به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 38
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    معصومه جان من کاملا درکت میکنم. تمام احساسها و کارهایی که میگی را خودم تجربه کردم و میکنم.هر وقت دلت گرفت و ناراحت شدی گریه کن و خودتو خالی کن. ولی امید داشته باش به اینده امید داشته باش. مطمعن باش خدایی هست اون بالا که همه چیز را داره میبینه. که حواسش بهمون هست.به خدا توکل کن. من مطمعنم خدا بابت صبرمون بابت تلاشمون برای بهبود زندگیمون. بابت این سختیهایی که داریم میکشیم. یه روز یه پاداش خوب بهمون میده.

  2. 2 کاربر از پست مفید آنه ماری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96), masomeh2016 (سه شنبه 23 خرداد 96)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام معصومه جان

    توی این مدت اتفاق جدیدی افتاده که حالتون عوض شده؟

    همسرتون هم متوجه این حالات در شما شدند؟عکس العمل ایشون چیه؟

  4. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96), masomeh2016 (سه شنبه 23 خرداد 96)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-5-19
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,243
    سطح
    28
    Points: 2,243, Level: 28
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 81 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    ...................



    سلام

    شما دارید خراب می کنید یا همسرتون ؟
    سلام آقای باغبان عزیز
    مشخصه خود من دارم اوضاع رو خراب می کنم چون نتونستم خودمو تغییر بدم و آدمی که نتونه خودشو تغییر بده چه ججوری از همسرش می تونه انتظار تغییر داشته باشه ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آنه ماری نمایش پست ها
    معصومه جان من کاملا درکت میکنم. تمام احساسها و کارهایی که میگی را خودم تجربه کردم و میکنم.هر وقت دلت گرفت و ناراحت شدی گریه کن و خودتو خالی کن. ولی امید داشته باش به اینده امید داشته باش. مطمعن باش خدایی هست اون بالا که همه چیز را داره میبینه. که حواسش بهمون هست.به خدا توکل کن. من مطمعنم خدا بابت صبرمون بابت تلاشمون برای بهبود زندگیمون. بابت این سختیهایی که داریم میکشیم. یه روز یه پاداش خوب بهمون میده.
    بله آنه ماری عزیزم
    دیروز اتفاقا داشتم به همین موضوع فکر می کردم ولی بالاخره تا کی ؟
    زندگی با شک و تردید هم مگه زندگی میشه ؟
    مگه میشه روزی صد بار شک کنی و ادعا کنی هنوز داری زندگی می کنی ؟
    لامسب شک عین آب شور میمونه هر چقدر هم که شک میکنی و جواب منفی میگیری باز دوست داری بگردی ی چیزی پیدا کنی !!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    سلام معصومه جان

    توی این مدت اتفاق جدیدی افتاده که حالتون عوض شده؟

    همسرتون هم متوجه این حالات در شما شدند؟عکس العمل ایشون چیه؟
    آنیتا ممنونم که همیشه پست های منو میخونی
    اتفاق جدید نیفتاده و همه چی در ظاهر خیلی عالی داره پیش میره
    اتفاقا هیچ موضوع جدیدی هم نتونستم کشف کنم !!!!!!!!
    اما ذهن بد خودم مرور خاطرات قبل رو ول نمیکنه که نمیکنه دارم داغون میشم
    ویرایش توسط masomeh2016 : سه شنبه 23 خرداد 96 در ساعت 10:40

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    خواهش میکنم عزیز.من خیلی خوب درکت میکنم.

    ببین من شرایط تو رو تجربه کردم و الان خیلی بهترم.نمیدونم تجربه های من در مورد تو کارآیی داشته باشه یا نه.چون شرایط آدمها متفاوته.

    نگفتی عکس العمل همسرت چی بوده.

    سوالم به خاطر این بود که خودم خیلی راهها رو رفتم .همسرم رو بخشیدم ولی یکی دو سال هنوز افکار منفی با من بود.

    من بخشیدم ولی تصمیمم این بود که در صورت تکرار از زندگیش برم بیرون.برای همین حق طلاق گرفتم.

    در نهایت برای خلاص شدن از افکار منفی تصمیم گرفتم کار رو یکسره کنم و خودم رو از دست این افکار نجات بدم.

    به خاطر همین ایشون رو یه مدت زیر نظر گرفتم که چیزی ندیدم.تا حدود هفتاد درصد بهتر شدم.

    برای بقیش هم در نهایت از خودش کمک گرفتم .بهش گفتم این مشکل من به خاطر یک سری اتفاقات به وجود اومده و من مقصر نیستم.الان هم تنها کسی که

    میتونه به من کمک کنه شما هستی.اگر برای من شکی پیش اومد بهت میگم و تو برام روشن کن.البته کاملا براش توضیح دادم که بهش اعتماد دارم و این

    شک ها هم یه بیماریه که به وجود اومده و باید درمان بشه.

    اون هم کمک کرد و بقیه شک من هم خوب شد.

    ببین عزیزم.من نمیدونم برای تو چه راهی بهتره.چون شوهرت رو نمیشناسم.همسر من آدم ساده ای هست .چیزی که من مطمئنم اینه که این شرایطی که توش قرار

    داری اصلا خوب نیست و حس میکنم برای راهی چیزی که تو نیاز داری جرات و اعتماد به نفسه.

    تو خیلی قوی تر از اونی هستی که فکر میکنی.تو مجبور نیستی این وضعیت رو تحمل کنی.میتونی تغییرش بدی به همون شکلی که خودت صلاح میدونی.

    حس میکنم نظرات رو سرسری میخونی.لطفا با دقت بیشتری بخون و بهشون فکر کن.هیچ کس از جمله خانوادت راضی نیستن تو به قیمت خوشحال نگه داشتن

    اونا اینقدر زجر بکشی.

    لطفا با آرامش و مثل یک زن قوی و منطقی فکر کن و تصمیم بگیر.در برابر همسرت هم اعتماد به نفس داشته باش.

  7. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 23 خرداد 96), masomeh2016 (سه شنبه 23 خرداد 96)

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام معصومه جان من تجربه اي در مورد مشكل شما ندارم ولي از نوشته هاي شما و دوستان به اين نتيجه رسيدم شك شما بيخودي نيست و واقعا عاملي براي شك هست من با ايتا موافقى تنها كسي كه ميتونه به شما كمك كنه خود شوهرتون و اين دو راه داره
    ١- واقعا شوهرتون با كسي ارتباط نداره و بهتون كمك ميكنه تا شما نسبت به ايشون شكي نداشته باشي و راهكارهاي ديگه كه مثلا از تجربه دوستانم اين بود كه سر خودشون شديدا گرم چيزاي ديگه كردن ميتونين كار كنين ميتونين با كاراي هنري سرتون گرم كنين با كلاسهاي آموزشي يا كارايي كه دوست دارين تا به مرور زمان تو خودتون حل بشه ولي واقعيت اين من احساس ميكنم كلا تموم نميشه شبيه اينه كه پوستتون بخيه بخوره تا عبد جاي اون ميمونه ولي خودش ديگه درد نداره
    ٢- شوهرتون با كسي رابطه داره در اين صورت كار شما شك نيست بلكه يقين و اين كه بخواين تكليف خودتون رو روشن كنين دست شماست يا رابطه تموم ميشه يا هم با همين وضع زندگي ميكني
    اول بدونين واقعا اين احساس در حد يه شك يا يقين بعدش تصميم بگيرين

  9. کاربر روبرو از پست مفید negad تشکرکرده است .

    masomeh2016 (سه شنبه 23 خرداد 96)

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-5-19
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,243
    سطح
    28
    Points: 2,243, Level: 28
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 81 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    نگفتی عکس العمل همسرت چی بوده.
    توی این مدت که من داشتم حداقل به تظاهر تغییر میکردم رفتارهای همسرم هم بهتر و صد البته خیلی بهتر شد باهام ، قبل از عید کار ما به جاهای خیلی باریک کشید اما بعد عید من رفتارم رو مدیریت کردم و همسرم هم بهتر شد
    راستش منم دیگه چیزی از همسرم ندیدم اما الان از این ناراحتم که چرا بخشیدم کاش نمی بخشیدم، کاش بیشتر طول میدادم تا ببخشم ، البته اون روزی که اتفاق بر ملا شدن افتاد خیلی روز وحشتناکی بود ولی بالاخره من بخشیدمش
    خیلی از دست خودم ناراحتم تا از دست همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negad نمایش پست ها
    سلام معصومه جان من تجربه اي در مورد مشكل شما ندارم ولي از نوشته هاي شما و دوستان به اين نتيجه رسيدم شك شما بيخودي نيست و واقعا عاملي براي شك هست من با ايتا موافقى تنها كسي كه ميتونه به شما كمك كنه خود شوهرتون و اين دو راه داره
    ١- واقعا شوهرتون با كسي ارتباط نداره و بهتون كمك ميكنه تا شما نسبت به ايشون شكي نداشته باشي و راهكارهاي ديگه كه مثلا از تجربه دوستانم اين بود كه سر خودشون شديدا گرم چيزاي ديگه كردن ميتونين كار كنين ميتونين با كاراي هنري سرتون گرم كنين با كلاسهاي آموزشي يا كارايي كه دوست دارين تا به مرور زمان تو خودتون حل بشه ولي واقعيت اين من احساس ميكنم كلا تموم نميشه شبيه اينه كه پوستتون بخيه بخوره تا عبد جاي اون ميمونه ولي خودش ديگه درد نداره
    ٢- شوهرتون با كسي رابطه داره در اين صورت كار شما شك نيست بلكه يقين و اين كه بخواين تكليف خودتون رو روشن كنين دست شماست يا رابطه تموم ميشه يا هم با همين وضع زندگي ميكني
    اول بدونين واقعا اين احساس در حد يه شك يا يقين بعدش تصميم بگيرين
    ممنون از نظرتون
    در کل باید بگم که همسر من آدم تنوع طلبی هست .... شما تا آخرش رو بخون ... من از لحاظ ظاهری آدم خوبی هستم با توجه به اینکه قبل ازدواج خیلی سعی کرد که نظر منو مثبت کنه .... اما بعد ازدواج باز هم تنوع طلبی ... در کل باید بگم با اینکه خیلی مهربونه و مسئولیت پذیره .. اما اما خیلی تنوع طلب هست و به محض دیدن ی خانم با ظاهر زیبا رنگ از رخسارش میپره
    بهتره عنوان تایپیک رو عوض کنم و بگم که با مرد تنوع طلب چه باید کرد ؟؟؟

    به خاطر همین باید بگم که بله متاسفانه من مطمئن هستم که همسر من دائما در حال تنوع طلبی خودش هست ... مطمئن هستم ... اما حالا چطوری رفتار کنم که این تنوع طلبی رو حداقل کاهش بدم ..
    به نظر من ساختن ی زندگی بهتره تا بهم زدنش گرچه ساختن سخت تره
    ویرایش توسط masomeh2016 : سه شنبه 23 خرداد 96 در ساعت 14:13

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    كاش منم به اندازه شما اراده داشتم تا زندگيم بسازم درسته كلا مشكلات من چيز ديگس ولي با اين وضع اكثر اوقات كم ميارم و به دنبال جدا شدن ميرم و اصلا اميدي به زندگي ندارم يعني آخر زندگيم خوب نميبينم.

    در مورد مشكل شما واقعا نميدونم چي بگم تنها ميتونم بگم شما كه در اين حد شوهرتون دوست دارين و ميخواين زندگيتون ادامه بدين فقط به خدا متوسل بشين تا بلكه شوهرتون به راه راست هدايت كنه هيچ چيزي به ذهنم نمياد و اينم بدونين حلال مشكلات خداست و دست كم نگيرينش. خدا يارتون.

  12. کاربر روبرو از پست مفید negad تشکرکرده است .

    masomeh2016 (دوشنبه 29 خرداد 96)

  13. #28
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 02:53]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,158
    امتیاز
    89,781
    سطح
    100
    Points: 89,781, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,765

    تشکرشده 6,795 در 2,395 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط masomeh2016 نمایش پست ها

    سلام آقای باغبان عزیز
    مشخصه خود من دارم اوضاع رو خراب می کنم چون نتونستم خودمو تغییر بدم و آدمی که نتونه خودشو تغییر بده چه ججوری از همسرش می تونه انتظار تغییر داشته باشه ؟

    ........................


    با سلام

    ان شالله که خوب باشید .


    با تاپیک های قبلیتون آشنا هستم می دونم چه دغدغه هایی دارید،،،، و از طرفی تلاش شما جای تقدیر داره .

    بالاخره این زندگی برای شما حتما یه خوبی هایی هم داره که به فکر سازندگیش هستید

    و این خیلی خوبه


    تو خلوت خودتون یه کاغذ بردارید از خوبی هاش بنویسید ،،،،


    ..........................................


    به نظرم اول روی اعتماد به نفس و عزت نفس خودتون بیشتر کار کنید

    خودتون را بیشتر قبول داشته باشید و فکر نکنید که دیگران برای شوهرتون ،،،نسبت به شما جذاب ترند

    این خودخوری شما را اذیت می کنه .



    یه بچه ای که کل مدرسه را داره میریزه بهم را نباید حکومت نظامی براش اعلام کنیم ،،، چون چیزی درست نمیشه

    نقش خانم ناظم یا خانم معلم را در برابر شوهرتون بازی نکنید ،،،،چون به نظرم نظارت بیشتر چیزی را حل نمیکنه


    به جاش باید شما حس اعتماد به ایشون بدید - احساس آرامش در کنار ایشون ،،،باهاش دوست تر باشید ،،،بیشتر در کنارش باشید ،،،فضا را معنوی تر کنید !


    دریچه اعتماد نباید به گونه ای باشه که با کوچک ترین چیزی ،،این دریچه باز بشه ،،،،،محکم بگیرید این دریچه را !



    .....................................


    روی خودتون کار کنید ،،،چون بیشترین سرمایه ای که انسان داره همین هست

    تمرینات تمرکزی و قطع الگوهای منفی را ادامه بدید .

    سعی کنید بیشتر با هم گفتگو کنید ،،

    ولی بازجویی نکنید



    موفق باشید.




    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 23 خرداد 96 در ساعت 19:20

  14. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96), masomeh2016 (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  15. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    از این پشیمون هستی که چرا بخشیدیش یا چرا زود بخشیدیش؟

    ببین اون اول که آدم متوجه همچین اتفاقی میشه طبیعاتا اونقدر درگیر احساسات منفی میشه که نمیتونه تصمیم درستی بگیره.الان هم پشیمونی نداره.

    میتونی در آرامش فکر کنی که میخوای چیکار کنی و در نهایت تصمیمت رو خیلی منطقی به همسرت بگی.

    اتفاقا توصیه روانشناسها این هست که توی اوج احساسات تصمیم نگیرین.

    اما در مورد اینکه زود بخشیدینش اگر واقعا همینطوره و بدون هیچ شرط و شروطی این کار رو کردین به نظر من زیاد درست نبوده.حداقل میتونستید مراجعه به روانشناس

    رو شرط بخشش ایشون قرار میدادید.برای این کار هم هنوز دیر نیست.

    نمیدونم نظر من درسته یا نه.ولی فکر میکنم این منصفانه نیست شما به تنهایی بار سختی که مقصرش یکی دیگه هست رو به دوش بکشید.اونم باید بهتون کمک کنه

    تا از این حال در بیاین.

    میتونید بدون سرزنش کردن اون حال بدتون رو بهش توضیح بدین و ازش بخواین که آرومتون کنه.

    در مورد تنوع طلبی هم واقعا نمیدونم چی بگم.متاسفانه بعضی آقایون این خصوصیت رو دارن.من نمیدونم میشه این رو درمان کرد یا نه.

    دو حالت داره.یا مرد علیرغم وجود این حس به خاطر عشق به همسرش یا ترس از آبرو یا جدایی یا به هر دلیل دیگه ای این حسش رو کنترل میکنه.

    یا زن علیرغم اینکه این خصوصیت همسرش رو میدونه و میدونه که گهگاه باید انتظار شیطنتهایی از سمت همسرش رو داشته باشه توی این رابطه میمونه.

    به نظر من خانمهایی این کار رو میکنن که هیچ راه دیگه ای جز موندن تو همچین زندگی ندارند.وگرنه موندن توی یه زندگی که بدونی همسرت در حال خیانت هست

    واقعا سخته.

    همسر شما بعد از اینکه خیانتش رو شد چه قول و تعهدی مبنی بر عدم تکرار به شما داد؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    masomeh2016 (دوشنبه 29 خرداد 96)

  17. #30
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    قرارر نیست چون یکبار اشتباه کردن ایشون این مسئله همیشگی باشه و مسئله مهم اینه شما باید تصمیم بگیری که میخوای چه کاری انجام بدی ماندن و درست کردن زندگیت یا جدا شدن این باید مشخص بسه تا براساس اون قدم های بعدی را برداشت.
    بنظرم سرچ کن بالای سایت تاپیک های شبیه مشکل خودت خیلی کمک کننده هست برای شما.توی این برزخ ماندن فقط خودت را داغون میکنه و بس.یکمدت رها کن و بزارش کنار بعد بشین خوب فکر کن.حتما از مشاور کمک بگیر چه مشاورین سایت و چه مشاورهای بیرون خیلی بهت کمک میکنه.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    masomeh2016 (دوشنبه 29 خرداد 96), باغبان (چهارشنبه 24 خرداد 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 24 خرداد 96)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا رفتارهای من درسته؟دلم میخواد محکم قدم بردارم و آرامشم روز به روز عمیقتر بشه
    توسط آخیش در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 01:01
  2. خواستگارم پس از یک سال و نیم هنوز امروز و فردا میکند
    توسط ahooo1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 شهریور 93, 10:54
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  4. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 اردیبهشت 91, 00:23
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 شهریور 87, 13:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.