به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38

موضوع: خیانت شوهرم

  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    سلام


    برای اینکه بتونی اون عکس ها را فراموش کنی به شما یه تکنیکی میگم که کار شما راحت تر بشه !

    البته اگر حضوری به یه روانشناس یا متخصص علم زبان - عصب شناسی مراجعه کنی کار شما راحتره .

    ولی سعی می کنم به عنوان یه رهگذر درد ودلی کرده باشم




    باید یه خورده با ساختار ذهنت آشنا باشی تا بتونی راحت تر این کار را کنی .

    وقتی شما یه چیزی می بینید ، اطلاعاتی به مغزتون فرستاده میشه - مغز این اطلاعات را میگیره و ذخیره میکنه - و براش تصمیم میگیره .

    در واقع اطلاعات شنیداری - گفتاری - دیداری ..... وارد یه شهری در مغز میشه به نام شهر احساس ها !

    اون اطلاعات دارای یه نوع احساس هستند که مغز شما با توجه به حوادث و روند مراحل زندگیتون ،،،یه بیت و بایتی بهش میده و آن را کد گذاری میکنه

    وقتی اون احساس کد گذاری شد برای اون اجساس یه شبکه ای از نورون های عصبی ( رشته عصبی ) براش ایجاد میشه !



    در واقع مغز می خواد یه بانک از همه اینها داشته باشه تا بهش سریع دسترسی داشته باشه !

    هر بار که رفتاری را تکرار می کنیم ، این ارتباط ( شبکه های عصبی ) تقویت می شود و ما یک رشته عصبی به رابطه اضافه می کنیم


    یعنی چی : ( حکایت شما )


    ببینید شما احساس خیانت را به ذهنتان فرستادید ( طبیعی هست ) - ذهن اون احساس را ثبت و سپس کد گذاریش کرد و بهش جان داد !

    وقتی داری بهش هر روز فکر می کنی داری به این احساس یه رشته عصبی اضافی میکنی !!

    این بار با اضافه شدن این رشته ها ، میزان وابستگی و عادت شما به اون اتفاق مستحکم تر میشه ! و فراموشی را سخت تر میکنه



    اگر راهش را بلد نباشی هیچ وقت نمی تونی اون عکس ها را فراموش کنی !

    ولی خبر خوب اینکه میشه به این مهم دست یافت !


    یه مثال دیگه بزنم :


    فرد ی که تا حالا سیگار نکشیده – سیستم مغزی اون از سیگار چیزی نمی فهمه

    با کشیدن اولین نخ سیگار – یه رشته عصبی نازک در مغز او ایجاد می شه

    وقتی بار دوم این کار را کند – این رشته قوی ترمیشه

    وقتی یه هفته این کار را کند - این پیوند باز هم قوی تر میشه

    وقتی یک سال بگذرد – شاید همه بگن اون عادت کرده به سیگار کشیدن

    این عادت یعنی در مغز ، شبکه یی از پیوند های عصبی قوی ایجاد شده .

    شروع هر عادت ، مثل یه رشته ی نامرئی ست، اما هر بار که آن رفتار را تکرار می کنیم

    آن رشته را تقویت می کنیم و رشته های دیگری به آن می افزاییم

    تا این که تبدیل به یک کابل بزرگ میشه و اونجاست که میگیم : آره من عادت کردم سیگار بکشم – من عادت کردم صبح زود از خواب بلند بشم و .....


    یعنی کسانی که سیگار میکشند برای اینکه کامل بتونند ترک کنند باید ، هم دارو درمانی استفاده کنند و هم با علم زبا شناسی عصبی آشنا باشند


    ........................................


    برای انکه بتونی سیتم عصبی مرتبط به اون عکس ها را از بین ببری کار زیر انجام بده :


    ببین مغز چیزی را نمی تونه پاک کنه - مغز اطلاعات را کم رنگ میکنه - بعد می ندازه تو سطل آشغال

    مثلا اتفاق 20 ژانویه دوران مدرسه شما مثلا درسال چهارم در ذهنتان هست ولی الان یادتون نیست ، چرا ؟


    چون تکرارش نکردی !
    همین !
    وقتی تکرار نکردی یعنی تو ذهنت کم رنگ شده !
    تو ذهنت هست ولی کم رنگه !




    1 ) وقتی به یاد باشی که اگر هر ثانیه و یا هر روز به اون عکس فکر کنی و بدانی که این کار یعنی داری رشته های عصی مربوطه را پررنگ میکنی ،،،
    خب باید این هم بدانی که اگر هر ثانیه و هر روز به اون عکس ها فکر نکنی داری این رشته های عصبی ذهنت را کم مکنی - وقتی کم شد ،، کم رنگ میشه
    این یعنی داری موفق میشی تا فراموشش کنی .


    2) ما انسانها فکر گذرایی داریم - یعنی امکان داره باعث بشه به اون اتفاق فکر کنیم !
    باید برای اون فکرت یه جایگزین انتخاب کنی !
    مثلا به جای که بشینی فکر اون عکس ها را کنی و توسعه اش بدی !!! ، بشین فکر کن میتونی به چی فکر کنی !!


    در واقع باید الگوی فکری را اول قطع کنی - سپس برا ش جایگزین بیاری !


    یعنی چی :

    یعنی هر موقع فکر اون عکس ها و ...به ذهنت می یاد سریع با قیچی فکرت را ببر و برو یه درخت زیبا فکر کن ! یا شخصیت یه کاراکتر کارتونی که در ذهنت داری را تصور کن


    یا مثلا از 20 تا صفر برعکس بشمار یا خودت را جریمه کن برو طناب بردار 100 تا طناب بزن ( طناب بلدیت بزنید )

    یا مثلا برو یه شکلات تلخ بخور ( خیلی تلخ ، یعنی باید زهر مار باشه که دیگه این فکرها را نکنی) یا ......


    3) حالا باید کار بالا را تکرار کتی تا عادت اون فکر بشه !


    ............................................


    همسرت و خودت را ببخش !! ( بالاخره اتفاقی که افتاده - انشا الله درست میشه )

    اعتماد و بخشش را در زندگیتون پرورش بدید ( دو طرفه )

    به برنامه ریزی 21 روزه برای خودت بذار

    صبح را با ورزش آغاز کن

    تغدیه خوب

    شاد و پر روحیه باش

    شنا کمک میکنه

    فیلم های شاد و طنز و .....


    صمیمت را بیشتر کن .


    ..................................


    با اینکه آرزوهامون ،،،
    به خواب و رویا محدوده

    تا میتونی تحمل کن ،،
    که دیگه چیزی نمونده


    گذشته ،حال ،، آینده

    شما و شوهرتون ،،،وارث زندگیتون هستید



    موفق باشید .


    یا حق .
    سلام...
    هلنا جان تاپیکت رو خوندم اما انقدر موضوع خیانت برای ذهن من پیچیده است که حرفی ندارم راجع بهش بگم...
    امیدوارم بتونی این مرحله رو به خوبی پشت سر بگذاری...
    آقای باغبان پستتون عالی بود. به من خیلی کمک کرد. میشه اگه لینکی در زمینه توقف فکر هست معرفی کنید... لینکی که به اندازه ی این پست شما کاربردی و دقیق باشه
    یا یه تاپیک جداگانه براش ایجاد کنید؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 08 آبان 95)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    عزیزم من نروژ نیستم. با اون شماره تماس گرفتی؟

    به نظر من حتما خودت به مشاوره مراجعه کن.

    من پست های آخرت رو که خوندم واقعا حالم گرفته شد. شوهر شما این ویژگی ها رو داره:

    physically abusive شما رو می زنه.
    Emotionally Abusive داد و بیداد می کنه و شما رو می ترسونه
    بهتون خیانت می کنه.
    بیکاره.


    به نظرت حیف نیست که با این آدم زندگی می کنی؟

  4. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نیکیا جان و آمنه جان ممنونم همونطور که باغبان عزیز گفت از دیروز انجام میدم ولی زیاد موفق نشدم. آمنه جان با اون شماره دیروز تماس گرفتم ولی کسی بر نداشت فک کنم ساعاتی کاریشون تا ۳ بود من دیرتر تماس گرفتم امروز و فردا بستس ولی ۲ شنبه حتما زنگ میزنم. آمنه جان من واقعا شوهرمو زندگیمو دوست دارم الان که خدارو شکر یه دختر هم دارم ولی الان بعد از دیدن اون عکسا دیدم به شوهرم یجوری دیگه شده خیلی وقت شده موقع دعوا دست روم بلند نکرده گفت من دیگه قسم خوردم دست روت بلند نکنم ولی سرخودشو میزنه به دیوار. این یک هفته میشه که اصلا دعوا نکردیم. آمنه جان من هنوز به مشاوره مراجعه نکردم اینجا یه خورده فرق میکنه با ایران مثلا اگه من به مشاوره اینچیزارو بگم که شوهرم منو میزنه یا داد و بیداد میکنه مارو هم از جدا میکنه و بچمونو ازمون میگیره چون میگن جلوی بچه نباید اینکارارو کرد و اینکه شوهرت میزنه غیر قانونیه آدم اگه شکایت کنه میتونه خسارت بگیره. قانون نرور خیلی سخت میگیره در باره اینجور مسله.
    میشه لطفا بگین بنظرتون من از طریق انترنت یا تلفونی میتونم با مشاوره تو ایران صحبت کنم راجع به این مشکلاتم؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید 16Helena تشکرکرده است .

    نیکیا (شنبه 08 آبان 95)

  6. #34
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام

    ببخشید دیر پاسخ می دهم .


    افکار وسواسی، فکر و خیال و دل مشغولی دربارۀ جزئیات اون اشتباه در قبال شوهرتان را درک می کنم

    و این فکر ماجرایی و کاراگاهی شما تا حدی طبیعی هست .

    از این رو پیدا کردن اون دختر و مورد بازجویی قرار دادن آن کار جالبی نیست . و مشکلی را حل نمیکنه

    به نظرم دید خودتون را دیگه بیشتر از این عکس ها توسعه ندید و به حرف های شوهرتان اطمینان کنید !

    تجسس را ادامه ندید .


    برای اینکه در این مهم به آرامش برسی از شما سوالی دارم :

    دوست دارید اون دختر را وقتی ییدا کردید ازش چی بپرسید و دوست داید چه پاسخی دریافت کنید !

    هر پاسخی دوست دارید که دریافت کنید را الان با خودتان تکرار کنید .

    چون بعضی چیزها برای شما مجهوله ،، و شما نمی دانید ! و دانستنش هم چه خوب یا بد ،، برای شما خوب نیست !

    پس اون پاسخ درست را انتخاب و اون بنده خدا بی خیال شید !


    این کار را بسپارید به ما و بچه های همدردی،،، میریم سوئد پیداش می کنیم و ازش می پرسیم.

    شما به آرامش و زندگی خودتون فکر کنید .

    Ok

    …………………………………..


    در مورد SMS بازی :


    باز خواهشا دست از تجسس بردارید و در این اوقات اول روی خودتون کار کنید ( البته من به شما خانم ها حق میدم - ولی لطفا این کار را نکنید )

    جاذبه ها ی خودتان را در کنار همسرتان بیشتر کنید و درکنارش تا می تونید برنامه ی زندگی تون را طراحی کنید که همسرتان را درگیرش کنید ... تفریح ، مسئولیت پذیری و .....

    که دیگه وقت نکنه این کارها را کنه .

    این بی برنامه گی در زندگی باعث میشه آدم بره سراغ این کارها .


    ضعف های خودتون را پیدا کنید و سعی کنید برای شوهرتون هم دوست باشید و هم همسر!!

    می دانید که بعصی از زن و شوهر ها با هم دوست نیستند !

    منظورم اینکه باهاش شوخی کنید – بخندید – داستان تعریف کنید و .....

    زن و شوهر این قدر باید با هم خوب و صمیمی باشند که دیگه وقت نکنند برن تو گوشی و sms بازی کنند . ( افراطی )


    شما از جانب خودتون روی خودتون خوب کار کنید و البته ایشون هم باید روی خودش بیشتر کار کند و برای شما مانند شما باشد!

    می تونید در این زمینه مشاور دو نفره بروید و هر دو خودتان را توسعه بدید !

    ممنون .


    .................................................. ........


    در مورد عصبانی بودن شوهرتون :


    مشکلات زندگی – اقتصادی – اجتماعی و ...باعث میشه آدم ها بعضی موقع ها نتونند خودشون کنترل کنند و همیشه افسرده و غمگین باشند

    بعضی موقع ها تربیت کودکی – سیستم مغز و ....بر این مهم تاثیر داره

    مثلا کمبود ویتامین B در بعضی از افراد باعث عصبانیت میشه

    بیشتر موقع ها کمبود ویتامین پول و آینده تاریک هم هم تاثیر داره



    یکی از کارهایی که شما باید بکنید اینکه با یه دکتر تغذیه مشورت کنید – سعی کنید خرما و .... در سفرتون باشه

    ببنید شما باید در مدیریت زندگیتون یه رهبر باشی ( د رجایگاه یه بانو در خانه )



    می دونید فرق مدیر یه شرکت با رهبر شرکت چیه ؟

    مدیر یه شرکت از کارکنان وظایف می خواد - واگر کارکنان وظایف را درست انجام نداده باشند - توبیخ میشند !

    ولی رهبر یه شر کت علاوه بر وظایف مدیریتی خودش ، میره با درد و دل ها و دغدغه های کارکنانش هم سو میشه ! در واقع بحث هدایت پیش می یاد !


    به نظرم همسران باید رهبران هم باشند و بتونند علاوه بر همدردی و همدلی ! همدیگر را مدیریت کنند و هدایت کنند .


    یه خانم وقتی همسرش عصبانی هست اولین کار کنترل خودشه ! - سپس باید عصبانیت همسرش را کند کنه وقتی کندش کرد - نرمش کرد ......بعد رهبریش کنه !

    یعنی با لطافت زنانه و با سیاست !!! و بدونه اینکه به غرور مرد بر بخوره میره مردشو آنالیز می کنه !!

    مثلا بهش میگه چی شده - چه اتفاقی افتاده و ......؟ ( جویا شدن )


    ببیند فشار زندگی بر هر یک از زوجین خدایی نکرده باعث دعوا میشه !

    یه نفر باید باهوش تر باشه ! عاشق تر باشه !!

    یه تکنیکی هست به عنوان تکنیک ایست ! وقتی می بینی داری ناراحت میشی و در حال عصبانیت هستی فکرت را نگه دار و هیچ کاری نکن ! نفس عمیق بکش و برو با آرامش علت عصبانیت همسرت را پیدا کن .

    وقتی رفتارهای مکرر و غیر عادی مشاهده میشه ، وظیقه رهبری زن ( یامرد ) حکم میکنه که همسرش را هدایت کنه - نه که فقط سکوت کنه !! - بلکه دنبال راه حلی برای این مسئله باشه .

    سعی کنید اگر رفتارهای غیر عادی می بینید حتما با هم مشاوره برید - چون شوهر شما هم باید یه تکنیک هایی یاد بگیره که این قضیه را حل کنه .


    ولی به نظرم مشکل کار همسر شما حل بشه یه زندگی زیبایی خواهید داشت !

    شاید عمده مشکل همسر شما هم در این باشه .



    از طرفی به شما تبریک می گم - شما تلاش خوبی دارید - و حتی برای کمک همسرتان دارید تلاش می کنید .

    کاش بشه زن وشوهرها برای حفظ زندگیشون تا جایی که امکان داره تلاش کنند و زود بازنده میدان نباشند !!!!


    .................................................. .....


    در مورد شغل همسرتون :


    ببنید آدم باید فکرش را باز کند ! حتما لازم نیست در شغلی که در ذهنمون هست کار پیدا کنیم

    مسئولیت و عشق به همسر حکم میکنه مرد از تمام نیرویش در این مهم استفاده کنه .

    همسرتون به نظرم یه خورده کمال گرا هست و شاید تو آسمان ها باشه

    باید تو زمین باشه و با واقعیت ها زندگی کنه .

    بهش بگید زیاد سخت نگیره . خودش باشد !


    .........................................

    شما میتونید از آقای مدیر همدردی مشاوره بیشتر بگیرید :

    انتخاب و پرداخت حق اشتراک در همدردی

    عضو انجمن آزاد بشید و هر سئوالی دارید از ایشون تخصصی تر بپرسید .


    ...........................................


    ممنون خانم نیکیا

    اگر فرصت شد چشم .



  7. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Shadi2 (یکشنبه 09 آبان 95), نیکیا (یکشنبه 09 آبان 95)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 تیر 96 [ 08:05]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    292
    سطح
    5
    Points: 292, Level: 5
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 68.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام باز هم ممنون باغبان عزیز بایت وقتی که گذاشتید با خودم میگم اگه اون دخترو پیدا کنم مثلا ازش بپرسم چند سال با شوهرم دوست بوده اون عکسارو که دیدم چقد حقیقته؟ یا اصلا اون چیزیرو که من فک میکنم راجع به شوهرم و اون دختره راسته یا نه؟ چون شوهرم منکر شد منکر که نه یه قسم محکم خورد به مادرش گفت اونچیزیرو که که تو فک میکنی اتفاق نیافتاده خیلی اذیت میشم وقتی فک میکنم اون وقتایی که ما دور بودیم شوهرم بهونه کاری میاورد برای من که از طرف کار میره جایی واسه ۲ روز نمیشه تلفونوشو جواب بده یا هوتلی که تو سوید بوک شده بود گفت دوستم از اکاونت من استفاده کرده ولی در حقیقت میرفته سوید پیش اون بخدا داغون میشم برای همون لحظه از شوهرم متنفر میشم :( من دوست دارم هیچ چیزی پنهونی بین من و شوهرم نباشه مثلا من چیزی برای پنهون کردن ندارم تو گوشیم کد گوشیم معلومه یا فسبوکم میگم فسبوکتو سیستمشو درست کن میخام ریلشنشیپ زن و شوهر بزنم قبول نمیکنه اینا اذیتم میکنه من کد گوشییه شوهرمو نمیدونم هرروز عوض میکنه وقتی انگلیس بودم برای من یک اسکایپ داشت ولی یکی دیگه هم داشت تا الان استفاده میکنه و من اصلا اونجا اد نیستم یا کیک استفاده میکنه یا من نمیدونم حساب بانکیش چقد پوله به اینچیزا که فک میکنم یه فاصله خیلی زیاد بینمون ایجاد میشه احساس میکنم خیلی چیزهارو ازم پنهون میکنه احساس میکنم خوشبخت نیستم.
    میخام یه روزی خیلی به آرومی همه این حرفا که اینجا مینویسم بهش بگم ولی ازش میترسم باز دعوامون نشه. باغبان عزیز میشه لطفا شماره از مشاوری که من بتونم تلفنی صحبت کنم رو اینجا بزارین؟ بخدا برای یکلحظه دیوونه میشم خسته میشم از همه چی:(
    لطفا کمکم کنین
    ببخشید یه سوالی دیگه؟ چون اینجا ما همدیگرو نمیشناسیم آدم حرفشو راحت میزنه و خانوما یا آقایون به عنوان همدردی خیلی حرفای خوب و نصیحتای خوب میکنن، ما اجازه داریم شماره از همدیگه بخواهیم؟

    ممنون

  9. #36
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    هلنا جان

    این که همسرت با دخترهای دیگه اس ام اس رد و بدل می کنه
    متاهل بودنش را توی فیس بوکش مخفی می کنه
    سرکار هم که نمی ره

    به نظر من رفتار همسرت درست نیست و بهتره شما یه چیزایی را رعایت کنی و حواست باشه.
    با اون دختر تماس نگیر. بی خود خودت را سبک نکن و اعصابت را خورد نکن.

    بعدا بیشتر برات توضیح می دم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    Mr DaNi (دوشنبه 10 آبان 95)

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-5-19
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,243
    سطح
    28
    Points: 2,243, Level: 28
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 81 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای باغبان
    اگه میشه به تایپیک منم سر بزنید ممنون میشم
    هلنا جان منم دارم شرایطی مشابه شرایط شما رو تجربه می کنم ، شرایط سختی هست و توقف فکر خیلی سخته و هر روز با ی سناریو جدید و ی داستان جدید که شاید واقعا اتفاق نیفتاده باشه دارم همه چیز رو با خودم مرور می کنم و شخم میزنم و هر چی بیشتر شخم بزنی بیشتر کرم بیرون میاد و حال خودت بدتر میشه
    من ی مدت کامل بی خیال زندگی شدم اما نشد خیلی سخت بود ، ی مدت به شدت کنترل کردم اما نشد خیلی سخت بود و حالا نمیدونم چکار کنم
    این روشی که آقای باغبان گفت الان دیگه برای من رشته عصبی کلفت نیست مثل ی تنه درخت شده!!! شما حواست باشه به مرحله من نرسی که توقف فکر و جریمه توی این مرحله به سختی اتفاق می افته و من دیگه شبا تو خوابم هم این قضایا رو خواب می بینم !!!!

  12. کاربر روبرو از پست مفید masomeh2016 تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 09 آبان 95)

  13. #38
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلامی به زیبایی ِ ،، برگ های پاییزی



    به نظرم یکی از کارهایی که شما باید انجام بدبد اینکه مهارت های ارتباطی خودتون را با شوهرتون افزایش بدید.

    یعنی باید باید با هم گفتگو کنید و در یک تیم قرار بگیرید !

    وقتی در یک تیم قرار می گیرید دیگه هدفتان میشه کسب نتیجه خودتون ( موفقیت زندگیتون )

    وقتی در یک تیم باشید به نظرات و باورهای هم احترام میذارید و تلاش می کنید راهی پیدا کنید که به موفقعیت برسید .

    یعنی دیگه درمقابل هم قرار نمی گیرید – دیگه خودخواه و خود نظر نمیشیم و ....


    به نظرم زن و شوهر باید راهی پیدا کنند که در یک تیم باشند !

    تجسس را کنار بگذارید – آرامش داشته باشید و با مهربانی و با سیاست به درون هم نفوذ کنید .

    و خواسته های خودتون را مودبانه و مهربانه و عاشقانه به شوهرتان بیان کنید




    به نظرم ما انسانها باید یاد بگیریم کجا مهربان باشیم – کجا قاطع باشیم – کجا تذکر بدیم و .....

    خط قرمزهای زندگی تون را با سیاست و غیر مستقیم به شوهرتان بیان کنید !

    لازم نیست دعوا کنیم و یا سر هم فریاد بزنیم - بلکه باید یاد بگیریم خواسته های یمان را هوشمندانه و ظرافتمندانه بیان کنیم .

    بالاخره همسری که انتخاب کردیم انتخاب خودمون بوده - پس باید برای این انتخابمون تمام تلاشمون را بکنیم .





    می تونید براش نامه بنویسید و دل نگرانی و دغدغه های خودتون را بهش بگید . سپس یه گل رز را به نامه اضافه کنید و به شوهرتون بدهید . ( این هم یه جور مهارت ارتباطی هست )

    وقتی کار اشتباه از جانب شوهرتون خدایی نکرده دیدید ، به فکرتان فرمان ایست دهید – اندکی صبر – سپس باز از مهارت ارتباطی خودتون استفاده کنید

    یه جورایی باید بهش یاد بدید . و تا جایی که امکان داره از خشونت دوری کنید .

    وقتی این کارها را کنید ایشون هم یاد میگیره !




    مورد دیگه اینکه باید حس اعتماد شماها به هم دیگه ، حس مثبتی باشه !

    لذا به نظرم شما باید از طرف خودتان بگید که من چیزی برای پنهان سازی ندارم ، مثلا :

    موبایلم اینه – شبکه های اجتماعی و اکانتم اینه – دفترچه تلفنم اینه - شغلم اینه – حسابم پولم اینه و ....

    یعنی باید حس مثبت اعتماد از جانب خودتون را به ایشون القا کنید .

    ایشون هم با کار شما باید بفهمه که نباید چیزی برای پنهان سازی داشته باشه و با شما هماهنگ باشه .





    اگر می بینید که حاضر به شفاف ساز نیست بهشون بگید :

    من با شما کاملا شفاف هستم و چیزی پنهانی در برابر شما ندارم – میشه به من ِ بنده خدا کمک کنی تا بفهمم چرا حاضر نیستی شفاف سازی کنی ""

    به صحبت های اون بنده خدا ( شوهرتون ) گوش بدید شاید دلیل مورد پسندی برای شما داره .

    با خونسردی و با مدیریت این کار را انجام دهید .



    .................................................. ..........




    چیزی که تو این مدت در سایت همدردی فهمیدیم اینکه بعضی از مراجعین برای حل مشکلشون می خوان طرف مقابل را تغییر بدند و اکثرا هم موفق نیستند!

    انسانها در مقابل تغییر از خودشون مقاومت نشون میدند و حاضر نیستند ارزش ها و باورهای خودشون را متحول کنند

    مگر اینکه مجبور بشند !

    ما تغییر نمی کنیم مگر اینکه تغییر را ضرورت بدانیم .

    برای اینکه فردی را تغییر بدهیم نباید وارد مغز او و سیستم باورهاش بشویم ! - بلکه باید وارد قلب او بشویم .

    شما نباید سعی کنید شوهرتون را تغییر بدید ، یلکه باید با سیاست به صورت غیر مستقیم خواست هایتون را بیان کنید ( تا جایی که امکان وجود داره )

    می تونید مودبانه و قاطعانه این کار را انجام دهید » مثلا نوشتن نامه و ....



    .................................................. ..................




    اون تمرین 21 روزه را انجام دهید – تکنیک توقف فکر و دوری از فکرهای منفی را تمرین کنید


    اگر نمی تونید تکنیک های توقف فکر را انجام بدید حتما با یه روانشناس بالینی مشورت بگیرید به صورت حضوری ( همان کشور نروژ )





    ولی یه تکنیکی از من به یادگاری داشته باشید برای کمک به توقف فکر »


    ببیند ذهن ما پر هست از ، چیزهای غیر ضروری ! برای اینکه توقف فکر را یاد بگیریم باید به ذهنمون تسلط پیدا کنیم .

    یکی از تکنیک های تسلط به ذهن این هست که ذهن را به خلاء ببریم !

    یعنی چی ؟

    یعنی باید تمرین کنیم در زمان حال زندگی کنیم و داده های ذهنمون را کنترل کنیم .

    برای اینکار : یه جای آرام پیدا کنید و سعی کنید به مدت 5 دقیقه به چیزی فکر نکنید !

    اگر تونستید در ان مدت به چیزی فکر نکنید ، یعنی داری کم کم ارباب ذهنت میشی !

    یه روز می تونی ساعت ها به چیزی فکر نکنی .


    از روزی 1 دقیقه تمرین را شروع کنید ! – وقتی رسیدی به 5 دقیقه یعنی مغز آب بندی شده - حلا میتونی توقف فکر را اعمال کنی !

    وقتی به این مهم رسیدی ، دیگه ذهنت بازی گوشی نمیکنه و هوش هیجانیت بیشتر میشه !


    .................................................. .........



    در مورد اون دختر که می خواید برید پیدایش کنید و ازش سئوال بپرسید ، بازهم خدمت شما عرض می کنم این کار خوب نیست

    ( نظر من شاید اشتباه باشه – می تونید نظرات دیگر کاربرها را هم بپرسید )

    چون امکان داره اون دختر ، یه دروغ بسیار بزرگ به شما بگه !

    می خوای چی کار کنی اون موقع !


    من باورم نیمشه شما این همه راه بری و طرف را پیدا کنی و ازش این سئوال را بپرسی
    من احساس می کنم شما می خواید اون دختر را پیدا کنید و با طرف این کار را کنید – کاراکتر روبرو ........

    بی خیال اون دختر بشید .

    به حرف شوهرت اطمینان کن و فرض بر صداقت بگیر .

    بیشتر روی خودتان و روابطتان و خط قرمزههای زن و شوهری هم ، با یکدیگر صحبت کنید

    و دنبال راهی برای بقا این زندگی باشید .

    از طرفی عنوان تاپیک شما ، برای شما خوب نیست ! و این باعث میشه خاطرات گذشته را مرور کنی !




    گذشته که گذشت ! آینده که نمی دانم کجاست ،، کجاست !

    زمان حال دریابیم و با قدرت در این مسیر حرکت کنیم .




    خیلی از ما ها دوست داریم زمان به گذشته برگردد و اشتباهای خودمان را جبران کنیم ،، ولی خب اینگونه نیست !!

    وقتی در دنیای گذشته زندگی کنیم ،،یعنی داریم زمان حال را از دست میدیم .

    انتظار تغییرات سریع نداشته باشید ، بلکه مانند هندی ها :: آهسته و پیوسته !



    ..................................................




    در موردی اینکه فرموید کاربرها از هم شماره بگیرند ، باید خدمت بزگوار شما عرض کنم قوانین سایت همدردی این اجازه را نمیده .

    و از طرفی می تونید از مدیر همدردی عزیز کمک بگیرید – ایشون مشاور خانواده هستند و میتونید از ایشون بیشتر بپرسید در مورد مشاوران در ایران

    معذرت می خوام

    ممنون .



    نا امید نباشید و زندگی زیبایی برای خودتون و خانواده محترمتون بسازید

    به امید فرداهایی روشن.


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 09 آبان 95 در ساعت 16:01

  14. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    masomeh2016 (دوشنبه 10 آبان 95), Shadi2 (یکشنبه 09 آبان 95), نیکیا (دوشنبه 10 آبان 95), شیدا. (یکشنبه 09 آبان 95)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.