به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 بهمن 96 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,941
    سطح
    33
    Points: 2,941, Level: 33
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 54 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خانم ها اکثرا بین حالت های اسلامی و غربی مردد هستن . و توقع دارن از هر کدوم اونی که به نفعشون هست رو انتخاب کنن

    اگر همسرتون فردا به شما بگوید محیط کارتون مناسب نیست یا اینکه چون اون شادابی گدشته نداری یا هر دلیل دیگه حاضرید دیگه شاغل نباشید بدون تبصره و اما و اگر ؟ اکثر خانم ها جوابشون منفیه ...
    نظر خانم عشق افرین اینقدر کامل و با رعایت انصافه که لحظه ای شک کردم یه خانم اونو نوشته کاش همه خانم ها هم چنین بینشی داشتن

  2. 2 کاربر از پست مفید mohammad89 تشکرکرده اند .

    3zar (سه شنبه 18 آبان 95), عشق آفرین (چهارشنبه 03 آذر 95)

  3. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی نهایت نمایش پست ها
    می تونید از خواستگارتان سوال بفرمایید اگر گفته اند که " من دیدگاه مالی به همسرم ندارم و تامین مخارج زندگی به عهده مرد هست." پس منظورشان از سخنان پیشین در مورد کمک مالی همسر به ایشان چیست؟ اگر روزی شما نخواهید دیگر سر کار بروید نظر ایشان چیست؟
    مرسی بینهایت جان،

    قبلا مستقیما در مورد کمک مالی چیزی نگفته بود. بذار همه حرفی که در این مورد زدیم رو بنویسم. اولین بار که صحبت از کار کردن شد، گفت وجهه اجتماعی خانمم برام اهمیت داره (و یه سری از فاید غیرمالی کار کردن رو عنوان کرد که الان یادم نیست). اون جلسه اول یا دوم صحبتمون بود و منم دیگه وارد جزئیات نشدم.

    در جلسات بعدی نمی خواستم مفصل راجع به آینده ی احتمالی خودمون صحبت کنم (چون نمی دونستم نظر خودم درمورد نحوه خرج شدن درآمدم چیه) برای همین چندبار کلی و گذرا یه چنین سوالاتی پرسیدم: "به نظر شما درآمد خانم ها باید صرف چه کارهایی بشه؟" و پی حرف رو هم نگرفتم.

    یبار گفت مثلا خانم می تونه یکی از قسط ها رو به عهده بگیره. یبار گفت مواقعی که روی مرد فشار مالی هست می تونن با درآمد خانم برن مسافرت. یبار گفت می شه سهمی در خرید خونه داشته باشه و به همون نسبت از خونه به نامش بشه.

    هیچوقت نگفت مرد نباید به درامد خانمش فکر کنه.

    اما پریشب که صحبت کردیم (بعد از اینکه این تاپیک رو ایجاد کردم نتونستم صبر کنم اینجا به نتیجه برسم بعد درموردش صحبت کنم)، بهش گفتم حداقل تا دو سه سال نمی خوام کار کنم. با من هم عقیده بود.

    بعد ازش پرسیدم که با این موضوع مشکلی نداره گفت که نه مسئله ای نیست. دوباره دقیق تر راجع به بعد مالیش سوال کردم که گفت من روی همسرم حساب مالی باز نمی کنم و درامد خودم برای یه زندگی متوسط کفایت می کنه. تامین مخارج هم به عهده مرد هست (البته یه آدم مذهبیه و به نظرم منطقا این رو وظیفه مرد می دونه).

    حالا، فکر می کنم بهتره دیگه ازش نپرسم که پس منظورت چی بود که اون موقع اون جواب ها رو دادی. بهتره اول به نتیجه قطعی برسم که نظر خودم چیه. و در ضمن الان تقریبا خودم می دونم دیدگاهش به این موضوع چیه: اصراری به مشارکت همسرش نداره، اما از پذیرفتنش هم امتناع نمی کنه. و در کل اگه من نظر خودم رو بدونم، فکر می کنم بتونم اون رو هم با خودم همفکر کنم. البته تا حالا که اینطور به نظرم رسیده، شاید در ادامه متوجه بشم در مورد همفکری یا موارد دیگه در موردش اشتباه کردم.

    ....

    اما در مورد اینکه درآمد من پس انداز بشه.... بهش فکر می کنم. این بهتر از اینه که ببینم شوهرم داره از غذایی می خوره که من خریدم، اما این راهکار هم دقیقا اونی نیست که با فطرت ما (یک زن و یک مرد) کاملا سازگار باشه.

    چون مردها خیلی بیشتر از زن ها نیاز روانی به مایملک دارن. اونها دلشون می خواد حس کنن که این خونه ای که زن و بچه ام توش زندگی می کنن "متعلق" به منه. من خریدم.

    "من" کسی هستم که سرپناه تهیه کردم... به نظرم این نیاز فطریه یک مرده.

    البته ایشون خونه داره. من هم که تا حالا اهل پس انداز کردن نبودم... حداکثر کاری که در عمل از من برمیاد لباس خریدن و هدیه گرفتن و تفریح کردنه... مگر اینکه یه تحول شخصیتی عظیمی درم رخ بده.... یا اینکه موفق بشم به قول نیکیا خودم رو با زندگی متاهلی وفق بدم و برای اینکارها از درآمد همسرم استفاده کنم...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 17 آبان 95), زندگی خوب (سه شنبه 18 آبان 95)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط suzana نمایش پست ها
    سلام میشل جان
    منم مثل شما دقیقا در خانواده ای بزرگ شدم که مادرم خانه دار بود و پدرم کارمند و بالطبع مادرم حسابدارمون! برنامه ریزی دخل و خرج و مهمونی و ... بر عهده مادرم بود.
    اما بعدا که ازدواج کردم و هر دو حقوق خودمونو داشتیم و حقوق من اوایل برابر و این اواخر بیشتر از حقوق شوهرم هست. اوایل ازدواج بدلیل همان عدم آشنایی با نحوه دخل و خرج یک خانواده دو حقوقه که شما می فرمایید خیلی مشکل و اعصاب خردی داشتیم. بیشتر خودم خودخوری می کردم و وقتی بهش کمک می کردم یجوری و وقتی هم که نه یه جور دیگه ناراحت بودم. به مرور زمان حد و مرزها دستمون اومد. مخصوصا اینکه شوهرم مادرش رو هم تا حدودی ساپورت مالی می کرد و همیشه در مورد درآمد اون یک عدم شفافیت وجود داشت.
    برای خرید خونه و ماشین بیشتر مبلغ رو اون تهیه کرد ولی من هم حدود 30 درصد کمک کردم. در عوض اون هم در خرید یک زمین تجاری کمکم کرد. اما حالا که نیازهای ضروریمون برطرف شده حقوق من کاملا دست خودمه بیشتر نیازهای روزمره خونه رو شوهرم تامین می کنه منم گاهی خرید می کنم برای پوشاک خودم و بچم در 80 درصد موارد من هزینه می کنم. و بقیه رو پس انداز می کنم.
    به نظر من زندگی و شرایط خانواده هر کسی متفاوته و نمیشه یک نسخه کلی پیچید. گاهی لازمه با شوهرتون که به بن بست مالی خورده همدلی کنید و کمک مالی کنید و گاهی که میبینید ولخرجی می کنه و اهمیتی به نیازهای شما نمیده درآمدتونو جایی پس انداز کنین. مرزهای باریکی وجود دارن و نمیشه کاملا حقوقتونو سوا کنین و به قول خودتون عملا میارین خونه خرج می کنین. من هم تا حدودی اینجورم مثلا لباس خاصی جلب توجه کنه برام غرورم اجازه نمیده برم پیش شوهرم و با هزار ادا و اطوار ازش بخوام برام بخره.
    خانم های شاغل باید این حقیقت رو در نظر بگیریم که ما زمانی را که باید به خانه و خانوادمان اختصاص بدیم بخشی زیادی رو به کار اختصاص می دیم و حتی وقتی می آییم خونه و خسته ایم دیگه اون شادابی و حوصله لازم رو برای بچه و همسرمون نداریم. پس اینقدر ادعای حقوقمون رو نداشته باشیم و مدام درگیری سر نحوه خرج کردنش نباشه. هرچند من هرگز این حقیقت رو به شوهرم بروز نمیدم
    سلام سوزانا، مرسی

    منم فکر می کنم بتونم تو زندگی این مسئله رو حل کنم. البته اگه در عمل مسئله ای به وجود بیاد، چون الان به نظرم می رسه که قبلا بهش منفی نگاه کرده بودم و اونطور آدمی نیست که در مورد مسائل مالی باهاش به مشکل بخورم.

    به هرحال نباید سعی کنم همه ی جزئیات رو از همین الان پیش بینی و حل کنم. البته قبل از آخرین باری که در این مورد صحبت کردیم (همون باری که گفتم نمی خوام سرکار برم)، حس بدی به این موضوع داشتم. اما الان فکر می کنم در این مورد یه آدم نسبتا نرماله. نه به اندازه ی مردهایی مثل پدر من می خواد مردانگیش رو ثابت کنه و روی همه چی سایه بندازه، نه از زیر بار مسئولیت هاش شونه خالی می کنه.

    شاید هم همونکاری که گفتم رو انجام دادم و دو سه سال کار نکردم. البته اگه ازدواج کردیم. یبار یه خواستگارم بهم گفت "خیلی دردناکه... اونایی که ما رو دوست دارن، ما اونا رو دوست نداریم. اونهایی که ما دوستشون داریم، اونا دوستمون ندارن. اونایی هم که هردوهمدیگه رو دوست داریم، یه چیزی می شه که به هم نمی رسیم."

    حالا هم که من از یه نفر خوشم اومده مطمئنا یه چیزی می شه که نشه. مثلا همین مشاوره اگه بالاخره جوابش منفی نبود...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    نیکیا (سه شنبه 18 آبان 95), زندگی خوب (سه شنبه 18 آبان 95)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    سلام گلی
    کتاب مثل مردا فکر کن مثل زن ها رفتار کنو خوندی؟ اگه نخوندی بخون. یه روزه می خونی. توضیحاتی درباره مردها داده و تفاوت فکریشون اما به زبان ساده...

    موفق باشی و خوشبخت
    ویرایش توسط meinoush : دوشنبه 17 آبان 95 در ساعت 15:14

  8. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    میشل (دوشنبه 17 آبان 95)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    حالا هم که من از یه نفر خوشم اومده مطمئنا یه چیزی می شه که نشه.
    ان شا الله درست میشه. نگران نباشید.بعدشم نگرانی نداره چیزی که زیاده خواستگار خوب و آقا!!!! خداییش اگه پسر خوبیه از دستش ندید. در کل قرار نیست همه،

    همه چی شون خوب باشه همین که تو کلیات به هم بخورن بسه. در ضمن همه ی مشاورا مشاورای خوبی نیستن. تشخیص خودتون بدون در نظر گرفتن احساس خیلی مهم تره. به نظرم

    این حد از توانایی رو دارید پس اگه تشخیص شما میگه اون آقا مناسبه دیگه حرفای نا امید کننده نزنید بلکه تلاش کنید تا به موفقیت برسید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    میشل (سه شنبه 18 آبان 95)

  11. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    ان شا الله درست میشه. نگران نباشید.بعدشم نگرانی نداره چیزی که زیاده خواستگار خوب و آقا!!!! خداییش اگه پسر خوبیه از دستش ندید. در کل قرار نیست همه،

    همه چی شون خوب باشه همین که تو کلیات به هم بخورن بسه. در ضمن همه ی مشاورا مشاورای خوبی نیستن. تشخیص خودتون بدون در نظر گرفتن احساس خیلی مهم تره. به نظرم

    این حد از توانایی رو دارید پس اگه تشخیص شما میگه اون آقا مناسبه دیگه حرفای نا امید کننده نزنید بلکه تلاش کنید تا به موفقیت برسید.
    نه هانی، نگران نیستم. این ساده ترین و آسون ترین خواستگاری ایه که داشتم (از بین مواردی که یه مقدار طولانی شده). ذهنم اصلا گره نخورده، دغدغه فکری هم ندارم. هر مسئله ای هم که پیش اومده، ازش برای تقویت هوش هیجانیم استفاده کردم. کلا موقعیت خوبی بود برای تمرین کردن. و الان پیشرفتم رو (در درک و مدیریت احساسات خودم و دیگران) حس می کنم.

    راستی اینو حال کردی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    به هرحال نباید سعی کنم همه ی جزئیات رو از همین الان پیش بینی و حل کنم.
    حالا هی بگو میشل کمال گراست (شوخی). درضمن، الان تشکرت پایین اون پستم کجاست دَتَر جان؟ خداییش اینو لایک نکنی، دیگه کی می خوای منو تشویق کنی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    سلام گلی
    کتاب مثل مردا فکر کن مثل زن ها رفتار کنو خوندی؟ اگه نخوندی بخون. یه روزه می خونی. توضیحاتی درباره مردها داده و تفاوت فکریشون اما به زبان ساده...

    موفق باشی و خوشبخت
    سلام عزیزم، مرسی

    دارم می خونمش. موفقیت اصلی و خوشبختی حقیقی من اینه که بتونم اون تسلط روانی ای که برازنده ی من هست رو داشته باشم.

    الان جای خواهرم خالیه که برای این "برازنده ی من" ادا در بیاره.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  12. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    نیکیا (سه شنبه 18 آبان 95), زندگی خوب (سه شنبه 18 آبان 95)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 دی 97 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,404
    سطح
    42
    Points: 4,404, Level: 42
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    75

    تشکرشده 32 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوره فرق کرده مشکلات مالی کلا زیاد شده و نیاز به همراهی زن و مرد است... مردانگی مردترین ها در ظلم روزگار خاکستر میشود سخت نگیریم .این دوره مرد بودن با پول درآوردن تضاد پیدا کرده!!

  14. کاربر روبرو از پست مفید نیکمرام تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 03 دی 95)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم من سرکار میرفتم،اولش هم تمام وقت بودم و مرتبط با رشته تحصیلی.دیدم درآمدم که نصف نصف درآمد بقیه است،تو خونه هم خستگی و اعصاب خردی برام میمونه.در نهایت اومدم بیرون رفتم دنبال تدریس زبان.تا یک هفته قبل از زایمانم هم میرفتم سرکار.باید ببینی خودت چطوری راحتی.من انقدر کار میکردم که خرجی ماهانه نخوام از همسرم بگیرم ولی پولها را توی یک کارت نگه میداشتیم و خریدهای گنده را از اون انجام میدادیم.اول ازدواج کارت من بی استفاده بود همه پول توی اون بود بعدش کارت شوهرم شد محل نگهداری پولها.حتی من یک پولی توی بانک داشتم که سود ماهانه میداد اون سود رو هم میریختم به کارت شوهرم و همینطوری پول جمع کردیم ماشین خریدیم.ماشین هم به نام شوهرمه چون من باردار بودم و ماه های آخرم بود نمیتونستم پاشم برم امضا بزنم.الآن هم که میخوایم خونه بخریم من گفتم نصف نصف به نام زده بشه شوهرم قبول نکرد و خونه را گفت به نام من بگیریم.منظورم اینه اگه اعتماد باشه دیگه مرزبندی معنا نداره.پول من و پول تو نداره.ولی خب اول ببین نظرش در این زمینه چیه.یعنی پولی که درمیاره مال خانواده است یا چون اون کار میکنه پول را مال خودش میدونه و به خودش اجازه میده بدون اطلاع شما خرجش کنه؟فقط و فقط این مهمه.

  16. 2 کاربر از پست مفید kaspian تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 05 دی 95), خانم مهندس (شنبه 04 دی 95)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array

    Tavajoh

    کاسپین جان
    مشکل اینه که ما اعتماد می کنیم ولی اون ها چی؟
    من خودم همه حقوقم رو به همسرم دادم و واقعا هم اونقده وام و قسط و... بود که چاره ای نبود ولی هر وقت بحث به نام زدن پیش اومد طفره می ره و بهونه و...
    من خودم 3 ماهی یه بار یادم میاد و کلی جنگ و دعوا و بحث و....

    که تو آخرین دعوا همسرم گفت میخوای ببری به گورت
    بهش گفتم چرا اقدامی نمی کنی که بحث تموم بشه گفت یه وجبم به نامت نی زنم
    دیگه برام مهم نیست

    به قول مامانم فک می کنم رفتم در خونه نشستم با زنهای همسایه غیبت کردم ( مامانم میگه قدیما زنها روزی 6 ساعت تو کوچه می نشستن بدون حقوق شما تو اداره با حقوق .تازه کلی سبزی پاک می شد باقلا دون میشد و کلی مربا و رب پخته می شد.)

  18. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    حق با شماست حیاط خلوت عزیز،به هر حال آدم باید طرفش رو بشناسه. برای همین هم آخرش اضافه کردم که دوستمون اول ببینه طرز فکر همسرش در این زمینه چطوریه.من نمیدونم شما چند ساله ازدواج کردید ولی من و همسرم یک بند از بندهای عقدنامه امون این هست که در صورت طلاق اموالی که بعد از تاریخ عقد بدست اومده نصف نصف تقسیم میشن.یعنی با اینکه ماشین به نام ایشون و خونه به نام من هست ولی در اصل همون نصف نصفه.نوع نگاه مرد به زندگی را از خیلی مسائل میشه تشخیص داد.من مهریه نگرفتم ولی حق طلاق و حقوق دیگه را گرفتم و از همون اول گفتم که من مدرن فکر میکنم.مهریه مال ازدواج سنتی هست،کار خونه تو ازدواج سنتی وظیفه زنه.پس الآن همسرم تو خونه نشستن را وظیفه ام نمیدونه.البته تو این زمینه مادرشوهر هم مهمه.پسری که مادرش خونه دار و کدبانو بوده ارزش را در کدبانو بودن میدونه.ولی همسر من چون مادر خودش شاغله و با پدرش دقیقا همه چیز را نصف نصف به نام زدن با این قضیه مشکلی نداشت.اینجاست که اهمیت خانواده و فرهنگ خانوادگی طرف مقابل به چشم میاد .


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میخوام یه زن واقعی باشم. یک زن کامل یک انسان کامل
    توسط عاشق خانواده در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 شهریور 94, 16:55
  2. اضطراب اجتماعی شدیدم زندگیم را مختل کرده
    توسط ranaaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 15:32
  3. فوبیا و اضطراب اجتماعی
    توسط ki@rash در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 52
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 خرداد 91, 01:18
  4. سخت بودن انتظار واسه گرفتن جواب مثبت قطعی
    توسط larg.62 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 15 آبان 89, 09:53
  5. * صداقت واقعی
    توسط escarlet در انجمن تنش و دعوا در ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اردیبهشت 88, 12:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.