دختر خوب واسه خودت مشکل نکن ازدواج رو.شما که گوشت ميخوري پس قضيه حله.اين وسط رفتارت تو جمعهاي خانوادگي درست نبوده و بقيه رو نسبت به اين مسئله حساس کردي.
خندون عزیز ممنونم از نظر شما
اما چند تا نکته: من نگفتم گوشت می خورم!!!! من اتفاقا گفتم به هیچ عنوان نمی تونم گوشت بخورم !ا! هیچ نوع گوشتی!!فقط بیشتر خورشت هایی که گوشت توشون هست رو می خورم نه خود گوشت رو!
در مورد رفتارها تو جمع خانوادگی هم باید بگم تو هر جمعی و همیشه اونطور نبوده و اینجور مواقع وقتی از روی محبت به من گوشت تعارف می کنن من فقط می گم میل ندارم و ... و رفتار بدی از خودم بروز نمی دم ( در جواب صحبت خانم مارگریتا) ...اما گاهی در جمع های سنتی آدمهایی وجود دارن که مدام سرشون تو زندگی و بشقاب بقیه ست و مثلا از روی دلسوزی (اگر دلسوزیه باید با لحن درست و به اندازه گفته بشه که نمیشه)هی هربار هربار اصرار و بحث که فلان غذا رو بخور و تو نمی تونی بچه بیاری و چرا نمی خوری و مگه خدا نگفته و این حرفا.... خب گاهی ( نه همیشه) من خسته میشم از این برخوردها و شروع می کنم به دفاع از گیاهخواری و سلیقه ی خودم و.... البته با احترام به گوشت خوارها (شاید شما بعضی خاله زنک های شهرهای سنتی رو ندیدید که براتون عجیب بوده صحبت های من)...جریان اینطوره خلاصه
به هيچ خواستگاري نگو که اهل گوشت نيستي.مردها خيلي رو اين قضيه حساس هستن.به آقايون اينجا برنخوره اما خيلي از مردها واسشون آشپزي و غذا مهمه و از حرف شما دو تا برداشت ميکنن:
1- فکر ميکنن که بعد از ازدواج با شما ديگه رنگ و بوي غذاهاي خوشمزه و گوشتي و کبابي رو نمي بينن و پيش خودشون فکر ميکنن که بالاخره يه روزي شما نوع تغذيه ات رو به اونها ديکته ميکني
2-دلشون ميخواد که همسرشون تو دوران بارداري تغذيه درستي باشه تا بعدا واسه بچه شون مشکلي پيش نياد. من نميگم که حرف خواستگارتون درست بوده يا نه اما مردها خيلي رو بنيه خانمشون تاکيد دارن.
من متوجه این صحبت شما نشدم....یعنی آقایون خیلی این قضیه براشون مهمه ولی من تو خواستگاری نگم؟؟؟ خب اگر براشون مهمه خب فرضا که من قبل از ازدواج در این مورد چیزی نگفتم اما قطعا بعد از ازدواج که اون آقا این نوع تغذیه ی من و به قول خودش بنیه ی ضعیف من در دوران بارداری( البته من فک نمی کنم هر کسی که گوشت نخوره ضعیف باشه...منظورم اینه که اگه تفکرش اینطور باشه) رو می بینه و متوجه میشه و متوجه این اخلاق من هم مبشه که پختن غذاهای گیاهی برام راحت تر از غذاهای گوشتیه( نه اینکه فقط گیاهی درست کنم ها...نه...بحث راحت تر و معمول تر بودنه...البته بعضی خورشت ها رو هم واقعا زیاد درست می کنم) خب اون موقع چی؟؟؟آیا این موجب مشکل تو زندگی مشترک نمیشه؟؟؟؟یعنی از اول نباید این بحث مطرح بشه که اگر حساسیت زیادی در این زمینه وجود داره این ازدواج اتفاق نیافته؟؟؟ یا شما چون نظرتون اینه که همه ی آقایون روی این موضوع خیلی حساسن توصیه تون اینه که نگم چون اگه بگم سرم بی کلاه می مونه و شوهر بی شوهر؟؟
کار ديگه اي که بايد بکني اينکه که شروع به اصلاح رفتار خودت در جمعهاي خانوادگي بکن يعني ديگه مثل زمان قبل در مقابل حرفهاي بقيه گارد نگير و خيلي راحت با اونها مشغول شو.
اگه منظورتون اینه که راحت باهاشون مشغول شم به خوردن گوشت که اصلا برام امکان پذیر نیست و دقیقا مشکل همبنجاست...اگرم منظور نوع برخورده که چشم سعی می کنم بیشتر تحمل کنم و چیزی نگم
منم چندين ماهه که سبک تغذيه ام عوض شده و اتفاقا کسي رو هم حساس نميکنم.خيلي عادات بد غذايي رو حذف کردم مثلا چاي نميخورم و هر کس که ميبينه و ميپرسه چرا چاي برنداشتي؟ميگم من چاي نميخورم.بعد ميگن يعني ديگه اصلا نميخوري؟منم ميگم نه مگه اينکه چي بشه که چاي بخورم مثلا مريض باشم. ميدوني اينجوري کسي رو حساس نميکنم و اينطوري هم يه زماني اگه اتفاقي مشغول چاي شدم کسي بهم ديگه چيزي نميگه.
ما تو فاميل داريم کسايي که مثل شمان ولي اصلا کسي روشون حساس نشده.
خوشا به حالشون! من که پدر و مادر خودمم روی این موضوع خیلی حساسن و به روم میارن!! حتی گاهی تو جمع!
حالا اين مسئله که هيچي اما تاپيکت اينو نشون ميده که قضايا رو واسه خودت سختش ميکني و الکي به خودت سخت ميگيري.مردم اينقدر خواستگاري ميرن و ميان رو اين مسائل زوم نميکنن و حتي مسائل بزرگتر رو اينقدر قشنگ مديريت ميکنن که آدم حظ ميکنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)