به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

Threaded View

  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    برخورد صحیح با توقعات مالی بیش از حد خانواده همسر

    با سلام
    موضوعی که میخوام مطرح کنم با موضوعات تالار کمی فرق داره میخوام با وجود شرایطی که وجود داره روابط رو به درستی مدیریت کنم حداقل به سهم خودم
    خلاصه کوتاهی از زندگی مشترکم میگم
    دوازده ساله ازدواج کردم مشکل خاصی با همسرم ندارم و دارای دو فرزند هستم
    چند سال قبل از ازدواج ما پدر همسرم فوت کرده بود و قبل از مرگ همه اموالش رو صرف خرید زمینی کرده بود که اگرچه در بهترین نقطه تهران بود ولی سندش مشکل داشت که حتی تا چند سال بعد ازدواج ما خانواده همسرم مطمئن بودن مشکل اون زمین حل میشه ولی نشد و من شخصا به قطعیت به این نتیجه رسیدم که هیچ موقع هم قرار نیست درست بشه.

    همسرم و برادرهاش یک منزل مشترک برای زندگی مادرشون خریدن و ماهانه هر کدوم مبلغ ثابتی به حساب مادرشون برای گذراندن اموراتشون میریزن که در حد حقوق یک آدم بازنشسته هستش
    خرید مسکن و دادن مبلغ ماهیانه همگی بعد ازدواج ما اتفاق افتاد که من شخصا با این موارد مشکلی ندارم و خوشحال میشم مادر همسرم اجاره نشین یا محتاج نباشه

    مشکل اینجاست که توقعات خانواده همسرم خیلی فراتر از این صحبتهاست به طور مثال سه سال پیش یه منزل شریکی دیگه که ویلایی هم بود با برادر شوهرهام خریدیم که قیمتش تقریبا بالا بود خواهر شوهرهام هر دفعه با دلایل مختلف سعی میکردن برادرها رو راضی کنن پولشون رو فراموش کنن و اون خونه رو به مادرشون اختصاص بدن حالا حداقل در مورد سهم ما بیشتر پول از حقوق خود من تامین شده و با وامهایی که من گرفته بودم و چقدر عصبانی میشدم وقتی این پیشنهادات مطرح میشد

    خلاصه که با فشار من و جاریهام خونه به فروش رفت و دیگه کاملا توبه کردم از اینکه به طور مشارکتی با خانواده همسرم کاری انجام بدم
    توقعات ریز ریز زیاد دارن مثلا تغییر دکوراسیون خونه مادرشون تامین هزینه سفرهای زیارتی انقدر این توقعات زیاده که مجال نوشتن همشون نیست (و البته همسر من هم دیگه الان به همه توقعات پاسخ مثبت نمیده ولی به خیلی ها شون میده و سعی میکنه قبلش من رو راضی کنه)

    پارسال خواهر شوهرهام خونه مادرشون رو برای فروش گذاشتن (اون موقع فقط بحث این بود که میخوان منزل طبقه پایین بگیرن و نمیگفتن میخوایم یه خونه نوساز بزرگتر بگیریم ) و بعد موقع خرید خونه جدید همش خونه هایی رو انتخاب میکردن که مثلا 100 میلیون از خونه قبلی گرونتر بود و برای تامین مالیش خوب با همسر من و سایر برادرها تماس میگرفتن که نهایتا تونستن مجموعا حدود 30 میلیون از برادرها بگیرن

    از نظر من این توقعات هیچ توجیه منطقی نداره و خانواده ایشون دقیقا مثل یه خانواده که یه خونه داره و یه حقوق بازنشستگی باید برای امور مختلف برنامه ریزی کنن

    و البته همسرم هم پارسال سر ماجراهای اون خونه مشارکتی می گفت درسته خانواده من خیلی پرتوقع هستن اگر فامیل دورتر بودن باهاشون قطع رابطه میکردم ولی خانواده هستن و نمیشه قطع ارتباط کرد (البته من هیچ موقع قطع ارتباط نخواستم فقط مشخص کردن حد و مرزها رو میخواستم)

    این مثالها رو زدم تا علت حساسیت من به موضوعات مالی توی خانواده همسرم مشخص بشه

    الان موضوعی که میخوام مطرح کنم مربوط به برادر شوهرم هست. این برادر شوهرم علاقه خاصی به معامله کردن داره. دائم در حال معامله برای خرید یه ملک گرونتر هست و عمدتا روی دیگران برای کم و کسر پولش حساب می کنه
    بعد از فروش اون خونه ویلایی مشارکتی هر کسی سهمش رو برداشت و برادرشوهرهام هرکدوم زمین یا آپارتمان گرفتن و ما خود پول رو نگه داشتیم چون به نظر ما در بازار راکد خرید کردن چندان منطق نداشت دقیقا از همان زمان تا الان برادر شوهرم بارها خواسته مقداری از اون پول رو ازمون بگیره هر دفعه با یه دلیل و برهانی
    یه بار میگه پول میخوام برای سند زمینی که خریدم یه بار میگه میخوام یه زمین بخرم 20 میلیون گرونتر از پولمه 20 میلیون نیاز دارم یه بار میبینی یه زمین دیگه گرفته برای اون پول کم آورده یه دفعه میگه وامم جور نشده فلان قدر نیاز دارم که البته در این مورد تا الان موفق نشده و همسرم مبلغی به ایشون نداده

    خوب شایان ذکر هست که ایشون قبلا هم مبلغی از ما گرفته و یک سومش رو هنوز پس نداده. بقیش رو هم دو سال بعد اون تاریخی که قول داده بود پس داد یعنی خوش حساب نیست اصلا و بیشتر قرض گرفتنش جنبه صدقه گرفتن هست تا قرض

    الان معامله ای انجام داده که توی این معامله مثل همیشه مبلغ نه چندان کمی رو نیاز داره و چند میلیونی هم روی ما حساب کرده یعنی رفته معامله رو انجام داده و الان میگه برای قرض گرفتن از شما این مبلغ رو در نظر گرفتم (خیلی وقتها خانوادشون ما رو توی عمل انجام شده قرار میدن) خوب همسر من هم اولش بهش گفته بود که ما خودمون قرار هست که یه معامله زمین انجام بدیم (که الان منتفی شده و همون موقع هم قطعی نبود) و همینطوری هم دنبال وام هستیم و نمیتونم این مبلغ رو در اختیار شما بذارم بعد از اون که همسرم با مادرش تماس گرفته بود ظاهرا مادرش گفته بود که برادرت خیلی ناراحت هست و میگه نمیدونم این پولو از کجا جور کنم من روی اینا حساب باز کرده بودم و البته مادرشون میگفت که بقیه اون مبالغی که گفته رو بهش دادن و شما فقط ندادید که البته همسرم هم گفت خودم برای معامله کم دارم


    شایان ذکر هست که من و همسرم شاغل هستیم و به دلیل مسایل شغلی در شهر کوچکی دور از خانواده هامون زندگی می کنیم درآمد هر دومون نسبتا بالا هست توی این شهر. امکانات این شهر نسبت به شهرهایی که بزرگ شدیم خیلی کمتر هست و از این نظر بچه هام راحت نیستن و از طرفی شاغل بودن خودم هم برام خیلی سخته با وجود دو تا بچه و سایر مسایل. مجموع این شرایط من رو خیلی حساس به مسایل مالی کرده

    از اتفاقی که گفتم یک هفته میگذره (در حال حاضر احتمالا معامله اون زمین که همسرم گفته بود تقریبا منتفی شده) و دیشب همسرم می گفت عذاب وجدان دارم و برادرم گناه داره خوبه چند روز دیگه تماس بگیرم اگر هنوزم میخواست بهش بدم و البته می گفت رضایت من شرط انجام این کار هست

    از طرفی من کلا به تمام درخواستهای مالی خانوادشون خیلی حساس شدم و خیلی برام سخته که بپذیرم درآمد ما خرج طمع دیگران بشه و از طرفی هم نمیخوام ناراحتشون کنم و از اونا مهمتر نمیخوام همسرم ناراحت باشه

    خوب خانواده من هم خیلی سطح زندگیشون متوسط هست (مثلا خونه ای که مادرم اینا دارن الان واقعا نیاز به تعویض با یه خونه بهتر داره و خیلی موارد دیگه) ولی چون توقع و درخواست مالی خاصی از ما ندارن معمولا کمکی هم دریافت نمیکنن

    راستش می دونم شاید به نظر کاربرا این مورد ساده باشه ولی من افکارمو نمیتونم جمع کنم و ببینم کار درست چی هست و دوست دارم بدونم سایر افراد اگر جای من بودن به این موضوع رضایت میدادن یا قاطعانه تا آخرش مخالفت میکردن

    خیلی طولانی شد ممنونم از کسایی که وقت گذاشتن و خوندن و متشکر میشم بدونم اگر جای من بودن چطور این شرایط رو مدیریت میکردن
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : یکشنبه 09 آبان 95 در ساعت 14:30

  2. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    زن ایرانی (یکشنبه 09 آبان 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.