موضوع: کمک کنید من میخوام گریه کنم

سلام

خانم فرزانه نمیدونم برا این مشضکلتون مشاوره رفتین یا نه.. ولی اگه نرفتین یه جلسه تشریف ببرید.. چون از حالات شما این برداشت میشه که اون دفعه هم گفتم میخوایید نامزدتونو عین چیزی که دوست دارید بکنید و این محقق نخواهد شد
چون ادمها عوض نمیشن و ایشون معلومه ادم برون گرائی هستش و شما درون گرا.. و چون شما بابت کارهائی که برای ایشون جلوه بدی نداره هی ازش ایراد میگیرید متعاقبا ایشون هم عکس العملشونو در قابل استهزا و مسخره

کردن شما بهتون بر میگردونن.. و چیزی که در متن حرفای شما میشه دید اینه که برا هر حرکت اشتباه ایشون یا بسیار عصبانی میشید و یا گریان ..

الان هم میتونید با چن جلسه مشاوره تکلیفتونو روشن کنید.. اگر واقعا نامزدتون به مزاقتون خوش نمیاد بهش اعلام کنید تا جدا بشید ولی اگه در پی این هستین که ایشونو عوض کنید راهتون سخته

ما مشاوره قبل ازدواج رفتیم و اون تایید کرد نمیدونم بر چه اساسی ما رو باهم جور دونستاما خب گفت که مشکلی نیس من بهش اعتماد کردم و بله رو گفتم اقای جوادیان در هر دو روشی که من انتخاب کنم راهم سخته بنظر شما من الان تو این وضعیت چیکار کنم؟پیشنهاد شما چیه؟اگه جای من بودید چیکار میکردید؟من قراره یه عمر باهاش زندگی کنم شما چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟؟؟؟؟

سلام

خانم فرزانه منظورم مشاوره الانه نه قبله ازدواج..

مشاور بهتر میتونه راهنمائیتون کنه.. در هر صورت انتخاب با خودتونه و قبله رفتن زیر سقف باید تصمیم بگیرید ...

و برای اینکه تصمیم بهتر و درستی بگیرید باید زیر نظر مشاور خوب این کار انجام بشه .. و برای این کار وقت بذارید چون بعدا در صورت عدم تفاهم و علاقه ضرر مالی و روحی زیادی متحمل خواهید شد..

انسانها با ازدواج به ارامش میرسن نه اضطراب..

برداشت ما از صحبتهای شماست , شاید نامزدتون خیلی هم پسر خوبیه اما شما با زوم کردن رو نقاط منفی ایشون , همش حرص میخورین..

اصلا باهاش شوخی و مزاح میکنید و یا سر به سرش میذارید ? یا همش دوست دارید کتابی و مودب باشه ؟؟

چیکار کنم که نقاط منفی رو نبینم؟نقاط منفی هر لحظه هست مثل با صدا غذا خوردن مامانم میگه عیب نداره چون پول داره همه چی درست میشه خب ما هیچ مشکل مالی نداریم خدارو شکر این خصوصیت همسرم باعث شد تا مادرم منو راضی به ازدواج باهاش کنهبنظر شما اینده ما چجوری خواهد شد؟چجوری میبینید؟ایا نبود مشکل اقصادی زندگی منو تضمین میکنه؟راستش خودم دیگه نمیخوام برم مشاوره چون حس بدی پیدا کردم بهشون حس میکنم از بس سرشون شلوغه همه رو مثل هم راهنمایی میکنن و یک الگوی مشخص برا همه دارن اعتمادم به مشاور های شهرمون از بین رفته با اون مشاوره قبل ازدواج طرز فکرم به اون دکترا عوض شد منو همسرم زیاد شوخی میکنم من نمیخوام که کتابی باشه اما میخوام مدرن باشه مودب,باشه و با فرهنگ باشه باصدای شالاپ شلوپ غذا خوردن واقعا رو اعصابمه خودشم میگه همه مثل من هستن مثلا با دهن باز غذا میخوره من واقعا ازش سرد میشم با این رفتار هاش

شما خودتون نوشته بودید که نامزدتون همینجوری الکی جواب تست هارو داده و مشاورتون و شاید به اشتباه انداخته .. بعدشم همه رو به یه چشم نگاه نکنید..

شما چن جلسه تشریف ببرید و به حرفاش گوش کنید اگه دیدید راهکارهای مشاور به دردتون نمیخوره اون موقع قضاوت کنید نه از الان.. پرس و جو کنید ببینید کدوم مشاور و روانشناسی تو شهرتون معروف و خوبه, از اون وقت بگیرید..

من فک میکنم این کارهاشون واسه اینه که لج شما رو در بیارن و اونجوری غذا میخورن.. و اگه مشکلتون حتما حل شد عروسی بگیرید , پول ضامن خوشبختی نیست..

در هر صورت شما با هر کسی ازدواج بکنید یه نوع ایراد و نقطه منفی توش خواهید یافت ..شاید نقطه منفیه کسه دیگه ای رو ببینید و بعد با خودتون بگید ایراد نامزد من در مقابل ایراد فلان کس چیزی نبوده که من انقد بزرگش کردم..

خب اره حرف تو حرف منه شیدادوستام و فامیلا برام دل میسوزونن و حس ترحم دارن من حس میکنم حیف شدم تو بیست سالگی همسرم دارای ارثیه پدری هست و تو مرکز شهرمون مغازه و واحد هایی داره که اجاره میگیره ازشون و خودش هم شغل ازاد داره من این رفتار هاش رو تو جلسات خواستگاری ندیده بودمما قبل عقد زیاد رفتیم بیرون پارک و بازار و خرید و ....اما این رفتارهاش رو ندیده بودم یا مثلا ما تو دوران اشنایی هیچموقع درباره علم و اطلاعات عمومی حرف نزده بودیم تا اینکه بفهمم دیپلم بودنش برام مشکل سازه ما حدود هشت یا نه جلسه قبل عقد باهم حرف زده بودیم و گردش و بیرون رفته بودیم

زن نظر من شما داری ایده ال گرایی فکر میکنی ببین دختر خوب بعنوان یه خاهر بهت میگم شما دو راه داری یا در خودتتلییرات ایجاد کنی تا زندگی شادی داشته باشی یا باید طلاق بگیری و بعد اون سختیهای خودش رو تجربه خاهی کرد
شما هیچ تلاشی برای دوست داشتن ایشون نمیکنی و دایم داری بخودت میگی ازش بدم میاد تاپیکهای اقای جوادیان رو بخون مشکلش مثل شما بود اماااااا ایشون خاست زندگی کنه و خودش و ذهنش رو تغییر داد و تونست
حالا شما تا خودت رو تغییر ندی هرگز از زندگیت لذت نخاهی برد دختر خوب پست قبلی من رو بخون چندین بار اگه همسرت هیچ کدوم از کارهایی که الان شما رو عصبی نمیکنه قبل عقد نمیکرد قبلا هم گفتم فقط علتش لجبازی با شماست چون دیده شما قبولش نداری الویت اول شما نیست و ازین بدتر دیگه چی میخاست بشه شما خودت رو تغییر بده تا عاشق همسرت بشی اونوقت میای اینجا مینویسی با دنیا عوضش نمیکنم همسرم جه اخلاقای خوبی داره
سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

نوشته اصلی توسط ستاره زیبا

زن نظر من شما داری ایده ال گرایی فکر میکنی ببین دختر خوب بعنوان یه خاهر بهت میگم شما دو راه داری یا در خودتتلییرات ایجاد کنی تا زندگی شادی داشته باشی یا باید طلاق بگیری و بعد اون سختیهای خودش رو تجربه خاهی کرد
شما هیچ تلاشی برای دوست داشتن ایشون نمیکنی و دایم داری بخودت میگی ازش بدم میاد تاپیکهای اقای جوادیان رو بخون مشکلش مثل شما بود اماااااا ایشون خاست زندگی کنه و خودش و ذهنش رو تغییر داد و تونست
حالا شما تا خودت رو تغییر ندی هرگز از زندگیت لذت نخاهی برد دختر خوب پست قبلی من رو بخون چندین بار اگه همسرت هیچ کدوم از کارهایی که الان شما رو عصبی نمیکنه قبل عقد نمیکرد قبلا هم گفتم فقط علتش لجبازی با شماست چون دیده شما قبولش نداری الویت اول شما نیست و ازین بدتر دیگه چی میخاست بشه شما خودت رو تغییر بده تا عاشق همسرت بشی اونوقت میای اینجا مینویسی با دنیا عوضش نمیکنم همسرم جه اخلاقای خوبی داره
سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

سلام ستاره زیبا و فرزانه خانم..

ستاره زیبا ممنون بابت مثال زدن من به عنوان الگو برای فرزانه خانم.. اما من نمیخوام فرزانه خانم مثله من بشن.. من هنوز نتونستم خانممو دوست داشته باشم ولی چون این راهو انتخاب کردم همه چیزشو قبول کردم و راهای زیادی
رو امتحان کردم و میکنم تا عاشقش بشم , ولی نمیشه و سخته..

واسه همین هم برا فرزانه خانم میگم تا نرفتین زیر سقف تصمیمتونو بگیرید و پول و این چیزها نمیتونه جای دوست داشتنو بگیره .. شیدا خانم خوب نوشتن براتون که برین مشاوره و ایشون بگن که کدوم رفتارتون طبیعیه و کدوم غیر طبیعی و
اصلاح شدنی..
با توصیفاتی که نوشتین نامزد شما وضعش خوبه و شما هم نباشید خیلی راحت میتونه با کیس دیگه ای ازدواج کنه و اون نفر شاید پول دوس باشه و این ایرادها به چشمش نیاد و شما هم همینطور بعد مدتی یه نفرو پیدا کنید که مبادی
آداب باشه و وضع مالیش معمولی باشه و شما به این قانع باشید

خب اره دقیقا

من پول زیاد برام مهم نیس چطور که تو خونه پدری خیلی معمولی بودیم

ومن هیچ اعتراضی نداشتم چون به جای پولداری چیزای ارزشمند دیگه ای دارم مثل ادب و خانواده تحصیل کرده و روشن فکر و کتابخوان و با فکر

اما همسرم و خانوادش اینطور نیستن اونا حتی ابتدایی ترین اطلاعات دنیای روز رو نمیدونن تحل تا دبستان دارن و ادب و فرهنگ هم خیلی قدیمیه

حالا همه اینا شاید قابل تحمل باشه من از چیز دیگه ای میترسم که حتی از فکر کردن بهش میترسم و گریم میگیره

من چون شاهد رفتار و اخلاق های خانوادگی اونا هستم میترسم که شوهرم هم خلق و خوی اونا رو داشته باشه اما تا الان مخفی مونده

مثل زور گفتن مثلا اینکه زن حق تصمیم گیری نداره زن عقل کمتر از مرد هست و اینجور طرز فکر ها

من اینارو تو شوهرم ندیدم ولی فکر میکنم این مدت تحمل کرده و تصمیمات من هم براش مهم بوده تو این چند ماه

میترسم بعد چند سال خودواقعیشو نشون بده که مثل پدرشوهرم بشه

خب,به هر حال تو اون خونه بزرگ شده و رفتار های پدر شوهرم روی تربیتش تاثیر داشته

دوستان و همراهان من از کجا بفهمم که شوهرم تحمل نمیکنه و این خودواقعی اونه میترسم که اخلاق شوهرم بعداز عروسی بدتر شه