به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 51
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خب پس شروع کن به ایجاد جاذبه در خودت.

    دیگه تماسی با همسرت نگیر. یه هفته، ده روز هیچ تماسی نگیر.
    بذار فکر کنه مونا چی شد؟ چرا غیبش زد؟ چرا دیگه آویزون من نیست؟


    به جاش حسابی به خودت برس. برای خودت سرگرمی و کار و تفریح جور کن.
    طوری که هر کس باهات برخورد می کنه از انرژی و شادی درونی تو، انرژی بگیره.


    زن بودن - آموزشی مداوم ...

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  2. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    donya. (پنجشنبه 11 آذر 95), نیلوفر. (پنجشنبه 11 آذر 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 آذر 95)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 06 اسفند 95 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان ممنونم دوست خوبم
    گوشیم اکثر اوقات خاموشه . دارم رو کارای فارغ التحصیلیم و گرفتن مدارکم کار میکنم. سعی میکنم چندجا واسه post-doc تو خارجم اقدام کنم ( کی میدونه آینده چی پیش میاد). این چند ماه کنار خونوادم کلی مسافرت رفتم. خدایی پشتم بودن و رو پام کردند.( به جز این 7 سال سالهاس به خاطر تحصیلو خوابگاه سیر ندیده بودمشون). یک کلاس ورزشیم میخوام ثبت نام کنم. راستی مقاله های مربوط به اعتماد به نفس و.... رو هم نمه نمه مطالعه میکنم. احساس قشنگیو دارم این روزا تجربه میکنم. چقدر این دنیا فرصت میده به آدم برای شادیو پیشرفت و آرامش .

  4. 2 کاربر از پست مفید mona124 تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 آذر 95), دیار (پنجشنبه 11 آذر 95)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    فقط حواست باشه تو این روزها که حس میکنی همه چی خوبه یهو یه اتفاقی میفته که چندین قدم میاندازتت عقب.باید بتونی رو خودت مسلط بشی .اینو نمیگم فقط برای زندگی مشترک در تمام حالات.شیدا راست میگه خودتو دوست نداری.و در شما مثل خودم... احتمال این جور تفکرات بازدارنده زیاده. تو الان فقط خودت میتونی به خودت و زندگیت کمک کنی...تمام تلاشتو بکن.

  6. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 آذر 95)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 06 اسفند 95 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اره دنیا جان درسته. شخصیت چیزی نیس که بشه ی شبه عوضش کرد. اونم چیزایی که سالها تو آدم نهادینه شده. ولی با توکل به خدا وکمک دوستای خوبی مث شما و سعیمو میکنم. ظلم ظلمه چه به خودت چه به دیگران.این چند ساله به خودم به عزت نفسم ظلم کردم. خودم کردم. ( اعتراف میکنم ی مقداری از عصبانیتم (بی خودی )نسبت به شوهرمم از همینجا ناشی میشه. مث کنه بهش چسبیدمو مدام محبت زوری تو حلقش کردم. بدبخت فرصت نکرد بفهمه احساس عاشقی و دلتنگی چیه) خودمم که هیچی . 7 ساله خدام شده شوهر. کار شوهر! خانواده شوهر! حس و حال شوهر !.....کلا دنیامو تعطیل کردم. باید پوست بندازم. ازدواج و زندگی ی عهد دو نفرسو نه سیستم ارباب رعیتی
    ببخشید زیاد نوشتم

  8. کاربر روبرو از پست مفید mona124 تشکرکرده است .

    نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 آذر 95)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 آذر 95 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1395-9-12
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    بنده شاید عمیقا متوجه اتفاق شما نباشم
    اما یه چیزی رو بنا به تجربه خیلی خوب متوجه شده ام
    متاسفانه خانم ها تقصیر های خودشونو بیان نمی کنند ، اشتباهاتی که کرده اند رو پیدا نمی کنند،
    من دو بار اسیر عشق یک طرفه بوده ام و آسیب دیده ام و نمی گم که شما باید هر جوره بسازید
    اما شمایی که فکر می کنید از گل نازک تر به همسرتون نگفتین، تا حالا ازش پرسیده این که لحن
    صحبتتون هم باهاش اوکی بوده؟
    بشینید رو راست با خودتون، فکر کنید ، ببینید، چ اشتباهاتی کردین که شوهرتون ناگهان حرف طلاق
    آورده.
    بشینید رو راست ازش بخواین با هم صحبت مهربانانه کنید. مهربونی خار ها رو گل می کنه.
    ببینید مشکلش چیه. شاید ازتون تو این مدت زیادی دلگیر شده. شاید اذیت شده و دم نزده و ناگهان
    منفجر شده. شما میگید به خاطر حرف خواهرش فلان کرده اما نمی گید خودتون چیکار کرده این
    شما فقط برآمد و نتیجه ی رفتار همسرتونو می گید و هیچوقت به دلیلی که پشت اون بوده حتی فکر
    هم نکردید.
    شما از قفل شدن در می گید اما نمی گید که چ اتفاقی افتاده که شوهرتون رفته سراغ قفل در
    شما از رفتن شوهرتون می گید اما نمی گید مشکلات و اختلافات چی بوده


    ببینید ، اگه کسی یه کاری رو انجام داد ، سریع نرید تو مخ طرفتون که تو این کاری کردی یا حتی
    تو ذهن خودتون فقط ظاهر رو نبینبید. شما باید همیشه دنبال دلیل رفتار باشید.
    همیشه هم دلیل رفتار ها ناشی از نامهربونی طرفینه

    مثال: به بنده دروغ می گن ، من عصبانی می شم که چرا دروغ گفتی ؟
    داد می زنم که تو با من رو راست نیستی

    اما طرف مقابل اینو می کنه پیرهن عثمان و میگه تو داد زدی در حالی که دلیل داد زدن دروغ بوده

    شما باید بشینید با همسرتون دنبال دلیل باشید
    از ته قلبتون فکر کنید که اصلا دوستش دارید ؟
    از ته قلبتون ببینید دارید فیلم بازی می کنید یا واقعا تلاش می کنید بسازید.

    اگر دیدید که هنوز می خواینش، درخواست طلاق رو پس بگیرید، برید بشینید مثل
    دو تا انسان بالغ صحبت کنید. از همسرتون بخواین که غرورشو کنار بذاره و بیاد در مورد
    اشتباهاتتون حرف بزنید و دنبال راه حل باشید و نه سرزنش همدیگه که تو اینکارو کردی و فلان و بهمان

    ایشالا که درست میشه

  10. 2 کاربر از پست مفید با هوش ولی تنها تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 13 آذر 95), haniye68 (چهارشنبه 17 آذر 95)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 06 اسفند 95 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باهوش ولی تنها ممنونم که پست های منو خوندی و برام وقت گذاشتی. راجع به دلیل بهانه گیری های همسرم پرسیدی؟ رو حساب این مدتی که من باهاش بودم. به جز محبت های بیش از حد من و وارد شدن به حریم خصوصی شوهرم . فک میکنم دلیلش این باشه.
    شوهرم کوچکترین عضو از خانواده پر جمعیته. اختلاف سنیشم نسبت به بردار و خواهراش به نسبت زیاده. جوری که از بچگیش به نوعی خواهرش جای مادرش براش داشته و به شدتم ازش حرف شنوی داره ( نمونش تو عروسیم که...) گفتم تو خانوادش طلاق زیاده. کلا رو عروساشون حساسن .پدر و مادرش مهربونن ولی خواهرش که زندگی زناشویی خوبیم نداره .مدام بقیه رو بر علیه عروسا تحریک میکنه (خدایی بعضی جا هم حق داره) ومجری این دعوا ها اکثرا شوهر منه که بزرگ شده این خانمه! فکر شوهرمو ازبچگی مسموم کرده. من خانوادشو دوست داشتم حتی همین خواهرشو . با خودم میگفتم بنده خدا کلی عقده داره کاراش قابل درکه ! سر عروسیم گفتم عیب نداره میدونم کار از کجا خرابه. بزار برم سر زندگیم این خانم میبینه من چقدر برادرشو دوس دارم براش مایه میزارم کوتاه میاد . اما ...... تا همین الان حی آتیش میسوزونه. حسود هم هست ! منو دخترش هم سنیم. من از همه جهت خصوصا ویترین زندگیم ازش بالاترم ( البته ظاهر دخترش از من یکم بهتره) . دوس نداشت پبشرفت منو پس رفت دخترشو ببینه! این اواخرم زده بود سیم آخر ( خدا همه روهدایت کنه
    موقعیت من و این خانم پیش شوهرم . میشه موقعیت خدا و بندش
    اسم این خانم و بدون پیشوند و پسنود میاوردم بساط طلاق و آژانس خبر کردم ببرت خونه بابات بود!
    حالا شما برادر بگو چطوری من راجع این خانم با شوهرم صحبت میکردم ( تو این 7 سال یک کلمه از نیش و کنایه این خانم به شوهرم نگفتم !)
    اینا شاید حرفای خاله زنکی باشه ولی برای من واقعیت داره. کفتم بهتون من عقد بودم صب گفت عزیزم هرچی تو بخوای شب (بعد حرفای خواهرش) زنگ زد طلاق که طلاق. (این نفوذ خواهرشو همه خانوادش قبل دارنا! ) بلا تشبیه شده ی سگه هار که به جون (هر وقت که این خانم بخواد ) زنداداشاش وحتی براداراش میفته.

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 06 اسفند 95 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها ی سوال دارم
    من دارم سعی میکنم زندگی خودمو بکنم ولی تا کی نسبت به شوهرم بی تفاوت باشم سه ماهه ول کرده رفته خونه مامانش بدون هیچ تماسی؟ یه هفته پییشم تو پیامک گفت میرم دنبال طلاق توافقی ، خبری ازش نشد !نباید نسبت بی مسئولیتیش قانونی اقدام کنم ؟ خوب اینطور که معلومه اون فکراشوکرده و داره زندگیشو میکنه! تکلیف حقوق قانونی من چی میشه؟ اون که این زندگیو نمیخواد چرا من بخوام؟

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mona124 نمایش پست ها
    بچه ها ی سوال دارم
    من دارم سعی میکنم زندگی خودمو بکنم ولی تا کی نسبت به شوهرم بی تفاوت باشم سه ماهه ول کرده رفته خونه مامانش بدون هیچ تماسی؟ یه هفته پییشم تو پیامک گفت میرم دنبال طلاق توافقی ، خبری ازش نشد !نباید نسبت بی مسئولیتیش قانونی اقدام کنم ؟ خوب اینطور که معلومه اون فکراشوکرده و داره زندگیشو میکنه! تکلیف حقوق قانونی من چی میشه؟ اون که این زندگیو نمیخواد چرا من بخوام؟

    از طرف خانوادش هیچ تماسی گرفته نشده؟؟؟؟
    رفته خونه مامانش.اونوقت شما تو خونه خودتون هستی؟
    به نظرم با یه مشاور خوب حتما مشورت کن

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 06 اسفند 95 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با مشاور حقوقی مشورت کردم . تا حالا هم صبر کردم که ی وقت سر عصبابیت تصمیم نگیرم ولی شوهرمو میشناسم آدم کینه ای سر هیچ وپوچم ول کرده رفته! خو ینی منو زندگیشو نمیخواد (شایدم میخواد مفت براش همچی تموم شه )بعد این چند ماه هم دیگه صبر به نظرتون چه فایده ای داره؟

    - - - Updated - - -

    اره نه خودش نه خانوادش دریغ از یک تماس! بعد از چندماه که قفل زده بود (مدرکم دارم)تازه اومدم درو باز کردم اومدم خونم. اون تمام این چند ماه خونه مامانشه! مشخصه آدم بی مسئولیت و بی احساسیه

  15. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دوست عزیز
    امیدوارم به هر نحوی خیلی سریع مشکلت حل شه و سعادت و خوشبختی نصیبت شه...ولی از اول یه مشکل هایی داشتی و شوهرتم که آدم سو استفاده گری بوده از اون اشتباهات تو استفاده کرده...تو به هر نحوی کوتاه اومدی...شوهرتم فکر کرده حالا چه خبره!!!!!!!!الانم مطمئن هست که تو باز پیشقدم واسه آشتی میشی که نمیاد....ولی یک مرد حتی اگه ناراحت هم باشه و غصه دار عالم باشه در قبال زندگی که با شما شروع کرده مسئول بوده و نباید میرفت و چند ماه اصلا خبر نمیگرفت...همون قد که شما دلتون میسوزه واسه زندگی و دوست داری زندگی خوبی داشته باشی اون آقا هم باید همین طور باشن...حتی اگه مقصر دعوا شما بودی باید میومد و مینشست با شما درست حرفاش رو میزد و مشکلش رو حل میکرد...بنظرم اصلا زندگی با شما رو دوست نداره،نمیخواد آتش بشی و دنبال انتقام و دعوا....خیلی متین بهش پیام بده (فقط بخاطر اینکه خودتو مسئول میدونی تو این زندگی)بهش بگو من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام سر یه سری از مشکلات کارم به طلاق برسه و من با صداقت وارد زندگی تو شدم به امید اینکه یه زندگی خوب و سالم رو با هم بسازیم و دنبال خوشبختی دوتامون بودم...از طرفی هم ناراحت میشم وقتی که توی زندگی با تو روز به روز داره به خاطر هر مسئله کوچکی به من توهین میشه و شخصیتم له میشه...من اصلا دلم نمیاد به دنبال له شدن شخصیت تو باشم ولی تو ......!!!!!!!!!!!!!!!من به پات وایمیسم چون شوهرمی و دوستت دارم ولی باید خودتو تغییر بدی نباید منو هر روز له کنی ...نمیخام روح و روان من بدتر از این شه...بیا یه قرار بزاریم و دو نفری مشکلاتمون رو حل کنیم و .....بهش تا یه زمانی وقت بده ،مثلا بگو تا یک هفته منتظرت هستم و بعد میرم قانونی اقدام میکنم،چون مجبورم و منم تو این زندگی با این وضعیت که روح و روان منو نابود کرده نمی تونم بمونم...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط با هوش ولی تنها نمایش پست ها
    با سلام
    بنده شاید عمیقا متوجه اتفاق شما نباشم
    اما یه چیزی رو بنا به تجربه خیلی خوب متوجه شده ام
    متاسفانه خانم ها تقصیر های خودشونو بیان نمی کنند ، اشتباهاتی که کرده اند رو پیدا نمی کنند،
    من دو بار اسیر عشق یک طرفه بوده ام و آسیب دیده ام و نمی گم که شما باید هر جوره بسازید
    اما شمایی که فکر می کنید از گل نازک تر به همسرتون نگفتین، تا حالا ازش پرسیده این که لحن
    صحبتتون هم باهاش اوکی بوده؟
    بشینید رو راست با خودتون، فکر کنید ، ببینید، چ اشتباهاتی کردین که شوهرتون ناگهان حرف طلاق
    آورده.
    بشینید رو راست ازش بخواین با هم صحبت مهربانانه کنید. مهربونی خار ها رو گل می کنه.
    ببینید مشکلش چیه. شاید ازتون تو این مدت زیادی دلگیر شده. شاید اذیت شده و دم نزده و ناگهان
    منفجر شده. شما میگید به خاطر حرف خواهرش فلان کرده اما نمی گید خودتون چیکار کرده این
    شما فقط برآمد و نتیجه ی رفتار همسرتونو می گید و هیچوقت به دلیلی که پشت اون بوده حتی فکر
    هم نکردید.
    شما از قفل شدن در می گید اما نمی گید که چ اتفاقی افتاده که شوهرتون رفته سراغ قفل در
    شما از رفتن شوهرتون می گید اما نمی گید مشکلات و اختلافات چی بوده


    ببینید ، اگه کسی یه کاری رو انجام داد ، سریع نرید تو مخ طرفتون که تو این کاری کردی یا حتی
    تو ذهن خودتون فقط ظاهر رو نبینبید. شما باید همیشه دنبال دلیل رفتار باشید.
    همیشه هم دلیل رفتار ها ناشی از نامهربونی طرفینه

    مثال: به بنده دروغ می گن ، من عصبانی می شم که چرا دروغ گفتی ؟
    داد می زنم که تو با من رو راست نیستی

    اما طرف مقابل اینو می کنه پیرهن عثمان و میگه تو داد زدی در حالی که دلیل داد زدن دروغ بوده

    شما باید بشینید با همسرتون دنبال دلیل باشید
    از ته قلبتون فکر کنید که اصلا دوستش دارید ؟
    از ته قلبتون ببینید دارید فیلم بازی می کنید یا واقعا تلاش می کنید بسازید.

    اگر دیدید که هنوز می خواینش، درخواست طلاق رو پس بگیرید، برید بشینید مثل
    دو تا انسان بالغ صحبت کنید. از همسرتون بخواین که غرورشو کنار بذاره و بیاد در مورد
    اشتباهاتتون حرف بزنید و دنبال راه حل باشید و نه سرزنش همدیگه که تو اینکارو کردی و فلان و بهمان

    ایشالا که درست میشه
    خیلی حرفت درسته دوست عزیز
    ولی متاسفانه اکثر آقایان دنبال حرف زدن با خانم شون برای حل مشکل نیستن...نمیدونم به اصطلاحی میگن که اعصاب نداریم....حوصله حرف زدن نداریم...شما زنها خیلی حرف میزنین....اصلا نمیخان به مخ خودشون فشار بیارن...حداقل آقایونی که دور و بر من بودن (تو فامیل)همه اینجورین و اصلا دنبال حرف منطقی نیستن و وقتی هم یک خانم حرف منطقی میزنه میگن که غر میزنه....متاسفانه درصد زیادی ایجورین....و دوست دارن خانم شون هیچ حرفی نزنه...نمونه اش همسر خودم(اصلا دوست نداشت من در مورد هیچ چیز باهاش حرف بزنم)

  16. 2 کاربر از پست مفید haniye68 تشکرکرده اند .

    abs (چهارشنبه 17 آذر 95), ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 17 آذر 95)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 17 خرداد 93, 01:49
  3. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 فروردین 90, 07:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.