه مدل زندگی می شه و ممکنه مریضی های روحی مختلفی بگیره ، من جمله همین بیماری هایی که همسرتون داره

یه روانشناسی تو تی وی میگفت، اگر کسی تهدیدتون کرد بدونین این سلاح آخرشه و از سر ناامیدی اینکارو میکنه. اگر با تهدیدش ترسیدین میشه اخاذی، تن دادن به خواسته هاش و ... ولی اگر نترسیدین بعد در عمل متوجه میشین چقدر پوچه صحبتش.

من یکبار یه پستی ارسال کردم زدن پاکش کردن گفتن آفت مشاورس و ... اگر چه کار خوبی نبود ولی مهم نیست!
مردم واقعا تو بعضی مسایل گرفتارن، اگه قرار بود با صحبت و تکنیک و ... بعضی ناراحتی ها درست بشه خب میشد. ولی ظاهرا این حرف مورد پسند کادر سایت نیست!!

دختر خانما
هر کسی که هستین، زشتین یا زیبا/ ثروتمندین یا فقیر/ خوشین یا غمگین/ سیکل هستین یا دکتر
لطفا به کسی شوهر کنین که قرار باشه از خونه ی پدرتون یک پله شما رو بالاتر بیاره. فقط شوهر نکنین! هر کسی که بدون فکر شوهر کرد عاقبت یه شوهر عصبی، خسیس، رفیق باز، معتاد یا هرزه نصیبش شد. اگر چهل سالتونم شد اهمیتی نداره مهم اینه یک مرد نرمال بیاد خواستگاریتون، حالا یا وضعش یه وضعیت کارگریه یا کارمندی یا یه تاجره، اون دیگه دست خداست.