به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    احتمال اول اینکه برای دیدن بچه تون شما رو تحت فشار میذارن و تقاضائی خواهند داشت، شاید فقط دیدن؟ مهریه، طلاق توافقی بدون اینکه براشون مشکل ایجاد کنید ....؟ مهریه تون چقدره؟ وضع مالی همسر و خانواده اش در چه حدی است؟می تونند راحت مهریه، نفقه و ... رو پرداخت کنند یا برای شان مبلغ قابل توجهی است؟ احتمالا در برابر بچه حق و حقوق تون رو مطالبه خواهند کرد. به این دلیل میگم که فرموده بودید شوهرتان نه تنها علاقه ای به پسرتان نداشتند بلکه خواهان سقط بودند. چه دلیلی داره شوهرتان ناگهانی به بچه علاقه مند بشند تاحدی که ایشون رو از دسترس شما دور کنند؟ پدر ایشان شاید تعصب داشته باشند، اونچا که اشاره کردید "در یک لحظه از کوره در رفت و به پدرش گفت مگه خودت صد دفعه نگفتی طلاقش بدم. پدرش از جاش بلند شد گفت: بله . اگر پای بچه در میان نبود. مادرش به پدرش چشمک زد و هر دو خونه ی ما رو ترک کردند." اگر این حالت (حالت دوم) باشه اجازه دیدن بچه رو نخواهید داشت.

    شما بی اندازه ضعیف و منفعل برخورد می کنید. افرادی نظیر این آقا و خانواده شون ذات افراد متکبر و خود برتربین رو دارند (برداشت از برخوردشان با شما). هرچقدر ملایم تر برخورد کنید نتیجه عکس می گیرید. بعیده این افراد شما رو به جمع خودشون بپذیرند. تنها راه ورود شما شوهرتان بود که ایشون هم به هر دلیل دشمن شما شده و کاریش هم نمی تونید بکند. خودتون رو هم فریب ندید.
    "این اواخر اعتقاداتش کمرنگ شد... حتی نعوذبالله به قران و پیغمبر بد می گفت" این شخص دیگه اون فردی نیست که باهاش ازدواج کردید. تغییر در تفکرات، تغییر در نظر و ملاک های ایشون در انتخاب و خواستن همسر رو هم به دنبال داره. تحقیق کنید آیا ایشون با زن دیگه ای ارتباط و قرار ازدواج دارندیا خیر؟ یا قصدی برای ازدواج با فردی که با معیارهای خود و خانواده اش متطبق باشه.

    راه رو اشتباه رفتید. به جای ممنول الخروج کردن پسرتون باید شوهرتون رو ممنوع الخروج می کردید. چرا ازشون شکایت نمی کنید؟ همینطور از خانواده شون. ازشون به جرم آدم ربائی، قاچاق انسان و هر چیزی که به ذهن تون میرسه و امکانش هست شکایت کنید. اگر دلایلی برای کمک خانواده شان هم دارید از آن ها هم شکایت کنید.
    شما روحیه، تیز هوشی و اراده لازم رو برای پیش گیری و مواجهه با این وضعیت نشون نداده اید و احتمالا در ذات تون هم نیست که اهل مقابله باشید، هستید؟ یا شاید در خودتون احساس گناه یا کمبود می کنید. شما احتیاج به وجود یک مرد در کنارتان دارید. دائی، عمو یا برادر...ی که بتوانند پیگیر کارتان و مشاورتان باشند.

    "دلم برای هر دویشان خیلی تنگ شده."
    ناراحت میشید ولی چاره ای نیست. خیلی به فکر اینکه همسر سابق تان به سمت تان برگردد نباشید. اگرچه بازهم باید بگم جزئیات رو نگفته اید که بشه با اطمینان نسبی صحبت کرد، ولی ایشون بیش از حدی جلو رفته اند که برگردند. برفرض محال اگر نشانه برگشتن نشون بدند باید محتاط و نگران نیت بعدی شان باشید. متاسفانه آدم رو یاد داستان های پسر ارباب ثروتمند و دختر فقیر می اندازید.
    * خانواده این آقا کجای تهران ساکن هستند؟ کدوم محدوده؟ وضعیت مالی شان در چه حد است؟ معمولی، مرفه، خیلی مرفه ...کمی توضیح بدید
    * قبل از اینکه برای درس خواندن به شهرستان بروید شما و همسرتان کدام نقطه شهر سکونت داشتید؟ یه منزل خانواده همسرتان نزدیک بودید؟
    * چه نوع بینش و تفکری نسبت به مردم متفاوت از خودشان دارن؟ مردم عادی بطور عام، شما و خانواده تان یصورت خاص.
    * مهریه شما در چه حدی است؟
    * روابط خونی و اصالت نژادی و یا طبقاتی برای پدر همسرتان اهمیت دارند؟ در چه حد؟
    ...

    موفق باشید.
    ویرایش توسط Ye_Doost : چهارشنبه 06 اردیبهشت 96 در ساعت 21:22

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم58 نمایش پست ها
    ب
    پسر من به مدت یک ماه مدرسه نمی رفت در حالیکه در خانه پدربزرگش بسر میبرد اما پدر مادرش اهمیت ندادند که بچه کلاس اولی مدرسه نمیره. در حالیکه پدرش سرهنگ بازنشسته است و تحصیل کرده.

    دلم برای هر دویشان خیلی تنگ شده. نمیدونم دیگه باید چیکار کنم؟
    شما مادر تحصیل کرده وخانم دکتر خبر داشتی بچه ات مدرسه نمیره اما دست از این لج بازی و اهرم کردن بچه ات بر نداشتی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی متوجه شدی بچه ات مدرسه نمیره چرا نرفتی دنبالش ؟؟؟؟؟چرا فکری براش نکردی؟؟؟؟؟
    اونوقت از پدر بزرگ و مادر بزرگش توقع داری برای بچه ات کاری کنند؟؟؟؟!!!!
    از سر لج بازی بچه ات را فرستادی اونجا اونها هم از سر لج بازی بچه را تو خونه نگه داشتند به نظرت کی باید دلسوزی میکرد و نکرد؟؟؟

    شمابه بچه خودت هم رحم نکردی
    بچه را انداختی وسط دعوا و طلاق کشی پدر و مادرش
    بچه را از خونه خودش دور کردی
    واقعا متاسف شدم برای این طفل بیگناه که قربانی شد
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  3. کاربر روبرو از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده است .

    مهردخت (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1396-2-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    63
    سطح
    1
    Points: 63, Level: 1
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از لطف شما ممنونم.

    راستش را بخواهید او از ابتدا خواهش کرد تا طلاق توافقی بگیریم. من مهریه(200 سکه) را کامل می دهم و آپارتمان کوچک در شهرستان را هم بهت میدهم. و ماهی هم دو میلیون هزینه بچه را میدم. اما من مخالف بودم. گفتم: من زندگیم رو دوست دارم. طلاق راه حل زندگی ما نیست. بنابراین این گناه رو به تنهایی به دوش بکش. من در گناهت شریک نمی شم. ضمنا بعدا جواب پسرم را چی بدهم. شوهرم گفت: اگر بری دادگاه چیزی گیرت نمی یاد. من در جواب گفتم: به حداقلی که دادگاه بهم میده راضی هستم. ظاهرا شوهرم مشکلات مالیش حل شد. به دادگاه آدرس نیاوران رو داد. اما به هر حال میتونه که هر قدمی که من بردارم که اون خشمگین بشه از قدرتش برای آزارم و ندادن حق و حقوق حداقلی که دادگاه تعیین کرده هم سر باز بزنه. دادگاه آپارتمان را به عنوان قسمتی از مهریه تعیین کرد و مابقی رو او باید بهم بده. هرچند هنوز هیچکدام از اموال تعیین شده را بهم انتقال نداد. به خاط همین از هر اقدامی میترسم. ممکنه حتی تصمیم بگیره مرا رها کنه و حتی طلاق نده.... قدرت زشتی که مردها دارند. ضمنا وضعیت مالی پدر مادرش هم خوبه. اونا پنج واحد آپارتمان در پیروزی دارند. به علاوه که پدرش سرهنگ است.
    فعلا قصد تقاضای بچه رو ندارم فقط ملاقاتش و اینکه اون رو به ایران برگردونه. میدونم اگر اون رو به ایران برگردونه از نگهداریش عاجز میشه و خودش بچه رو بهم میده.

    اینکه فرمودید متکبر و خودبین هستند. کاملا درست است. پدر مادر مادرشوهرم ارباب زاده و در دوره ی شاه از اون درباری های جانم فدای شاه بودند. به شدت خودبین هستند. و در مواقع خودشون رو موجودات برتر میدانند... در نظر مادرشوهرم، همه انسانهای بدی هستند الا خودش و مادر خواهرهاش. من خیلی فکر کردم.

    دلیل منفعل برخورد کردنم فقط برگشت مجدد شوهرم به زندگی بود. واقعا هنوز هم امیدوارم و دوست ندارم قدم اشتباهی بردارم.
    نمیتونم ازشون شکایت کنم چون دادگاه حضانت رو به پدر داد. ضمنا باید هر شکایتی را بیام دادگستری تهران. در حالیکه تازه پس از مدتی تونستم کار پیدا کنم و گرفتن مرخصی برام ممکن نیست. ضمنا شرایط مالی مناسبی رو ندارم.

    وقتی پای خانواده در میان باشد من همیشه تسلیم هستم. چون خیلی آدم احساساتی هستم. شوهرم جلوی مشاور گفت: اگر همه ی زنهای دنیا احساسشون 80 باشد زن من احساسش 800 است. واقعا هم همینطوره.

    همیشه دوستش داشتم و ستایشش میکردم. و حتی از اون در ذهن پسرم هم قهرمان ساختم. میترسیدم که چگونه قهرمان پسر هفت ساله ام را در ذهنش خراب کنم و واقعیت رو بهش بگم. بچه را بهش دادم تا خودش واقعیت رو بهش بگه. ظاهرا خیلی راحت هم تونست بهش بگه.


    * [u][i]خانواده این آقا کجای تهران ساکن هستند؟ کدوم محدوده؟ وضعیت مالی شان در چه حد است؟ معمولی، مرفه، خیلی مرفه ...کمی توضیح بدید

    به نظر من شهرستانی مرفه هستند. در بلوار ابوذر و پنج واحد آپارتمان دارند. اما حتی یکی رو هم به یک دانه پسرشون ندادند. و همسرم توی محل کارش می خوابید.

    * [u][i]قبل از اینکه برای درس خواندن به شهرستان بروید شما و همسرتان کدام نقطه شهر سکونت داشتید؟ یه منزل خانواده همسرتان نزدیک بودید؟
    تهرانسر. مستاجر بودیم. و هر جمعه ناهار خونه ی مادرشوهرم. اما اونا همیشه باهام سرد بودند.

    * چه نوع بینش و تفکری نسبت به مردم متفاوت از خودشان دارن؟ مردم عادی بطور عام، شما و خانواده تان یصورت خاص.

    پدرشوهرم بچه ی روستاست. و تفکراتش منطقی تر است اما در این سن پیری دیگه مادرشوهرم سکانش را در دست گرفته. هرچند اون هم یک نظامی خشک و خیلی خودرای هست. اما مادرشوهرم به شدت آدم بدبین و از خود راضی هست. به نظرش همه بدند الا خودش و مادر خواهرهاش. اهل خودنمایی هست. و هر کسی پول بیشتر داشته باشد عزت بیشتری دارد. خواهرهاش از خودش ناجورترند. از پنج تا خواهرش سه تاش مطلقه هستند. اون هم شنیدم به دلایل واهی...


    * روابط خونی و اصالت نژادی و یا طبقاتی برای پدر همسرتان اهمیت دارند؟ در چه حد؟
    پدر همسرم اوایل مرا خیلی دوست داشت. مادرشوهرم با حرف و حدیث بدبینش کرد. نمیدونم واقعا مشکلشون با من چیه؟!! به شدت اهل دروغ هستند از مادر گرفته تا همه.... مادرش دروغگویی رو زیرکی میدونه و بچه ها را به ازای هر دروغ تشویق میکنه. بارها شاهد این صحنه بودم و رنج کشیدم. صداقت چیزی هست که هرگز در این خانواده شاهدش نبودم.



    ... ولی نازنین عزیز. کاملا بهت حق میدم که بهم اعتراض کنی. اما به خدا قسم در شرایط روحی نبودم که بتونم از پسرم مراقبت کنم. درگیر دادگاه شدم و هر روز گریه می کردم. مدام به عناوین مختلف دعواش میکردم. و عصبی بودم و مدام پسرم می پرسید چته مامان؟ من نمی تونستم جوابش رو بدم... یعنی دلش رو نداشتم.... هفت سال هم براش پدر بودم هم مادر. میخواستم اندکی هم پدرش درکم بکنه. قصد داشتم بعد از برگشتن پسرم براش معلم خصوصی بگیرم و جبران کنم.در هر صورت بچه ی طلاق قربانی هست. نیست؟!!! من نخواستم قربانی بشه. این برنامه را پدرش ریخت... من عزیزترین کسم را قربانی کردم بلکه پدرش از طلاق برگرده تا بعدش زندگی خوبی این بچه داشته باشه. اما اون پدر خیلی عوض شده بود اونقدر که من هم نمی شناسمش...
    ویرایش توسط مریم58 : جمعه 08 اردیبهشت 96 در ساعت 18:45


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.