به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    از این جهت که حسن نیتت رو نشون میدی و کمک هات به چشم میاد خوبه. شاید اینجوری اونم کم کم دست از این نگاه مادیش برداره وقتی ببینه تو صادقانه داری

    کمک می کنی.

    فقط بدیش اینه که ممکنه مخارجی رو که تعهد کرده اون بعدا بده رو نده.شما خرج ماهانه رو بدی بعد دوباره ایشون بگه مثلا پول وکیل ندارم کمکم کن.

    دیگه خودت باید با توجه به شناختت از شوهرت یک راه رو انتخاب کنی.

    همه چیز رو با هم در نظر بگیر.اینکه حسن نیتت رو به شوهرت نشون بدی تا اون کم کم از فکر کردن مثل خانوادش دورتر بشه و به سمت تو کشیده بشه.

    از طرفی هم کاری نکنی که حس بدی مثل حس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بهت بده.

    جریان وام رو شوهرت میدونه؟بهش گفتی میخوای با اون وام چه کار کنی؟

    در مورد خارج رفتن هم فکر نمیکنی یه کم حساس شدی؟آخه اگر تو مثلا از طریق ویزای کار یا تحصیل اقدام کنی چطور مادر همسرت میتونه بیاد؟اون چه ربطی به شما

    داره که بتونه از طریق شما ویزا بگیره؟ از وکیلتون راجع به قوانین سوال کن.

    در نهایت اگر خرج وکیل رو همسرت بده شما حساسیتت کمتر میشه.

    کاش اینقدر به همسرت راجع به آوردن خانوادش حرف نزنی.اینجوری فقط حساس ترش میکنی و نسبت بهت بدبین میشه.

    در کل اگر همسرت در مورد بقیه چیزها خوبه این عیبش رو هم به حساب تربیت خانوادگیش بزار و خودت رو اذیت نکن.

    اگر هم پیشنهادش رو قبول کردی از پول خرجی به خودت هم برس و برای خودت هم خرید کن.خیلی خوبه که رفتارت جرات مندانه تر شده.ولی توی حرفهات با شوهرت

    احتمالات رو مطرح نکن که مثلا خانوادت این چیزها رو یادت میدن یا چیزهایی از این دست.آروم و با حوصله به حرفهاش گوش بده ازش فرصت برای فکر کردن بخواه و

    نظرت رو هم با آرومی و مهربونی ولی در عین حال قاطع بگو.در بقیه موارد هم سعی کن با محبت جذبش کنی.

  2. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    maryam.mim (پنجشنبه 05 اسفند 95)

  3. #32
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    از این جهت که حسن نیتت رو نشون میدی و کمک هات به چشم میاد خوبه. شاید اینجوری اونم کم کم دست از این نگاه مادیش برداره وقتی ببینه تو صادقانه داری

    کمک می کنی.

    فقط بدیش اینه که ممکنه مخارجی رو که تعهد کرده اون بعدا بده رو نده.شما خرج ماهانه رو بدی بعد دوباره ایشون بگه مثلا پول وکیل ندارم کمکم کن.

    دیگه خودت باید با توجه به شناختت از شوهرت یک راه رو انتخاب کنی.

    همه چیز رو با هم در نظر بگیر.اینکه حسن نیتت رو به شوهرت نشون بدی تا اون کم کم از فکر کردن مثل خانوادش دورتر بشه و به سمت تو کشیده بشه.

    از طرفی هم کاری نکنی که حس بدی مثل حس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بهت بده.

    جریان وام رو شوهرت میدونه؟بهش گفتی میخوای با اون وام چه کار کنی؟

    در مورد خارج رفتن هم فکر نمیکنی یه کم حساس شدی؟آخه اگر تو مثلا از طریق ویزای کار یا تحصیل اقدام کنی چطور مادر همسرت میتونه بیاد؟اون چه ربطی به شما

    داره که بتونه از طریق شما ویزا بگیره؟ از وکیلتون راجع به قوانین سوال کن.

    در نهایت اگر خرج وکیل رو همسرت بده شما حساسیتت کمتر میشه.

    کاش اینقدر به همسرت راجع به آوردن خانوادش حرف نزنی.اینجوری فقط حساس ترش میکنی و نسبت بهت بدبین میشه.

    در کل اگر همسرت در مورد بقیه چیزها خوبه این عیبش رو هم به حساب تربیت خانوادگیش بزار و خودت رو اذیت نکن.

    اگر هم پیشنهادش رو قبول کردی از پول خرجی به خودت هم برس و برای خودت هم خرید کن.خیلی خوبه که رفتارت جرات مندانه تر شده.ولی توی حرفهات با شوهرت

    احتمالات رو مطرح نکن که مثلا خانوادت این چیزها رو یادت میدن یا چیزهایی از این دست.آروم و با حوصله به حرفهاش گوش بده ازش فرصت برای فکر کردن بخواه و

    نظرت رو هم با آرومی و مهربونی ولی در عین حال قاطع بگو.در بقیه موارد هم سعی کن با محبت جذبش کنی.
    آنیتای عزیز ممنون از راهنمایی های خوب و مفیدت .

    در مورد قانون استرالیا تحقیق کردم والدینی که نصف جمعیت فرزندانشون اونجا باشن به راحتی می تونن ویزا بگیرن و برای زندگی بیان که خونواده همسرم دو تا بچه هستن و به راحتی می تونه بیارشون از اونجایی که قبلا هم مادر ایشون به خود من گفته بود عاشق خارج رفتن هستن من به شدت رو این موضوع حساس شدم مخصوصا وقتی که تا زمانی که مشغول تشکیل زندگی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بودیم پسرشون رو عاق کردن و حتی حالش رو هم نمی پرسیدن اما به محض اینکه از جانب یکی از اقوامشون که تصادفی فهمیده بود همسر من اقدام رو شروع کرده و داره مدارکش رو جمع می کنه فهمیدن دلتنگی ها واسه پسر عزیزشون شروع شد جوریکه یک هفته نمی تونه پیششون نره . (چهار ماه کلا قهر بودن سراغش رو هم نگرفتن اما درست هفته بعد از اینکه اون فامیلشون فهمید مسیجای دلتنگی و بیا ببینیمت شروع شد) هفته پیش گفتم نرو بیا بریم تور یه روزه میگه گناه دارن منو نبینن دلشون تنگ می شه :| حالا از 19 سالگی پسر طفلکی رو از خونه دور کردنا اول که دانشگاه بعد مادرش خودش به من گفت فرستادمش تهران تا ما هم بعدش بتونیم بیایم . حالا به این چیزا کاری ندارم اما می خوام بگم حساسیت من بی خود و بی جهت هم نبوده. و احتمالش بالاست. ولی به قول شما بهتره اینا رو به وقتش بهش فکر کنم و غصه اش رو بخورم

    در مورد واام هنوز چیزی نگفتم ولی واقعا اگر بعدا پول بخواد از من قاطعانه و بدون تعارف مثل خودش می گم ندارم یا نمی دم. این رو تمرین می کنم تا اون موقع.

    درکل ممنونم آنیتای عزیز که راهنمایی و کمکم می کنی چون واقعا نیاز دارم یکی از بیرون زندگی ام رو ببینه و بدون تعصب و یا دخالت احساسات بگه کاری که می کنم اشتباهه یا درست .

  4. کاربر روبرو از پست مفید maryam.mim تشکرکرده است .

    آنیتا123 (پنجشنبه 05 اسفند 95)

  5. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    مریم جان نظر من اینه که شما میخواین همه چیز رو از راه مستقیم حل کنید. اما دارین خودتون رو بیشتر از قبل درگیر مسایل مالی می کنین. چیزی که از بیرون احساس میشه اینه که شما و شوهرتون بیشتر اهدافتون فردی هست نه مشترک. دلیلش هم بی اعتمادی به هم هست. برای همین هر دوتون رو از زندگی مشترک گریزان میکنه و به خانواده ها نزدیک تر می کنه.
    البته طبق نوشته هاتون می دونم که شما اولش اینجوری نبودین.

    سعی کن به جای اینکه سهمت رو در مخارج منزل و سفر رسما به عهده بگیری،‌ روی هدف های مشترک زندگی مانور بدی. به جای اینکه بگی از این به بعد سر ماه x تومان میدم برای مخارج بگی هروقت لازم داشتیم و کم آوردیم برای مخارج و سفر کارت من هم هست. اما تا میتونی هدف های مشترک برای زندگی تعریف کنی. این راهی که دارین میرین برای دو تا هم خونه ای خوبه که هیچ برنامه مشترکی ندارن و قراره ۲ سال دیگه هرکدوم بره شهر خودش.

    یه جا نوشته بودین شوهرتون رو به خاطر معدل و دانشگاه سرزنش کرده بودین. این لحن اصلا خوب نیست. چطور انتظار داری این آدمی که داری کوچیکش میکنی برات یه تکیه گاه محکم بشه؟؟ انقدر مستقیم با شوهرت در مورد مهاجرت خانواده ش صحبت کردین. این حرفا تاثیر بدی میزاره و جبرانش سخته.

  6. 3 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 07 اسفند 95), خانم مهندس (جمعه 06 اسفند 95), شیدا. (پنجشنبه 05 اسفند 95)

  7. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول از همه در خصوص عنوان تاپيك بگم كه اين مسائلي كه عنوان كردي به نظر من ارتباطي به عدم علاقه همسرت نداره چه برسه كه قضيه تا اونجا پيش بره كه بگيم همسرت داره براي طلاق مقدمه چيني ميكنه ...

    من فكر ميكنم اولين قدم براي اينكه روي اين مشكل مسلط بشي اينه كه خودت رو به جاي همسرت بذاري و سعي كني رفتارش رو درك كني نه اينكه سعي كني طرز فكرهاي خودت رو به سايرين من جمله همسرت منتقل كني. يعني به جاي اينكه تمام تلاشت رو بذاري تا شرايط، انتظارات خودت و تفكراتت رو منتقل كني، انرژيت رو بذار رو اينكه شخصيت همسرت رو كشف كني.

    حقيقتش رو بگم من از پست هايي كه ارسال كردي به نظرم اومد دختري هستي كه راحت خرج ميكني. مثلا خريد سومين روتختي براي من بسيار بسيار عجيب بود حالا هر دليل قانع كننده اي هم از نظر خودت وجود داشته باشه. براي خود من خريد چندين دست روتختي در ماه مشكلي توي زندگيم ايجاد نميكنه ولي واقعا حاضر نيستم دومين دست رو حتي بعد از دو سال بخرم! ميخوام تفاوت ديدگاه ها رو لمس كني كه بعضي خرج ها شايد از نظر تو واجب باشه از نظر يك نفر ديگه ولخرجي حساب ميشه. بنابراين تو و همسرت از نظر خرج و مخارج به ديدگاه مشتركي نرسيدين.
    مسئله بعدي هم كه يكي از دوستان گفته بود همسرت هنوز تو فاز دوران دوستيه كه همه مخارج خودت بايد به عهده خودت باشه. كه مسلما تو اين قضيه خودت كم كاري زياد كردي و اجازه ندادي شرايط عوض بشه.
    حالا با اوصافي كه همسرت تو رو فرد ولخرجي ميبينه واقعا يك نوع ترس از به باد دادن اموالش بهش هجوم مياره. سعي كن اين حس همسرت رو درك كني و متوجه بشي كه دقيقا چه حسي باعث ميشه مالش رو از تو دور نگه داره.

    به نظرم پيشنهاد تقسيم حقوق و دادن بخشيش به همسرت اصلا پيشنهاد خوبي نبود. و من فكر ميكنم بهترين روش اين ميتونه باشه كه توي روش زندگيت تغييراتي ايجاد كني و سعي كني اعتماد مالي همسرت رو به دست بياري. (اگر بيشتر راجع به اين موضوع فكر كردي و خواستي صحبتي كنيم، ميتونيم بيشتر تبادل نظر داشته باشيم)
    و اما توصيه هاي دوستان براي مقابله به مثل ها و راه كارهايي براي خارج كردن مال از زندگي و ... ميتونه پيش زمينه هاي خيلي خوبي براي ايجاد فاصله ذهني بيشتر و يا حتي طلاق شما باشه ...

  8. کاربر روبرو از پست مفید Shayeste تشکرکرده است .

    maryam.mim (شنبه 07 اسفند 95)

  9. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    بهاره جون ممنون از راهنمایی خوبت و از اینکه وقت گذاشتی . در مورد این موضوع که هر وقت توی خرج خونه کم بیاد یا برای مسافرت تا الان همونجوری بوده که شما گفتین . هر وقت سفر می رفتیم مبلغی رو که کم داشتن من می دادم یا خرجای بزرگ دیگه مثل وکیل و ... . اما الان خیلی حق به جانب می گه من اصلا کمک نمی کنم این حرفش واقعا غیر منطقیه و فکر می کنه مثل اطرافیان خودش دارم و کمک نمی کنم و مثل خودش که توی مسائل مالی به شدت دروغ می گه و چند بار مشتش جلوی خود من باز شده منم دروغ می گم.
    و مورد دیگه ای هم که هست تمام حساب و کتاب حقوق من رو داره و برای یه سفر برنامه ریزی می کنه حتی اینکه من چه مقدار بدم رو هم از قبل فکرش رو کرده. در صورتی که وقتی به من می گه پول بدم خودش بیشتر از اون مقدار پس انداز داره. یعنی می خواد از من یا خونواده من بگیره ولی خودش به پس اندازش دست نزنه. مشکل من اینه. و اینکه قبلا اگر من برای مثال 1 تومن هر ماه داشتم حساب می کرد تو سه ماه باید 3 تومن داشته باشم حالا می گیم خرجهای ریز رو کم می کرد و برای سفر می گفت 2 تومن تو بده. در صورتی که هم حقوقش از من بیشتره و هم حدود 5 برابر من پس انداز داره. من حرفم اینه که چرا باید انقدر بی اعتمادی باشه چرا باید انقدر دروغ بگه مگه به قول شما ما دو تا هم خوابگاهی هستیم که بعد از یه مدت می خوایم جدا شیم ؟ شک ندارم این مسائل همه تزریق فکر خونوادشه .

    سلام شایسته عزیز. ممنون ازت که دیدگاهت رو برام نوشتی باید بگم من اصولا آدم ولخرجی نیستم و بارها نه فقط خانواده خودم بلکه بستگان دورتر هم به جمع کن بودن من اعتراف کردن . ایشون از اول می دونست من نه ولخرجم نه می خوام به قول معروف ازش بکشم و خودش این رو قبلا گفته بود و می دونستم اگر ولخزج بودم اصلا سراغ من نمی اومد اینو از کانتای منفی که درباره زن دوستاش و یا دوستای ولخرجش می ده فهمیدم . اگر خودش رو دو سال دور از خونوادش نگه داری می شه همون مردی که من دوران دوستی می شناختم . اما الان انگار دارم با بابا و مامانش زندگی می کنم (طبق شناختی که از اونا دارم) همش دنبال زرنگ بازی و متضرر نشدن هستن حتی تو روابط نزدیک خونوادگشیون.

    ایکه تو فاز دوستی هست رو موافقم و قبول دارم تماما تقصیر خودم هست از همون اول هم روی حقوق من برای بعد از ازدواج حساب می کرد و من چون مادرم کارمند بود می گفتم بدیهی من باید کمک کنم و جمع کنیم با هم خونه بخریم مثلا الان می بینم منظورش از کمک پس انداز کردن خودش بود و خرج کردن تمام پولای من.

    ترس همسرم از مهریه است و این رو با اطمینان کامل می گم که افکار خونوادشه. بر حسب اتفاقات دوران نامزدی و دوستی و این دست مشکلات . کلا دوست دارن همه چیز رو مفت تموم کنن . ترسش تماما مهریه است و پول ها رو به حساب پدرش می ذاره که به دلیل عندالاستطاعه بودن من نتونم کاری کنم و این هم راه حل پدرشه چون بارها دیدم بقیه رو تلفنی راهنمایی می کنه که چجوری مهریه رو بپیچونن و گویا اکثر دخترای اطرافشون عادت دارن تا ازدواج کردن بذارن اجرا که اینا اینجور می ترسن. در کل به نظرم دورو برشون یه مشت سوء استفاده دیدن و ازشون سوء استفاده شده که اینجور می ترسن.

    چطور اعتماد مالیش رو به دست بیارم وقتی که قبلا داشته و از وقتی خونوادش لج کردن شده این وضعی که می بینید هر هفته می ره پرش می کنن و البته غیر مستقیم بدون اینکه خودش بفهمه همچین تاثیر می ذاره روش که دلش نمی آد برای من سیب زمینی سرخ کرده بگیره وقتی بیرون میریم ؟

    من تا الان این همه اشتباه کردم که بهش بگم بابا نه پول برام مهمه نه مهریه اما هر روز وضعش بدتر می شه این پیشنهاد رو قبول نکنم چی کار کنم که تهمت قایم کردن پول رو بهم نزنه و بفهمه تا الان هم بیشتر از اونی که باید خرج کردم. پولمو آوردم وسط که نگه قایم می کنه . قبل از ازدواج خسیس بود اما می دونستم جمع می کنه برای ماشین یا رهن خونه یا عروسیش الان برای باباش جمع می کنه؟ نه عروسی ازش خواستم نه کادوی آنچنانی نه ماشین نه خونه نمی گم خیلی خوبم می دونم اشتباه کردم ولی همه هدفم جلب اعتمادش بوده. که بفهمه برای مهریه نیومدم جلو از طرفی منم از خونوادش می ترسم چون از اول بنای اذیت و ناسازگاری گذاشتن مهریه رو برای این تعیین کردم که بدونن اگه جشن عروسی و طلا و کادو نمی دن همچین زن گرفتن برای پسرشون مفت مفت هم نیست. کلا باباش می ترسه یه قرون از پولش رو من استفاده کنم. مشکلشون اینه من نمی فهمم شاید نقشه طلاق دارن واقعا چون به قول شما شایسته عزیز ته این راه جدایی هستش چون منم صبر و تحملی دارم شایدم اونا می خوان واقعا به جدایی برسه . از یه طرف پولای پسرشون بیششونه از یه طرف تحریکش می کنن که زنت کمکت نمی کنه پس دنبال مهریه است. واقعا گیج شدم نمی دونم چیکار کنم. پیشنهادش من رو به شدت نسبت بهش سرد کرده و واقعا فکر می کنم هم خونه ای دارم و بدون اینکه به روش بیارم رفتارم سرد شده. از طرفی قبول نکنم متهم می شم به 1001 چیز . که کمک نمی کنم و ... . قبول کنم حداقل نصف حقوقم رو دیگه نمی خواد خرجش کنم و یه پس انداری می تونم داشته باشم قبول نکنم بیشتر از این مبلغا باید بهش بدم .

  10. کاربر روبرو از پست مفید maryam.mim تشکرکرده است .

    بهاره جون (سه شنبه 01 فروردین 96)

  11. #36
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوستان

    این تاپیک رو ایجاد کردم به دلیل مشکلات مالی با همسرم و اینکه اعتماد مالی بینمان نبود و به همین دلیل پیش مشاور رفتیم و خواستم از نتیجه کار شمارو مطلع کنم تا کسایی که شرایط مشابه دارند بتونن با تلاش مشکلشون رو حل کنند .

    مشاور با شناختی که از همسرم داشت گفت نصف نصف کردن خرجی فعلا به صلاحه و اینکه باید قول بگیری ازش که وقتی ملکی خرید هم نصف نصف به نامتون باشه. که زبونی همسرم این رو گفته بود. حالا کو تا ملک بخره وقتی خرید احتمالا یه دعوا هم اونجا داریم .

    اینکه به من گفت مضطرب هستم و همش نگران آینده ام یه ذره بی خیال باشم دارم سعی می کنم و تو این یه هفته اخیر موفق هم بودم تا حدی.
    به همسرم توصیه هایی کرد که باعث رنجش من نشه و همسرم قبول کرد و تقریبا بهش عمل می کنه وقتی یادش می ره با شوخی یاد آوری می کنم و ایشون هم سعی می کنه با عذر خواهی یا جبران رفتارش از دلم در بیاره

    رفتار جراتمندانه رو دارم تمرین می کنم و خیلی پیشرفت کردم هر چیزی بخوام و لازم داشته باشم (لباس و لوازم آرایش و ...) بیان می کنم هر چند از اون پول مشترک بر می دارم و پول خودم دخیله ولی تو این یک ماه متوجه کمک من شده و من لباس ها و خرید عیدم رو بدون دست زدن به پس اندازم انجام دادم .

    در کل می خواستم بگم اون برنامه ای که چیدیم تو این یه ماه آزمایشی بد نبوده و مشاور هم ایرادی تو این قضیه ندید فقط برای شوهرم دو تا شرط گذاشت اینکه خونه خرید نصف نصف به ناممون باشه و اینکه سه روز در هفته ایشون شام درست کنن و در کار منزل به من کمک کنن . شام درست کردن رو مرتب انجام نداده اما من در هفته سه روز بیشتر شام درست نمی کنم و ایشون در کار منزل کمک می کنن.

    امیدوارم کمکی به دوستان کرده باشه و دلم می خواد این آخرین تاپیکی باشه که از مشکلاتم می نویسم. در مورد خیلی چیزا جراتمندانه حرف زدم بدون گریه یا پرخاش و خیلی وضعیت روحی خودم بهتر شده. وقتی از شوهرم ناراحت می شم منظورش رو می پرسم یا برداشتم رو بیان می کنم که تو این یک ماه تمرین یا عذرخواهی کرده یا برداشت من اشتباه بوده که من عذر خواهی کردم و بدون ناراحتی و بحث تمام شده.

  12. 5 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    sahandrz (چهارشنبه 02 فروردین 96), نرگس22 (یکشنبه 29 اسفند 95), آنیتا123 (شنبه 05 فروردین 96), بهاره جون (سه شنبه 01 فروردین 96), شیدا. (شنبه 28 اسفند 95)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.