به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 77
  1. #61
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ava.91 نمایش پست ها
    من واقعا درکت میکنم عزیزم. درسته عقد نبودم اما تجربه داشتم و این حرفایی که میزنی و شرایطی که میگی رو کامل درک میکنم.... خیلی دوس دارم نظر بقیه رو بدونم به سوالت. واقعا این مدل مردها و پسرها چرا اینقدر تو جامعه زیاد شدن.... نمیدونم ولی حس میکنم شما همه تلاشتو کردی
    آوا جان ممنونم که جواب دادی.
    چقدجمله آخرت امیدوارم کرد،راستش اینقد همه میگن زن باید درست رفتارکنه یاحتما یه کاری کردی که اون این رفتارو کرده و.... باورم شده مشکل خودمم.
    ولی واقعا هرچی من با محبت کوتاه اومدم همسرم بدترشد،همیشه میگفتم قهرو سردی اصلا نباید باشه و با صحبت و آرامش مسائل حل بشه اما همسرم نمیدونم اسم این رفتارشو لج بذارم یا سماجت یا بیتفاوتی هیچوقت واسه حل مشکل نه تنها پیشقدم نمیشه حتی اگه من پیشقدم بشم کشش میده گاهی واقعا درمقابلش درمونده میشم.
    خوشحال شدم که یک نفر تلاشامو دید ممنونتم.
    من خودم خیلی سریع میبخشم اصلا کینه به دل نمیگیرم اماهمسرم نه میبخشه نه تلاش میکنه موضوع حل بشه.
    من قبول دارم باید با همسرم درست رفتارکنم تمام تلاشمم میکنم و خداروشکرخیلی موفق بودم اما اینکه هیچوقت هیچ اشتباهی نکنم واقعا غیرممکنه! واگه همسرم سر هر اشتباه یا کارمن که خلاف میلشه اینجوری خودشو کناربکشه و سرد باشه واقعا زندگی رو سخت میکنه.
    من الان دیگه حتی بهش پیام ندادم از پیشقدم شدن و بعدش مقصرشدن خسته شدم
    ویرایش توسط tanhaeii : سه شنبه 10 اسفند 95 در ساعت 15:49

  2. کاربر روبرو از پست مفید tanhaeii تشکرکرده است .

    ava.91 (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  3. #62
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دوست عزیز...
    شما تمام راهکارها رو عملی کردین...و اینجور که نوشتین تلاش تون رو کردین...متاسفانه من با این تیپ شخصیتی مرد سر کار داشتم...خیلی بده و اصلا نمیتونی تغییرش بدی...هر کاری که بکنه و بد و زشت بشه یجورایی به شما ربطش میده و اگه شما هم هر کاری بکنی که دنبال صلح وآرامش باشی اصلا تشکر و قدردانی نمیکنه و جز وظایفت میدونه...اینجوری بزرگ شده و نمیتونی درستش کنی /یا واست مهم نباشه و بدون که این جزیی از شخصیتش هست /یا تمومش کن...چون اصلا درست بشو نیست و هر روز هم گستاخ تر و وقیح تر میشه....اگه تونستی ببرش پیش یه مشاوره...شاید با مشاوره خوب بشه...

  4. کاربر روبرو از پست مفید haniye68 تشکرکرده است .

    tanhaeii (سه شنبه 10 اسفند 95)

  5. #63
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    تنهایی جان، الان اختلافتون سر چه موضوعی هست؟ شما که راضی شده بودین به زندگی با خانواده همسرت. مراسم هم گفتین رسم نداریم دخالت کنیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    tanhaeii (سه شنبه 10 اسفند 95)

  7. #64
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط haniye68 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز...
    شما تمام راهکارها رو عملی کردین...و اینجور که نوشتین تلاش تون رو کردین...متاسفانه من با این تیپ شخصیتی مرد سر کار داشتم...خیلی بده و اصلا نمیتونی تغییرش بدی...هر کاری که بکنه و بد و زشت بشه یجورایی به شما ربطش میده و اگه شما هم هر کاری بکنی که دنبال صلح وآرامش باشی اصلا تشکر و قدردانی نمیکنه و جز وظایفت میدونه...اینجوری بزرگ شده و نمیتونی درستش کنی /یا واست مهم نباشه و بدون که این جزیی از شخصیتش هست /یا تمومش کن...چون اصلا درست بشو نیست و هر روز هم گستاخ تر و وقیح تر میشه....اگه تونستی ببرش پیش یه مشاوره...شاید با مشاوره خوب بشه...
    هانیه جان ممنونم ازجوابت
    متاسفانه مشاوره نمیاد،متاسفانه میگه من رو تو حساسم هیچ رفتاربدی نمیتونم ازت ببینم اما خیلی وقتا من کاربدی نمیکنم فقط چون خلاف میلشه قاطی میکنه!
    خیلی سخته واسم مهم نباشه متاسفانه تموم کردنشم خیلی سخته!
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها
    تنهایی جان، الان اختلافتون سر چه موضوعی هست؟ شما که راضی شده بودین به زندگی با خانواده همسرت. مراسم هم گفتین رسم نداریم دخالت کنیم.
    بهاره جون راستش اصلا نمیدونم اختلاف سرچیه،چند وقت پیش درمورد مراسم من رسممونو گفتم این حرف بهش برخورد که تو حق نداری بگی چی با ماس چی باشما!!!!!!
    من چندشب پیش بازم سرمراسم حرف زدم باهاش تو رسم ما یه چیزایی کلا با خونواده داماده هم فرهنگم هستیم اما اونا بازرنگی میخوان ما انجامش بدیم اونم به بهترین شکل!!!!!!!!!!!من درنهایت آرامش و قربون صدقه باهاش حرف میزدم اما داد میزد و اصلا هیچی قبول نمیکرد،آخرش منم ازینهمه غیرمنطقی بودنش اذیت شدم وگفتم نمیخوام زندگی کنم الانم سرهمین حرف قهرکرده که تو نمیخوای زندگی کنی دنبال بهانه ای و.... البته خیلیم راحت گفت نمیخوای برو!

  8. کاربر روبرو از پست مفید tanhaeii تشکرکرده است .

    بهاره جون (سه شنبه 10 اسفند 95)

  9. #65
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام تنهایی عزیز؟ خوبی؟ ببین همین که قبول کردی زندگیتو اینجووری هول هولکی و سریع و بصورت مشترکی با خانواده همسرت شروع کنی کار بزرگی درحق همسرت بوده ولی متاسفانه به نظر میرسه ایشون فقط از تو توقع داره که تو هر شرایطی کوتاه بیای و فشارا و استرسا هم تاثیری روت نداشته باشه و مشکلات از طرف تو حل شه! به نظرم باهاش تماس نگیر بذار خودش خبر بگیره...اصلا هم نگران نباش حرفاش از روی عصبانیت بوده همونطور که مال تو بوده! قرار نیست که همش تو کنار بیای و مشکل رو حل کنی.این مسایل باید دو طرفه باشه!!..خودتم سرزنش نکن! به هرحال هممون ادمیم و طبیعیه که وقتی تحت فشار و استرس باشیم رفتار نادرستی از خودمون نشون بدیم و کاری کنیم که همسرمون ناراحت بشه ، ایشونه که داره زیادی سخت میگیره و خوبیای تو رو نادیده میگیره و مسایل کوچیک رو کش میده !
    اینجور مسایل مربوط به خانواده هاست و خودشون باید با هم کنار بیان و مشکلات رو حل کنن ، نه شما دو نفر... بگو من دخالتی نمیکنم هر تصمیمی که خانواده ها بگیرن منم موافقم...
    ویرایش توسط میس بیوتی : سه شنبه 10 اسفند 95 در ساعت 21:54

  10. 2 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    tanhaeii (چهارشنبه 11 اسفند 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  11. #66
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1395-10-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    253
    سطح
    5
    Points: 253, Level: 5
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم راستش همون اول میخواستم بگم تموم کنی... اما خب اینجا ایرانه و عقد کردی.... من چون فقط مرحله ی خواستگاری رو داشتم بعد از 7 سال تموم کردم رابطمو. میدونی ما 6 سال دوست بودیم بعد ایشون دو بار اومدن خواستگاری اما چون کار نداشتن خانواده م شرط کار رو گذاشتن و گفتن به شرط کار قبوله. اما همین حرفایی که میزنی دقیقا واسه منم پیش اومد. بیشتر از یک سال و نیمه که خواستگاری کردن اما دیگه هیچ حرکتی نداشتن حتی یه زنگ تلفنی موقع عید و تولد و .... .نمیخوام حالا شروع کنم قصه تعریف کنم اما این حرفایی که میزنی به یه شکل دیگه واسه من تکرار شد که الانم تا چند روز آینده پدرم زنگ میزنن بهشون و رسما کنسل میکنن همه چی رو... اما واقعا حس میکنم خیلی تلاش کردی و هرچی تلاش کردی بسسه. باید منتظر بمونی یه حرکتی همسرت انجام بده. البته نمیدونم تو خانواده شما دوره عقد کاملا زن و شوهرن یا نه. اما اگه هم رابطه داشتین به نظرم این دوره زمونه اهمیت این موضوع اونقد زیاد نیست که بخوای تا آخر عمرت همه چی رو تحمل کنی. باور کن ازدواج نکردن از ازدواج بد خیلی بهتره

  12. کاربر روبرو از پست مفید ava.91 تشکرکرده است .

    tanhaeii (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  13. #67
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    بنظر من اصلااااااااااااا هیچچچچچچچچ تماسی باهاش نداشته باش افرادی که دایم در حال قهر هستن با بی محلی خودشون برمیگردن فقط باید صبور باشی حتی اگه چند ماه ازش خبری نشد هیچ کاری نکن و زندگی قبل ازدواجت رو ادامه بده انگار مجردی البته منظورم روال عادی زندگیت تا اینکه بلاخره خودش میاد انشاالله

  14. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    tanhaeii (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  15. #68
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام تنهایی جان.. خیلی ناراحت شدم که با اینکه برخلاف میلت مطابق با خواسته همسرت عمل کردی ولی همچنان مورد قدرنشناسی قرار گرفتی..عزیزم اینجور تیپ شخصیت ها آدم های منافع طلبی هستن سعی کن با رفتارت اصلا کوتاه نیای از این به بعد بیشتر به خواسته هات احترام بذار.. بقول دوستمون خودت رو کنار بکش و بگو هر جور خونواده م صلاح بدونن.. یکم بیشتر براش ناز کن البته بعد از تماسش.. بگو که مورد بی مهری قرار گرفتی وقتی به خواست تو و بخاطر تو حاضر به زندگی مشترک شدم.. سعی کن منطقی باشی و درک کنی که ادامه این زندگی با این مدل رفتاری ایشون به مراتب سخت تر تحمل دوران مجردیه.. سعی کن این بار همه چیز با خواست و احترام تو پیش بره..به هیچ وجه خودت پیش قدم نشو..
    برات دعا میکنم عزیزم

  16. 2 کاربر از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده اند .

    tanhaeii (چهارشنبه 11 اسفند 95), بارن (چهارشنبه 11 اسفند 95)

  17. #69
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میس بیوتی نمایش پست ها
    سلام تنهایی عزیز؟ خوبی؟ ببین همین که قبول کردی زندگیتو اینجووری هول هولکی و سریع و بصورت مشترکی با خانواده همسرت شروع کنی کار بزرگی درحق همسرت بوده ولی متاسفانه به نظر میرسه ایشون فقط از تو توقع داره که تو هر شرایطی کوتاه بیای و فشارا و استرسا هم تاثیری روت نداشته باشه و مشکلات از طرف تو حل شه! به نظرم باهاش تماس نگیر بذار خودش خبر بگیره...اصلا هم نگران نباش حرفاش از روی عصبانیت بوده همونطور که مال تو بوده! قرار نیست که همش تو کنار بیای و مشکل رو حل کنی.این مسایل باید دو طرفه باشه!!..خودتم سرزنش نکن! به هرحال هممون ادمیم و طبیعیه که وقتی تحت فشار و استرس باشیم رفتار نادرستی از خودمون نشون بدیم و کاری کنیم که همسرمون ناراحت بشه ، ایشونه که داره زیادی سخت میگیره و خوبیای تو رو نادیده میگیره و مسایل کوچیک رو کش میده !اینجور مسایل مربوط به خانواده هاست و خودشون باید با هم کنار بیان و مشکلات رو حل کنن ، نه شما دو نفر... بگو من دخالتی نمیکنم هر تصمیمی که خانواده ها بگیرن منم موافقم...
    میس بیوتی جان ممنون که تو تمام لحظه هایی که به راهنمایی نیاز داشتم همراهم بودی.حرفات چقد دقیق و درسته،من همسرمو دوس دارم و بخاطر زندگیم جلو میرفتم و سعی در حل مشکل داشتم اما واقعا دلم میخواست یه بارم همسرم به جای کنارکشیدن سعی کنه مشکلو حل کنه!البته این کنارکشیدنش فقط واسه زمانیه که مشکلمون باهمه وگرنه توهمه موارد دیگه فوق العاده مسؤلیت پذیره و سعی میکنه مشکل حل بشه!میدونم دوسم داره و واسه آرامشم تلاش میکنه اما این رفتار واقعا توانمو داره میگیره.صبرکردم خودش تماس بگیره اما انگار نه انگار،خیلی دلم میشکنه وقتی میگه من هیچ کاری نمیکنم هرکاری خودت صلاح میدونی بکن و منتظر تصمیم من نباش!!خیلی دلم گرفته یعنی منو نمیخواد که تلاشی نمیکنه؟من زندگی شریکی واسم سخته با دخالتهای وحشتناک مادرش و متلکایی که الان مهمونی میرم خونشون اینجوریه! اما بخاطر همسرم قبول کردم چون دوسش دارم. و بارها دیدم درمقابل مادرش ازم دفاع کرده همیشه میگه تمام تلاشموواسه آرامشت میکنم اما این رفتار واسم قابل درک نیست!بااین رفتارچیکارکنم؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط ava.91 نمایش پست ها
    عزیزم راستش همون اول میخواستم بگم تموم کنی... اما خب اینجا ایرانه و عقد کردی.... من چون فقط مرحله ی خواستگاری رو داشتم بعد از 7 سال تموم کردم رابطمو. میدونی ما 6 سال دوست بودیم بعد ایشون دو بار اومدن خواستگاری اما چون کار نداشتن خانواده م شرط کار رو گذاشتن و گفتن به شرط کار قبوله. اما همین حرفایی که میزنی دقیقا واسه منم پیش اومد. بیشتر از یک سال و نیمه که خواستگاری کردن اما دیگه هیچ حرکتی نداشتن حتی یه زنگ تلفنی موقع عید و تولد و .... .نمیخوام حالا شروع کنم قصه تعریف کنم اما این حرفایی که میزنی به یه شکل دیگه واسه من تکرار شد که الانم تا چند روز آینده پدرم زنگ میزنن بهشون و رسما کنسل میکنن همه چی رو... اما واقعا حس میکنم خیلی تلاش کردی و هرچی تلاش کردی بسسه. باید منتظر بمونی یه حرکتی همسرت انجام بده. البته نمیدونم تو خانواده شما دوره عقد کاملا زن و شوهرن یا نه. اما اگه هم رابطه داشتین به نظرم این دوره زمونه اهمیت این موضوع اونقد زیاد نیست که بخوای تا آخر عمرت همه چی رو تحمل کنی. باور کن ازدواج نکردن از ازدواج بد خیلی بهتره
    آواجان مرسی که جواب دادی.ما رابطه نداشتیم اما خب فعلا به این فک نمیکنم که تمومش کنم یا نه!بیشتر منتظرعکس العمل همسرم هستم،من خیلی دوسش دارم اونم همینطور تمام تلاششومیکنه که باهاش آرامش داشته باشم اما این رفتارشو درک نمیکنم که چرا اینقدبی تفاوته.اگه منو نمیخواد خب بگه اگه میخواد حداقل یه قدم پیش بذاره!واقعا نمیدونم قراره چی بشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    بنظر من اصلااااااااااااا هیچچچچچچچچ تماسی باهاش نداشته باش افرادی که دایم در حال قهر هستن با بی محلی خودشون برمیگردن فقط باید صبور باشی حتی اگه چند ماه ازش خبری نشد هیچ کاری نکن و زندگی قبل ازدواجت رو ادامه بده انگار مجردی البته منظورم روال عادی زندگیت تا اینکه بلاخره خودش میاد انشاالله
    ستاره زیبای عزیز سلام، چقد ان شاالله آخر حرفت آرومم کرد،این روزا همش دنبال یه نورامیدم،روزام یکم سخت میگذره اما دارم احساساتموکنترل میکنم گاهی توانم تموم میشه و میزنم زیر گریه اما سعی میکنم خودمو کنترل کنم،امیدم به خداس ببینم چی پیش میاد.
    نقل قول نوشته اصلی توسط زن ایرانی نمایش پست ها
    سلام تنهایی جان.. خیلی ناراحت شدم که با اینکه برخلاف میلت مطابق با خواسته همسرت عمل کردی ولی همچنان مورد قدرنشناسی قرار گرفتی..عزیزم اینجور تیپ شخصیت ها آدم های منافع طلبی هستن سعی کن با رفتارت اصلا کوتاه نیای از این به بعد بیشتر به خواسته هات احترام بذار.. بقول دوستمون خودت رو کنار بکش و بگو هر جور خونواده م صلاح بدونن.. یکم بیشتر براش ناز کن البته بعد از تماسش.. بگو که مورد بی مهری قرار گرفتی وقتی به خواست تو و بخاطر تو حاضر به زندگی مشترک شدم.. سعی کن منطقی باشی و درک کنی که ادامه این زندگی با این مدل رفتاری ایشون به مراتب سخت تر تحمل دوران مجردیه.. سعی کن این بار همه چیز با خواست و احترام تو پیش بره..به هیچ وجه خودت پیش قدم نشو..برات دعا میکنم عزیزم
    زن ایرانی عزیزم سلام و ممنون که همراهمین،این روزا همراهی و دعای شما عزیزان خیلی بهم امید میده ممنونم که منو لایق دعادیدی.فعلا که همسرم اصلا تماس نگرفته و منم تماس نگرفتم.خیلی اذیت میشم دلم تنگ میشه اما خب کاری ازم برنمیاد گاهی فکرای منفی میاد سراغم کتترلشون واسم یکم سخته اما نمیخوام تلاشام بی ثمربشه .اگه به همسرم بگم بخاطرتو حاضربه زندگی شریکی شدم قاطی میکنه میگه منت میذاری واقعا درمقابلش درمونده شدم و نمیدونم باید چه رفتاری بکنم.
    ویرایش توسط tanhaeii : چهارشنبه 11 اسفند 95 در ساعت 14:37

  18. #70
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1395-10-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    253
    سطح
    5
    Points: 253, Level: 5
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی خوشحالم که میخوای زندگیتو حفظ کنی... منم نسبت به همون ماجرای نصفه نیمم دوس داشتم واقعا ادامه پیدا کنه چون واقعا اولین و آخرین فردی بود که دوس داشتیم همو. اما نمیدونم چی شد که یهو همه چی به هم خورد... منم واقعا تلاش کردم اما.... بیخیال... امیدوارم به زودی همه مشکلاتت حل شه

  19. کاربر روبرو از پست مفید ava.91 تشکرکرده است .

    tanhaeii (چهارشنبه 11 اسفند 95)


 
صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپیک های نیازمند به حضور کارشناسان تالار
    توسط بالهای صداقت در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 285
    آخرين نوشته: جمعه 03 دی 00, 17:47
  2. پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 92, 02:53
  3. تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
    توسط del در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 دی 90, 12:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.