به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 مهر 02 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,394
    سطح
    72
    Points: 12,394, Level: 72
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام

    فقط می تونم بگم امان از دخترایی که با اینکه می دونن مرد متاهل هست و زن و زندگی داره، با کارها و رفتارشون باعث اختلاف و تنش در زندگی اونها می شن!

    این خانم فکر نمی کنه اگه یه روزی خودش ازدواج کرد، اینطوری می پسنده که یه دختر دیگه ای با همسرش رابطه ی احساسی برقرار کنه و شوهرشو از راه به در کنه؟ نه واقعاً خودشم اینطوری دوست داره؟!

    امان از این شیطان های زمینی! خدا همه رو به راه راست هدایت کنه..


    یه نکته: " به نظر زن و شوهری که با هم رابطه دوستانه و صمیمی دارن، کمتر خیانت از طرف هر دو طرف اتفاق می افته" ...

    "این که شوهرتون گفته: من چون هیچ دوستی ندارم، نیاز به یه دوست داشتم که باهاش درد و دل کنم! ؛ به نظرم نشون می ده شاید شما رابطه گرم و صمیمی و به قولی دوستانه ای با هم ندارید زیاد!

    به هر حال امیدوارم هیچ دختر یا پسر مجردی زندگی و آشیونه محبت متاهلا رو خراب نکنه. خدایا خودت نذار.

  2. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 03 آذر 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    راستیتش من یک حدسی میزدم که ریشه این خیانت رو از رفتارتون با این آقا در پست اول میدیدم ولی با این پست دومتون مطمئنم از همونه
    دیدید بعضی چیز هارو الکی الکی از آدم دریغ میکنن بعد آدم واسه خودش اون چیز کوچیک رو بزرگ و به هدف تبدیل میکنه و تو راه رسیدن به این هدف واهی عزت نفس و اعتماد به نفسشو و همه چیشو از دست میده و داغون میکنه ولی بعد بهش میرسه حس پیروزی و فاتح بودن داره که درجا سرد و یخ میشه ولی بعد دقیق میفهمه عجب چیز بیخودی بود و من فقط اینو به شکل چالش دیدم واسه اینکه بگم من تونستم انجامش بدم انجامش دادم آخه این چه کاری بود که کردم میخواستم چه چیزیو به کی بفهمونم و ثابت کنم؟
    گرفتی چی شد؟شما چالش بودی و این آقا شمارو هدفش کرده بود فقط خواسته پیروز بشه و بدستت بیاره بعدش فهمیده چه چالش بدی بود
    حالا ایشون یک چالش دیگه داره به این شرح
    من اینو دوستش داشتم و ظاهرا به دستشم آوردم ولی آیا اونم منو دوست داره؟
    آیا اصلا من دوست داشتنی هستم؟
    آیا فقط دلش به رحم اومد زنم شد؟
    چون تجربه دیگری نداشته(همون مثلا پاکی=بی تجربگی) حالا به دوست داشتنی بودنش توسط خانوم ها شک داره که دقیقا واسه شیوه زندگی قبلیش و رفتار شما بوده
    حالا چطوری به خودم ثابت کنم که من میتونم مورد پسند خانوم ها قرار بگیرم و به خودم ثابت کنم نه من اشتباه فکر میکنم و این حرکت احمقانه رو انجام داده و با دختری رو به رو شده که متاسفم که میگم ولی تو گفتن حس هاش صادقه وقتی منو میخواد باهام زود راه میاد و برام در دسترس هست(بر عکس همسرم که الکی میخواست مثلا خودشو با ارزش نشون بده و دور از دسترسم قرار بگیره)و سال ها منو زجر داد و تحقیرم کرد باید بگم اگه حدس دومم درست باشه باید بگم که وضعیت خیلی خیلی بدتر ازین حرف های اینجاست و این پیامی که اینجا دادن و اعصابمو بهم ریختن طرف اومده گفته بازم باهاش سردی کن و بذار واست تلاش کنه که دوباره شما بشی مثل یک وسیله و یک چالش شما این کار بکن من همین جا واست گارانتی میکنم بازم خیانت کنه

    یک راه حل احتمالی یک بار بشین حدس منو بررسی کن و سعی کن این حس های بالا رو چک کنی اگه درسته ازش عذرخواهی کن و بگو که تحت تاثیر فرهنگ غلط بودی و از اونم بخواه واسه خیانتش ازت عذرخواهی کنه و برید پیش یک روان شناس و دوست داشتن هم رو یاد بگیرید تا شانس فرصت زندگی در شرایط متفاوت که بیشتر باب میل شما و همسرتون داشته باشه وگرنه با اون اخلاق و رفتار نتیجه همینه که دیدید
    میدونم حرف هام براتون مثل نمک روی زخم و تف توی صورته ولی حقیقته حقیقته

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 بهمن 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1395-8-28
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    237
    سطح
    4
    Points: 237, Level: 4
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون آقا مهدی، من چندین بار پیامتون خوندم و فکر کردم ، یه چیزایش درسته ولی همش نه.
    منو سخت به دست اورد ولی وقتی ازدواج کردیم ، من همیشه عاشقانه بهش محبت کردم ، خیلی بهش اعتماد به نفس دادم . من بعد ازدواج هیچ کوتاهی در حقش نکردم.
    من درک می کنم این 5 سال از من یک بت ساخته ولی وقتی رسیده دیده نه خوب اینم یه آدمه با کلی از کمبودا (آره شاید یه چالش بد بودم) ولی این تقصیر من نیست!!!

    من می دونم شوهرم قبل ازدواج اعتماد به نفس کمی به خاطر داشته هاش داشته و احتمالا پاکیش به خاطر محدودیتاش بوده (در حالی که به چنین روابطی علاقه مند بوده )ولی الان هم شرایطش بهتر شده و هم به واسطه ی رفتار من و یک تجربه موفق اعتماد به نفسش بالا رفته و در مواجهه با اولین زنی که بهش پا داده اون عقده ی قدیمیش سر باز کرده و .....

  5. 2 کاربر از پست مفید zane-khaste تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (شنبه 29 آبان 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 03 آذر 95)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 بهمن 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1395-8-28
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    237
    سطح
    4
    Points: 237, Level: 4
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    با دختری رو به رو شده که متاسفم که میگم ولی تو گفتن حس هاش صادقه وقتی منو میخواد باهام زود راه میاد و برام در دسترس هست(بر عکس همسرم که الکی میخواست مثلا خودشو با ارزش نشون بده و دور از دسترسم قرار بگیره)و سال ها منو زجر داد و تحقیرم کرد
    من قبل ازدواجم که به شوهرم تعهدی نداشتم که در دسترسش باشم و سریع خواسته ازدواجشو قبول کنم

    "اوایلی که ازدواج کرده بودیم ، دو سه بار به من گفت ، من وقتی با تو هستم به داشتن تو کنارم افتخار می کنم ، اما از خودم حس بدی دارم ، گاهی می گم نکنه تو از با من بودن خجالت بکشی"
    اگه اشاره به این جمله دارید ، گفتم اوایل ازدواجمون . الان به خوبی مطمئن من دوسش دارم

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    منظورم از در دسترس بودن رابطه جنسی نبود که ولی چندین سال بلا تکلیف و تو انتظار بوده باید دفعه اول یا ردش میکردید یا بهش میگفتید دلیل تاخیر هاتونو مثلا میگفتید الان آمادگی ندارید و مثلا فلان موقع و بعد فلان کار بیاید تا با هم صحبت کنیم و بی جواب نمیذاشتیدش تا هی اسرار کنه و آزار ببینه و روراست و صادقانه همه چی رو بهش میگفتی
    منم میدونم الان دوستش داری ولی اون کینه حل نشده غیب نشده که فقط جایی تو ذهنش مخفی شده که خیلی از مواقع اونو آزارش میده و گاهی فکر تصویه حساب میفته
    دقیقا منم همینو میگم که شما گفتی
    دو سه بار به من گفت ، من وقتی با تو هستم به داشتن تو کنارم افتخار می کنم ، اما از خودم حس بدی دارم ، گاهی می گم نکنه تو از با من بودن خجالت بکشی"
    منم همینو به زبان دیگر گفتم دیگه اون علامت سوال های ذهنشونو نوشتم بخونید دیگه
    انگار که حرف هام شمارو به فکر فرو برده امیدوارم بی طرفانه بشینید با منظورم از در دسترس بودن رابطه جنسی نبود که ولی چندین سال بلا تکلیف و تو انتظار بوده باید دفعه اول یا ردش میکردید یا بهش میگفتید دلیل تاخیر هاتونو مثلا میگفتید الان آمادگی ندارید و مثلا فلان موقع و بعد فلان کار بیاید تا با هم صحبت کنیم و بی جواب نمیذاشتیدش تا هی اسرار کنه و آزار ببینه و روراست و صادقانه همه چی رو بهش میگفتی
    منم میدونم الان دوستش داری ولی اون کینه حل نشده غیب نشده که فقط جایی تو ذهنش مخفی شده که خیلی از مواقع اونو آزارش میده و گاهی فکر تصویه حساب میفته
    دقیقا منم همینو میگم که شما گفتی
    دو سه بار به من گفت ، من وقتی با تو هستم به داشتن تو کنارم افتخار می کنم ، اما از خودم حس بدی دارم ، گاهی می گم نکنه تو از با من بودن خجالت بکشی"
    منم همینو به زبان دیگر گفتم دیگه اون علامت سوال های ذهنشونو نوشتم بخونید دیگه
    انگار که حرف هام شمارو به فکر فرو برده امیدوارم بی طرفانه بشینید با هم تا عمیق ترین احساس مخفی شده در فکرشو که البته از اعمالش تقریبا میشه حدس زدشون و در رفتار هردوتون هست رو کشف کنید اگه مشکل دارید تو فهمیدن همدیگه از روان شناس کمک بگیرید در کل بشینید مشکلات حل نشده از اول ازدواج تا الان رو صادقانه و بدون فیلتر گذاری حاصل از فرهنگ اشتباه به هم بگید بخشش و فراموش کردن این اتفاق و به همون شیوه ادامه دادن فایده خاصی نداره باید مشکلاتتونو حل کنید کاش نتیجه رو هم اعلام کنید امیدوارم هر دو بالغانه رفتار کنید چون هنوزم دیر نیست و ازدواجتون قابل نجاته
    ویرایش توسط mehdi.ma.mm : شنبه 29 آبان 95 در ساعت 20:29

  8. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آقای مهدی

    با بخش زیادی از صحبتهاتون موافقم. این دختر که به قول خانم "زن خسته" دختر ضعیفی هست در مقایسه با این خانم و همسرش
    در واقع باعث می شه آقای همسر احساس قدرت و خواستنی بودن و ... کنه.
    مطمئنا این آقا اون خانم را نمی خواد به عنوان همسر.
    ولی حسهایی را بهش می ده که قبلا تجربه نکرده یا ازش دریغ شده و در همین حد می خوادش.

    اما در مورد برخورد کنونی خانم "زن خسته"
    ایشون الان اگه بخواد هم نمی تونه با همسرش گرم و صمیمی باشه.
    به هر دلیلی که این اتفاق افتاده باشه، یک زن داغون می شه و به این راحتی نمی تونه نقش بازی کنه برای مردی که حرمتش را و حرمت زندگیشون را نگه نداشته.

    پس چه بخواد چه نخواد سرد خواهد بود.
    ولی ممکنه زنی اینقدر ضعیف و خودکم بین و وابسته باشه که در این شرایط بیشتر آویزون شوهر بشه و بیشتر محبت کنه ... که اشتباه هست
    این آقا باید بفهمه چی کار کرده
    به هر دلیلی !! اصلا قابل توجیه نیست. باید متوجه باشه تاوان ضعف ها و نقصهای گذشته ی ایشون را نباید یه زن و یه بچه و یک خانواده بدن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nazi_ka (شنبه 29 آبان 95), فکور (دوشنبه 01 آذر 95), نیلوفر:-) (شنبه 29 آبان 95), ناهیدگل (یکشنبه 30 آبان 95)

  10. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    راستش به نظر من درسته که گاهی یه مرد به خاطر یه کمبودی ممکنه به سمت زن دیگه ای بره ولی الزاما همیشه اینطور نیست
    گاهی برخی از زنها حس ترحم رو برای یه مرد برانگیخته میکنن و آروم آروم به مرد نزدیک میشن اولش فاصله ها رو رعایت میکنن تا مرد احساس نکنه امنیت زندگی مشترکش در خطره بعد که اعتماد کرد بهش نزدیک و نزدیکتر میشن
    و البته این در صورتی هست که مرد خودش مشکل نداشته باشه و دنبال این قضایا نباشه
    و البته خیلی از آقایون در همون مراحل اولیه این حیله زنانه رو تشخیص میدن خیلی ها نمیدن
    من فکر می کنم همسر شما این حیله رو تشخیص نداده و آروم آروم توی این رابطه پیشروی کرده
    یک سوال مهم دارم اون الفاظی که نوشته بودید از جانب همسر شما به ایشون گفته شده یا از جانب ایشون به همسر شما؟
    اگر زورت برسه و بتونی اون بحث حق طلاق و حق حضانت بچه بعد از طلاق رو (البته با حفظ مهریه یعنی بدون صحبت راجع به مهریه) بگیری که یه قدم مثبت هست که عزم جزم شما رو در این رابطه به شوهرتون نشون میده
    ولی جدا از این مورد آیا امکانش هست که شما و همسرتون با این خانم گفتگویی داشته باشید و علنا بهشون بگید این رابطه فاش شده و دیگه سراغ این رابطه نیان
    چون در صورت عزم جزم شوهر شما باز هم ممکن هست کشش از طرف اون خانم باعث لغزش بعدی بشه اینکه اون خانم قطعا به این رابطه وابسته شده و به این راحتی نمیخواد تموم بشه و ممکن هست اون حس عذاب وجدان همراه با حس لذت موجود در این رابطه همسر شما رو مجددا سوق بده به سمت این موضوع
    اون خانم دانسته وارد این رابطه شده و عواقبش رو باید تحمل کنه و این موضوع باید براش روشن بشه حالا به هر صورتی که شرایطتون اجازه میده این موضوع رو براش تفهیم کنید
    موفق باشید
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : دوشنبه 01 آذر 95 در ساعت 13:40

  11. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 01 آذر 95)

  12. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    بز خلاف نظر دوستان بنده موافق نیستم که خودتون به صورت مستقیم با اون خانم وارد صحبت بشید.

    مشکلی است که همسرتون به وجود آورده و خودشون هم با تدبیر و نوع برخورد صحیح شما با همسرتون باید حلش کنند ورود شما در این مساله باعث رنجش بیشتر و عدم تمرکز بر رفتار صحیح شما و ضعف عملکرد همسرتون خواهد شد.


    اگر همسرتون بتونه خودش این ماجرا را به پشتوانه شما با موفقیت ختمش کنه قابلیت اطمینان عدم تکرارش به مراتب بیشتر از زمانی است که شما به زور وسریع بخواهید قضیه را فیصله بدهید.

    عجله نکنید.

    قرار نیست کار خاصی بکنید .

    حتی الان زمان هیچ تصمیم گیری نیست.

    الان زمانی است که شما به هیچ چیز فکر نکنید و فقط آرامش خودتون رو حفظ کنید آرامش شما ونوع برخورد مقتدرانه نه خشونت آمیز و نه منفعلانه شما فاکتور بسیارمهمی در به تلاطم انداختن همسرتون خواهد بود که هر چه جدی تر به کارش و عواقبش فکر کنه و در نتیجه قدم درست را بردارد.

    البته لازمه که خط قرمز هاتون را شفاف بیان کنید . خودتون را قوی و مستقل نشون بدهید و همسرتون را متوجه بازخورد اعمال خودش کنید. هر آسیبی هست متوجه خود ایشون بوده وخواهد بود.

    اگر کم کاری و کمبودی هم از جانب شما در این سال ها حس شده باید صادقانه با شما عنوان می کردند وبه جای صرف هزینه و وقت وانرژی در یک رابطه دیگه اون را صرف بهینه کردن روابط زناشویی خودش می کرد. و مطمینن هر زنی جزو هدف هاشه که بتونه برای همسرش بهترین باشه و اثبات شده که خانم ها نسبت به انتقاد های همسرانشان با دید بازتری برخورد کردهاند.

  13. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Aram_577 (سه شنبه 02 آذر 95), nazi_ka (سه شنبه 02 آذر 95), فرشته مهربان (چهارشنبه 03 آذر 95)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    43
    Array
    به نام خدا

    سلام

    به جمع دوستان همدردی خوش آمدید.

    چکیده موضوع شما که دقیقا کلید گشایش زندگی شما هم در آن مستتر هست در این جمله خودتون در پست اولتون کاملا هویداست :

    "... مورد بعدی این بود که من تو تمام زندگیم به شدت مرد ستیز و بی اعتماد به جنس مخالف بودم و شوهر من طبق تحقیقاتم به شدت آدم مثبت ، بی حاشیه و سالمی بود و خونواده ی خیلی سنتی و بسته ای داشت .دیگه اینکه من ازش خیلییی سرتر بودم چه به لحاظ ظاهر و چه خانواده(بنابراین فکر می کردم قدرم بیشتر می دونه) "

    مخلص کلام اینکه توی زندگیتون زن همسرتون باشید نه مرد همسرتون !!

    اگر ریشه این تفکر رو در وجودتون خشک نکنید ...... مطمئن باشید مشکلات پیچیده تری گریبانتون رو خواهد گرفت و عاجز از حلشون خواهید شد.

    تفکر فوق الذکر یا مرد ضعیفی رو به خودش جذب میکنه ... و یا مردش رو ضعیف خواهد کرد ...... و یا به جدایی ختم خواهد شد .......شک نکنید!

    اگر بتونید زن باشید با تمامی ظرافتش ..... آن وقت ، مردتون شما رو ماخذ ارضای حس تامین کنندگیش و مردانگیش خواهد یافت ..... در غیر اینصورت ، برای ارضای حس تفوق و تامین کنندگی خویش ، قطعا به دنبال زنی با کرنش و خضوع جذاب زنانه ، خواهد رفت. .... و شما خواهید ماند با حس منیت و سلطه جویی ، که برای فطرت زنانه مانند سم مهلکیست.

    امیدوارم که نسیم گرمابخش آرامش مشترک برای هر دوی شما وزیدن کنه.

    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : سه شنبه 02 آذر 95 در ساعت 15:36

  15. 4 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    Mr DaNi (چهارشنبه 03 آذر 95), فرشته مهربان (چهارشنبه 03 آذر 95), نیلوفر:-) (یکشنبه 07 آذر 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 03 آذر 95)

  16. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    بعضی پستهای این تاپیک بدون دقت در تشخیص درست هم قضاوتهای ناروا دارد و هم توصیه های آسیب زا لطفاً تاپیک آفت های احتمالی در کار مشاوره را مطالعه فرمایید .

    بخصوص از پیشکسوتان تالار که بعضاً توصیه های چکشی داشته اند دقت بیشتری انتظار می رود





  17. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    نیلوفر:-) (جمعه 12 آذر 95)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کتاب چی خوندی؟
    توسط mohamad.reza164 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 آذر 94, 16:37
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 18 اردیبهشت 93, 11:31
  3. میخام یک زندگی خوب داشته باشم اما نمیدونم چطوری؟
    توسط مرضیه-ف در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 مرداد 92, 03:35
  4. آیا از عدم اعتماد به نفس رنج می بری؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 بهمن 89, 14:45
  5. به چند نفر تکیه کرده ای؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 شهریور 89, 07:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.