به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 96 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    3,018
    سطح
    33
    Points: 3,018, Level: 33
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 87 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من فکر میکنم مادرتون بیشتر به مشاوره نیاز داره!
    با پدر و مادرتون به مشاوره رفتن کار راحت تریه تا با شوهرتون
    شاید مشاور بتونه اون ها رو متوجه وضعیت شما بکنه

  2. کاربر روبرو از پست مفید the boy تشکرکرده است .

    esm (دوشنبه 03 آبان 95)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 تیر 98 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1394-7-13
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,906
    سطح
    33
    Points: 2,906, Level: 33
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یلدای عزیز واقعا همه اون چیزایی که توی پستهای دیروز عصر نوشتی واقعیته؟!! من واااااقعا بهت زده ام!!!متاسفم به خاطر شرایطی که توش گیر کردی. فکر کردم شاید توی یه روستای دور افتاده زندگی می کنی! زیر سایه یه شهر بزرگ واقعا چه اتفاقایی که نمی افته. از خوندن شرایط شما وااااقعا قلبم به درد اومد. دلم میخواد هرطوری میتونم کمکت کنم. بیشتر شبیه تعریف یک زندانی از شکنجه هاش بود تا اختلاف زن و شوهری! اون مرد یه روانیه تمام عیاره!!! یعنی چی که دست و پات رو بسته؟! مگه دور از جون دور از جون با حیوون طرفه!!! شما قطعا توی اون خونه امنیت جانی نداری. حتتتتما با اورژانس اجتماعی تماس بگیر. به محض اینکه جای کوچکترین کبودی روی بدنت باقی موند برو پزشکی قانونی گواهی بگیر. این کار رو حتما بکن. برای رهایی از این زندانی که توش گیر افتادی و با توجه به نواقص قانونی مملکتمون متاسفانه فقط همین یک راه هست که خییییلی راحت میتونه کمکت بکنه ازش جدا بشی. فقط باید سیاست داشته باشی. باهاش تو ظاهر امر دعوا و مشاجره نداشته باش.به والدینت هم چیزی از نیتت نگو. بگرد توی نت آدرس پزشکی قانونی رو پیدا کن.اول باید بری کلانتری محل یه نامه بگیری که معرفیت بکنن پزشکی قانونی. خود کلانتری هم نزدیکترین پزشکی قانونی رو بهت معرفی می کنه. کل پروسه چندساعت بیشتر طول نمیکشه یه روز که میدونی نمیاد خونه برو. بعدهم مدام از این گواهی ها جمع کن . به ازای هربار کتک کاری و کبودی و ... یه گواهی بگیر. هزینه زیادی هم نداره .بار اولش سخته بعدش دیگه راهشو یاد می گیری. این حقته. تو مظلوم واقع شدی. باید حقت رو بگیری. اون مردی که تو داری باهاش زندگی می کنی شبیه همه چی هست جز شوهر!!!! بیا اینجا بنویس ما رو در جریان قرار بده هر کاری که کردی. قدر خودت رو بدون تو تحصیلکرده ای. برای خوشبخت بودن نیاز به هیچکس نداری فقط در درجه اول باید تلاش کنی از اون زندان آزاد بشی. اونهم با راههای عاقلانه و قانونی نه با فرار و ....
    برات دعا میکنم

  4. 4 کاربر از پست مفید sarvenaz تشکرکرده اند .

    esm (یکشنبه 02 آبان 95), tavalode arezoo (یکشنبه 02 آبان 95), the boy (دوشنبه 03 آبان 95), خانم مهندس (دوشنبه 03 آبان 95)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 95 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    26
    سطح
    1
    Points: 26, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 9.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    من فقط و فقط به خاطر پاسخ به شما الان ثبت نام کردم. واقعا اگه همه چیزایی که خوندم واقعیت داره وحشتناکه. من خودم بشدت الان درگیر زندگی نامساعدم هستم ولی با اینحال هر کاری از دستم بربیاد واقعا برات انجام میدم. یه جایی باید زن آزاری مردان کات بشه هر چند بیشتر از همسرت، عدم حمایت خونوادت کارو به اینجا رسونده.
    شما هم اعتماد به نفست رو از دست نده حتما حتما میتونی خودتو از این مهلکه نجات بدی فقط باید بلند شی و به خدا توکل کنی و بتونی درست تصمیم بگیری.
    همه مدارک و طلاها و مدارک حساب بانکیتو بذار پیش یه آدم مطمئن و با اولین کتک کاری بدون اینکه کسی بفهمه برو پزشکی قانونی اصلا هزینه خاصی نمیخواد. همونجا ازشون کمک بگیر.
    اگه تهران بودی خودم کمکت میکردم.

  6. 2 کاربر از پست مفید maryana95 تشکرکرده اند .

    esm (یکشنبه 02 آبان 95), the boy (دوشنبه 03 آبان 95)

  7. #24
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زمستان سیاه نمایش پست ها
    ممنون از همه دوستان
    شیدا جان نظراتو در مورد سایر تاپیکها دوست داشتم ولی واسه من همش میگی نمیدونم....
    چون شرایطت کمی حساس تر هست نگران بودم که هر جمله ای ممکنه تاثیر بدی روی احساست نسبت به خودت یا وضعیتت بذاره و تصمیم بدی بگیری.
    همونطور که اکثر دوستان گفتن باید آهسته و منطقی جلو بری. یهو از خونه فرار کردن کار درستی نیست.
    اما نباید تا همیشه تحمل کنی و به این وضعیت عادت کنی.
    یه جایی و یه جوری باید به اون زندگی و آرامشی که لایقش هستی برسی.

    فقط آروم آروم و با برنامه.

    نهادهای اجتماعی و غیردولتی گاهی اوقات محدودیتهای قانونی دارند و خیلی دستشون باز نیست.
    خانه های امن که دوستان اشاره کردن فکر می کنم موقتی هست و کمک خاصی برای شما نیست.
    چند شبی که از منزل بیرون هستید برای سرپناه و مشاوره و غیره می تونید بهشون مراجعه کنید اما در نهایت قانونا همسر و خانواده ی شما می تونن برتون گردونن و به این راحتی نمی شه جدا بشید. باید مدارک و دلایل کافی داشته باشید.

    پزشک قانونی حتما برو. هر چند بار که برات ممکن بود
    فیلمی که همسرت ازت گرفته یه نسخه اش را کپی کن و داشته باش.
    هر مدرکی می تونی جمع کن.
    نظر مشاور در مورد همسرت را کتبی داشته باش. اگه ممکنه به بهانه ای برید مشاوره ( بگو خودم مریضم و حالم بده و مشاور لازم دارم) و گواهی بگیر در مورد مشکلات همسرت
    آدرس خانه امن و ... را داشته باشی بد نیست برای موقعی که ممکنه بیرونت کنه یا غیره، اما به عنوان یه جای همیشگی روش حساب نکن.

    مدارکت را یه جای مطمئن بذار که همسرت نبینه. چون عصبانی تر می شه و ممکنه رفتارهای دیگه ای از خودش نشون بده.

    ----------------------------

    برای این که راحت تر بتونی این مسیر را طی کنی این را بدون و باور داشته باش که همسرت بیماره
    خودش هم عذاب می کشه و زندگی بدی داره
    از روی ناتوانی در مقابل بیماریش این کارها را می کنه. هر بار خیلی تحت فشاری به خودت یادآوری کن که بیماره ...

    اگه دوستش داری و فکر می کنی با دارو درمانی کنترل می شه و ترجیح میدی در اونصورت باهاش زندگی کنی با روانپزشک و روانشناس در موردش صحبت کن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 02 آبان 95 در ساعت 10:52

  8. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    esm (یکشنبه 02 آبان 95), tavalode arezoo (یکشنبه 02 آبان 95), the boy (دوشنبه 03 آبان 95), صبا_2009 (یکشنبه 02 آبان 95)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    من امروز درباره شما از مشاورم پرسیدم, خلاصه حرفشون رو بچه ها زدن, گفتن اگه متاسفانه شرایط جوری شد که دوباره روی شما دست بلند کردن و بیرونتون کردن سریع برید پزشکی قانونی و گواهی بگیرین,ضمنا شاید این خیالتونو راحت کنه,گفتن تا زمانی که شما اراده نکنید اون پرونده فقط به عنوان مدرک اونجا میمونه و پزشکی قانونی حتی به همسرتون نمیگه همچین چیزی ازش داره,مگر اینکه خودتون به مرحله ای رسیده باشید که اقدام قانونی کنید,اون فیلمی هم که ازتون گرفتن رو همون پزشکی قانونی ببرید
    به من قول دادن شماره یا ادرسی از نهادهای حمایتی پیدا میکنن که اینجا براتون خواهم گذاشت, ضمنا گفتن اون مشاوره تلفنیها هم بلافاصله برای اقدام قانونی راهنمایی میکنن

  10. کاربر روبرو از پست مفید esm تشکرکرده است .

    the boy (دوشنبه 03 آبان 95)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 96 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    3,018
    سطح
    33
    Points: 3,018, Level: 33
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 87 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یلدا خانم ما رو بی خبر از وضعیتت نذار
    پزشک قانونی هم که بچه ها گفتن حتما چندتا! بگیر ماشالا بچه ها راهنمایی کامل رو کردن و فکر میکنم دیگه نیازی به اون صورت به وکیل نداشته باشین برای مشورت ( با توجه به این که گفتین توان مالی کافی ندارین )
    البته تا جایی که من میدونم خود دادگستری هم وکیل رایگان میده
    اگر نتونستی خانواده تو راضی کنی باید تنهایی اقدام کنی و در برابر عمل انجام شده قرارشون بدی

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 تیر 96 [ 21:27]
    تاریخ عضویت
    1395-7-26
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    246
    سطح
    4
    Points: 246, Level: 4
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    The boy
    منم میدونستم که مادرم به خاطر حساسیت زیادش رو کلمه ابرو واقعا نیاز به مشاور داره به هر سختی 5 جلسه بردمش مشاور در حضور مشاور طوری وانمود میکرد انگار اشتباهش رو قبول داره ولی بعد میگفت مشاورا یه مشت دزدن دخترای سرخود و ساده مثل تو رو گیر میارن جیبشون خالی کنن بیچاره شوهرت که بول مفت میده تو اینطوری خراب کنی... الکی نیست امار طلاق بالا رفته ...
    سروناز عزیز
    شکنجه های روحی و له شدن غرور و شخصیتم صد برابر بیشتر از کتک خوردن عذابم میده دست و با بستن از هفته اول عروسیم شروع شد که بهش گفتم چه قدر اینکارش زشته و تا مدت ها تو ذهنم باقی میمونه ولی اون از این نقطه ضعفم سو استفاده کرد و تا حالا صد بار تکرار کرده یا تو حموم به مذت یک روز یک روز و نیم حبسم می کنه
    esm عزیز
    ممنونم از بیگیریتون اما ما هر وقت دعوامون میشه نوع کتک خوردنم موکشیدن و کوبیدن سرم به دیوار و سیلی زدن و ...این چیزاست که خوب من چیو نشون بزشکی قانونی بدم؟ هر وقت چیزی برت کنه بخوره بهم جاش میمونه و کبود میشه شاید دو سه ماهی یه بار!! اون فیلم رو که همون موقع باک کرد هدفش فقط این بود که اون صحنه رو نشون خودم بده و خفتم بده !!! جند وقت بیش بیمار بودم بیمارستان بستری شدم دکترم مشکوک به سرطان بود باورتون نمیشه از ته دل خوشحال بودم میگفتم ممنونم خدا که صدامو شنیدی!! ولی همسرم مثل ابر بهاری گریه میکرد بیست چار ساعته دم در بیمارستان بود و دنبال بهترین دکترا ....تا بالا خره معلوم شد اشتباه گفتن و و یه توده عفونی معمولی بوده مامانم 50تا سفره حضرت ابوالفضل و ....نزر کرده بود شوهرم دو تا گوسفند و ... مسخرست نه؟؟؟؟؟هنوز دو سه روز از مرخص شدنم نگذشته بود که دوباره دعوای بدی باهام کرد و ساعت 11 شب از خونه بیرونم کرد.تو خیابونا بودم خیلی میترسیدم زنگ زدم بدر شوهرم تا برم خونه اونا گوشیش جواب نداد دوباره برگشتم خونه در زدم گفتم هوا سرده و میترسم درو باز کن محلم نداد که یکی از همسایه هامون منو دیدنیاز به توضیح نبود چون از همه چیز خبر داشت میگفت همسایه ها همه از دس شوهرت شاکین صدای کتک کاری و گریه شما هر روز تو ساختمون بلنده اخه یعنی چی که وقت و بی وقت زنشو از خونه بیرون میکنه!!!اینجا خونواده زندگی میکنن بسر مجرد هست و ...گفت زنگ بزن 110 اینجا خونه شمام هست و اون اجازه نداره شما رو بیرون کنه خلاصه زنگ زدم 110 اومد مامور با شوهرم صحبت کرد اون بیشعورم گفت شما از چیزی خبر ندارید و این زن دیگه حق نداره بیاد خونه من...مامورر هم گفت برو منزل بدرت و فردا بیا کلانتری واسه شکایت و تشکیل برونده گفتم نمیخوام برم خونه بدر گفت نمیشه ایشون صاحب اختیار هستن و از این چرت و برتا....خلاصه منم رفتم و بقی ماجرا هم مثل بقیه دعواها یعنی خودم با خفت برگشتم... از همسایه نامردمونم خیلی زورم گرفت جلو ماموره که گفتم همسایه ها همه شاهدن گفت نه ما خونه نبودیم و خبرر نداریم بعدشم رفت تو خونش...
    بدر شوهرم خیلی ادم خوبیه یه ادم محکم و مقتدر خیلی محترم و با درایت کل فامیل روش حساب میکنن مادر شوهرمم همینطوراصلا دلیلی که از روز اول خونوادم خیلی به خاستگارم علاقمند شدن وجود همچین بدر مادری بود 4 تا برادر شوهر دارم که از شوهرم بزرگترن همه تحصیلات عالایه دارن و استاد دانشگاه...چند بار تو دعواهام به بدر شوهرم زنگ زدم اونم یا خودش یا یکی از بسراش و فرستاده دنبالم رفتم خونشون بعد چند روز شوهرم اومده دنبالم به خدا از رو اونا خجالت میکشم ...وقتیم اونجام بس که بدر شوهرم حرص میخوره که این بسر به کی رفته و چرا با کاراش نفرین مردم رو بشت سرم میندازه و...بشیمون میشم که کاش نیومده بودم اخه بقی داداشاش اصلا اینجوری نیستن یه بارم بعد یه دعوای خیلی اساسی که شوهرم باهام کرد و از بله های خونه برتم کرد بایین ومثل سگ از خونه انداختم بیرون رفتم خونه بدر شوهرم تا میتونستم زار زدم بلند بلند گریه میکردم هرچی مادرشوهرم قربون صدقم می رفت که عزیزم چی شده خودم و انداخته بودم رو باهای بدر شوهرم میگفتم التماستون میکتن منو از شر این هیولا نجات بدید تورو خدا طلاقم رو شما ازش بگیرید تنها قدرتی که شوهرم شاید یکم ازش حساب ببره شمایید!!! هیچ وقت اون روز و فراموش نمیکنم اینقد ضجه زدم و چسبیده بودم به باهای اون بیر مرد که مادر شوهرم زورش نمیرسید بلندم کنه و همراه من گریه میکرد بدر شوهرم زنگ زد شوهرم هر چی از دهنش در اومد به شوهرم گفت و گفت عاقت میکنم شب دو تا از برادر شوهرام رفتن خونه بیش شوهرم گفتن بابا میخواد بیفته دنبال کارای طلاقت شوهرم اومد خونه بدرشوهرم یه دعوایی راه افتاد باباش یکی خوابوند تو گوشش بعدشم دوباره میخواست به شوهرم حمله کنه که داداشاش جلوش گرفتن شوهرمم که برا اولین بار در برابر رفتار زشتش یه رفتار محکم و مقتدرانه دیده بود شده بود مثل موش اب کشیده کلی جلو باباش قول داد بار اخرش باشه و من زنم و دوست دارم و نمیخوام زندگیم از هم بباشه و ...خلاصه تا تقریبا دو سه هفته بدر شوهرم بهم زنگ میزد یا میومد خونمون زندگیمون و زیر نظر داشت خیلی همه چی خوب بود ولی بعد یه مذت دوباره همون اش و همون کاسه

  13. کاربر روبرو از پست مفید زمستان سیاه تشکرکرده است .

    the boy (دوشنبه 03 آبان 95)

  14. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    من یکم بیشتر واست پرسیدم.

    گفتن زنگ بزن 123 (اورژانس اجتماعی) چند جلسه برو مشاوره، و شرایطتت رو براشون توضیح بده. اگر بخوای کاملا خونه رو ترک کنی بهت راه حل هایی رو که داری نشون میدن.
    من سربسته شرایط شما رو گفتم، گفتن باید توانمندی هاش رو ببینیم، در موردش تحقیق بشه و ... البته اسکانشون موقته! ولی بسته به شرایطتون راهکار میدن.
    به نظرم فعلا برو پرونده تشکیل بده و از مشاوره هاشون استفاده کن. اونا مستقیم می بیننت، با وضعیت شهر شما و فرهنگ و ... هم آشنا هستن و بهتر می تونند راهنماییت کنند.

  15. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    sanjab (دوشنبه 03 آبان 95)

  16. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    زمستان عزیز خیلی از خوندن داستان زندگیت متاثر شدم امیدوارم به زودی زندگیت بهاری بشه.

    خوشحال شدم خانواده همسرت خانواده خوبی هستند به نظر من توصیه های دوستان مثل صبای گرامی را انجام بده

    در ضمن هربار شوهرت خواست خونه را ترک کنی بجای خونه پدر و مادرت به خانه پدر و مادر همسرت برو

    و کارهای وحشیانه اون را به اونها بگو و ازشون بخواه باتوجه به وابستگی عاطفی پسرشون بهشون مجبورش

    کنند پیگیر درمانش بشه.

    از این کار هیچ خجالت نکش اونها باید شرمنده باشند که پسر بیمارشون را گردن شما انداختند.

    مطمینا این مسیله هم رفتارهای شوهرت را تعدیل میکنه که یک نفر با اقتدار

    باهاش برخورد کنه و هم شاید تلاشی در جهت بهبودی و درمانش باشه.

    مواظب وجود نازنینت باش و تمام تلاشت را برای حفظ سلامت جسم و روح و استقلال خودت انجام بده.

    انشاالله زودتر خبرهای خوبی برامون داشته باشی

  17. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    راههایی که دوستان بهت میگن خیلی خوبه
    ولی من اگر به جات بودم باز هم از پدر شوهرم کمک می گرفتم
    چون این زندگی دیگه چیزی برای از دست دادن نداره که
    مثلا بگی شخصیت شوهرم خرد میشه و حواسمو جمع کنم اینا

    به نظرم اگر پدر شوهرت انقدر اقتدار داره ازش بخواه شوهرتو مجبور کنه بره روانپزشک و دارو مصرف کنه اون وقتی عصبانی میشه دست خودشم نیست کلا این یه جور بیماریه انگار
    فکر کنم بشه با دارو کمی به تعادل نزدیک بشه
    همه چیزایی که اینجا نوشتی رو به پدرشوهرتم بگو
    بهش التماس کن ببردش روانپزشک یا حداقل یه دکتر مغز و اعصاب
    این آدم باید درمان بشه
    اگر پدرش به فکرش باشه باید این کارو بکنه

    راستی شما بچه هم داری؟

    من این مطلب رو قبل از دیدن نظر سنجاب عزیز گذاشته بودم و ممکن هست نظراتمون همپوشانی داشته باشه
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : دوشنبه 03 آبان 95 در ساعت 20:07


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.