به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    شاید این دختر هم دلایلی برای این کارش داشته ولی خجالت میکشه که بگه...مثلا اینکه :خب وقتی دیده که رابطه تون 6 سال طول کشیده و شما هیچ اقدامی برای خواستگاری نکردی، پیش خودش فکر کرده که نمیتونه رو شما حساب باز کنه واسه ازدواج...و دنبال یه نفر دیگه بوده که آینده اش رو بسازه....

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 99 [ 21:09]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    4,347
    سطح
    41
    Points: 4,347, Level: 41
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط غبار غم نمایش پست ها
    خدا رو شکر که این دختر خانم انقدر عقل دارن که چیزی رو توضیح ندن! آخه چرا توضیح بدن؟ که چی بشه؟ تو قرآن خدا گفته وقتی یه اشتباهی می کنین توبه کنین، همچنین گفته به گناهتون اعتراف نکنین. به فرض یه رابطه ای بین اونا هست، میدونین اگه ایشون اعتراف کنن چی میشه؟ همین شمایی که منتظر یه کلمه اعترافی تا از دهن ایشون خارج بشه بعدش ذهنتون مسموم این میشه که آره تو این کاره بودی، اهل خیانت بودی، اگه نبودی اعتراف نمی کردی، من از دهن خودت شنیدم اعتراف کردی به وجود رابطه!!!!!!!!! حالا خر بیار باقالی بار کن....وقتی رابطه بیش از حد طولانی بشه هر دو طرف باید خیلی سنجیده عمل کنن.
    نمی دونم چرا فک می کنین اگه انکار نکنن و اعتراف کنن شما ایشون رو می بخشی (که محاله اینکار و بکنین). اگه بحث بخششه چه حاجته به اعتراف؟! اگه بحث خیانته چه حاجته به بخشش؟!
    من از این میسوزم که هیچی رو خودش بهم نگفته، هر چی رو هم فهمیدم خودم فهمیدم....شاید حق با شما باشه. ولی نوع رابطه مهمه که من بدونم. پس اینطوری باشه که هر کی میره گناه میکنه و گناهش رو کوچیک جلوه میده به همسرش... واقعا این درسته؟ حاضرم قسم بخورم که من حتی یه بار هم با دختری جز خودش نبودم. چرا من لغزش نداشتم؟ الان دید منو نسبت به خودش تغییر داده. ولی این را بدانید که اگر همه چی رو از اول بهم میگفت، من میفهمیدم یه اشتباه بچگانه کرده و من میتونم ببخشمش ولی وقتی به این شدت انکار میکنه، ذهن منو به سمتی میبره که قضیه خیلی خراب تر از این حرفاس. نه من اینطوری که شما میگین نیستم...حق منه که بدونم چه نوع رابطه ای داشته.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahtaban نمایش پست ها
    سلام
    میشه بگین شما توی این چک کردنا و بازجویی ها دنبال چی هستین؟
    میخواین حقیقت چی رو بدونین؟ همین الان در حدی که چند تا جمله ساده میدونید نمیتونید مساله هضم کنید و گذشت کنید و شدیدا دارید واکاوی میکنید .دیگه کامل بدونید که قطعا شرایط سخت تر میشه. و من به خانم حق میدم واقعیت به شما نگه چون شما تحمل همین مقدارشم ندارین چه برسه که کامل بدونید و شاید برای همین پنهانکاری میکنه (چون میدونه با دونستن کامل رابطه تموم میکنید)


    شدیدا بهتون توصیه میکنن این مساله پیگیری نکنید چون با نگاه احساسسی و حساسیتی که دارین بیشتر ضربه میخورین شما دو تا راهکار دارین یا این خانم ببخشین یا این رابطه تمام کنید با توجه به شناختی که دارین و کلیت اطلاعاتی که خانم بهتون داده تصمیم بگیرید .بالاخره شیش سال رفت و امد بوده فقط همین سه ماه نبوده که ببینید ارزششو داره ادامه بدید یا نه . و مشکل اصلا کجا بوده .شاید از دید اون خانم این صحبتا اصلا مشکلی نداره و فکر میکنه از طرف شما تحت فشار و محدودیت با عنوان عشق. در صورتی که شما خیانت میدونید (این زمین تا اسمون تفاوت دیدگاه میشه). برای همین به پنهانکاری هم رسیده اخه چه معنی داره بگین گروه ها بفرست منم ببینم یا دوتایی عضو بشیم این ایجاد محیط امن نیست کنترل .ایشون اگر بخوان متعهد باشن نیازی به حضور شما نیست. یعنی خودشون نمیتونند تصمیم گیری درست داشته باشند؟ (از نظر احساسی شاید جالب باشه ولی وقتی اختیاری نظرتون بگیرن و احترامی براتون قایل شن)
    با توجه به متن حس کردم علاقه زیادتون باعث شده که ایشون تو چارچوب بسته ای قرار بدین و اسمشو بذارین وفاداری این حسی بود که متن بهم داد.
    نوع رابطه رو میخوام بفهمم. من عقده ای شدم.چون غرورم شکست...این دختر دنبال کوچیک کردن کارش هست و بگه من اشتباه کوچیکی انجام دادم....این دختر با این کاراش باعث شد برم پی وی ان پسر...شبیه این میمونه که سراغ زنتو از یه مرد غریبه بگیری! این خیلی برام درد داره. برای چنین اتفاقی رفتن به پی وی پسره یه کار مسخرس! من همون اول از پسره خواستم نره به دختر خانم بگن که من امدم باهاش حرفیدم، و حتی قول ازش گرفتم ولی پسره رفت دوباره پی وی دختره و بهش همه چی رو گفت، این نشون میده که پسره فهمیده بود که ان دختر با من هماهنگ نبود و شمارشو نداده بود. و این طور موارد منو عقده ای کرده.نفرت رو در قلبم قرار داده...من کوچیک شدم چرا ان دختر خودشو کمی کوچیک نمیکنه؟ چرا این دختر نباید با من هماهنگ باشه؟! من کوچیک شدم. باشه فقط من مقصر! من محدودش نمیکنم، این اتفاق کاری کرد که من حساس بشم. اگه میتونست تصمیم درست بگیره که برای یه خواستگاری اینترنتی(به قول خودش)، 4-5 روز پی وی نمیداد. آدم باید حد و مرزشو بدونه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط haniye68 نمایش پست ها
    شاید این دختر هم دلایلی برای این کارش داشته ولی خجالت میکشه که بگه...مثلا اینکه :خب وقتی دیده که رابطه تون 6 سال طول کشیده و شما هیچ اقدامی برای خواستگاری نکردی، پیش خودش فکر کرده که نمیتونه رو شما حساب باز کنه واسه ازدواج...و دنبال یه نفر دیگه بوده که آینده اش رو بسازه....
    اگه این طور مسایل باشه که باید بهم بگه، من گفتم خودمو بهش هیچ وقت تحمیل نکردم و همیشه توافقی بود.

  3. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ART78354353 نمایش پست ها
    دوست عزیز، این دختر خانم از تمامی مشکلات و جزییات زندگیم خبر دارن و در همه مراحل من هیچ وقت خودمو به ایشان تحمیل نکردم و همیشه توافقی بود و ایشان هم از من راضی بودن و من هم تمام سعی خودم را کردم که به ایشان همیشه محبت کنم. خدا به انسان زبان داده که اظهار نظر کنه...این دختر خانم میتوانستند خیلی راحت با من حرف بزنن و نظرشونو بگن و همیشه نظرشون در مورد من مثبت و عالی بود. من اینجا کاملا مقصر نیستم. این دختر خانم میدونن چرا و به چه دلیل 6 سال شد. ضمنا خودش میگفت پدر و مادرش با شرایط من مشکلی ندارند و حتی حمایتم میکنن ولی خوب من یه سری شرایط برای من ایجاد شده بود که باید دیرتر اقدام میکردم..من همه چی رو بهش گفتم...دیگه باید چکار میکردم؟ ... من حداکثر تا مرداد ماه میخواستم بیام خواستگاریش ولی این اتفاق افتاد.

    من اصلا نمیدونم چرا اینطوری شد.

    اگر این دختر خانم جبران کنه و انکار نکنه و بهم توضیح بده، من حتی حاظرم ببخشمش ولی اصلا فقط انکار میکنه...غرور من پیش ان پسر بیشرف له شد. ان پسر داره الان به ریش من میخنده. این دختر خانم شماره اصلی پسره رو داره ولی بهم نمیده..این دختر باعث شد من با ان پسر اینطوری هم کلام بشم..که منجر شد ان پسر بفهمه که دختر خانم از من چیزهایی رو پنهان میکنه..اگه شمارشو میداد پسره هم میفهمید که این دختر خانم با من هستن. الان در این وضعیت ان پسر خیلی پر رو شده و من هم دیگه به ان پسر دیگه کاری ندارم..چون به اندازه کافی خورد شدم....الانم این دختر خانم رو از تمام زندگیم بلاکش کردم...گوشی، تلگرام....


    من نابود شدم....فقط همین.

    بهشون گفته بودید قصد دارید به زودی خواستگاری رسمی کنید؟ اگر نگفته بودید همون مطالبی میشه که گفتم. ایشون توی ذهن شما نیستند و نیت خوانی هم که نمی کنند. ولی اگر گفته بوده اید قضیه فرق میکنه.
    در هر حال
    این نکات رو درنظر داشته باشید
    1. احتمال عدم تمایل ایشان به شما.
    در طول 6 سال امکان داره ایشون نظرش نسبت به شما عوض شده باشه. آدمه دیگه. سنش بیشتر میشه. تجربه اش بیشتر میشه. افراد و محیط های متفاوتی رو میبینه. خلاصه طرز فکر، روحیات، و خواسته هاش عوض میشه. این تغییرات برای افراد در سن پایین تر از 20 سالگی خیلی شدیدتر است. ندیدم سن این خانم رو بگوئید. ولی اگر شروع آشنائی شما مثلا از 18-17 سالگی بوده باشه مسلما یه دختر 24-23 دیگه اون دختر بچه رویائی سابق نیست. حالا اگر خجالتی هم باشه، ترس داشته باشه که تغییر عقیده اش رو اظهار کنه یا ... به هر دلیل دیگری نتونه نظرش رو به طرف "سابقش" بگه میشه "شبیه" وضعیت فعلی شما. این یک حالت هستش.
    2. حالت دیگه عدم صداقت اخلاقی و یا هوس بازی طرف می تونه باشه. در این موارد و در نوع رابطه ای که داشته باشید با توجه به اینکه شما شوهر ایشون نیستید طبق شرع، قانون، عرف و حتی اخلاق هیچ حقی نسبت به ایشون ندارد. خانواده ایشون این حق رو دارند که ایشون رو بابت روابطش مواخذه کنند ولی شما این حق رو ندارید.یادتون باشه طبق همه اصول شما نسبت به این خانم یک "غریبه" هستید همانطور که هر مرد دیگه ای نسبت به خواهر شما غریبه است.
    میگید بهم قول داده بودید و از این حرفها. این قول و قرارها هیچ اعتباری نداره . همانطور که گفته بودم با طولانی شدن زمان افراد تغییر می کنند و نمیشه هم انتظار دیگه ای داشت. قول و تعهد فقط و فقط برای بعد از خوانده شدن عقد است. نه حتی برای یک لحظه قبل از آن. تا پیش از عقد هر طرفی این حق رو داره نظرش رو عوض کنه بدون اینکه نیازی به ارائه دلیل داشته باشه. ساده ترینش اینه که میگه نظرم عوض شده. شاید خلاف وجدان باشه ولی جزو حقوق افراد است. هم برای زن و هم برای فرد. هم برای اون خانم و هم برای شما.
    این مشکل طولانی شدن برای دوران نامزدی هم است. به خاطر داشته باشید اگر روزی خواستید با کسی نامزد کنید دوباره اشتباه قبلی رو مرتکب نشید. تازه نامزدی طولانی بشه لیست مشکلاتی که میتونه پیش بیاد بسیار طولانی تر از مورد فعلی هستش.

    الان هم به جای آه و ناله کردن، به جای کارهائی که فایده عملی نداره مثل دنبال شماره اون پسره رفتن به فکر حل مشکل باشید

    * خوب فکر کنید بینید الان چه احساسی نسبت به ایشون دارید. بدون خشم و احساس مظلومیت و با عقل تون فکر کنید. بعضی وقت ها افراد از طرف شون در دل متنفر یا شاید فقط خشمگین هستند ولی به دلیل حسادت، ناتوانی در تحمل شکست عاطفی و نظایر آن، عاشق می مونند و چه بسا شدیدتر هم ابراز علاقه می کنند.این افراد اگر جواب مثبت بگیرند احتمال زیادی داره این احساسات منفی عقب مانده شده با هر بهانه ای طغیان کنند و فاجعه درست کنند. مثل مرور (یا تلقین) سوءظن و یا خیانت های واقعی، یا موهوم و غیره. خوب فکر کنید ببینید این حالت رو دارید یا خیر. اگر اینطور باشید سریع ایشون رو ترک کنید و بروید دنبال یه زندگی جدید. برعکس این هم پیش میاد که از روی خشم ترک کنه یا دست به اعمال خطرناکی بزنه که پس از مدتی و آرام شدن خشم و غضب خودش هم پشیمان بشه. نمونه هاش در صفحات حوادث زیاد دیده میشه. می دونم سخته، ولی خویشتن دار باشید.
    * اگر فکر می کنیداین فرد قابل اعتماد نیستند و یا شما دیگه نمی تونید بهشون اعماد کافی داشته باشید بازهم حتما بروید دنبال یک زندگی جدید.
    * اگر هنوز ایشون رو دوست دارید و فکر می کنید با وجود این خطاهائی که داشته اند (تاکید می کنم روابط ایشون با اون آقا خطاکارانه است و رابطه شون با شما هم هچنین)
    اگر ایشان پشیمان شده اند و تحت هیچ شرایطی تکرار نخواهند کرد
    اگر شما به خودتون اطمینان دارید که در آینده به روش نمی آورید و باعث نمی شوید ایشون از روی خشم و یا احساس شکست از اینکه نتونسته اعتماد شما رو جلب کنه، دوباره دست به خطا بزنه. با این شرایط
    اگر مایل هستید بهشون فرصت دوباره ای بدید برنامه تان برای خواستگاری رو بگید و ازشون بخواهید هر نوع رابطه با افراد نامحرم (حتی فامیل) با هر انگیزه و در هر سطحی (حتی سرگرمی) رو برای همیشه باید قطع کنند. اگر مذهبی هستید یا تا حدی مذهبی هستید خواسته هاتون در این موارد رو خیلی صریح و واضح بهشون بگید. کلی میگم و جبهه گیری هم نکنید، نه خیلی پرسجوگر و مایه عذاب باشید نه بی تفاوت و یا ساده.

    دنبال اعتراف گیری هم نباشید. نه فقط مشکلی رو حل نمی کنه بلکه همانطور که سایر دوستان گفتند مشکلات بسیار شدیدی رو هم بوجود میاره. خیلی بر میخوریم به پست هائی که یک طرف رابطه اشتباهاتی در گذشته داشته (بعضی کم و بعضی زیاد) ولی از روی صداقت و البته نادانی تحمل نکرده و برای همسرش اعتراف کرده و زندگی خوبی که داشته اند به مرحله شکست رسیده. اصل اعتراف کردن پیش غیر خدا در اسلام خودش گناه است. گذشته رو عوض نمی کنه ولی آینده طرف مقابل، فرزندان، و خود فرد که صادقانه پشیمان شده و توبه کرده و چه بسا اگر حرفی هم نزنه هیچوقت کسی خبردار نمیشده
    رو به مرز نابودی می رسونه. به همین دلایل و خیلی دلایل دیگه که جاشون اینجا نیست هیچوقت دنبال گرفتن اعتراف و یا قبولاندن تقصی نباشید. (در مورد شما و این خانم حتی حقی هم برای این کارها ندارید)

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : دوشنبه 28 فروردین 96 در ساعت 20:45

  4. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 99 [ 21:09]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    4,347
    سطح
    41
    Points: 4,347, Level: 41
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان...

    در مورد اعتراف کردن که گفتین خواستم یه صحبتی داشته باشیم با هم.

    شما میگین که در پیشگاه غیر خدا نباید اعتراف کرد...آیا به نظرتون موضوع من متفاوت نیست؟ به نظرتون از اصل موضوع دور نشدین؟

    من گناه میکنم کسی نمیفهمه، این رو خدا گفته لازم نیست بگی به کسی و فقط در پیشگاه خدا اعتراف کن و توبه کن، اما موردی که خیانت باشه میشه بدی به شخص دیگر. این رو چطوری دارین با این حرف قران توجیح میکنین؟ الان توبه هم کنه باز حق الناس وجو داره، دل شکستن دیگران حق الناس نیست؟!

    اینجوری باید بیاد حلالیت بخواد و سر بسته بگه فلان کار رو کردم اصلا خودش بگه بهتر کنار میاد آدم باهاش. اما از دیگران بشنوی و از پنهان کاری با خبر بشی به هم میریزی.

    صحبت ها به این صورت هست که انگار من دارم یه چیزی هم بدهکار میشم در حالی من همیشه به این دختر خانم پایبند بودم.

    باتشکر

  5. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ART78354353 نمایش پست ها
    سلام دوستان...

    در مورد اعتراف کردن که گفتین خواستم یه صحبتی داشته باشیم با هم.

    شما میگین که در پیشگاه غیر خدا نباید اعتراف کرد...آیا به نظرتون موضوع من متفاوت نیست؟ به نظرتون از اصل موضوع دور نشدین؟

    من گناه میکنم کسی نمیفهمه، این رو خدا گفته لازم نیست بگی به کسی و فقط در پیشگاه خدا اعتراف کن و توبه کن، اما موردی که خیانت باشه میشه بدی به شخص دیگر. این رو چطوری دارین با این حرف قران توجیح میکنین؟ الان توبه هم کنه باز حق الناس وجو داره، دل شکستن دیگران حق الناس نیست؟!

    اینجوری باید بیاد حلالیت بخواد و سر بسته بگه فلان کار رو کردم اصلا خودش بگه بهتر کنار میاد آدم باهاش. اما از دیگران بشنوی و از پنهان کاری با خبر بشی به هم میریزی.

    صحبت ها به این صورت هست که انگار من دارم یه چیزی هم بدهکار میشم در حالی من همیشه به این دختر خانم پایبند بودم.

    باتشکر

    سلام...
    تعداد صفحات این تاپیک به 3 رسیده و حرف بیشتر دوستان این بوده که شما داری احساسی برخورد میکنی... وقتی یه مسئله ای یا رابطه ای خراب میشه، دیگه ریخته.. شما با آجر هاش بازی میکنی که چی بشه؟ همون قضیه احساسی برخورد کردنه که فقط به خودت لطمه میزنه.



    نقل قول نوشته اصلی توسط ART78354353

    صحبت ها به این صورت هست که انگار من دارم یه چیزی هم بدهکار میشم در حالی من همیشه به این دختر خانم پایبند بودم.
    بله شما کم مقصر نیستی...پایبندی این نیست که شما تو خونه خودت، ایشونم خونه خودش به یاد هم تا آخر عمر بمونید... یه سال فوقش دو سال زیاده...
    رابطه هرچقدرم خوب باشه با این مدت طولانی از هم میپاشه. داشتیم عکسشو ولی خیلی خیلی کم پیش میاد تا این مدت دوام داشته باشه.


  6. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 99 [ 21:09]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    4,347
    سطح
    41
    Points: 4,347, Level: 41
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ramin231 نمایش پست ها

    سلام...
    تعداد صفحات این تاپیک به 3 رسیده و حرف بیشتر دوستان این بوده که شما داری احساسی برخورد میکنی... وقتی یه مسئله ای یا رابطه ای خراب میشه، دیگه ریخته.. شما با آجر هاش بازی میکنی که چی بشه؟ همون قضیه احساسی برخورد کردنه که فقط به خودت لطمه میزنه.





    بله شما کم مقصر نیستی...پایبندی این نیست که شما تو خونه خودت، ایشونم خونه خودش به یاد هم تا آخر عمر بمونید... یه سال فوقش دو سال زیاده...
    رابطه هرچقدرم خوب باشه با این مدت طولانی از هم میپاشه. داشتیم عکسشو ولی خیلی خیلی کم پیش میاد تا این مدت دوام داشته باشه.

    من نمیخوام احساسی برخورد کنم...میخوام با فکر و عقل برم جلو....شما سوال منو جواب ندادین! من میخوام بگم در این مورد این دختر خانم باید توضیح بدن رابطه به چه صورت بوده و اگه براشون مهم هستم سربسته بگه، فقط اینطوری هست که میفهمم ان با منه ...من حتی چیزایی که مطمئن هستم رو ایشان انکار میکنه....و این که میگین با اعتراف، رابطمون دوباره خراب تر میشه به نظرم درست نیست. این یه جور برگردوندن اعتماده از نظر من. من میخوام رابطمونو دوباره احیا کنم و ببخشمش ولی اینطوری نمیشه..چون تا الان هر چی بوده خودم فهمیدم و اطلاعاتم ناقص هست. نمیدونم شاید شما راست بگین ولی خیلی دل ادم آشوب میشه که از همه چیز یه ادمی که عزیزترین کسش بوده خبر نداشته باشه(منظورم فقط همین یه مورد بود نه اینکه همش چکش کنم). نظرتونو میخوام در این مورد بدونم.

    اره مقصر هستم. ولی فقط از نظر زمان..وگرنه من به ایشان همیشه محبت داشتم...من به بقیه کاری ندارم من همه چی رو بهش گفتم.


    ......

    در این سایت نمیشه به کسی پیام خصوصی داد؟ مثلا خود شما.

  7. کاربر روبرو از پست مفید ART78354353 تشکرکرده است .

    Ramin231 (سه شنبه 29 فروردین 96)

  8. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ART78354353 نمایش پست ها
    من نمیخوام احساسی برخورد کنم...میخوام با فکر و عقل برم جلو....شما سوال منو جواب ندادین! من میخوام بگم در این مورد این دختر خانم باید توضیح بدن رابطه به چه صورت بوده و اگه براشون مهم هستم سربسته بگه، فقط اینطوری هست که میفهمم ان با منه ...من حتی چیزایی که مطمئن هستم رو ایشان انکار میکنه....و این که میگین با اعتراف، رابطمون دوباره خراب تر میشه به نظرم درست نیست. این یه جور برگردوندن اعتماده از نظر من. من میخوام رابطمونو دوباره احیا کنم و ببخشمش ولی اینطوری نمیشه..چون تا الان هر چی بوده خودم فهمیدم و اطلاعاتم ناقص هست. نمیدونم شاید شما راست بگین ولی خیلی دل ادم آشوب میشه که از همه چیز یه ادمی که عزیزترین کسش بوده خبر نداشته باشه(منظورم فقط همین یه مورد بود نه اینکه همش چکش کنم). نظرتونو میخوام در این مورد بدونم.

    اره مقصر هستم. ولی فقط از نظر زمان..وگرنه من به ایشان همیشه محبت داشتم...من به بقیه کاری ندارم من همه چی رو بهش گفتم.


    ......

    در این سایت نمیشه به کسی پیام خصوصی داد؟ مثلا خود شما.
    از دلتون خبر دارم... میفهمم که براتون قابل هضم نبوده و دلتون میخواد اگه همه دنیا مخالف ایشونه، شما حرفشو باور کنید..
    باز ما حرفای اون خانم رو نشنیدیم ولی با توجه به حرفای شما، بنظرم به اندازه کافی دلیل برای اینکه کلا رابطه رو قطع کنید وجود داره.

    در جوابتون باید بگم بله حقتونه بدونید.. اما واقعا با دونستن تمام جزئیات، همه چیز حل میشه؟ چون چند سال در ارتباط بودین و از صمیم قلب بهشون علاقه دارین، میتونین چشمتونو ببندین؟ وقتی همه چیز اول به شما ثابت میشه بعد تازه ایشون اعتراف میکنه، دونستن بقیه جزئیات چه کمکی میکنه؟

    از اول رابطه باید تماما بر مبنای اعتماد باشه حتی بدون اینکه به فرد بگی گوشیتو ببینم... گوشی حریم شخصیه، حتی اگه مال نزدیک ترین فرد باشه... حالا شما رفتار غیرعادیشونو دیدی، واقعا فهمیدی مشکلی هست و به ناچار چک کردی... قبول! اما واقعا احیای این رابطه ممکنه؟ اینجوری میشه زیر یه سقف زندگی کرد؟ شما سرکار باشی و خانم توی خونه... مدام توی ذهنت بیاد که اگه بازم چیزی بشه...

    حرف منم فقط این بود که اگه میخوای شخصیتت پایین نیاد، درصورتی که صددرصد اشتباهش روشن شده، منطقی فکر کن که این رابطه به کجا باید برسه...

    ============
    خیر..پیام خصوصی برای شما یا بنده فعلا فعال نیست.

  9. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    ART78354353 (سه شنبه 29 فروردین 96), yarmehrban (چهارشنبه 06 اردیبهشت 96)

  10. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 99 [ 21:09]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    4,347
    سطح
    41
    Points: 4,347, Level: 41
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ramin231 نمایش پست ها

    باز ما حرفای اون خانم رو نشنیدیم ولی با توجه به حرفای شما، بنظرم به اندازه کافی دلیل برای اینکه کلا رابطه رو قطع کنید وجود داره.
    پس چرا میگه دوستت دارم و علاقم بهت کم نشده ولی تو دیگه باورم نداری...میگه بدون تو نمیتونم و فلان؟ چرا؟

  11. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    من از اول تاپیک رو خوندم هر چند خیلی طولانی بود چشمام خسته شد. من رو یاد یه ماجرا توی دوستی با همسرم انداخت. همسر من با یکی از همکاران خانم خیلی صمیمی بود خانم از ایشون بزرگتر بود البته و من زمانی که هنوز با همسرم دوست نشده بودم فکر می کردم اون همکارمون دوست ایشون هستند (درجه صمیمیت رو می خوام حس کنی) . تا اینکه همسرم به من پیشنهاد آشنایی برای ازدواج داد و چون موقعیت ازدواج نداشت توافقی قرار شد دوسال با هم باشیم یک سال دوست زیر نظر خانواده و یکسال نامزد. من حتی از ایشون پرسیدم که فکر می کردم با اون خانم دوست بوده که می گفت نه و این حرفا و تموم شد ماجرا. یه مدت گذشت حس بدی در مورد اون خانم پیدا کردم اوایل هم چیزی نبود و حساسیتی نداشتم. بعدها دیدم خیلی برای اون خانم مایه می ذاره از خودش براش تولد سوپرایز پارتی گرفت یا هرجا می خواستیم بریم گروهی می رفتیم و اون خانم هم بود جالبه که من تو همه این جریان ها مثل تولد یا بیرون رفتن با دوستان خیلی هم پایه بودم باهاش البته به دروغ می گفت اون خانم دوست پسر داره و دوست پسرش از من خواسته براش کیک تولد بگیرم مثلا ... بگذریم

    کم کم از نگاهاشون فهمیدم همچین دوستی اجتماعی هم نبوده و خیلی عمیق تر از این حرفاست بعدا که مادر همسرم رو دیدم که به شدت مشکل پسند بودن به قول خودشون فهمیدم عمرا اگه اجازه می داد با اون خانم ازدواج کنه و ایشون اومده بعدش از من خواستگاری کرده. ماجرامون مثل شما شد ولی برعکس . من شدم تام و دنبال ایشون که شده بودن جری قصه. جندین بار دعوا کردیم قرار شد ایشون قطع رابطه کنه و بلاک کنه و دیگه هیچ جایی با اون اکیپ نریم و ... خلاصه من هم مثل شما دنیا رو سرم خراب شد و به این فکر می کردم جدا شم چیکار کنم و ... خیلی روزهای بدی بود همسرم دروغ کفته بود و رابطه رو قطع نکرده بود یکبار اون خانم بهش مسیج داد و از شانسش من کنارش بودم و فقط اسمش رو دیدم چشمت روز بد نبینه دیگه می خواستم تموم کنم (هر چند من دل خوشی هم از مادرش و مهریه نداشتم) فقط تنها چیزی که بود دوسش داشتم .

    بگذریم درسهایی از اون ماجرا گرفتم شاید به دردت بخوره.

    من به شدت گنترل گر بودم و دنبال کشف خطا که با مشاوره این رو فهمیدم و یه ذره بی خیال شدم. مثلا خودم با پسر خالم حتی حرف نمی زدم یا چت نمی کردم که همسرم ناراحت نشه اما بعد دیدم سخت گیری الکیه دلیل نمی شه حرفهایی که آدم تو چت می زنه به معنی این باشه که طرف رو دوست داری.

    دوم اینکه هر چی بیشتر بپرسی بیشتر دروغ می شنوی منم اوایل زیاد پرسیدم و با وجود انکار یا دروغ اما شوهرم رو بخشیدم (اون موقع هنوز شوهرم نبود) فقط به این علت که بعد از فهمیدن من تلاش زیادی کرد که من نرم این یعنی اونم من رو دوست داشت. دروغ می گفت شاید چون من رو دوست داشت واسه همین بخشیدمش. نمی گم کار درستی کردم بهش فرصت دادم و دیگه تکرار نکرد و الانم اعتماد دارم بهش یعنی تونست اعتمادمو جلب کنه و اینجا من دیگه کاری نکردم فقط بهش فرصت دادم جبران کنه و این کار رو کرد

    به اون خانم زنگ زدم و ازش پرسیدم و حرفاشون تناقض داشت اما خانم گفت چیزی نبوده و خیلی ناراحته که این حرفا رو زدم ولی گفت تو یه دوره زمانی حالش خوب نبوده و به همسر من (در حالی که با من بوده همزمان) خواسته بودن با هم باشن که ایشون می گفته از طرف همسر من بوده ولی همسرم می گفته پیشنهاد از طرف ایشون بوده منم گفتم همسرم اینجوری می گه من حرف کدومو باور کنم که خانم گفت غرور منو شکونده با این حرفش خودمم فکر می کردم از طرف همسرم بوده البته چون واقعا تو نگاهش می دیدم علاقشو.

    به مشاور گفتم گفت بعید نیست اینجوری که تو می گی باشه باهاش حرف زد و بهش گفت از دلم هر جوری هست در بیاره و راهکار یادش داد خدایی گوش کرد و من فهمیدم واقعا عوض شده

    در نهایت ازدواج کردیم می دونی تو دوره دوستی این تعهدا زیاد قوی نیست البته برای بعضیا . ولی یه سری آدما مثل من و شما هم تا یه قول سر سری هم می دن پاش وای می ستن تعهد رسمی تو دوستی وجود نداره و از این اتفاقا می افته توش . حتی شرعا هم شنیدم دختر می تونه در دوره شناخت و آشنایی خواستگارای دیگه رو هم بپذیره و پسر هم می تونه خواستگاری بره تو اون مدتی که هنوز رسما شیرینی نخوردن و فقط حرف زده شده. پس زیاد سخت نگیر

    خودتو در گیر نکن دو حالت داره یا دوسش داری یا نداری اگه دوسش داری ببخشش و بهش یه فرصت بده شاید عوض شه مثل همسر من. ولی مشاوره قبل از ازدواج برید که مشاور سلامت روان ایشون رو تائید کنه. اگه هم از چشمت افتاده ولش کن یا به خودت دوماه فرصت بده. یا عصبانیتت فروکش می کنه بعد عاقلانه تصمیم می گیری یا تو این دو ماه کلا فراموشش می کنی.

    سن دختر خانم فکر کنم کم باشه که اگه اینجوری باشه این لغزشا تا 23 یا 24 سالگی هست نمی گم نرماله اما 25 به بعد سر عقل میان و فعلا جوگیر فضای مجازی هستند

    در ضمن اینارو نوشتم فکر نکنی من خیلی برام راحت بوده و گل و بلبل بوده که الان اینجوری مختصر و خلاصه و آروم برات نوشتم برای منم مثل جهنم بود اما تلاش کردیم هر دو . من تلاش کردم بددل نباشم همسرم تلاش کرد اعتمادمو جلب کنه الان به قدری بهش اعتماد پیدا کردم که بخوایم با همون دختر دوباره یه جا کار کنیم هم عین خیالم نیست.

    پس صبر داشته باش و طرف مقابلت رو هرکس که باشه چه همین دختر خانم چه خانم دیگه ای در آینده، انقدر از محبت لبریز کن که برای جلب توجه نره سراغ یکی دیگه یا اینکه احساس تنهایی نکنه. به خانوم ها توجه و محبت کنی زندگی برات بهشت می شه.

    اینم اضافه کنم این فرصت رو اگه می خوای بدی فقط یه بار بده چون اگه تکرار کرد دیگه جایی واسه جبران نداره و مشکل از ایشونه و دیگه حسرتی برای شما نمی مونه

    موفق باشی
    ویرایش توسط maryam.mim : سه شنبه 29 فروردین 96 در ساعت 16:01

  12. 2 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    ART78354353 (سه شنبه 29 فروردین 96), Ramin231 (سه شنبه 29 فروردین 96)

  13. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ART78354353 نمایش پست ها
    سلام دوستان...

    در مورد اعتراف کردن که گفتین خواستم یه صحبتی داشته باشیم با هم.

    شما میگین که در پیشگاه غیر خدا نباید اعتراف کرد...آیا به نظرتون موضوع من متفاوت نیست؟ به نظرتون از اصل موضوع دور نشدین؟

    من گناه میکنم کسی نمیفهمه، این رو خدا گفته لازم نیست بگی به کسی و فقط در پیشگاه خدا اعتراف کن و توبه کن، اما موردی که خیانت باشه میشه بدی به شخص دیگر. این رو چطوری دارین با این حرف قران توجیح میکنین؟ الان توبه هم کنه باز حق الناس وجو داره، دل شکستن دیگران حق الناس نیست؟!

    اینجوری باید بیاد حلالیت بخواد و سر بسته بگه فلان کار رو کردم اصلا خودش بگه بهتر کنار میاد آدم باهاش. اما از دیگران بشنوی و از پنهان کاری با خبر بشی به هم میریزی.

    صحبت ها به این صورت هست که انگار من دارم یه چیزی هم بدهکار میشم در حالی من همیشه به این دختر خانم پایبند بودم.

    باتشکر

    ما هرچی میگیم شما حرف خودتون رو تکرار می کنید؟کدوم خیانت؟ مگه ایشون همسر شما بوده که بهتون خیانت کنه؟ اگر همین الان ایشون بره ازتون شکایت کنه در زندگیش مداخله می کنید چه جوابی دارید بدید؟ میگید کی هستید؟ دوست پسرش؟ خب اون آقا، و 1000 نفر دیگه هم می تونند همین رو بگند. دختر هم میتونه بگه شما رو رها کرده والان مزاحمش هستید. شما هر بازی می کنید باید طبق قواعدش بازی کنید. رابطه خارج از عرف و مذهب، دوستی های خیابانی این ها رو هم داره. این قواعد رو داره. آزادی برای انتخاب دوست و رها کردنش، هر دو رو با هم داره. نمیشه یک قاعده رو قبول کنی دیگری رو نه. این نوع روابط از همون جائی که آمده اند و در ذات با هم هستند. اونجا آزادی بی منطق و دور از اخلاق هم برای انتخاب کردن است و هم برای انتخاب شدن. منظور از "جا" فقط مکان نیست. هر "جا"ئیکه اعتقاد نیست، عقل نیست، پایبندی به قوانین نیست، زیر پا گذاشتن و بی توجهی به عرف و سنت های صحیحی است که نتیجه قرن ها تجربه هستند و الی آخر.
    حداکثر نسبتی که شما به ایشون می تونید بدید بدقولی هستش و خلاف وجدان عمل کردن. تازه ما هنوز حرف های اون خانم رو هم نشنیده ایم.

    درباره اعتراف فرمودید. و بعضی مطالب دیگر.
    گفتید شکستن دل دیگران حق الناس نیست؟ بله هست. گناه عظیمی هم است. تا آن حد که گفته اند "کسی که دل مومنی را بشکند حتی اگر به اندازه کوه احد صدقه بدهد جبران نمی کند (تقریبا به همین مضمون)". اما به این نکته توجه کرده اید که دل شما اصولا حقی تداشته خودش رو این وسط بندازه تا کسی دیگه پیدا بشه بشکندش؟ شما و دل تون و اون خانم همه خطاکار هستید خدا رو شکر دختر هم نیستید بگید اغفال شدید. با آبروی تان بازی شده. جوونی و دوشیزه گی تان را ازدست داده اید و امثال آن که برای خانم ها پیش می آید. یک مورد رو "شاید" حق داشته باشید اون هم به شرط اینکه دختر مورد اشاره جواب معقول و منطقی برایش نداشته باشد. و اون اینه که شما حق دارید گله کنید که باعث شکست احساسی تان شده اند. وگرنه چیز دیگری رو ازدست نداده اید.
    در 6 سال گذشته این شما بوده اید که آمادگی ازدواج نداشته اید. یعنی حتی بدون این خانم بازهم شما نمی تونستید ازدواج کنید. ولی این خانم چون انتخاب شونده بوده اند می تونستند همان 6 سال پیش با خواستگار دیگری ازدواج کنند. همین جا شما 6 سال بهشون بدهکار میشید. یعنی 10% عمر طبیعی.

    در مورد اعتراف دو لینک براتون میگذارم. 100% مطابق با وضعیت شما نیستند و بیشتر مربوط به خیانت می باشند. منظورم خیانت به معنای کامل آن است نه دل شکستن. هم جواب های من موجود است و هم دیگران. شاید براتون مفید باشه.

    شیطانی که عفتم را ربود | گروه اینترنتی رهروان ولایت
    واقع بینی یا بدبینی؟ | گروه اینترنتی رهروان ولایت

    درآخر چرا شما تصمیم نمی گیرید؟ یا قطعش کنید یا بررسی کنید ببینید شرایط بازگشت به هم رو دارید یا خیر. این همه در دودلی باقی نمونید، شاید مطلبی رو مخفی کرده اید. وگرنه تقریبا همه راهکارها بهتون گفته شده.

  14. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Ramin231 (سه شنبه 29 فروردین 96), نجمه چ (سه شنبه 29 فروردین 96), ستاره زیبا (سه شنبه 29 فروردین 96)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.