به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 63
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    خیلی متاسف شدم ازطلاقتون.من یادمه که شماچقدرتلاش کردید!!
    اماخب نشد...
    اماالان متاسفانه داری احساسی تصمیم میگیری
    بچه همونقدرکه به مادرنیازداره به پدرهم نیازداره
    اگه میخوای آسیب نبینه پس کنارش باش...زندگیتوهرچه زودترجمع وجورکن..شادباش بخاطراون...
    سعی کن ازالان دنبال همسری باشی که بتونه مادرخوبی واسه پسرتون باشه..تاهمیشه
    بزاریدهرهفته هم مادرشوببینه...
    اینکه شمارهاش کنی وبری خیلی واسش بدمیشه...عاطفه مادری چیزیه که پدرنمیتونه نشون بده وتکیه گاه بودن پدرهم چیزیه که هیچ زنی نمیتونه واسه بچه اش باشه

    پس بیشترازاین بهش آسیب نرسون

    اگه میخوای پسرت شادباشه بایداول به خودت برسی...
    به نظرم برای پیداکردن همسرجدیدعجله کن نگونمیتونم...انتخاب همسرروازابتدابه پسرت نگواماحین برقراری رابطه وآشنایی اون هم باشه..اول سعی کنازطرف مقابل خوشش بیادو...بعدباهاش درمیون بزار...اینجوری اون هم راحتتره وحتی شایدرابطه اش بااون بهترازشماومادرش باشه

    موفق باشید
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  2. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    پژمان (پنجشنبه 22 مهر 95)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها

    بهاره جون

    بله متاسفانه از چیزیکه میترسیدم سرم اومد بی مادرشدن پسرم.



    به قیمت نادیده گرفتن خودم... منظورشما این است بچه رو به مادرش بدم؟



    خیلی به مشکل شما فکر کردم. منظور من این نبود که بچه رو به مادرش بدین. اصلا من حاضر نیستم به راحتی در مورد موضوعی به این مهمی قضاوت کنم!!! اتفاقا من با این حال که یه خانم هستم اعتقاد ندارم که مادر همیشه بهتر از پدر از بچه نگهداری میکنه (هرچند در فرهنگ ایرانی تعداد مادرهای دلسوز و فداکار خیلی زیاده ). البته با قانون حضانت فرزند با پدر هم خیلی مشکل دارم. اگه من جای قانون گذار بودم، تشخیص حضانت بچه رو میزاشتم به عهده چهار تا روانشناس. منظورم از نادیده گرفتن خودتون این بود که اولویت زندگی رو بزارید فرزندتون. حتی در مورد محل کار شما. محل زندگیتون. رفت و آمدتون با فامیل و دوستان. محوریت رو بزارین فرزندتون. بعد علاقه ها و حقوق خودتون رو در نظر بگیرید.


    والا این روزا بچه هایی رو میبینم که با پدر و مادر زندگی میکنن. ولی هیچکدوم وقتی برای بچه نمیزارن. اشتباه هست که خانواده ها فکر میکنن فقط باید صبح تا شب بچه رو بزارن کلاس آموزشی. والا اگه خود پدر و مادر به جای وقت گذرونی در شبگه های اجتماعی و شرکت در مهمونی های دورهمی تلگرامی که جدیدا مد شده، یکم با بچه شون سرگرم باشن از صد تا کلاس مفیدتره. خلاصه اینکه احساس شما یا مادر فرزندتون در درجه دوم از اهمیت هست. منطقی ببینید کدومتون میتونید بیشتر براش وقت بزارید. والدینش رو میگم! نه مادربزرگ و پدربزرگ و عمه اش و خاله اش و ....


    ضمنا اگه شما خواستید بچه رو بزرگ کنید یا مادر فرزندتون میخوان نگهش دارن، هیچ لطف و منتی توش نیست. هر دو تون فقط دارین به وظیفه تون عمل میکنید. حالا پسرتون اگه قراره با شما بمونه یا با مادرش. اون طرف دیگه هنوز هم مسئولیت داره. تا زمانی که زنده هستید مسئول این بچه هستید. توپ فوتبال نیستش که هر لحظه تو زمین یکی باشه!
    در تصمیماتتون در مورد بچه هم عجولانه برخورد نکنید لطفا. یکم با صبر و مشورت با آدم های متخصص و بدون تاثیرپذیری از اطرافیانتون که ثابت کردند ایده هاشون زیاد نتیجه مثبت نداره، یه تصمیم منطقی بگیرید و پای سختی هاش بایستین.

  4. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    پژمان (پنجشنبه 22 مهر 95)

  5. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    سلام. اگر بتونین یک روانشناس کودک پیدا کنین که مجرب باشه به نظر من بهتره. سوال اینکه پیش کی می خواد باشه هم اون بپرسه بهتره. هرچند یه بچه لزوما نمی تونه بدونه که پیش کی باشه برای اینده اش بهتره. ضمن اینکه شرایطی که سوال می پرسه ادم از بچه هم مهمه. و از همه مهمتر ظاهرا شما شنیدی که اینو گفته. خودت شنیدی یا بهت گفتن؟
    هر طور که شما تصمیم بگیری همون حتما خوبه. اما سریع تصمیم نگیر. یه مقدار اروم باش. عجله ای نیست که.
    شما هم ناراحت نباش. علاف نیستی دور خودت هم نمی چرخی. درس خوندی کار می کنی ازدواج کردی بچه دار هم شدی. خیلی هم زندگیت روی روال بوده. فقط ازدواجت موفق نبوده که مشکلی نیست. به نسبت هم سن هات موفق تر هم هستی. اما سختی زیاد کشیدی.
    امیدوارم هر چی خیره همون شه. موفق باشید.
    ویرایش توسط meinoush : پنجشنبه 22 مهر 95 در ساعت 19:26

  6. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    پژمان (پنجشنبه 22 مهر 95), همراهی (شنبه 24 مهر 95), شیدا. (پنجشنبه 22 مهر 95)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    چرا همه ازدواج رو تجویز مییکنند م گه به این راحتیه اون هم واسه یکی مثل من الان شرایطش رو ندارم.با شناختی که از خودم دارم چند سال طول میکشه با این وضعیت کنار بیام



    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
    ویرایش توسط پژمان : پنجشنبه 22 مهر 95 در ساعت 19:53

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    با سلام
    به نظر من اگه مشکل روانی همسر شما رو دکتر ها تایید کردن اون یه چیزی . ولی در غیر این صورت زندگی برای یه بچه همسن پسر شما فقط مادیات نیست این جای خالی مادر چیزی نیست که با سرگرمی و کلاس و اینجور چیزها پر بشه . بچه به وجود مادرش نیاز داره حتی آرامش رو از وجود یه مادر عصبانی باز هم می تونه دریافت کنه . پس لطفا به نیاز هر دوتاشون توجه کنید . امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره

  9. کاربر روبرو از پست مفید نشاط زندگی تشکرکرده است .

    پژمان (پنجشنبه 22 مهر 95)

  10. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array

    meinoush

    خانم دکتر
    شما روانشناس کودک خوب اگر میشناسید تلفنش رو لطفا" واسم بنویسید


    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  11. #27
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    سلام. نمی شناسم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    پژمان (شنبه 24 مهر 95)

  13. #28
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    پست من تخصصی نیست و ممکنه از نظر روانشناس کودک اشکالاتی داشته باشه. اما اگه در شرایط شما بودم این کار را می کردم.

    1- دنبال یه روانشناس خوب کودک می گشتم ... ولی فکر می کنم پیدا کردن همچین کسی خیلی آسون نیست.
    برای همین خودم هم تلاش می کردم مشکل را و بچه ام را و راه حل را خوب بررسی کنم.

    2- تصمیم های عجولانه و احساسی نمی گرفتم.
    یک ماه از سال تحصیلی می گذره و بچه یک پرستار عوض کرده و الان هم می خواین برش گردونید اصفهان
    این عدم ثبات ها، حس عدم امنیت به بچه می ده. احساس خیلی بدی هست و ممکنه به آینده اش ضربه بزنه.
    بچه باید در یک فضای امن و آروم باشه، نه این که هر روز براش یه تصمیم بگیرن.
    پس فعلا دست نگه دارید و تغییری در شرایطش ایجاد نکنید.

    3- اگه بچه را به مادرش بدید و از ایران برید خیلی اذیت می شه.
    همونقدر که به مادرش احتیاج داره به شما هم احتیاج داره.
    رفتن شما ... اینقدر دور شدن ... برای بچه ضربه ی بزرگیه. حس می کنه ولش کردید. تنها شده. نخواستیدش.
    با ملاقاتها و مسافرتهای تابستونی و کادوهای گرون و مدرسه ی خوب و ... هم جبران نمی شه.
    باید حس کنه هر وقت بخواد شما را ببینه هستید. نهایت صبری که باید بکنه در حد دو سه روز هست.
    نهایت راهی که باید بره یک ساعت پرواز تهران - اصفهانه. حتی اینم براش خیلی دوره و خیلی سخت.

    وقتی بزرگ می شیم فاصله های مکانی و زمانی برامون کوتاه می شن.
    با یه چشم به هم زدن بهار می شه پاییز و پاییز می شه سال بعد
    ولی یادتونه وقتی بچه بودیم سه ماه تعطیلی تابستون چققققد طولانی و قشنگ بود؟ زمان برای پسر شما خیلی طولانی تر از اونیه که توی ذهن شماست
    به نظر شما تا آخر هفته صبر کردن زمان زیادی نیست. برای اون خیلی زیاده.
    برای شما اصفهان تا تهران راهی نیست ... برای اون زیاده و خارج از ایران براش فاجعه است ... بابا رفته یه جای خییییییلی دور.
    پس اینقدر راحت نگید می دمش به مامانش و می رم.

    4- نمی دونم قبل از این چقدر آماده اش کردید برای جداییتون و چطور این موضوع را براش توضیح دادید و چی می دونه.
    اما باهاش حرف بزنید. براش توضیح بدید که چی شده. بگید که شما و مادرش نمی تونید کنار هم زندگی کنید ولی این موضوع هیچ ربطی به پدر یا مادر بودن شما نداره و همیشه هر دوتون پدر و مادرش هستید و کنارش هستید.
    بگید که درک می کنید شرایط براش سخت شده و اگه پیش شما باشه دلش برای مامانش تنگ می شه و اگه پیش مامانش باشه دلش برای بابا تنگ می شه. اما گاهی تو زندگی از این شرایط و انتخابها پیش می آد.
    ما ( بابا و بچه ) مردهای قوی ای هستیم و سعی می کنیم با مشکلات مبارزه کنیم. منم ( آقای پژمان) دلم می خواد اصفهان باشم و پیش بابا و برادرم. اما چون کارم اینجاست اومدم اینجا.
    حتما دلم برای بابا و خانواده ام تنگ می شه. ولی سعی می کنم زود زود برم ببینمشون. بهشون تلفن می زنم. هر وقت بشه اونا می آن اینجا و من را می بینن. ما همیشه با هم هستیم. حتی اگه از هم دور باشیم.
    سعی کنید مطمئنش کنید که کسی را از دست نداده و داشتن یکی منوط به از دست دادن دیگری نیست. بگید که همتون همیشه دوستش دارید. سعی کنید با حرفهاتون بهش آرامش بدید.
    هیچوقت با مادرش جلوش بحث نکنید. هیچوقت نذارید گفتگوها و مذاکرات شما را با دیگران در مورد خودش بشنوه. اونطوری فکر می کنه سربار ماجراست. حس خیلی بدی پیدا می کنه.
    اصلا نذارید متوجه بشه نگران شرایطش هستید. چون از خودش بدش می آد که باعث ناراحتی شماها شده و کاری نمی تونه بکنه. حس زیادی بودن پیدا می کنه.

    5- بهش بگید که امسال چون مدرسه ثبت نام کرده و جا به جایی خیلی براش مناسب نیست و اذیت می شه، فکر می کنید بهتره تهران بمونه و هر وقت دلش خواست بگه تا شما ببریدش اصفهان یا مامان بیاد تهران پیشش ( حتی اگه وسط هفته بود از مادرش بخواهید بیاد هتل پیشش بمونه چند شب). بذارید با خیال راحت و در آرامش امسال را بگذرونه.

    بگید این یک سال امتحان می کنیم ببینیم چقدر تو راحتی و این روش را دوست داری. آخر سال تحصیلی خودت می تونی تصمیم بگیری که بری اصفهان زندگی کنی و پیش مامان باشی
    یا باز همینطوری ادامه بدیم.

    اگه رفتی اصفهان هم هیچی عوض نمی شه. من همیشه می آم می بینمت. تو هم هر وقت بخوای می تونی بیایی تهران پیش من. ولی من برای کارم مجبورم تهران بمونم.

    بذارید این یکسال بگذره و آخر سال خودش بهتون می گه چی می خواد.
    هم برای شما شرایط جدیدی هست و هم برای اون. زمان می خواد تا بدونید کدوم حالت براتون بهتره. بهش زمان بدید. ولی در آرامش.

    6- شهرش را عوض کردید. دوستاش، فامیلش، و خیلی چیزای دیگه ... براش سخته.
    حتی اگه مهاجرت خانوادگی هم بود و با مادرش بودید، بازم براش سخت بود.
    سعی کنید تا جایی که می شه بهش خوش بگذره و شاد بزرگ بشه.
    وارد دعواهاتون و اختلافاتتون نکنیدش.

    7- و باز ... اگه من بودم ... در این مورد فیلم می دیدم.
    فیلمهای سینمایی زیادی هست که می تونه یه نکته هایی در مورد احساس و شرایط بچه هایی که با یکی از والدین هستند نشون بده.
    هم سرگرمی هست براتون و هم کمک کننده. تنهایی فیلم ببینید. ممکنه شرایط حساس پسرتون برای دیدن این جور فیلمها مناسب نباشه.

    8- من این لینک را زیاد اینجا معرفی کردم چون به نظر خودم خیلی عمیق و آگاهی بخش هست.
    اگه دوست داشته باشید می تونید صحبت های این روانکاو را در مورد تاثیر شرایط کودکی بر آینده گوش کنید.

    سخنرانیهای دکتر بابایی زاد



    موفق باشید
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 23 مهر 95), Shadi2 (دوشنبه 26 مهر 95), فکور (شنبه 24 مهر 95), پژمان (شنبه 24 مهر 95), نازنین2010 (شنبه 24 مهر 95), همراهی (شنبه 24 مهر 95), بالهای صداقت (شنبه 24 مهر 95), صبا_2009 (جمعه 23 مهر 95)

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رضايت در ازدواج دوّم بسيار کمتر از ازدواج اوّل است.
    هيچ کسي نمي تواند جاي مادر يا پدر واقعي را هرچه قدر هم بد براي فرزند طلاق بگيرد.

    فقط بچه را نجات دهيد.

    فقط بچه را نجات دهيد.


    جنگ قدرت را تمام کنيد.

  16. کاربر روبرو از پست مفید maziyarhosaini تشکرکرده است .

    پژمان (شنبه 24 مهر 95)

  17. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array

    شیدا

    سلام
    مرکز مشاوره کودکان چند جا رو سرچ کردم فوق تخصص روانشناسی کودک داشتن پیگیرهستم.




    موضوع اینه خیلی میفهمه درکش بالاست حرکات و رفتار و حرف زدنش مثل بچه های ده دوازده ساله است کار رو مشکل میکنه نمیشه هرحرفی بهش زد برای خودش تجزیه و تحلیل میکنه.مامانش امروز گفت نمیخواد لوازم بچه رو بفرستم و پرونده مدرسه ش رو بگیرم چون میخواد بیاد تهران خونه بگیره برای اینکه من و بچه به هم نزدیک باشیم.



    منت هم سر من گذاشتن!




    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
    ویرایش توسط پژمان : شنبه 24 مهر 95 در ساعت 01:01


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.