به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 76
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من تا حالا ندیدم مشکل کسی با گریه کردن حل بشه این از این! این خصلت زنای ایرانیه که هر جا کم میارن گریه میکنن! حتی برای اهداف بزرگ هم به جای تلاش فقط گریه میکنن!!! اصولا با مفهوم شجاعت و تلاش و قهرمانی نامانوسن!
    دوست عزیزم در اینکه کار مادرتون در تشویق بیجای شما برای ازدواج تو سن کم قبل از کسب آمادگی اونم با فردی که انتخاب خودتون نبوده، بسیار اشتباه بوده، اصلا شکی درش نیست و ما اینو درک میکنیم و بهت حق میدیم. 7 سال پیش زمانی که من هم 20 سال داشتم اصلا نمیدونستم ازدواج یعنی چی، اما از 3 مورد گریزان بودم 1. عدم ادامه ی تحصیل 2. عدم اشتغال 3. ازدواج قبل از پختگی و پیدا کردن فرد مورد نظرم. الان 2 مورد اول شکر خدا حل شدن اما مورد سوم و مورد چهارمی به اسم 4. فرزند آوری جز مسایل من هستن. من کاملا درکت میکنم و میدونم چه حس بدیه این که فکر کنی شرایطی داری که در شان تو نیست.
    بهت میخوام یک پیشنهاد بدم. حرف ملت رو بیخیال شو. مگه چند تا انسان درست و حسابی دور و برت میبینی که حالا اینهمه نظرشون برات مهم باشه؟ نظر عوام رو مساوی هیییچ بزار. ببین متخصصین و خواص چی میگن. خودت رو هرگز قاطی عوام نکن. خاص باش و با ادمای خاص ارتباط برقرار کن. دوستانه بهت میگم اگر به حرف این مردم زیادی توجه کنی کلات پس معرکه س. طبق نظر متخصصین، دوران نامزدی دوران شناخته و با ازدواج متفاوته. تو الان نامزدی و هییییچ لزومی نداره با همین اقا حتما زیر یک سقف بری. پس الان اصلا بغض گلوتو نگیره و به جاش سعی کن به شناختی از خودت و نامزدت و زندگی ای که شالوده ی ازدواج این 2 تیپ شخصیتی میشه دست پیدا کنی. مثل یک دختر تحصیل کرده و شجاع تمام تلاشتو بکن که در همین حال هنر زندگی کردن رو یاد بگیری، بکار ببری، اصولی و باسیاست زندگی و رفتار کنی، اصلا عجول نباش. به خودت و نامزدت و زندگی تون اجازه بده کمی گذر زمان رو بچشن. گذر زمان خیلی چیزها رو تغییر میده. نظراتت رو مثل یک خانم مدرن به بهترین شکلی که میتونی برای نامزدت بگو. انتظاراتت رو، هر چی که ازارت میده، هر چی که خوشحالت میکنه، اهدافت، ارزوهات، دلگرمی هات، چیزایی که دلزده و دلمرده ت میکنه. برای نامزدت گوش شنوا باش و از اون هم بخواه که برای تو گوش شنوایی باشه. بهش بگو که تمام تلاشتو میکنی که اونو راغب به زندگی 2 نفرتون کنی اما در مقابل انتظار نداری که اون گریزپات کنه از این زندگی. بشناسش و بشناس خودت رو. حتی اگر با اون زیر یک سقف نرفتی میتونی در اینده از این همه تجربه ت استفاده کنی. اگر با گذشت زمان هیچ تغییر رو بهبودی تو رفتارش مشاهده نکردی که تو رو امیدوار کنه اون موقع میتونی برای جدایی تصمیم قاطعی بگیری. هرگز برای رفتن زیر یک سقف عجله نکن. اون جدایی خیلی سخته. تو حق داری در مقام یک انسان و سپس در مقام یک زن که شوهرت رو مطابق سلیقه ی خودت انتخاب کنی. من اصلا سرزنشت نمیکنم که میگی دیپلمه، طرز غذا خوردن و رفتارش مثل مردای قدیمه، از چیزی که اطلاعی راجبش نداره حرف میزنه و ... چون تو به عنوان دختر امروزی حق داری شوهر به روزی هم داشته باشی و قطعا وقتی کسی از موضوعی اطلاعات نداره راجبش حرفای نامربوط و خنده دار میگه که موجب سرافکندگی تو میشه چون ادم عاقل اگر راجب موضوعی اطلاعاتی نداشته باشه حرفی نمیزنه و این به معنی این نیست که کز میکنه و یه گوشه میشینه و منزوی میشه نه! یک مستمع فعال میشه توی جمع و توی بحث ها سعی میکنه یاد بگیره و بعدش خودش میتونه یه سرچ مختصری هم تو نت بکنه و آتو دست کسی نمیده. اینا رو گفتم که بدونی درکت میکنم اما به صبر و تلاش تشویقت میکنم. بهت پیشنهاد میکنم در مناسبت ها به همسرت کتاب کادو بدی تا یاد بگیره زندگی یک دانشگاه همیشگیه و نیاز به مطالعه و اموزش و تمیرن داره. اینطوری جبهه ی تو رو هم متوجه میشه و درک میکنه که خانمش یک انسان بامطالعه س.
    ویرایش توسط nardil : چهارشنبه 12 آبان 95 در ساعت 17:24

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستای عزیز حرفی برای گفتن ندارید؟

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من اگه بخوام جدا شم حرف مردم منو میکشه از اون بدتر هر روز باید حرفا و سرزنش های مامانم رو بشنوم و غم پدرمو پدرم فوق العادست اون تا الان چیزی رو بهم اجبار نکرده هیچ چیزی تو ازدواج هم فقط نظر منو در نظر داشت اما من تحت تاثیر حرفای مامانم به ظاهر با این ازدواج موافق بودم

    مامانم میگه همسرم وضع مالیش خوبه و من تو رفاه کامل خواهم بود مامانم میگه عمده ترین مشکل زندگی مشکل مالیه که اونم نخواهی داشت و اکه مشکل مالی نباشه همه چی حله و هیچ مشکلی هم پیش نمیاد .

    دوستان واقعا اینطوریه؟من به وضع مالی خوب و عالی همسرم دل خوش کنم و ادامه بدم؟نکنه بعد چند سال صد برابر پشیمون تر از الان باشم؟؟

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75 نمایش پست ها
    دوستای عزیز حرفی برای گفتن ندارید؟
    nardil عزیز حرفای خوبی بهت زد در مورد حرف بقیه.
    ببین عزیزم به قول nardil اگرچه ما تو رو درک میکنیم و واقعا از صمیم قلب متاسفیم از احساسات منفی اما الان بخوای یا نخوای زمان بزرگ شدن تو رسیده. متاسفانه من هنوز ندیدم تصمیم به اقدامی بگیری البته یکی از کانتات نشسته بودی در مورد زندگیت فکر کرده بودی و اون عالی بود! ادامه بده لطفا! این یکی از دغدغه های زندگیت هست از این به بعد زندگیت قراره بیشتر سربالایی و سرازیری داشته باشه پس خودتو خوب اماده کن. لطفا حس منفی رو بذار کنار. خوبه نامزد تو هم بگه خانم من قوی نیست و توی حل مشکلات فقط زانوی غم بغل میکنه؟!
    پس اولا لطفا دست به زانو بگیر و شروع کن. من برای باز چندمه میگم با یک مشاور حرف بزن. حتی اگه شده مشاورهای رایگان دانشگاهت! خب وقتی تو اقدامی نمکنی بعدا حقی برای داشتن حس منفی و غصه و .. وجود نداره ها!!!! به نظر من برو یک متخصص خوب پیدا کن و براش حرف بزن اگه از لحاظ هزینه مشکل داری برو تو دانشگاهتون با یک مشاور که بیشتر مورد تایید هست صحبت کن. اگه لازم شد با نامزدت برین.
    اصلا مشاوره رفتین؟ میدونی چه قدر تو همون جلسات میتونی بشناسیش؟ اصلا شماختت رو از کجا به دست اوردی؟ سفر باهاش رفتین؟ رفت و امدش در چه حدیه؟ خانواده اون نظرشون چیه؟
    این سوالاتیه که اگه دوست داری ماها کمکت کنیم بهمون کمک میکنه شرایطتت رو بهتر درک کنیم.
    سوم اینکه، شروع که به تلاش برای رفتارهای با سیاست. مطمئن باش نمیتونی تغییرش بدی اما میتونی اگه به روش زندگی تو علاقه داشته باشه اصلاحش کنی. پس تلاش کن تا ببینی میشه رفتارهای مورد علاقت رو بهش یاد بدی و تو رفتارهاش نهادینه کنی.
    این حق تو هست که حرف از جدایی بزنی اما ما باید اول مطمئن بشیم که راه اصلاحی توی این راطه نیست و بعد این کار رو بکنیم. پس تلاشتو شروع کن و توی ذهنت برنامه و هدف بگذار برای شناختش اونوقت اگه بعد چهارماه- شش ماه نشد خب عاقلانه اینه که جلوی ضرر رو بگیری.
    نمیدونم چه مدت هست نامزد کردی اما به هر صورت از طرفی برای ازدواج اصلا اصلا عجله نکن و از طرف دیگه این پروسه شناخت رو هم خیلی با بی خیالی طولانیش نکن چون از یک جاییی به بعد طولانی شدنش فقط باعث میشه راضی به ازدواج بشی و یا تصمیم درستی نگیری.
    باز هم میگم لطفا به خودت بیا و یک کاری بکن. بچه ها تا حالا حرفایی رو باهات زدند و چند روز هم گذشته از پستت، اگه زندگیت برات مهمه محکم باش و شروع کن به اقدام.
    امیدوارم به زودی خبرهای خوشی بدی

  5. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75 نمایش پست ها
    من اگه بخوام جدا شم حرف مردم منو میکشه از اون بدتر هر روز باید حرفا و سرزنش های مامانم رو بشنوم و غم پدرمو پدرم فوق العادست اون تا الان چیزی رو بهم اجبار نکرده هیچ چیزی تو ازدواج هم فقط نظر منو در نظر داشت اما من تحت تاثیر حرفای مامانم به ظاهر با این ازدواج موافق بودم

    مامانم میگه همسرم وضع مالیش خوبه و من تو رفاه کامل خواهم بود مامانم میگه عمده ترین مشکل زندگی مشکل مالیه که اونم نخواهی داشت و اکه مشکل مالی نباشه همه چی حله و هیچ مشکلی هم پیش نمیاد .

    دوستان واقعا اینطوریه؟من به وضع مالی خوب و عالی همسرم دل خوش کنم و ادامه بدم؟نکنه بعد چند سال صد برابر پشیمون تر از الان باشم؟؟
    عزیزم درمورد جدایی حرفت منظقی نیست! تو قراره عاقلانه تصمیم بگیری. بگذار یک چیزی رو روراست بهت بگم. اگه برای هر نفر دومی حتی پدر و مادر خودتو تباه کردی ته زندگیت هیچ کس برای دست و سوت نمیکشه و بگه افرین. ته تهش میگن فداکار بود اما بلد نبود زندگی کنه! چیزی برای یاد دادن به بقیه نداری. چون هیچ نفر دیگه ای نمیخواد حتی فداکاری که تو میکنی رو با سوختن خودش تجربه کنه. پس احساساتی حرف نزن. درک میکنم که خیلی سخته برای همه خانواده اما زمان درستش میکنه. بهتره اینه که چنین پدر خوبی بعدا سوختنت رو ببینه فقط و خدای نکرده نتونه کاری کنه یا مجبور بشه برای طلاق با فرزند و .. حمایتت کنه. پس اگه دنبال تصمیم عاقلانه ای بدون که ممکنه برسی به اینکه جدا بشین از هم و زمان به همه بدی تا شرایط عادی بشه.
    اگه رابطه نزدیکی با پدرت داری با ایشون به جای مادرت درد دل کن و مشاوره بگیر.
    در مورد وضع مالی، من همسر خودم وضع مالی عالی نداره که بتونم بهت بگم اره خیلی خوبه و ما هیچ مشکلی نداریم. اتفاقا ما مشکلات مالی هم داریم. سخته نمیگم اسونه، یه موقع هایی باعث میشه همه فکرت بشه حل مشکل مالی اما به نظر من اگه مردت رو دوست داشته باشی، اگه داره تلاش میکنه اما مشکل مالی وجود داره، اتفاقا دوستش داری شاید بیشتر هر وقت دیگه چون تلاشش برای رابطه و زندگیتونو میبینی. به نظر من این حرف مادرت وقتی درست هست که بقیه شرایط همسرت نسبتا با تو مطابق باشه و حالا برای یک سری مشکلات اخلاقی که همه ما داریم هر شخصی یک پوئن مثبت داره که از همسر تو میتونست وضع خوب مالی باشه.
    توی این شرایط که تو میگی ممکنه پول شماها را کنار هم نگه داره اما اگه به هم نخورین از هم سرد میشین و هرکدوم فقط تو حرفه خودش و پول دراوردن و خرج کردن غوطه ور میشه که خب مسلما زندگی ایده الت نیست. پس به نظر مادر شما پول رو اینقدر مهم میدونه چون شاید خودش سختی های زیادی کشیده اما نمیدونه افتخار نکردن به قدرت و اقتدار مرد خیلی سخت تر از بی پولیه!
    شما باید حدود 70 درصد فکری نزدیک باشین تا بعد بگی + مزیت بزرگ وضع مالی من این گزینه رو مناسب میدونم.
    عزیزم تو به نامزدت علاقه داری؟ از جدایی از خودش ناراحت میشی به دلیل صرفا نبودنش؟ فکر میکنی اگه رابطتتون روتموم کنی چه چیزهایی بعدا از اون یادت میاد که میگی پسر ( مرد) خوبی بود. ای کاش بود و ... اینها رو به خودت جواب بده لطفا. بشین صفت هایی که میخواستی به همراه صفت های خوب همسرت که ممکنه بهش فرک نکردی رو لیست کن و الویت بده بهشون و بعد به هرکدوم نمره بده! ببین نمره قابل قبولی داره. حتی میتونی از اونم بخوای این کارو بکنه شاید متوجه نیست که دنیاتون متفاوته!
    منتظر خبرهای خوبت هستیم

  6. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من باهاش مسافرت رفتم چندبار و باهم زیاد حرف میزنیم و هر روز همو میبینیم
    ما اصلا تو این پنج ماه دعوا نداشتیم

    بنظرم اینم یه جور مشکله . اره؟

    اصلا تو دلم اشوبه

    همسرم به اینکه چه چیزایی خوشحالم میکنه و چه چیزایی ناراحتم اهمیت نمیده و میگه اینا حرفای چرت هستن زندگی ریاضی و فیزیک نیست قاعده داشته و این مدل حرفا

    دوستان ما عقد کامل هستیم و اسم هامون تو شناسمه هست اما من هنوز باکره هستم

    بذارین از رابطه ی جنسی هم بگم براتون ما رابطه خوبی داریم و در هفته تقریبا رابطه داریم اما نه کامل

    دوستام بهم میگن که یه بار در هفته کمه برامون
    من نگرانم

  7. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75 نمایش پست ها
    من باهاش مسافرت رفتم چندبار و باهم زیاد حرف میزنیم و هر روز همو میبینیم
    ما اصلا تو این پنج ماه دعوا نداشتیم

    بنظرم اینم یه جور مشکله . اره؟

    اصلا تو دلم اشوبه

    همسرم به اینکه چه چیزایی خوشحالم میکنه و چه چیزایی ناراحتم اهمیت نمیده و میگه اینا حرفای چرت هستن زندگی ریاضی و فیزیک نیست قاعده داشته و این مدل حرفا

    دوستان ما عقد کامل هستیم و اسم هامون تو شناسمه هست اما من هنوز باکره هستم

    بذارین از رابطه ی جنسی هم بگم براتون ما رابطه خوبی داریم و در هفته تقریبا رابطه داریم اما نه کامل

    دوستام بهم میگن که یه بار در هفته کمه برامون
    من نگرانم
    سلام دوباره عزیزم.
    خیلی خوبه که مسافرت رفتین و هر روز با هم وقت میگذرونین. اینکه گفتی اصلا دعوا نداشتیم بستگی داره منظورت کاملا چیه. در حالت عادی وقتی دو تا ادم 5 ماه به این نیت با هم حرف میزنن و میرن و میان، اخرش یک کنش هایی بینشون پیش میاد اما ممکنه مثلا تو شب بهش پیام میدی میگی ناراحت شدی و اون فرداش قضیه رو توضیح میده و موضوع تمام میشه و میره. که خب دعوا نداشتین اما یک موضوعات (تریگرهایی) برای بحث بینتون بوده. اگه این باشه نه مشکلی نیست مخصوصا اگه مطمئنین که هردوتایی خود واقعیتون هستین و در مورد همه مسائل حرف زدین. اما اگه هیچی پیش نیومده در حد دلخوری و ....باید مشکوک بشی که احتمالا از اینجا نشئت میگیره که از همه موضوعات حرف نزدین. یک چیزهایی که میدونین باب میل طرف مقابل نیست رو نگفتین و ...
    یک سوال، مثلا وقتی بهش میگی دوست نداری تو جمع این جوری حرف بزنه و رفتار ناشایست انجام بده با چه لحنی میگی و ایشون با چه لحنی جواب میده؟! فک کنم همین ها خودش در حالت عادی دلخوری های لازم رو ایجاد میکنه.
    اینکه میگن دعوا عادی هست منظور این نیست که حتما به دلخوری شدید و .. بکشه. بهتره اکثر اوقات این دعوا خودشو تو حالت سرد شدن طرف مقابل، کمتر حرف زدن، سکوت، یه کم لحن تند نشون بده در مورد توضیح داده بشه و بعد از یک مدت کوتاه بسته به موضوع تمام بشه.
    پس در مورد دعوا نداشتنتون ببین کدوم حالتین.
    تو میگی که همسرت به چیزهایی که خوشحال یا ناراحتت میکنه توجهی نداره، موقعی که بهش اعتراض کردی خودش یک اختلاف هست دیگه! تو دنبال دعوای بزن بزنی مگه دختر. ;) ببین عزیزم اگه به تو فکر نکرده حتما باید تا رابطتتون جدیده بهش یاد بدی. تو چی میگی که اون میگه ریاضی نیست؟!
    من حس میکنم اون با خودش میگه فرزانه همه چیز رو از دید درس و مشق میبینه و این به دلیل این هست که میدونه خودش تو این مورد با شما فرق داره و ضعف خودش رو میدونه اما پیشاپیش گارد گرفته که همه چیز درس و مشق نیست! اینجا مشخص میشه که شما اولا این حساسیت که اینجا هم گفتی که ایشون دیپلمه هست رو به روش اوردی و حساس شده، دوم اینکه گفتن نیازهات رو دیکته کردی احتمالا بهش و ایشونم میگه قاعده وار نباید باشه!
    شما نباید به همسرت اجبار کنی که چی نیاز داری، اما حتما حتما باید بهش بگی "من دوست دارم ....." . مثلا با هم که هستین از چیزها حرف بزنین تا به این بهونه خودتو بهش بشناسونی و اون رو هم بشناسی.
    البته نمیدونم شاید این کارها رو کردی. به هرحال باید مطمئن بشی که به اندازه کافی خودت درست رفتار کردی واقتدارشو نشکسته باشی.
    قبل از همه اینها تو دوستش داری؟ اگه به خواسته هات توجه کنه علاقه قلبی بهش داری اصلا؟ تو رابطه باهاش لذت میبری؟
    خب اگر عقد هستید میتونه بیشتر هم باشه رابطتتون ولی این بستگی به نیازها و شرایط شما دو تا داره. بعضیا تو دوران عقد هر روز هفته با هم هستند و رابطه هم دارن برخی هم دو بار در هفته. یک بار اگه نیاز عاطفی و جنسی هردوتون رو برطرف کرده موردی نداره اما خب عموما توی دوران عقد به خصوص اوایلش زوج ها زیاد با هم وقت میگذرونن و رابطه بیشتری هم دارند نسبت به بعدش. شما میگی هر روز هم رو میبینین، حتی اوایل عقد هم رابطه همین قدر بوده؟ این سوالات رو میپرسم بیشتر برای اینکه به خودت جواب بدی، اگه به ما هم بدی مسلما میخونیم و توی صحبتامون لحاظ میکنیم اما منظورم این نیست که حتما اینجا بخوای مطرح کنی ;)
    اگه از اول همین قدر بوده باید ببینی برای تو کافی بوده یا نه؟ دلیلی داره که محدودیتی برای با هم بودنتون وجود داشته باشه یا نه؟ برای همسرت کافیه؟ اشتیاق برای این رابطه توی هر دو نفرتون هست؟ به چه میزان؟ ایا وقتای دیگه که با همین هیچ معاشقه و .. ندارید؟ عموما اوایل عقد این اشتیاق زیاده و اگه شرایط جور باشه زوج ها برای با هم بودن ازش استفاده میکنن اما صرفا این تجربه عمومی دلیل اشتباه بودن شماها نیست شاید شما هردو نیازتون کمتر باشه یا مهارتتون کم باشه.
    امیدوارم کمک کرده باشم بهت.
    ضمنا این کامنتت خیلی خوب بود چون توش دنبال درست و غلط و راه حل بودی ;) عزیزم مطمئن باش اگه محکم باشی به نتیجه درستی میرسی.
    اینم بگم که اشوب بودن توی موقعیت تو کاملا طبیعیه. اصولا اوایل ازدواج با هر اتفاقی ذهن این سوال رو میپرسه که اشتباه کردم یا نه؟ و این حس نگرانی استرس به همراه داره. به خصوص کیس شما که با موانعی هم روبه رو شدین.
    اهان اینم یادم نره بگم! عزیزم به نظر میاد خیلی حرف مردم برات مهمه. از اول تا حالا میگی مردم ترحم میکنن، مردم میگن طلاق بده، مردم میگن رابطه یک بار در هفته کم هست و ... میدونم که جامعه به صورت اکتسابی یک دانش و تجربه ای به تو میده اما قرار نیست تو بر پایه اونها تصمیم بگیری باید اونها رو بشنوی روش فکر کنی و اگه پوچه سریع بریزیشون دور. پس در این مورد هم خودتو قوی تر کن.
    موفق باشی عزیزم

  8. کاربر روبرو از پست مفید Mahaneh تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 14 آبان 95)

  9. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    اگه برات ایرادی نداره این سوالهارو جواب بده

    ایا وقتی با نامزدت قرار میذاری بری بیرون تا وقت قرار خوشحالی و بی تابی میکنی؟؟

    ایا از تیپ و نحوه لباس پوشیدنه نامزدت خوشت میاد؟

    ایا از حرف زدن با نامزدت احساس خوشی میکنی؟؟

    ایا از تجسم ایشون به عنوان پدر بچه ات راضی میشی؟؟

    وقتی برا نامزدت کادو میخری از ته دله و بابتش خیلی وقت میذاری؟؟

    ایا صبح ها با حالت غم از خواب بیدار میشی یا حالت عادی؟؟

    سوال بعدی رابطه زناشوئیتون بود که قبلا جوابشو دادین.. و از اینکه این رابطتون خوبه نشانه مثبتیه و نیمی از راهو رفتین

  10. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم کاملا درکت میکنم اما به هر حال اتفاق افتاده و ادم باهوش کسی هست که میگه خوب الان باید چیکار کنم دختر خوب درسته سنت کمه اما با مطالعه کم کم پخته میشی من چند تا علت مشکلاتت رو میگم شما شناخت کافی از برخورد با یه مرد رو نمیدونی و چون انجام نمیدی اون ناراحتیها پیش میاد و عکس العمل همسرت .......و بعدفکر میکنی ایشون خیلی ععصبیه به احساساتت اهمیت نمیده و ....
    اما چند تا چیز نیازهای اساسی مردان هست و قدیمی و جدید و ایرانی و خارجی هم نداره:
    1نیاز به احترام2 حس اقتدار3حس تامین کنندگی 4الویت اول بودن
    اینا نیازهای کلی یه مرد هست که اگه رعایت نشه قاطی میکنن
    و به خانواده و هرکی منتصب به شماست .......... میگن
    حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
    در ضمن یادت باشه غیر مستقیم با تحصیلاتت همسرت رو عصبی کردی و به همون دلایل که بالا گفتم ایشون احساس حقارت کرده و برا کم نیاوردن نظر میده که دوباره با تحقییر شما روبرو میشه و قاطی میکنه و این سیکل معیوب ادامه داره
    پس اون سخنرانی هاو مطالعه تالار رو فراموش نکن

  11. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوباره
    منو همسرم به مشاوره قبل ازدواج رفتیم و کلی تست حل کردیم و سوال پاسخ دادیم از نظر مشاور ازدواج ما قابل قبول بود اما همسرم بعدا گفت که چون تعدادتست ها زیاد بود خیلیشو الکی پاسخ داده بود

    رابطه ما همیشه از طرف همسرم بوده و منم منتظر درخواست اون بودم و اون یکبار در هفته میخواد اما من دلم میخواد بیشتر باشه

    من وقتی کنار همسرم هستم شادم اما وقتی اون شنونده خوبی نیست دلم میشکنه وسط حرفام میپره واز موضوعی که من حرف میزنم بی خبر هست !!!!
    اون از اینکه ضرری به کسی بروسنه خجالت نمیکشه و معذرت خواهی نمیکنه مثلا دیشب گوشی منزل برادشو خراب کرد و از تنظیم در اورد اما عین خیالش نبود و فقط میخندید و از این کارش متاسف نشد

    - - - Updated - - -

    سلام دوباره
    منو همسرم به مشاوره قبل ازدواج رفتیم و کلی تست حل کردیم و سوال پاسخ دادیم از نظر مشاور ازدواج ما قابل قبول بود اما همسرم بعدا گفت که چون تعدادتست ها زیاد بود خیلیشو الکی پاسخ داده بود

    رابطه ما همیشه از طرف همسرم بوده و منم منتظر درخواست اون بودم و اون یکبار در هفته میخواد اما من دلم میخواد بیشتر باشه

    من وقتی کنار همسرم هستم شادم اما وقتی اون شنونده خوبی نیست دلم میشکنه وسط حرفام میپره واز موضوعی که من حرف میزنم بی خبر هست !!!!
    اون از اینکه ضرری به کسی بروسنه خجالت نمیکشه و معذرت خواهی نمیکنه مثلا دیشب گوشی منزل برادشو خراب کرد و از تنظیم در اورد اما عین خیالش نبود و فقط میخندید و از این کارش متاسف نشد


 
صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.