سلام
بنده با یه دختر خانمی یک سال و سه ماه پیش آشنا شدم و بعد از 9 ماه دوستی و خواستگاری نامزد کردیم و الان حدود 6 ماهه نامزدیم.من 25 و ایشون 23.
رابطه ما تو این یک سال واقعا خوب بود.جفتمون به این موضوع معترف هستیم. در حدی که دیروز از این مدت به عنوان بهترین دوران زندگیمون یاد کردیم.
مشکل از جایی شروع شد که حدود یک ماه پیش شروع کردیم فکر کردن به اینکه ما آدمای متفاوتی هستیم و آیا با این تفاوت میتونیم خوشبخت باشیم.
من درونگرا و خانمم برونگرا بود. این اختلاف بین خودمون اصلا مطرح نبود چون به میزان کافی مکالمه داشتیم و حرف میزدیم.
مشکل جایی بود که من تو جمع ها کمتر صحبت میکردم و نتونسته بودم تو این مدت 6 ماهه با خانوادش صمیمی بشم و ایشون تو ارتباطش با آقایون خیلی راحت بود و این منو اذیت میکرد.
بعد از کلی بحث من گفتم من تلاش میکنم اجتماعی تر بشم و ایشونم گفت سعی میکنم یکم بیشتر تو ارتباطم با آقایون وقتی تو هستی دقت کنم که جوری نشه که توجه ام تو جمع به بقیه باشه جای تو.
مشکل اصلیمون سر حجاب بود که من با توجه به خانوادم و اعتقاداتم به حجاب کامل معتقد بودم ایشون موهاش بیرون بود ولی واقعا حجابش بد نبود.
متاسفانه میل به کمال گرایی در بنده باعث شد تقریبا از 4-5 ماه بعد شروع رابطه به ایشون فشار بیارم که حجابش رو کامل کنه (مجبورش نکردم ولی به عناوین مختلف میگفتم که اذیت میشم و اینجوری دوس دارم)
ایشون هم انصافا رعایت کرد و هرچند چندبار وسطش گفت نمیتونم و برگشت ولی باز رعایت کرد.
تا جایی که یک ماه پیش گفت دیگه نمیتونم.منم بعد یکم مشورت و مشاوره به این نتیجه رسیدم که امکان اینکه به زور بخوام عوضش کنم نیست و گفتم خوب هرطور خودت صلاح میدونی ولی رعایت حال منم بکن.
ولی این یک ماه که نامزدم به تفاوت هامون فکر کرده باعث شد تنش بین ما خیلی زیاد شه و در حالی که قبلش خیلی کم دعوا و بحث داشتیم و واقعا از با هم بودن لذت میبردیم رابطمون پر دعوا بشه.
حالا کار به اینجا رسیده ایشون میگه جدا بشیم و تلاش یک ماهه من برای جبران اشتباهات و برگردوندن نظرش بی نتیجه بوده.
ولی باز 100% نمیگه جدا شیم.
میگه من یه آدمی میخوام کمتر مذهبی باشه در حالی که خودش آدمیه که اهل نماز و روزه و خیلی چیزای دیگه هم هست و این تنش ها باعث شده به من بگه تو خشک مذهب هستی در حالی که واقعا اینطور نیست.
الان دو سه بار گفته جدا شیم ولی بعدش گفته یه هفته فک کنیم مطمئن شم من به این تصمیم.
میگه علاقم به رابطمون و تو کم شده و شور و شوقی برای ازدواج ندارم.
از اونور هم قاطع نمیاد بگه تموم کنیم.
قرار شد 2 هفته بریم بیایم بعد جدا شیم.
حالا من برم بهش بگم که همین الان جدا شیم که بره تنهایی فک کنه و اگه راه برگشتی هست خودش بیاد یا این 2 هفته به امید اینکه اون علاقه زیاد شه برم بیام باهاش؟
خودش میگه 99% نظرم رو جدائیه.
میدونم خیلی طولانی و نامنظم شد ولی ممنون میشم کمکم کنید.
لطفا توجه کنید راهنمایی های شما ممکنه موثر باشه رو رابطه ما.لطفا اگه مطمئن هستید به جوابتون راهنمایی کنید.