به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 57
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ازش متنفرم، متنفرم.... از خودش از مادرش كه اين روزها رو برام ساختند. امروز بعد از دو ماه از جلو در خونه شوهرم رد شدم، مسير خونمون طوريه كه از جلو در خونه شوهرم بايد رد بشيم، من تو اين دو ماه هميشه يه مسير متفاوت ميرفتم كه از جلو خونه اش رد نشم، امروز از اون مسير اومدم خونه، مامان و باباش اونجا بودن، چون ماشين باباش جلو در برد، انقدر حرص خوردم و ناراحت شدم كه همش فكم رو از حرصم فشار ميدم بهم، زن از خدا بى خبر با وجود عياشى هاى پسرش بدترين اذيت ها رو كرد و بدترين رفتارها و بى احترامى و توهين و فحش ها رو بهم داد. الانم رفته سر خونه زندگى پسرش بست نشسته.... اون ميدونست پسرش چه آدميه، ميتونست كارى كنه كه دلش گرم زندگيش بشه، اون زن از حسادت فقط زندگى ما رو بدتر و بدتر كرد. اون روز پسر خاله ام با خانومش خونه ما بودن، قسم ميخورد جلو خانومش كه من و خانومم اوايل انقدر مشكل داشتيم كه فكرمون فقط طلاق بود، ولى مامانم (يعنى خاله ام) نذاشت، ميگفت اگه مامانم نبود من تا حالا صد بار زنمو طلاق داده بودم. خانومش هم تأييد ميكرد و ميگفت مادر شوهرم اصلا مادرشوهر نيست و برام مثل مامانمه. ميگفت با وجود مشكلات مالى و بيكار بودن شوهرم، من از زندگيم راضيم چون اون محبت و عشق رو از شوهرم و مامانش گرفتم.
    همش فكر ميكنم كه اگه مامان محمد پشت سرم حرف نميزد و بدگويى نميكرد و منو از چشم شوهرم نمينداخت، همش نميگفت محمد تو حيف شدى، اگه همش نميگفت تو لياقتت بالاتر از دخترى مثل اينه، اگه نميگفت همه از حنا بدشون مياد، اگه نميگفت حنا لال و مريضه، اگه نميگفت حنا حسوده .... و عوض همه ى اينا ميگفت حنا خوبه، دوستش داشته باش،هواشو داشته باش، مواظب زندگيت باش، حنا مؤدبه، همه دوستش دارن، كدبانو... اگه اينا رو ميگفت من وضعيتم اين نبود. نميدونم چى از من ميخواست؟! دردش چى بود؟!
    حلالش نميكنم، نميبخشمش، خدا جوابشو بده.
    من هر چى نميخوام به اون آدما فكر نكنم نميشه، همش ميان تو ذهنم.
    سر كارم ميرم، درسم هم ميخونم، روحيه ام سر كار خوبه، خونه كه ميام عين افسرده هام.
    شب يلدا مامانم كلى مهمون دعوت كرده بود خونه، منم خبر نداشتم. عصرى رسيدم خونه ديدم مامانم كلى تدارك ديده، از بابام پرسيدم چه خبره گفت مهمون داريم. منم از صبح سر كارم بودم تو دانشگاه، اصلا خبر نداشتم. وقتى فهميدم قراره همه بيان، به بابام گفتم من ميرم بيرون، به مهمونا بگين حنا خونه شوهرشه، چون نميخوام كسى فعلا خير داشته باشه، قرار بود عموهام و عمه هام با عروس ها و دامادهاشون بيان، منم نميخواستم بين اونها غصه دار بشينم و همه تو دلشون بگن آخى حنا گناه داره، اين شب يلدايى شوهرش نيست، براش كادو نياوردن، و برام حس ترحم و دلسوزى داشته باشن. من اون روز حتى ناهار هم نخورده بودم. شام هم نخورده رفتم بيرون ساعتها تو ماشين نشستم و تو خيابونا دور زدم كه مهمونا برن و من برگردم خونه. خيلى روز بدى بود، همه دور هم بودن و من تنها تو خيابونا داشتم گريه ميكردم. بابام صد بار بهم زنگ زد و گفت بيا خونه، گفتم بذار مهمونا برن ميام. دلم براش ميسوخت، ميگفت حنا اين شب كوفتم شد. باورتون ميشه مامانم يكبار هم زنگ نزد بگه كجايى؟! خيلى از دستش ناراحت بودم، من هنوز نميتونم با مسئله جدايى و طلاق كنار بيام، نميتونم فعلا علنيش كنم، مامانم اينو ميدونه ولى با اين حال اون شب كلى مهمون دعوت كرده بود. خيلى دلم شكست، احساس كردم اصلا كسى به اسم مامان تو زندگى من وجود نداره. به خدا اگه دختر همسايمون تو شرايط من بود من دلم به حالش ميسوخت، مامانم چطورى ميتونه اينقدر بى احساس و بى عاطفه و بى تفاوت باشه؟!
    من يه تصميمى گرفتم، من اگه يك سال حتى دو سال هم باشه تو اين شرايط ميمونم و درخواست طلاق يا مهريه نميدم، محمد بايد بايد بايد خودش بياد جلو، اون بايد بشكنه، بايد بفهمه غرور شكستن يعنى چى. من ميشينم زندگى عاديمو ميكنم، درسمو ميخونم، كارمو ميكنم، اونم بره دنبال عياشى هاش. ببينيم كى ضرر ميكنه. اون آدم خدا رو يادش رفته و خيلى دست كم گرفته، همه چيو ميسپارم به خدا، بخصوص مامان بى وجدانش رو.

  2. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hanli نمایش پست ها
    ازش متنفرم، متنفرم.... از خودش از مادرش كه اين روزها رو برام ساختند. امروز بعد از دو ماه از جلو در خونه شوهرم رد شدم، مسير خونمون طوريه كه از جلو در خونه شوهرم بايد رد بشيم، من تو اين دو ماه هميشه يه مسير متفاوت ميرفتم كه از جلو خونه اش رد نشم، امروز از اون مسير اومدم خونه، مامان و باباش اونجا بودن، چون ماشين باباش جلو در برد، انقدر حرص خوردم و ناراحت شدم كه همش فكم رو از حرصم فشار ميدم بهم، زن از خدا بى خبر با وجود عياشى هاى پسرش بدترين اذيت ها رو كرد و بدترين رفتارها و بى احترامى و توهين و فحش ها رو بهم داد. الانم رفته سر خونه زندگى پسرش بست نشسته.... اون ميدونست پسرش چه آدميه، ميتونست كارى كنه كه دلش گرم زندگيش بشه، اون زن از حسادت فقط زندگى ما رو بدتر و بدتر كرد. اون روز پسر خاله ام با خانومش خونه ما بودن، قسم ميخورد جلو خانومش كه من و خانومم اوايل انقدر مشكل داشتيم كه فكرمون فقط طلاق بود، ولى مامانم (يعنى خاله ام) نذاشت، ميگفت اگه مامانم نبود من تا حالا صد بار زنمو طلاق داده بودم. خانومش هم تأييد ميكرد و ميگفت مادر شوهرم اصلا مادرشوهر نيست و برام مثل مامانمه. ميگفت با وجود مشكلات مالى و بيكار بودن شوهرم، من از زندگيم راضيم چون اون محبت و عشق رو از شوهرم و مامانش گرفتم.
    همش فكر ميكنم كه اگه مامان محمد پشت سرم حرف نميزد و بدگويى نميكرد و منو از چشم شوهرم نمينداخت، همش نميگفت محمد تو حيف شدى، اگه همش نميگفت تو لياقتت بالاتر از دخترى مثل اينه، اگه نميگفت همه از حنا بدشون مياد، اگه نميگفت حنا لال و مريضه، اگه نميگفت حنا حسوده .... و عوض همه ى اينا ميگفت حنا خوبه، دوستش داشته باش،هواشو داشته باش، مواظب زندگيت باش، حنا مؤدبه، همه دوستش دارن، كدبانو... اگه اينا رو ميگفت من وضعيتم اين نبود. نميدونم چى از من ميخواست؟! دردش چى بود؟!
    حلالش نميكنم، نميبخشمش، خدا جوابشو بده.
    من هر چى نميخوام به اون آدما فكر نكنم نميشه، همش ميان تو ذهنم.
    سر كارم ميرم، درسم هم ميخونم، روحيه ام سر كار خوبه، خونه كه ميام عين افسرده هام.
    شب يلدا مامانم كلى مهمون دعوت كرده بود خونه، منم خبر نداشتم. عصرى رسيدم خونه ديدم مامانم كلى تدارك ديده، از بابام پرسيدم چه خبره گفت مهمون داريم. منم از صبح سر كارم بودم تو دانشگاه، اصلا خبر نداشتم. وقتى فهميدم قراره همه بيان، به بابام گفتم من ميرم بيرون، به مهمونا بگين حنا خونه شوهرشه، چون نميخوام كسى فعلا خير داشته باشه، قرار بود عموهام و عمه هام با عروس ها و دامادهاشون بيان، منم نميخواستم بين اونها غصه دار بشينم و همه تو دلشون بگن آخى حنا گناه داره، اين شب يلدايى شوهرش نيست، براش كادو نياوردن، و برام حس ترحم و دلسوزى داشته باشن. من اون روز حتى ناهار هم نخورده بودم. شام هم نخورده رفتم بيرون ساعتها تو ماشين نشستم و تو خيابونا دور زدم كه مهمونا برن و من برگردم خونه. خيلى روز بدى بود، همه دور هم بودن و من تنها تو خيابونا داشتم گريه ميكردم. بابام صد بار بهم زنگ زد و گفت بيا خونه، گفتم بذار مهمونا برن ميام. دلم براش ميسوخت، ميگفت حنا اين شب كوفتم شد. باورتون ميشه مامانم يكبار هم زنگ نزد بگه كجايى؟! خيلى از دستش ناراحت بودم، من هنوز نميتونم با مسئله جدايى و طلاق كنار بيام، نميتونم فعلا علنيش كنم، مامانم اينو ميدونه ولى با اين حال اون شب كلى مهمون دعوت كرده بود. خيلى دلم شكست، احساس كردم اصلا كسى به اسم مامان تو زندگى من وجود نداره. به خدا اگه دختر همسايمون تو شرايط من بود من دلم به حالش ميسوخت، مامانم چطورى ميتونه اينقدر بى احساس و بى عاطفه و بى تفاوت باشه؟!
    من يه تصميمى گرفتم، من اگه يك سال حتى دو سال هم باشه تو اين شرايط ميمونم و درخواست طلاق يا مهريه نميدم، محمد بايد بايد بايد خودش بياد جلو، اون بايد بشكنه، بايد بفهمه غرور شكستن يعنى چى. من ميشينم زندگى عاديمو ميكنم، درسمو ميخونم، كارمو ميكنم، اونم بره دنبال عياشى هاش. ببينيم كى ضرر ميكنه. اون آدم خدا رو يادش رفته و خيلى دست كم گرفته، همه چيو ميسپارم به خدا، بخصوص مامان بى وجدانش رو.
    حنا جان کلااااااااااا داری راهو غلط میری
    لطفا هرچه زودتر به یه روانشناس و مشاور درست و حسابی مراجعه کن.
    کار از دلسوزی و راهنمایی و همدردی ما گذشته
    دیگه متوجه نیستی داری چیکار میکنی
    داری توی باطلاقی که ساختی بیشتر و بیشتر فرو میری.
    خودت هستی که برای زندگیت با توجه به راهنمایی های دیگه تصمیم میگیری اما به نظر من الان نه چیزی میشنوی نه میبینی.
    درضمن این تصمیم الانت نیست از همون اول تصمیمت همین بود منتهی الان یه پیشرفت کردی اونم اینه که رفتار جرعت مندانه پیدا کردی بعد این همه وقت گفتی چی توی دلته.سوختن و ساختن و ادامه دادن و حذف نکردن همسر محترم از ذهن و زندگیت.
    موفق باشی

  3. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    sahar67 (شنبه 11 دی 95), tavalode arezoo (چهارشنبه 08 دی 95)

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-5-19
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,243
    سطح
    28
    Points: 2,243, Level: 28
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 81 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام حنا جان
    بهترین حالت پذیرش این موقعیت هست ، شما نمیتونی مادرت رو عوض کنی پس بپذیرش و زیاد ازش انتظار مادر بودن نداشته باش، مثل ی آدم معمولی یا ی دوست خیلی خیلی معمولی باهاش رفتار کن
    همسرت هم نمیتونه شرایط رو اینجوری نگه داره ، حتما باید تکلیف خودش رو معلوم کنه تا اگر میخاد زندگی دیگه ای تشکیل بده یا ... تکلیفش مشخص بشه پس بزار یکم زمان بگذره ، بزار خودش بیاد تکلیف این زندگی رو مشخص کنه ، زمان بده ، نترس ، بالاخره برای تعیین تکلیف میاد ، اگر توی زمان داده شده نیومد از بزرگترت که پدرت هست بخواه تماس بگیره و تکلیف بیاد مشخص کنه اما اینکه خودش بیاد و تکلیف یک سره کنه بهتره
    راجع به مهریه به هیچ عنوان کوتاه نیا ، تا قرون آخرش رو بدون خجالت بگیر
    راجع به کارات هم، ی دفتر بردار و کارهای نکرده ات رو بنویس
    بنویس که چه برنامه هایی داری ، از کوچکترین برنامه شروع کن به انجام داده و جواب بگیر
    انقدر تو کارهات غرق شو و انجامشون بده و بده تا این زمان سپری بشه
    خیلی نخواب ، اگه باید مقاله ای بنویسی ، یا زودتر دکترات تموم کن ، کار دائمی پیدا کن ، به سلامتیت برس مثلا باید به دندان پزشکی بری برو، میخای روی هیکلت کار کنی برو باشگاه و ... غرق شو توی این کارهای عقب افتاده و نصفه نیمه نزارشون و تمومشون کن
    همه چی خوب پیش میره ایشالا

  5. کاربر روبرو از پست مفید masomeh2016 تشکرکرده است .

    بارن (چهارشنبه 08 دی 95)

  6. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام حنا
    من نمیدونستم این تاپیک مربوط به شماست

    حنا جان چرا از مادر محمد چنین توقعاتی داری اون هرگز یه زندگی عادی رو برای این بچه اش نمی بینه چون نه بچه اش شعور زندگی مشترک رو داره و نه خودش در این مورد کاری می کنه
    بذار بچسبه به پسرش و از روی حسادت نذاره هیچ زنی باهاش به طور دائم بمونه مادره میشه 80 سالش پسره هم میشه 60 سالش
    تا چه سنی این عیاشی ها جواب میده
    روزی به خلا میرسه و می بینه تهش هیچی نیست
    یه پیرمرد عاطل و باطل و بی کس

    چرا تو میخوای به همراه اون توی این جهنم دست و پا بزنی
    نمیدونم ولی اگر من جای شما بودم الان مهریه رو اجرا میذاشتم
    شما همچنان زندگی عادیت رو بکن

    اگر نفقه هم نداده توی این یکی دو ماه اونم بذار اجرا
    تا جایی که میدونم اون که اصلا حکم زندان داره

    این موارد هست که میتونه اونو پای میز مذاکره بکشونه من بعید می دونم که اون تا 10 سال دیگه هم بیاد سراغ شما اگر هیچ حکم و ابلاغیه ای نره براش

    اگر میخوای به دست و پا بیفته و بیاد سراغت و تعیین تکلیف کنه بعید می دونم راه دیگه ای داشته باشه

    در ضمن یه چیزی بگم به نظر من مادر شوهرتم اگر خوب و نرمال بود باز هم شوهر شما اشکالات اساسی داشت که حیف از عمر و جوانی یک زن هست که به پای اون ریخته بشه

    از مادرت هم توقع نداشته باش
    کلا توقعت رو از همه به صفر بسون تا زندگیت راحت تر بشه

    به پدرت بگو اگر تصمیم گرفتی مهریه و نفقه رو اجرا بذاری

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  7. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 08 دی 95), بارن (چهارشنبه 08 دی 95)

  8. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    حنا بااجراگذاشتن مهریت اونی که میشکنه وغرورش خرد میشه محمد نه تو.ولی اینم بدون میتونه از تو به جرم عدم تمکین شکایت کنه چون خونه داره.بااجراگذاشتن مهریه از این بلاتکلیفی در میای یا میان التماست میکنن ببخشیشون یاراحت مهریه میدن وبعدشم طلاق.حس میکنم میترسی که کار دوم انجام بدن از آیندت میترسی ترجیح میدی یه زن شوهردار همینجوری بمونی تایه زن مطلقه.بیا یکبار هم که شده ترسهاتو بذار کنار درست واردعمل شو ازمشاورکمک بگیر ازوکیل.
    یه چیز دیگه عنوان تاپیکتو نگاه کن روزی که شروع کردی چه کار میخواستی بکنی ولی الان پستات شده نفرین به محمد وخونوادش.تاکی میخوای این وضع ادامه بدی؟؟!!!بانفرین کردن وخودخوری هیچی عایدت نمیشه. یه سوال دیگه ذهنمو مشغول کرده شمااصلا پستایی که من و سایر بچه ها میذاریم میخونی؟؟؟بنظرم یانمیخونی یامحض سرگرمی میخونی چون تواین همه تاپیکی زدی هیچ نشونی ازگوش کردن به حرف ونصیحت بقیه توش نیست.تاپیک تو تنها تاپیکیه که بچه ها خیلی میان توش نظرمیدن چون بنظرهمه میتونی خیلی بهتر زندگی کنی یعنی یه راه حل برای مشکلت هست.اگر نگاهی به تاپیک من وبقیه دوستان بندازی میبینی توش به اون صورت نظری نیست چون برای ماراه حلی وجود نداره.
    یه کلام ختم کلام حناجان اینجا اگه فقط برای درددل میای نه پیداکردن راه حل بگو تا حداقل از اجازه ارسال سه پست در روز یه استفاده دیگه ای بکنیم.(ببخشید لحنم تنده ولی این واقعیت رفتارت هست)

  9. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 08 دی 95), بارن (چهارشنبه 08 دی 95)

  10. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام
    دو روز پيش مامان محمد زنگ زد به مامانم، به مامانم گفتم جوابش رو نده، ولى مامانم گفت بذار صحبت كنم ببينم چى ميگه، مامانم جواب داد بعد از احوالپرسى برگشت گفت حيف خانم خوب و باشخصيتى مثل شما نيست كه دخترى مثل حنا دارين، مامانم خيلى عصبانى شد و گفت مگه دختر من چشه، شما تو خواب هم دخترى مثل دختر من نميتونين پيدا كنين، حيف دختر من كه گير آدمهايى مثل شما افتاده، مامانش گفت مگه دخترت چيه، يه بى ادب روانيه مريضه. گفت با دخترت برين ته جهنم برو طلاق دخترت رو بگير از دستتون راحت بشيم، مامانم گفت چرا طلاقشو بگيرم، عيب دختر من چيه، اونم گفت دخترت اگه پاشو ميشكست خراب شده ى باباش ميموند اينطورى از چشم نميفتاد. مامانم گفت حاج خانم مؤدب باش اونم گفت همتون برين به جهنم و چند تا فحش بد داد كه مامانم زود گوشى رو قطع كرد. مامانم حالش خيلى بد بود گريه ميكرد، زنگ زد به محمد گفت مادرت زنگ زده هر چى از دهنش دراومد گفت، مامانم گفت كى اين اجازه رو به مامانت داده زنگ بزنه هر چى دوست داشت بگه. محمد گفت اگه اجازه بدين من عصر بيام از نزديك صحبت كنيم. من بعدازظهر كلاس داشتم، به مامانم گفتم من ميرم دانشگاه از اونجا هم ميرم خونه عمه ام اينا چون نميخوام ببينمش. من رفتم شب رو خونه عمه ام اينا، بعد از اينكه محمد رفته بود ساعت ١٢ مامانم زنگ زد گفت رفته پاشو بيا. رفتم خونمون مامانم گفت محمد از ساعت ٨ اومد و تا ساعت ١٢ حرف زديم. گفت با يه جعبه شيرينى اومده بود و تو رو پرسيد گفتم حنا از دست تو خسته شده و نميخواد تو رو ببينه وقتى فهميد قراره بياى گفت "من نميخوام محمد رو ببينم و دوباره اعصابم خورد بشه، گفت كه من از دست محمد خسته شدم." محمد هم ناراحت شده بود. بعدش مامانم كلى باهاش حرف زده بود و گفته بود كه ديگه ادامه دادن بى فايده است، چون تو و مادرت بدترين رفتارها رو با دخترم كردين، گفته بود الان يكسال و نيمه دختر من آب شده، منم فكر ميكردم چرا اين دختر داره هر روز آب ميشه نگو از دست شكنجه هاى مادرت بوده، گفته بود من صبح يكى دو دقيقه با مادرت صحبت كردم و منو به گريه انداخت ببين دختر بيچاره من چى كشيده از دست مادر تو. مامانم گفته بود با اين مادرى كه تو دارى نميشه زندگى كرد تو بايد برى با يكى ازدواج كنى كه عين مادرت باشه و فحش و توهين براش عادى باشه نه دخترى مثل حنا كه اينجور چيزها رو نديده و براش غيرعاديه. محمد هم گفته بود من اصلا به طلاق فكر نميكنم، من اگه الان بخوام طلاق بگيرم از كجا برم دختر سالم پيدا كنم، مامانم گفته بود اين مشكل خودته. محمد گفته بود به من سه ماه فرصت بدين كه با حنا باشيم. مامانم گفته بود ما فرصت نداريم، ميخواى تا آخر عمرمون هى بهت فرصت بديم؟! محمد گفته بود با حنا صحبت كنين كه فرصت بده. من هم به مامانم گفتم فرصت ندارم بدم، تموم شده فرصتم.
    مامانم گفته بود الان سه ماه فرصت ميخواى، چيكار ميخواى بكنى؟! ميخواى برى سه ماه ديگه بياى؟! محمد هم گفته بود نه اصلا اينطور نيست.
    فرصت خواسته ولى دو روزه رفته و ازش خبرى نيست. اصلا نميخوام كه خبرى هم بشه، از دستش خسته شدم، هر چى فكر ميكنم چيزى پيدا نميكنم كه منو دلگرم زندگى با محمد كنه.

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1394-7-07
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 65 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    بنده قصد مشورت دادن به شما رو ندارم فقط سعی میکنم قوانین طلاق در ایران رو واست توضیح بدم و تمام سعیم رو میکنم که نظر شخصیم رو واردشون نکنم ، اگر که جایی اشتباه میکنم دوستانی که اطلاعاتشون تو این زمینه بیشتره لطفا اصلاح کنند.چون من چند سال پیش در این مورد تحقیق کردم الان ممکنه جاهایی رو خطا کنم.
    طلاق در ایران دو نوعه: 1. رجعی : طلاقیه که در اون مرد قصد طلاق دادن زن رو داره ولی زن خواهان موندن تو رابطه است. دراین نوع طلاق تا قبل از تمام شدن مدت عده مرد میتونه به زنش برگرده حتی اگه فقط نزد خودش بگه: من به زنم برگشتم . در این نوع طلاق مهریه کامل به زن تعلق میگیره و به همین دلیل این نوع طلاق معمولا در ایران اتفاق نمی افته.
    2. طلاق بائن : این نوع طلاق دو نوعه :
    الف: طلاق خلع : طلاقیه که زن خواهان طلاقه و مرد میخواد تو رابطه بمونه . ( خلع به معنی در آوردن لباسه مثل خلع سلاح کردن ) این طلاق تو ایران خیلی به ندرت اتفاق می افته چون تو این نوع طلاق علاوه بر بخشش مهریه زن باید انقدری به مرد بده که به طلاق راضیش کنه به خاطر همین تقریبا هیچ زنی در ایران مستقیما تقاضای طلاق نمیکنه و به جاش مهریه ش رو اجرا میذاره ( تو طلاق مبارات این مهریه اجرا گذاشتن رو شرح میدم)...
    ب: طلاق مبارات یا توافقی : در این نوع طلاق همونطور که از اسمش پیداست زن و مرد از هم بری هستند ( از هم برائت میجویند ) این طلاق به انحای مختلف در ایران اتفاق می افته : a. زن و مرد به درصدی از مهریه توافق میکنند و طلاق میگیرند.( اینجا واقعا توافقیه ) b. زن خواهان طلاقه ولی نمیتونه مستقیم تقاضای طلاق کنه (:خلع) در اینجا میره و مهریه ش رو اجرا میذاره تا به اصطلاح مرد رو به مرگ بگیره تا به تب راضیش کنه ولی این حربه واسه مردایی جواب میده که درآمد پایینی دارند که اگه درصدی از حقوقشون کم شه بهشون فشار میاد و پروسه پرداخت مهریه واسشون طولانی میشه. در اینجا مرد میره و تقاضای تمکین زن رو میکنه که معمولا زن تو این مرحله باید برگرده به خانه ی همسر وگرنه مرد اجازه ازدواج دوم رو از دادگاه میگیره. این نوع طلاق گرفتن به شدت فرسایشیه و با عمر و جوونی طرفین بازی میکنه .مرد به فرض که ازدواج دوم هم بکنه ولی در واقع این ازدواج مصداق چند همسری های سابق نیست اینجا وسط زندگی گل و بلبل دوم ممکنه زن اول فیلش یاد هندستون کنه و روی زندگی دوم مرد آوار شه. ... اگر که خانم باکره باشه و خواهان طلاق هم باشه در اینجا میره تقاضای حق حبس میکنه .حق حبس یعنی اینکه زن میگه من تا وقتی که مهریه رو نگیرم تمکین نمیکنم و مرد هم نمیتونه بره و با نامه عدم تمکین اجازه ازدواج دوم رو بگیره. در اینجا ممکنه مرد بگه من اصلا این خانم رو نمیخوام چه برسه به تمکینش و با نصف مهریه طلاقش بده. که اگه این کارو نکنه تا آخر عمر هم خودش و هم خانم، متاهل مجرد، باقی میمونند با این تفاوت که مرد خرج خانمی رو میده که ازش بهره ای هم نبرده. اینا که واسه قسمت b گفتم واسه مردای کم درامد بود ... حالا مردایی که داراییشون خیلی بیشتر از مهریه ی خانمشون هست ( مثل شوهر شما) چه خانمشون حق حبس بگیره چه اینکه مهریه اجرا بذاره خم به ابرو نمیارن ...چرا؟؟؟ چون در همون وهله ی اول مهریه ی خانم رو به نامش میزنند و طلاقی هم در کار نیست و خانم و مهریه ی خانم در طول جزو دارایی های مرد محسوب میشه.. حالا اگه خانم واقعا خواهان طلاق باشه باید علاوه بر مهریه تا جایی که مرد راضی بشه بهش پرداخت کنه تا از مرد جدا بشه ( طلاق خلع ) پس اگه که با مرد ثروتمندی طرف هستین و واقعا خواهان طلاقید بهتره کار به مشاجره و شکایت و اجرا گذاشتن مهریه نرسه و با زبان نرم و بدون مهریه به توافق برسید..
    خلاصه کلام اینکه بعضی وقتا آدما برگه های اسارت رو امضا میکنند و نمیفهمند ...
    والسلام
    (ممکنه مواردی از قلم افتاده باشه که از این بابت عذرخواهی میکنم.)

    - - - Updated - - -

    سلام.
    بنده قصد مشورت دادن به شما رو ندارم فقط سعی میکنم قوانین طلاق در ایران رو واست توضیح بدم و تمام سعیم رو میکنم که نظر شخصیم رو واردشون نکنم ، اگر که جایی اشتباه میکنم دوستانی که اطلاعاتشون تو این زمینه بیشتره لطفا اصلاح کنند.چون من چند سال پیش در این مورد تحقیق کردم الان ممکنه جاهایی رو خطا کنم.
    طلاق در ایران دو نوعه: 1. رجعی : طلاقیه که در اون مرد قصد طلاق دادن زن رو داره ولی زن خواهان موندن تو رابطه است. دراین نوع طلاق تا قبل از تمام شدن مدت عده مرد میتونه به زنش برگرده حتی اگه فقط نزد خودش بگه: من به زنم برگشتم . در این نوع طلاق مهریه کامل به زن تعلق میگیره و به همین دلیل این نوع طلاق معمولا در ایران اتفاق نمی افته.
    2. طلاق بائن : این نوع طلاق دو نوعه :
    الف: طلاق خلع : طلاقیه که زن خواهان طلاقه و مرد میخواد تو رابطه بمونه . ( خلع به معنی در آوردن لباسه مثل خلع سلاح کردن ) این طلاق تو ایران خیلی به ندرت اتفاق می افته چون تو این نوع طلاق علاوه بر بخشش مهریه زن باید انقدری به مرد بده که به طلاق راضیش کنه به خاطر همین تقریبا هیچ زنی در ایران مستقیما تقاضای طلاق نمیکنه و به جاش مهریه ش رو اجرا میذاره ( تو طلاق مبارات این مهریه اجرا گذاشتن رو شرح میدم)...
    ب: طلاق مبارات یا توافقی : در این نوع طلاق همونطور که از اسمش پیداست زن و مرد از هم بری هستند ( از هم برائت میجویند ) این طلاق به انحای مختلف در ایران اتفاق می افته : a. زن و مرد به درصدی از مهریه توافق میکنند و طلاق میگیرند.( اینجا واقعا توافقیه ) b. زن خواهان طلاقه ولی نمیتونه مستقیم تقاضای طلاق کنه (:خلع) در اینجا میره و مهریه ش رو اجرا میذاره تا به اصطلاح مرد رو به مرگ بگیره تا به تب راضیش کنه ولی این حربه واسه مردایی جواب میده که درآمد پایینی دارند که اگه درصدی از حقوقشون کم شه بهشون فشار میاد و پروسه پرداخت مهریه واسشون طولانی میشه. در اینجا مرد میره و تقاضای تمکین زن رو میکنه که معمولا زن تو این مرحله باید برگرده به خانه ی همسر وگرنه مرد اجازه ازدواج دوم رو از دادگاه میگیره. این نوع طلاق گرفتن به شدت فرسایشیه و با عمر و جوونی طرفین بازی میکنه .مرد به فرض که ازدواج دوم هم بکنه ولی در واقع این ازدواج مصداق چند همسری های سابق نیست اینجا وسط زندگی گل و بلبل دوم ممکنه زن اول فیلش یاد هندستون کنه و روی زندگی دوم مرد آوار شه. ... اگر که خانم باکره باشه و خواهان طلاق هم باشه در اینجا میره تقاضای حق حبس میکنه .حق حبس یعنی اینکه زن میگه من تا وقتی که مهریه رو نگیرم تمکین نمیکنم و مرد هم نمیتونه بره و با نامه عدم تمکین اجازه ازدواج دوم رو بگیره. در اینجا ممکنه مرد بگه من اصلا این خانم رو نمیخوام چه برسه به تمکینش و با نصف مهریه طلاقش بده. که اگه این کارو نکنه تا آخر عمر هم خودش و هم خانم، متاهل مجرد، باقی میمونند با این تفاوت که مرد خرج خانمی رو میده که ازش بهره ای هم نبرده. اینا که واسه قسمت b گفتم واسه مردای کم درامد بود ... حالا مردایی که داراییشون خیلی بیشتر از مهریه ی خانمشون هست ( مثل شوهر شما) چه خانمشون حق حبس بگیره چه اینکه مهریه اجرا بذاره خم به ابرو نمیارن ...چرا؟؟؟ چون در همون وهله ی اول مهریه ی خانم رو به نامش میزنند و طلاقی هم در کار نیست و خانم و مهریه ی خانم در طول جزو دارایی های مرد محسوب میشه.. حالا اگه خانم واقعا خواهان طلاق باشه باید علاوه بر مهریه تا جایی که مرد راضی بشه بهش پرداخت کنه تا از مرد جدا بشه ( طلاق خلع ) پس اگه که با مرد ثروتمندی طرف هستین و واقعا خواهان طلاقید بهتره کار به مشاجره و شکایت و اجرا گذاشتن مهریه نرسه و با زبان نرم و بدون مهریه به توافق برسید..
    خلاصه کلام اینکه بعضی وقتا آدما برگه های اسارت رو امضا میکنند و نمیفهمند ...
    والسلام
    (ممکنه مواردی از قلم افتاده باشه که از این بابت عذرخواهی میکنم.)

  12. کاربر روبرو از پست مفید kataioon تشکرکرده است .

    ZENDEGIBEHTAR (شنبه 18 دی 95)

  13. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خيلى ممنون از توضيحاتتون، خيلى كامل و دقيق بود فقط اين قسمت رو متوجه نشدم، كه گفتين: "
    چون در همون وهله ی اول مهریه ی خانم رو به نامش میزنند و طلاقی هم در کار نیست و خانم و مهریه ی خانم در طول جزو دارایی های مرد محسوب میشه.."
    اگه توضيح بدين ممنون ميشم.
    الان يعنى جز توافقى و بى سروصدا رفتن راهى نيست؟! يعنى خيلى راحت اومد و زندگى و سرنوشت منو خراب كرد و بدون هيچ تاوانى راحت بره؟!!!!
    من اينجورى داغون ميشم، حداقل ميخوام اذيتش كنم دلم خنك بشه

  14. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1394-7-07
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 65 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد
    ببینید مهریه عندالمطالبه ، مهریه ایست که بعد از خواندن صیغه ی عقد، زن مالک اون میشه و هر وقت بخواد میتونه اون رو مطالبه کنه و مرد باید اون رو بپردازه. در مهریه ی عندالاستطاعه زمان پرداخت مهریه زمانی است که مرد توانایی مالی پرداخت مهریه رو داشته باشه . پس اگه مرد توانایی پرداخت مهریه رو بصورت کامل داشته باشه مهریه ی زن حتی اگه در سند ازدواج بصورت عندالاستطاعه ذکر شده باشه عندالمطالبه ست. ولی توجه داشته باشید که مبحث عندالمطالبه و عندالاستطاعه برای مهریه ی زیر ۱۱۰ سکه ست. یعنی چی ؟ یعنی اینکه فرض کنید مهریه ی شما بالای 110 سکه باشه و تمامش هم عندالمطالبه باشه و مرد توانایی پرداخت مثلا 500 سکه رو به شما داشته باشه. حالا مرد میاد و معادل ۱۱۰ سکه از اموالش رو به نام شما میزنه و از دادن باقی اون به شما استنکاف میکنه ( خودداری میکنه ) . حالا چه اتفاقی می افته؟؟؟ شما احتمالا انتظار دارید که تشریف ببرید دادگاه و برای استنکاف مرد از پرداخت مهریه از ایشون شکایت کنید ولی عملا چنین امکانی برای شما وجود نداره . عین جمله ای که تو سایت های خبری منتشر شد رو براتون مینویسم ( به نقل از بهشید ارفع نیا حقوقدان) : " اگر زوج بتواند به میزان ۱۱۰ سکه از مهریه را پرداخت کند نسبت به مازاد بر آن ، امکان حبس وی تحت هیچ شرایطی وجود ندارد " یعنی بعد از پرداخت ۱۱۰ سکه مرد در دادگاه اگه اظهار کنه : دارم و نمیدم . دادگاه کاری از دستش برای شما ساخته نیست. در واقع قانون ، حق تعیین مهریه بالای ۱۱۰ سکه رو چند سالی هست که از زن گرفته. ببینید مهریه تا سقف ۱۱۰ سکه دارای پشتوانه ی قانونی است و وصول آن مشمول مقررات ماده ۲ قانون " نحوه اجرای محکومیت مالی " میشه . حالا ماده ی ۲ در مورد مهریه چی میگه؟؟ میگه اگه زن اومد و تقاضای مهریه کرد ( البته تا سقف ۱۱۰ سکه) دادگاه برای مرد حکم پرداخت مهریه تا ۱۱۰ سکه رو میده. مرد اگه این مقدار رو نداشته باشه برای جلوگیری از زندانی شدنش صورت اموالش رو تقدیم دادگاه میکنه و در واقع ادعای اعسار ( تنگدستی ) رو میکنه. ( اگه زن توی دادگاه خودش اعلام کنه که شوهر توان پرداخت مهریه رو نداره دیگه نیاز نیست مرد نامه ی اعسار بده ) . و دادگاه حکم پرداخت مهریه ( تا سقف ۱۱۰ سکه ) رو به صورت قسطی برای مرد میده.
    متاسفانه قوانین ایران تنها برای افراد عادی لازم الاجراست ولی نوع نگارشش به گونه ای هست که همه ازش سر در میارند الا افراد عادی.
    دو تا جمله توی متن های خبری هست که براتون مینویسم . توجه بفرمایید که چطور با کلمات بازی میشه: " ضمانت اجرای حبس ، برای عدم پرداخت دین مالی ، در مورد مهریه فقط تا سقف ۱۱۰ سکه بهار آزادی یا معادل آن اجرا خواهد شد ونسبت به مازاد ، قانونگذار اثبات ملایت زوج را شرط مطالبه ی مهریه از سوی زوجه قرار داده است " و جمله ی دوم : " اگر زوج بتواند به میزان ۱۱۰ سکه از مهریه را پرداخت کند ، نسبت به مازاد بر آن ، امکان حبس وی تحت هیچ شرایطی وجود ندارد " . ببینید مهریه شما بالغ بر یک میلیارد و دویست میشه .در صورتی که شما تقاضای مهریه کنید اگه که خیلی خیلی خوشبینانه به مسیله نگاه کنیم شوهر شما یکی از املاکش که معادل این مبلغ میشه ( مثلا یک آپارتمان در شمال شهر تهران ) به نام شما میزنه، در اسرع وقت ... ولی شما رو طلاق نمیده و نگهتون میداره اونوقت شما باید برای طلاق گرفتن علاوه بر اون آپارتمان انقدری به همسرتون بدید که راضی به طلاق بشن.. ( مگه اینکه یکی از مواردی که زن میتونه بر اساس اون طلاق بگیره و تو عقدنامه هست در مورد شوهرتون صدق کنه مثل اعتیاد شوهر )... اگه جایی رو اشتباه گفتم دوستان لطفا اصلاح بفرمایند..

  15. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    مهریه زن دایی بنده 150سکه بود
    دایی بنده ادعا کردن اموالی برای پرداخت مهریه ندارن و توانایی پرداختش رو هم ندارن.
    دادگاه دایی بنده رو حبس کردن و اینقدر حبس بودن تا پدر بزرگ بنده مجبور شدن 20میلیون تومان وام گرفتن خدمت زن دایی محترم پرداخت کردن دایی محترم از حبس اومدن بیرون و ما بقی مهریه قسط بندی شد.
    دایی بنده 9ماه هر ماه 700هزار تومان قسط دادند بعد که دیدن واقعا تواناییش رو ندارن فرار کردن.
    الان 2سال هست که زند دایی محترم دنبال دایی محترم هستن و طلاق هم نگرفتن
    یه طفل معصومم این وسط دارن
    و اینکه مشکل هم از زن دایی جان بود که بیماری روانی داشتن
    دختر عمه پسر دایی هم تشریف دارن


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا بايد از هم ترازان خود در زندگي پايين تر باشم‌؟!
    توسط m.h23 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 مرداد 91, 01:12
  2. در مورد مراحل طلاق و مشكلاتش راهنماييم كنيد
    توسط nahid-n در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 خرداد 91, 00:42
  3. لطفا راهنماييم كنيد
    توسط nabitanha در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 خرداد 91, 16:27
  4. پاسخ ها: 244
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 بهمن 89, 08:32
  5. ديگه راه حلي به نظرم نمي رسه،لطفاً راهنماييم کنيد
    توسط sogand_nou در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 اسفند 86, 10:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.