با سلام و احترام
آنچه که از گفته های شما بر می آید، ناامیدی و یاس شما بیشتر ناشی از خلاء وجودی هست. اینکه واقعا زندگی را پوچ و خسته کننده و رنج زا می دانید.
از طرفی زندگی را محدود می دانید. و از طرفی این محدوده زندگی را هم پررنچ و پر دردسر می بینید. لذا برایتان زندگی بی معنا هست. اینکه بخواهید یه مدت بیشتر رنج ببرید برایتان مسخره هست. می گویید پس چرا زودتر از این رنجها راحت نشوم.
اگر واقعا مسئله در همین سطح باشد یک راهش اینست که بدون پیش داوری آگاهی های خود را بالا ببرید.
بررسی کنید این چند میلیارد چمعیت جهان که زندگی می کنند. و زندگی همه آنها هم محدود هست و رنج می برند، چه چیز موجب می شود که به زندگی اشتیاق نشان دهند.
آنها چه معانی از زندگی می شناسند.
شاید شما فرصت کافی نداشته اید که دانش خود را بیشتر کنید. شاید خیلی چیزهای جذاب باشد که ذهن شما هنوز با آنها آشنا نشده است.
پس اگر بنا هست بالاخره بمیریم ، می توانیم مدتی صبر کنیم و آگاهی های بیشتری از زندگی کسب کنیم. شاید چیزی را از قلم انداخته باشیم.
در این مورد می توانید از لینک ذیل استفاده کنید:
معنا و هدف
اما شما از فشارها و رنجها و سختی هایت هم چیزی به ما نگفته ای.
شاید زندگی را دوست داری، اما رنجهایی دارید که برایت زندگی را غیر قابل تحمل کرده است.
پس برایمان از آنها صحبت کن.
شاید ما هم چنین مشکلات و فشارهایی را داشته ایم و بعضی ها شاید راهکاربرون رفت آن را بشناسند.
این تالار برای همین هست.
ما بسیاری دردهایمان مشترک هست.
پس چرا از درمانهایی که می شناسیم استفاده نکنیم.
===========
پاورقی:
لینک : مفاهیمی بیشتر، مرتبط با محتوای این پاسخ
علاقه مندی ها (Bookmarks)