به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abani نمایش پست ها
    سلا م دوستان عزیز من و شوهرم 7 سال پیش ازدواج کردیم یه دختر 4 ساله دارم خیلییییی عدم تفاهم داشتیم ولی با گذر زمان سعی کردیم خودمون رو وفق بدیم و دست از دعواهای زیاد برداریم یعنی من کوتاه اومدم به خاطر زندگیم و دخترم وگرنه خونمون میدون جنگ بود . شوهرم به شدت به خونواده وابسته است همه تصمیمها مشورتها و دردلهاش اونجاست اونا هم تا میتونن حمایت عاطفی و مالی میکنن اهل سفر و گردش نیست اهل کادو و هدیه خریدن نیست به جز دوسال اول زندگی . هنوز یه تولد نتونستم برا دخترم بگیرم شغلش آزاده اما درآمدش متوسطه میتونیم خیلی از کارها رو در حد وسع انجام بدیم اما همش میگه نمیشه و نداریم . چندماهه بخاطر اینکه شاید بتونم یه سری از خواسته هامو خودم تامین کنم و هرروز دعوا نباشه اومدم سرکار اما حقوقم کمه در حد رفت و آمد و شهریه مهد دخترمه یکماه پیش عقد خواهرم بود شوهرم شب مثل یک مهمون اومد با اینکه قبلش بهش گفته بودم جلوی اونا خوب برخورد کنه اما نشست و حتی یک تبریک هم نگفت بهشون با اینکه خونواده من اینقدر بهش توجه میکنن. شب اومدیم خونه چیزی نگفتم اما فرداش بهش گفتم کارش خیلی بد بوده و من کم آوردم که مثل غریبه ها رفتار کزده بهش گفتم هرکاری بکنی داماد جدید هم یاد میگیره که نسبت به خونواده زنش غریبه باشه بهش گفتم خیلی بیشتر ازت توقع داشتم و چندروزی باهاش قهر کردم اما از اونجا که من با گذر زمان همه چی یادم میره و دوباره آشتی میکنم به حالت عادی برگشتم اما ایندفعه شوهرم خیلی بیمحلی میکنه باهاش حزف میزنم یا چیزی میخوام در حد دو سه کلمه جواب میده چندروزی گغتم بزار من خوب باشم اونم یادش میره اما نشد خیلی سرد و بی تفاوت شده اعصابم ریخته به هم همش گریه میکنم واقعا حق من در مقابل اینهمه گذشتی که کردم همینه یه شوهر بی محبت و با اخلاقی عجیب
    اصلا درکش نمیکنم اصلا ب فکر خوشحالی من ودخترم نیست حتی وقتایی که قهر نیستسم روال زندگیمون خیلی تکراری و بی انگیزه است
    لطفا راهنمایی کنید ممنون
    یادتون باشه که بهترین و مهمترین و بالاترین الویت در همه موراد در انسانهای روی زمین برای شما شوهرتون باید باشه

    شوهر شما از طرفتون حمایت عاطفی کامل نمیشه، سعی کنید حس عاطفه ایشان را تامین کنید و زنیت داشته باشید

    مشکل اصلی شما هستید که بلد نیستید شوهرداری کنید
    همین که لطف کرده هنوز طلاقتون نداده خیلی خوبه

    لزومی نداره مردها قاطی خاله زنک بازی ها و حسودی های زنها بشوند
    مرد از دریچه متفاوتی به زندگی نگاه میکنه
    شما به شوهرتون محبت کنید تا ببینید اون چجوری براتون دنیا را گلستان میکنه
    شما حس تامین مردتون را حفظ کنید تا اون به همه خواسته های معقول شما پاسخ بده
    شما اقتدار مردتون را حفظ کنید تا اونم همه کار براتون انجام بده
    شما زنیت داشته باشید تا اونم براتون مردیت داشته باشه

  2. کاربر روبرو از پست مفید meghdad تشکرکرده است .

    Shayeste (دوشنبه 16 اسفند 95)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    البته ابتدا از دوستان معذرت میخام اگه به کسی بربخوره
    مشکل شما از عمق ریشه داره واقعا نمیدونم چراااااا این‌قدر زنهای بیمهارت داریم ؟؟؟؟؟؟
    وچرابعضیها اینقدر مرد سالاری زن سالاری میکنند ؟؟؟؟وچرا مردان و زنان فکر میکنن اگر با نرمی پیش برن تو سری خورن؟؟؟؟؟؟
    افردای که میگن چرا به مرد اقتدار بدیم چرا لی لی به لالای مرد بذاریم چرا .........چرا فکر میکنن اگه زنی در جنگ با همسرش باشه به جواب بده شوهر داد زد زن فریاد بزنه و .....این یعنی زن مسقل و امروزی و با این تفکر هست که زندگیهای الانه به نا کجا اباد دارهمیره
    من از شما میخام چند خصوصیت خوب و بد خودت و همسرت رو کامل بنویس
    خانومها یه زبون یه مثقالی دارن اما با همین زبون میتونن فرهاد کوهکن ایجاد کنند
    اخه چرا اینقدر بعضی از ما فقط میخایم با توجیه و منطق اونم از دید خودمون بریم جلو
    دختر خوب خودت میگی هفت ساله این زندگی جنگ و دعواست چطور توقع داری یه شبه تغییر ایجاد کنی؟؟؟؟؟
    یه زن عاقل شوهر خسیسش البته نه از نوع بیمار رو دست ودلباز میکنه مرد ی که اهل رفت و امد نیست رو رفت امدی میکنه و مردی که احساسات نشون نمیده رو احساسی میکنه
    کلا زن با سیاست مرد مثل موم تو دستشه فقط اگر بدونی چطور در هر موقعیت رفتار کنی
    من به شما توصیه میکنم اول خودت رو دوست داشته باش بخودت احترام بذار طرفت متوجه میشه باید با شما چطور رفتار کنه
    دوم یه چیز کلی میگم همونطور با همسرت حرف بزن که دوست داری باهات حرف بزنه
    اخه اگه شما به هزار و یک دلیل که از دید خودت منطقی بود میرفتی عقد خاهرش و سرسنگین بودی بعد از قبل همسرت دایم بهت میگفت هواست فردا تو عقد جمع کن عابروم رو نبری بی احترامی نکنی و......... خودت وقتی میرفتی اونجا دقیقا چه میکردی ؟؟؟؟
    من جای شما بودم میدونستم همسرم با خونوادم سرسنگینه قبلش کلی از همسرم تعرف میکردم از اینکه چقدر قبولش دارم دیگران چقدر وقتی نیست از شخصیتش تعریف میکنند همین خوب حالا ایشون حتی اگه بدشم بیاد ازشون باز برا اینکه ثابت کنه حرفهای من در ایشون صادقه خیلی گرم برخورد میکرد تا خودی نشون بده
    برای خریدن لباس عید اول همسرم رعایت میکردم میدیدم واقعا نداره بهش میگفتم عزیزم امثال یکم شرایطتت سخته من همون لباس قبلیم رو میپوشم حالا دستت باز شد میخری اگرم نشد فدای سرت تو داری تلاشت برا من میکنی و من متوجهم
    خوب این شوهر با شنیدن این حرفها از زیر سنگم شده پول جور میکرد لباس تهیه کنه به همین راحتی

  4. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    Shayeste (دوشنبه 16 اسفند 95), tavalode arezoo (پنجشنبه 12 اسفند 95)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 اردیبهشت 96 [ 10:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-11
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    2,041
    سطح
    27
    Points: 2,041, Level: 27
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 37 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    البته ابتدا از دوستان معذرت میخام اگه به کسی بربخوره
    مشکل شما از عمق ریشه داره واقعا نمیدونم چراااااا این‌قدر زنهای بیمهارت داریم ؟؟؟؟؟؟
    وچرابعضیها اینقدر مرد سالاری زن سالاری میکنند ؟؟؟؟وچرا مردان و زنان فکر میکنن اگر با نرمی پیش برن تو سری خورن؟؟؟؟؟؟
    افردای که میگن چرا به مرد اقتدار بدیم چرا لی لی به لالای مرد بذاریم چرا .........چرا فکر میکنن اگه زنی در جنگ با همسرش باشه به جواب بده شوهر داد زد زن فریاد بزنه و .....این یعنی زن مسقل و امروزی و با این تفکر هست که زندگیهای الانه به نا کجا اباد دارهمیره
    من نمیدونم دوستان چرا فکر میکنند وقتی یکی میگه زندگی فقط به اقتدار دادن نیست منظورش اینه که برو بزن دهن شوهر رو خورد کن و دعوا کن و .... ! یعنی هییییییچ چیزی بین این دو راه به ذهن شما خطور نمیکنه ؟ بعد به خاطر برداشت نادرست خودتون همه رو هم به راحتی به بی مهارتی متهم میکنید!‌

  6. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز سلام . جناب meghdad شما چطوری میتونید درباره فردی که اصلا نمیشناسید اینطوری قضاوت کنید . من خیلی جاها گذشت کردم شوهرم دوبار تاحالا دست روی من بلند کرده ،یکذره کمک حالم توی خونه نیست چهارساله پامو از شهرم بیرون نذاشتم از اول زندگی به غیر از مایحتاج زندگی و سالی یکی دوبار یه لباس و کفش هیچی برام تهیه نکرده نه برای خونه نه خودم یه تولد برا بچم نتونستم بگیرم اونوقت به من میگین شوهرداری بلد نیستم چطوری میتونم در مقابل همچین مردی یک زن کامل با رعایت همه شرایط و اوصول زندگی باشم . الان یکماه و نیمه یه ادم دیگه شده نمیدونم چشه ؟ازش با خوبی با گریه با قهر پرسیدم هیچی نمیگه میکه طوریم نیست تو بد برداشت میکنی . وقتی یه کلمه حرف باهام نمیزنه بد برداشت میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    البته ابتدا از دوستان معذرت میخام اگه به کسی بربخوره
    مشکل شما از عمق ریشه داره واقعا نمیدونم چراااااا این‌قدر زنهای بیمهارت داریم ؟؟؟؟؟؟
    وچرابعضیها اینقدر مرد سالاری زن سالاری میکنند ؟؟؟؟وچرا مردان و زنان فکر میکنن اگر با نرمی پیش برن تو سری خورن؟؟؟؟؟؟
    افردای که میگن چرا به مرد اقتدار بدیم چرا لی لی به لالای مرد بذاریم چرا .........چرا فکر میکنن اگه زنی در جنگ با همسرش باشه به جواب بده شوهر داد زد زن فریاد بزنه و .....این یعنی زن مسقل و امروزی و با این تفکر هست که زندگیهای الانه به نا کجا اباد دارهمیره
    من از شما میخام چند خصوصیت خوب و بد خودت و همسرت رو کامل بنویس
    خانومها یه زبون یه مثقالی دارن اما با همین زبون میتونن فرهاد کوهکن ایجاد کنند
    اخه چرا اینقدر بعضی از ما فقط میخایم با توجیه و منطق اونم از دید خودمون بریم جلو
    دختر خوب خودت میگی هفت ساله این زندگی جنگ و دعواست چطور توقع داری یه شبه تغییر ایجاد کنی؟؟؟؟؟
    یه زن عاقل شوهر خسیسش البته نه از نوع بیمار رو دست ودلباز میکنه مرد ی که اهل رفت و امد نیست رو رفت امدی میکنه و مردی که احساسات نشون نمیده رو احساسی میکنه
    کلا زن با سیاست مرد مثل موم تو دستشه فقط اگر بدونی چطور در هر موقعیت رفتار کنی
    من به شما توصیه میکنم اول خودت رو دوست داشته باش بخودت احترام بذار طرفت متوجه میشه باید با شما چطور رفتار کنه
    دوم یه چیز کلی میگم همونطور با همسرت حرف بزن که دوست داری باهات حرف بزنه
    اخه اگه شما به هزار و یک دلیل که از دید خودت منطقی بود میرفتی عقد خاهرش و سرسنگین بودی بعد از قبل همسرت دایم بهت میگفت هواست فردا تو عقد جمع کن عابروم رو نبری بی احترامی نکنی و......... خودت وقتی میرفتی اونجا دقیقا چه میکردی ؟؟؟؟
    من جای شما بودم میدونستم همسرم با خونوادم سرسنگینه قبلش کلی از همسرم تعرف میکردم از اینکه چقدر قبولش دارم دیگران چقدر وقتی نیست از شخصیتش تعریف میکنند همین خوب حالا ایشون حتی اگه بدشم بیاد ازشون باز برا اینکه ثابت کنه حرفهای من در ایشون صادقه خیلی گرم برخورد میکرد تا خودی نشون بده
    برای خریدن لباس عید اول همسرم رعایت میکردم میدیدم واقعا نداره بهش میگفتم عزیزم امثال یکم شرایطتت سخته من همون لباس قبلیم رو میپوشم حالا دستت باز شد میخری اگرم نشد فدای سرت تو داری تلاشت برا من میکنی و من متوجهم
    خوب این شوهر با شنیدن این حرفها از زیر سنگم شده پول جور میکرد لباس تهیه کنه به همین راحتی
    همچنین شما ستاره زیبا یک هفته کلی با خودم کار کردم به خودم آرامش دادم خوب بودم باهاش حرف زدم عادی بودم به کارای خونه رسیدم به خودم رسیدم اما بازم انگار نه انگار هرروز بی محبت تر از دیروز طلبکارتر از دیروز نمیدونم چیکار کنم باور کنید من آدم کم صبری نیستم اما داره بهم فشار میاد حداقل انتظار دارم در جواب حرفام یه جوابی بده یه توجهی کنه حس بلا تکلیفی میکنم هیچوقت به طلاق جدی فکر نکرده بودم ولی این روزا مشغولم کرده اگه اینجوری پیش بریم یه جایی میبرم هرچقدر هم میدونم عواقب بعد از طلاق رو . میگم برم به مامانش بگم قضیه رو باهاش حرف بزنه ازش بپرسه مشکلش چیه ؟ در ضمن هر هفت سال دعوا که نبوده روزای خوب هم بوده اگه اون یه قدم برداشته من صدقدم همین که حس میکردم دوستم داره بهم توجه میکنه و به نظراتم احترام میزاره کلی شاد و خوشحال و پرانرژی بودم .
    دیشب خواهرم یهو حالش بد شد من اونجا بودم بردیمش اورژانس دکتر بهش مشکوک شد کلی معطل موندیم تا آزمایش و سرم و .... به شوهرم زنگ زدم گفتم چی شده و اینکه میمونم تا کار خواهرم تموم شه بیایم خونه گفت باشه وقتی اومدم خونه حتی یه کلمه هم نپرسید خواهرت چی شده منم خیلی عادی شام آوردم چیزیم نگفتم و بعد خوابیدیم. از صبح یه حس افسردگی شدید دوباره اومده سراغم حالم خوب نیست

  8. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    اگر فکر می کنید ایشون به رفتارهای مثبت شما واکنش مثبت نشون نمیده و اصرار بر بدرفتاری داره باید به فکر انواع دیگر از رفتارها باشید که مسلما هیچکدام محبت آور نیستند و صرفا بازدارنده هستند. در واقع این برای مواقعی است که دیگه امکان "با هم و برای هم بودن" فراهم نیست و هدف "تحمل همدیگر" یا "تحمل زندگی مشترک" است.
    با اطلاعات ناقص و یا براساس حدس و گمان شخصی خودمان امکان داره اشتباه شما رو راهنمایی کنیم. توصیه می کنم بازهم تحمل کنید و ناامید نشوید ولی
    " حتما مشاوره حضوری بروید. با یکی از بستگان نزدیک و رازدار بروید."

    زودتر هم بروید
    موفق باشید

  9. #37
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آبانی من فکر می کنم خودت علتش را می دونی

    یا حداقل چیزی که به ذهن خودت می رسه از حدس و گمانهای ما بهتره.
    چی شد که تا این حد دلخوره؟

    همسرت حسوده؟
    موقعیت اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی یا ویژگی خاص شوهر خواهرت، از همسرت بهتره؟
    خودت یا خانواده ات ایشون را به باجناق جدید حساس نکردید؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    [QUOTE=abani;426352ممنون از لطفتون ایشالا یک روز پست بزارم که کارهام نتیجه داد[/QUOTE]


    انشاا... . ما هم همیشه منتظر خبرهای خوبتون هستیم

    موفق یاشید


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.